صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / بنا، حسن /

فهرست مطالب

بنا، حسن


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 2 تیر 1399 تاریخچه مقاله

بَنّا، حسن (1285-1327ش / 1906-1949م)، بنیان‌گذار و رهبر جمعیت اخوان المسلمین. وی در شهرستان محمودیه نزدیك اسكندریه در بحیرۀ مصر به دنیا آمد. پدرش احمدبن عبدالرحمان اهل علم و صاحب تألیفات و امام جماعت مسجد آنجا بود. حسن با برخورداری از محضر پدرش، پس از طی تحصیلات اولیه، وارد دارالمعلمین الاولیۀ (دانش‌سرای مقدماتی) دمنهور شدو سپس به قاهره رفت و در1302ش / 1923م در دارالعلوم آن شهر به تحصیل پرداخت. در 1927م از آنجا فارغ‌التحصیل شد و به عنوان معلم ابتدایی در شهر اسماعیلیۀ مصر به تدریس اشتغال ورزید. حسن از همین زمان به تدریج اندیشه‌های خود را در جهت احیای دین و قدرت سیاسی ـ اجتماعی دینی شكل داد و به تبلیغ آن پرداخت. آن گاه در 1307ش / 1928م جمعیت اخوان المسلمین را تأسیس كرد و در دروس و سخنرانیها و نوشته‌های خود به تبیین اصول بنیادی تفكر جمعیت برخاست و برای این كار به مسافرتهایی دست زد. حسن بنا در كنار نشر تعالیم احیاء احكام و شعائر دینی، عملاً به مبارزه با فساد و بی‌دینی پرداخت. 
وی در 1311ش / 1932م به عنوان معلم به قاهره منتقل شد و جنبش اخوان المسلمین هم در این شهر تمركز یافت. افكار حسن بنا كه در قالب سخنرانیها و نوشته‌ها در روزنامۀ اخوان المسلمین انتشار می‌یافت، مورد توجه محافل سیاسی و دینی واقع شد و به ویژه، مردم به این جنبش اقبال نشان دادند. این امر سبب شد تا حسن بنا همۀ زندگی خود را وقف این كار كند؛ تا آنجا كه زندگی او را از این تاریخ باید در قالب تاریخچه اخوان المسلمین مطالعه كرد (نک‍ : ه‍ د، اخوان المسلمین؛ برای زندگی بنا، نک‍ : ندوی، 54-57؛ داغر، 2 / 210؛ زركلی، 2 / 183-184؛ جدعان، 558؛ خلف‌الله، 42-44؛ رمضان، 297- 298؛ بشری، المسلمون ...، 471). 
در اینجا باید به منابع فكری حسن بنا و شخصیتهایی كه او را تحت تأثیر افكار خود قرار دادند، توجه شود. وی علاوه بر تعالیم پدر و تأثیرات دینی برخاسته از محیط خانواده، از شاگردان و مریدان شیخ عبدالوهاب حصفی از مشایخ صوفیه بود و از افكار و تعالیم طریقۀ حصافیه تأثیر پذیرفته، با جمعیت خیریۀ حصافیه واقع در محمودیه كه در جهت نشر تعالیم اسلامی ‌و مبارزه با منکـرات و مقابله با تبلیغات هیئتهای مسیحی فعالیت داشت، به همكاری برخاست. پس از انتقال به قاهره، به «جمعیة مكارم الاخلاق الاسلامی‌» پیوست و در آنجا ضمن آشنایی با محافل مذهبی و جمعیتهای دینی، با شخصیتهای علمی ‌و مذهبی آن روزگار چون محب‌الدین خطیب، محمد خضر حسین، محمد غمراوی و احمد تیمور آشنا شد و در مجالس درس و بحث رشید رضا شركت كرد و با جمعیت نهضة‌الاسلام ــ كه شیخ یوسف دجوی آن را بنیاد گذاشته بود ــ از نزدیك به همكاری پرداخت. از این میان تأثیر رشید رضا و مجلۀ المنار بر افكار حسن بنا بیشتر محسوس است. 
حسن بنا در ایام تحصیل در قاهره، با محفلی از رجال مذهبی آنجا آشنا شد كه مقدمات انتشار روزنامۀ الفتح (به سرپرستی مجدالدین خطیب) و تشكیل جمعیت جوانان مسلمان (جمعیة الشبان المسلمین) را فراهم می‌كردند. حسن بنا بعدها هم، پس از آنکـه اخوان المسلمین را تأسیس كرد، در نشریۀ الفتح مقالاتی منتشر نمود. 
وی در طول حیات خود در جریان تحولات مصر به طور عام، و اخوان المسلمین به طور خاص، رساله‌ها و مقالات و سخنرانیهایی پدید آورد و منتشر كرد كه پس از مرگ او هم بارها تجدید چاپ شد. شماری از این رساله‌ها اینهاست: رسالة التعالیم، رسالة العباد، دعوتنا فی طور جدید، بین الامس و الیوم، الرسائل الثلاث (دعوتنا، الی ای شی ء ندعوالناس و نحوالنور)، الاخوان المسلمون تحت رایة القرآن، مشكلاتنا فی ضوء النظام الاسلامی، العقائد، المناجاة، المأثورات، احادیث الجمعة، الدعوة و الداعیة، السلام فی الاسلام، هل نحن قوم عملیون، المنهاج، رسالة عقیدتنا، رسالة المؤتمرالخامس، الی اخوان الكتائب و رسالة المؤتمر السادس. بسیاری از این رساله‌ها و نوشته‌ها به صورت مستقل و یا در مجموعة رسائل به چاپ رسیده است (نک‍ : داغر، جدعان، همانجاها؛ نیز نک‍ : مآخذ همین مقاله)؛ همچنین مذكرات الدعوة و الداعیة حسن البنا (زندگی‌نامه خودنوشت حسن بنا و تاریخچۀ شكل‌گیری اخوان المسلمین و تعالیم آن) كه پس از مرگش منتشر شد (زركلی، همانجا). این اثر با عنوان خاطرات زندگی حسن البنا به فارسی نیز ترجمه و منتشر شده است (تهران، 1366ش). برخی از آثار او در مجله «شرق» به فرانسه هم ترجمه و منتشر شده است (شم‍ 4 و 6). سرانجام دولت نُقراشی فرمان انحلال جمعیت اخوان المسلمین و مصادرۀ داراییها و توقیف شمار بسیاری از اعضای آن را صادر كرد كه همین امر موجب ترور نقراشی در 28 دسامبر 1948 توسط یكی از اعضای اخوان المسلمین شد. اندكی بعد در شب 12 فوریۀ 1949 حسن بنا به ضرب گلوله افراد ناشناسی از پای درآمد (زركلی، 2 / 184). 

افكار و اندیشه‌های دینی و سیاسی

بنا فعالیت خود را پس از سقوط خلافت عثمانی ــ كه لااقل در نظر بسیاری از متفكران اهل سنت، عصر سیاسی و تا اندازه‌ای دینی امت اسلامی شناخته می‌شد ــ آغاز كرد و به همین دلیل، برای وی بیش از هر چیز چگونگی بازسازی این مرجعیت در اشكال جدید آن كه به هرحال وحدت و استمرار امت را تضمین كند (مثلاً نک‍ : بنا، «المؤتمر الخامس»، 2 / 70-71)، در درجۀ اول اهمیت قرار داشت. او با نظامهای جانشین ایدئولوژی وحدت و مشروعیت 
اسلامی، همچون ایدئولوژی قومیت مخالف بود و در نهایت چاره را در طرح موضوع «دولت اسلامی‌» به عنوان جانشین خلافت از یك سو، و حافظ و ضامن وحدت امت اسلامی، از سوی دیگر دید (نک‍ : بشری، المسلمون، 473-477، 485-489؛ بیومی، 160-162، 166، 175، 195؛ نیز نک‍ : بنا، همان، 2 / 63 بب‍ ، «دعوتنا فی طور...»، 1 / 177 بب‍ ، «دعوتنا»، 1 / 41 بب‍‌ ). از دیگر سو جنگ جهانی اول و پیامدهای آن، ازجمله سقوط دولت عثمانی، و نیز رویكرد استعماری كشورهای اروپایی، گفتمان اصلاح‌طلبی اسلامی‌ را كه كسانی چون جمال‌الدین اسدآبادی و محمد عبده به دنبال طرح آن، و ایجاد آشتی میان ارزشهای اسلامی با فرهنگ جدید غرب بودند، سخت دچار بحران كرد. درواقع رویۀ استعماری غرب، موجبات بدبینی نسبت به این وجهه نظر از تفكر اصلاح‌طلبی را در میان متفكران اسلامی ‌و عرب، از جمله محمدرشید رضا كه به تدریج روی به سلفی‌گری نهاد، فراهم كرد (نیز نک‍ : همو، «الی ای شی ء...»، 1 / 84 بب‍‌ ). حسن بنا هم به عنوان شاگرد رشید رضا، در حقیقت از آغازگران تفكر «احیای دینی اسلامی‌» است (نک‍ : همو، مذكرات ...، 100 بب‍‌ ). 
با آنکـه شرایط سیاسی و اجتماعی مصر، موجد زمینه‌های مساعد برای شكل‌گیری جمعیت اخوان المسلمین بود (برای شكل‌گیری اخوان در شرایط حاكم بر آن دوره، نک‍ : حسینی، 11-50؛ خدوری، 85-100؛ میچل، 81-94)، و به سبب همین شرایط، خاصه اشغال مصر توسط انگلستان، احزاب مختلف دچار رقابتها و كشمكشهای گسترده شده بودند، با این وصف اخوان المسلمین خود را «حزب» نخواندند و حسن بنا خود نسبت به احزاب مصری به دلیل تأثیرات منفی آنها بدبین بود (نک‍ : «المؤتمر الخامس»، 2 / 74- 78). 
اخوان المسلمین اساساً، لااقل در آغاز، از اینکـه جمعیتی سیاسی به شمار آیند، احتراز داشتند (مثلاً نک‍ : همو، «فی مؤتمر...»، 2 / 163). با این همه بخش بس مهمی ‌از فعالیت حسن بنا و اخوان رنگ سیاسی داشت، خاصه كه جهاد با بیگانه، استقلال و رهایی مصر از اشغال انگلیس را از اهداف خود می‌شمردند (همو، «الجهاد»، 1 / 219 بب‍ ، «المؤتمر الخامس»، 2 / 81 بب‍ ، «بین الامس ...»، 1 / 238). بنا در همین زمینه معتقد بود كه می‌بایست همه احزاب مصری منحل شوند و همۀ نیروهای ملت در یك حزب مجتمع شود، تا اینکـه زمینه برای تحقق استقلال و آزادی ملت و شكل‌گیری بنیادهای اصلاحات داخلی فراهم گردد («نحوالنور»، 1 / 154 بب‍ ، «المؤتمر الخامس»، 2 / 74- 78، «مشكلاتنا...»، 405-407، «فی مؤتمر»، 2 / 184-185). 
بنا البته به بازسازی امت برای راه‌یابی به درجات كمال اجتماعی سخت اهمیت می‌داد، ولی طریق دست‌یابی به این هدف را نه تمدن غرب، بلكه تمسك به تعالیم اسلام می‌دانست («الاخوان ...»، 2 / 197 بب‍‌ ). وی بر اهمیت نظام نمایندگی، گرچه از غرب اقتباس شده بود، تأكید می‌كرد و معتقد بود كه این نظام تعیین‌كنندۀ مسئولیت حاكم و سلطه امت است و تباینی میان قواعد اسلامی ‌حكومت با نظام نمایندگی ندارد («مشكلاتنا»، 397 بب‍ ؛ قس: خدوری، 99-100، كه معتقد است جنبش اخوان المسلمین به سازگار كردن دین و دموكراسی علاقه‌مند نبود). 
از دیگر سو، حسن بنا با قانون اساسی مصر مخالفت نداشت و هرگونه شیوه انقلابی را، دست‌كم از منظری سلفی باورانه، رد می‌كرد. جنبش اخوان المسلمین كه بیش از هر چیز مبتنی‌بر روش تبلیغی بود، با اتخاذ شیوه محافظه‌كارانه به احیای هویت اسلامی‌ براساس دعوت و اصلاح امور اهتمام داشت (بنا، «المؤتمر الخامس»، 2 / 50-56) و بنابراین، در آغاز حتی‌المقدور با شیوه‌های مسالمت‌آمیز در این مسیر قدم برمی‌داشت. تأیید ملك فاروق توسط حسن بنا هم به همین دلیل بود (نک‍ : همو، «نحوالنور»، 1 / 115 بب‍‌ ). 
وی با وجود اهتمامی كه در اسلامی ‌كردن حكومت و جامعه داشت، از مشاركت در نظام سیاسی و رقابت با احزاب دیگر خودداری نمی‌كرد و حتی در همین راستا بود كه خود را دوبار نامزد نمایندگی مجلس مصر گردانید و گاهی نیز با شاه همكاری می‌كرد، تا جایی كه در انتخاب رئیس‌الوزرای جدید با او مشورت شد؛ البته اخوان المسلمین در این دوره به دلیل مقابله با كمونیستها و حزب وفد مورد حمایت و تشویق بود. بنا حتی با اسماعیل صدقی (رئیس الوزرای مصر) همكاری كرد و همۀ این موارد نشان‌دهنده فعالیت باز و گسترده سیاسی بنا در این دوره است (برای فعالیتهای وی در این زمینه، نک‍ : سعید، 93-94، 99، جم‍‌ ). 
اخوان المسلمین گرچه در دورۀ بنا همواره به ویژگی تبلیغی و مبتنی بر دعوت خود تأكید می‌كردند، ولی پس از معاهده 1315ش / 1936م میان انگلستان و دولت مصر كه اخوان المسلمین با آن به مخالفت برخاست، صبغه سیاسی فعالیت بنا و اخوان المسلمین بیشتر شد و به طور فزاینده‌ای به حركات سیاسی برای واداشتن دولت به اجرای شریعت دست زدند (برای بررسی تحولات در رفتار مذهبی و سیاسی اخوان المسلمین و بنا، نک‍ : بشری، المسلمون، 470 بب‍ ، الحركة...، 43 بب‍‌ ). 

دولت اسلامی ‌از دیدگاه بنا

با آنکـه فعالیت بنا چند سالی پس از سقوط خلافت عثمانی آغاز شد، وی به شرط تحقق مقدماتی كه بیان كرده، معتقد به احیای خلافت بود («المؤتمر الخامس»، 2 / 70-71) و در عین حال باتوجه به آنکـه بحثهایی درباره ضرورت جدایی دین از دولت در آن وقت رواج یافته بود، به تبیین مفهوم دولت و حكومت در اسلام می‌پرداخت («فی مؤتمر»، 2 / 163 بب‍ ؛ نیز نک‍ : عبدالرزاق، 39 بب‍ ؛ حسین، 19 بب‍‌ ). ویژگی مهم بنا در میان كسانی كه به احیای خلافت اسلامی به عنوان مرجع وحدت امت اعتقاد داشتند، آن بود كه طرح «دولت اسلامی‌» را قطع نظر از بحث جدایی و یا عدم جدایی دین و دولت، بیشتر با اتكا بر فهم جوهر اسلام و ویژگیها و اهداف چند بُعدی این دین ارائه می‌داد و بر ضرورت دركی كامل از اسلام تأكید می‌كرد (مثلاً نک‍ : «بین الامس»، 1 / 210 بب‍ ، «المؤتمر الخامس»، 2 / 16 بب‍‌ ). اخوان‌المسلمین اساساً به عقیده بنا پیرایه‌هایی را كه طی تاریخ بر دامن اسلام نشسته بود، از آن می‌زداید و خود را متكی بر همان چیزی می‌داند كه پیامبر (ص) از سوی خداوند آورده است و تصور اسلام بدون حكومت وجهی ندارد (نک‍ : «بین الامس»، 1 / 207، «المؤتمر الخامس»، 2 / 19، مذكرات، 115بب‍ ، 283). 
دولت اسلامی ‌تابعی است از هدف و غایت اسلام و دعوت به‌عنوان نشانه حضور و استمرار اسلام وظیفه اصلی دولت است. دعوت فریضه و وظیفۀ همۀ امت است و حكومت به عنوان نهاد برخاسته از امت دعوت به اصلاح را برعهده دارد (نک‍ : همو، «بین الامس»، 1 / 212، «فی مؤتمر»، 2 / 168-169، «الاخوان»، 2 / 211 بب‍‌ ). دولت مشروع اسلامی ‌دولتی است كه به شئون دینی و دنیایی اهتمام دارد و علاوه بر آنکـه نگاهبان امنیت و نظام جامعه است، در جهت تنفیذ احكام اسلامی‌ و رعایت عدالت در جامعه می‌كوشد (نک‍ : همو، «بین الامس»، 1 / 239). 
بنا معتقد بود كه در جامعۀ اسلامی غیر از سلطۀ دولت كه حامی تعالیم اسلام است و وظیفۀ رهبری مادی و معنوی امت را بر عهده دارد، هیچ سلطه دیگری پذیرفته نیست و از این جهت با مسیحیت ــ كه در آن میان سلطۀ معنوی و مادی (اخروی و دنیوی) و یا دولت و كلیسا اختلاف و نزاع هست ــ تفاوت وجود دارد («فی مؤتمر»، 2 / 163-165). بنابراین، بنا ضمن رد هرگونه دولت دینی به شیوۀ مسیحیت قرون میانه، امت اسلامی را مصدر سیادت و صاحب سلطه می‌دانست («نحوالنور»، 1 / 143-146، «المؤتمر السادس»، 2 / 118- 119؛ برای تصوری متفاوت از گفتار بنا، نک‍ : حسینی، 164- 168؛ احمد، 70-71). سرانجام، نظام سیاسی آرمانی بنا نظامی است مبتنی بر اجرای عملی آرمانهای اسلامی كه بر 4 پایۀ عقیده خالص، عبادت صحیح، وحدت امت و نظام قانونی برخاسته از كتاب الله استوار است؛ حكومت اسلامی به عنوان نگاهبان مردم در دین و دنیای ایشان، و ارتش به عنوان ضامن حفظ استقلال امت و دفاع از كیان آن، هر دو از این آرمانها حمایت می‌كنند (بنا، «نحوالنور»، 1 / 130 بب‍ ، «بین الامس»، 1 / 210-213).

مآخذ

احمد، رفعت، الدین والدولة والثورة، قاهره، 1409ق / 1989م؛ بشری، طارق، الحركة السیاسیة فی مصر، 1945-1952، قاهره، 1983م؛ همو، المسلمون و الاقباط فی اطار الجماعة الوطنیة، بیروت، 1982م؛ بنا، حسن، «الاخوان المسلمون تحت رایه القرآن»، «الی ای شی ء ندعو الناس»، «بین الامس والیوم»، «الجهاد»، «دعوتنا»، «دعوتنا فی طور جدید»، «فی مؤتمر طلبة الاخوان المسلمین»، «المؤتمر الخامس»، «المؤتمرالسادس»، «نحوالنور»، مجموعة رسائل، انتشارات ادب، 1370ش؛ همو، مذكرات الدعوة والداعیة، بیروت، 1984م؛ همو، «مشكلاتنا فی ضوء النظام الاسلامی‌»، رسائل، بیروت، الرساله؛ بیومی، زكریا سلیمان، الاخوان المسلمون و الجماعات الاسلامیة فی الحیاة السیاسیة المصریة، 1928- 1948، قاهره، 1399ق / 1979م؛ جدعان، فهمی، اسس التقدم عند مفكری الاسلام فی العالم العربی الحدیث، بیروت، 1981م؛ حسین، طه، مستقبل الثقافة فی مصر، قاهره، مطبعه المعارف؛ حسینی، اسحاق موسی، الاخوان المسلمون: كبری الحركات الاسلامیة الحدیثة، بیروت، 1955م؛ خدوری، مجید، الاتجاهات السیاسیة فی العالم العربی، بیروت، 1972م؛ خلف‌الله، محمد احمد، «الصحوة الاسلامیة فی مصر»، الحركات الاسلامیة المعاصرة فی الوطن العربی، بیروت، 1989م؛ داغر، یوسف اسعد، مصادر الدراسة الادبیة، بیروت، 1972م؛ رمضان، عبدالعظیم محمد، تطور الحركه الوطنیه فی مصر، قاهره، 1977م؛ زركلی، اعلام؛ سعید، رفعت، حسن البنا، مؤسس حركة الاخوان المسلمین، بیروت، 1986م؛ عبدالرزاق، علی، الاسلام و اصول الحكم، به كوشش ممدوح حقی، بیروت، 1978م؛ میچل، ر.ب .، الاخوان المسلمون، ترجمۀ عبدالسلام رضوان، بیروت، 1978م؛ ندوی، ابوالحسن علی، مذكرات سائح فی الشرق العربی، بیروت، 1398ق / 1978م.

حسن انصاری

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: