بلکاتگین
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 1 تیر 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/228947/بلکاتگین
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
چاپ شده
12
بِلْکاتِگین (د 362ق / 973م)، از غلامان ترک دربار آلپ تکین و سومین امیر غزنوی پیش از آل ناصر. بلکا به معنای دانشمند و عاقل (کاشغری، 1 / 358)، و تگین به معنای امیر، و از القاب امرای ترک غزنه بوده است (دورفر، .(II / 533اسناد و آگاهیهای تاریخی زندگی بلکاتگین بسیار اندک و محدود است. کهنترین منبع موجود که در آن از او یاد شده، کتاب رأس مال الندیم اثر ابن بابه (د پس از 500ق / 1107م) است. وی در این کتاب، به اجمال از بلکاتگین و علت مرگ وی سخن به میان آورده است. مأخذ دیگر طبقات ناصری است که مؤلف آن، منهاج سراج تصریح میکند مطالب خود را از باب امرای غزنویِ تاریخ بیهقی نقل کرده است (1 / 226). گویا این بخش را اکنون باید از فصلهای گمشدۀ این کتاب دانست. پس از آن، مهمترین شرح دربارۀ زندگی بلکاتگین در مجمع الانسابِ شبانکارهای آمده است، اما به درستی روشن نیست که منبع این اطلاعات چه بوده است. دیگر مورخان، بجز قاضی احمد غفاری دربارۀ بلکاتگین سکوت کردهاند. زامباور مینویسد که بلکاتگین پیش از پیوستن به آلپ تکین در حدود سال 324قم / 936م مدتی امیر بلخ بوده است (ص 416)، اما در منابع موجود، مطلبی که نشان از امارت او بر بلخ باشد، دیده نمیشود و روشن نیست که مأخذ زامباور چه بوده است. البته از عبارت فصیح خوافی چنین برمیآید که بلکاتگین در 329ق امیر هرات بوده است (2 / 52). از آن پس تا 355ق / 966م آگاهی دیگری از او در دست نیست. در ذیقعدۀ همین سال، اسحاق پسر آلپ تکین وفات یافت و از آنجا که جانشینی نداشت، بزرگان ترک غزنه همداستان شدند و بلکاتگین، سپهسالار و حاجب آلپ تکین را که مردی «خردمند با رأی عادل» بود، به امارت غزنه برگزیدند (نک : ابن بابه، 314؛ منهاج، 1 / 227؛ شبانکارهای، 32). جای شگفتی است که مورخان بزرگی چون گردیزی، ابن اثیر، حمدالله مستوفی و مانند آنها نامی از بلکاتگین نبرده، و سبکتگین را جانشین مستقیم آلپ تکین معرفی کردهاند (نک : گردیزی، 369-370؛ ابناثیر، 8 / 683-684؛ حمدالله، 389-390)، حال آنکه از وفات آلپتکین در 352ق تا جانشینی سبکتگین در 366ق / 977م، 14 سال فاصله است. بههرحال، این موضوع، یا ناشی از غفلت است (نک : قزوینی، 1 / 94)، یا شاید با توجه به تمایل غزنویان به سبکتگین، خواستهاند او را جانشین بدون واسطۀ آلپ تکین معرفی کنند تا بر مقام و موقعیت او بیفزایند (نک : منهاج، همانجا). بلکاتگین پس از رسیدن به حکومت، طی نامهای به دربار سامانیان ضمن اظهار اطاعت، توضیح داد که گزینش او به حکومت غزنه بنابر آراء عمومی ترکان بوده است. در بخارا فائق، سپهسالار منصور بن نوح سامانی ــ که کینۀ آلپ تکین را در دل داشت ــ در نامهای به امیر سامانی، بر این انتخاب اعتراض کرد و سپردن سرزمینی بدان وسعت را به «نابخردان» ناروا دانست. بدینسبب، سپاهی از سوی بخارا به جنگ بلکاتگین گسیل شد. در این جنگ سپاه سامانی شکست خورد و به بخارا بازگشت. بلکاتگین اندک اندک نیرو گرفت و در طول مدت امارت خود عدل و داد را پیشه ساخت (شبانکارهای، همانجا). بلکاتگین در مدت امارت خود بر غزنه، سکه ضرب کرد و بر یکی از سکههای به دست آمده از دورۀ وی، نام غزنه و منصور بن نوح (د 366ق / 977م) به عنوان امیری که وی به رسمیت شناخته، به خوبی هویداست (نک : بازورث، .(38سرانجام، هنگامی که بلکاتگین قلعۀ گردیز را در محاصره گرفته بود، تیری به او اصابت کرد و بر اثر آن درگذشت (ابنبابه، 314-315؛ شبانکارهای، فصیح، همانجاها؛ غفاری، 101). منهاج سراج مدت حکمرانی بلکاتگین را 10 سال دانسته است (همانجا) که بر این اساس، باید تاریخ درگذشت او در حدود سال 365ق باشد (نک : ناظم، 27، که تاریخ درگذشت او را در 364ق آورده است)، اما چنانکه ملاحظه شد، منابع اصلی تاریخ درگذشت او را در 362ق آوردهاند و بنابراین، گفتۀ یاد شده، نمیتواند دقیق باشد. فخر مدبر در آداب الحرب و الشجاعه از سلاحی به نام بلکاتکینی نام میبرد که سلطان مسعود غزنوی از آن در جنگها استفاده میکرده است (ص 263، 269).
ابن اثیر، الکامل؛ ابن بابه، احمد، رأس مال الندیم، نسخۀ عکسی موجود در کتابخانۀ مرکز؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1362ش؛ زامباور، نسب نامۀ خلفا و شهریاران، ترجمۀ محمدجواد مشکور، تهران، 1356ش؛ شبانکارهای، محمد، مجمع الانساب، بهکوشش هاشم محدث، تهران، 1363ش؛ غفاری قزوینی، احمد، تاریخ جهان آرا، تهران، 1343ش؛ فخر مدبر، محمد، آداب الحرب و الشجاعه، بهکوشش احمد سهیلی خوانساری، تهران، 1346ش؛ فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، به کوشش محمود فرخ، مشهد، 1340ش؛ قزوینی، محمد، یادداشتها، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1337ش؛ کاشغری، محمود، دیوان لغات الترک، استانبول، 1333ق؛ گردیزی، عبدالحی، تاریخ، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1363ش؛ منهاج سراج، عثمان، طبقات ناصری، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1363ش؛ نیز:
Bosworth, C. E., The Ghaznavids, Beirut, 1973; Doerfer, G., Türkische und mongolische Elemente im Neupersischen, Wiesbaden, 1965; Nāԭim, M., The Life and Times of Sulŧān Maħmūd of Ghazna, Lahore, 1973.
مریم حسندوست
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید