بقاعی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 31 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/228862/بقاعی
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1404
چاپ شده
12
بِقاعی، ابوالحسن ابراهیم بن عمر بن حسن (809 - 885ق / 1406-1480م)، مفسر، مورخ و محدث شافعی. وی در قریۀ «خربة روحاء» در ناحیۀ بقاع، واقع در لبنان كنونی متولد شد؛ به همین سببـ به او نسبت خرباوی هم دادهاند. بقاعی در 12 سالگی به دلیل منازعات طایفهای در روستاها و شهرهای اطراف سرگردان شد، تا پدربزرگش او را به دمشق برد. در دمشق به حفظ قرآن و آموختن مقدمات علوم روی آورد. مصادف با ورود ابن جزری به دمشق در 18 سالگی نزد او به آموختن علم قرائت پرداخت. از تاجالدین ابن بهادر نیز در فقه بهره گرفت. چندی بعد راه به بیتالمقدس برد و از افرادی چون تقیالدین حصنی، تاجالدین غرابیلی و عمادالدین ابن شرف حدیث و قرائت فرا گرفت. سفر بعدی او به قاهره بود كه در آنجا نزد شرفالدین سبكی، علاءالدین قلقشندی، شمسالدین قایاتی، ابنحجر عسقلانی و ابوالفضل مغربی حدیث و علوم دیگر آموخت. سپس به همراه ابن حجر به حلب رفت. مسافرتهایی نیز به دمیاط، اسكندریه، مكه، مدینه و طائف داشت. پس از مسافرتهای پیاپی، تا پایان عمر در دمشق اقامت گزید (سخاوی، 1 / 101-102؛ سیوطی، 24؛ ابن عماد، 7 / 339-340؛ غزی، 1 / 254). برخی از همعصران بقاعی، بهویژه سخاوی در نکـوهش او مبالغه كردهاند. در این میان، تنوع علوم، تعدد آثار و گوناگونی نظرات و نقدهای تندی كه به دیگران و حتی استادان خویش داشت، بیتأثیر نبود. برخی، مواضع خصمانه امثال سخاوی (1 / 101- 105) را ناشی از اختلافات شخصی دانستهاند (نکـ: شوكانی، 1 / 20). برخی آثارش، بهویژه تفسیر وی، تلاش او را در ارائه دیدگاههای جدید نمایان میسازند. گرایشهای صوفیانه نیز در آثار او به چشم میخورد؛ هرچند با آرائی همچون وحدت وجود، ستیز جدی داشته، و نگارشهایی برضد ابن فارض و ابن عربی از او گزارش شده است (ابن ایاس، 3 / 47؛ نیز نکـ: ادامۀ مقاله). نگارشهای متنوع او، بیانگر گوناگونی ابعاد شخصیتی او نیز هست؛ در نوشتههایش به عرف حاكم بر جو علمی زمانه خویش، پایبند نیست؛ از كتب عهدین استفاده كرده، و به آنها استناد نموده است. این كار او قدح دیگران را نسبت به خود برانگیخته است. از دیگر سو، انگیزههای شخصی و حسادتها و درگیریهایش با معاصران، منجر به سعایت او نزد قاضی مالكی و گرفتن حکـم مهدورالدم بودن او شد؛ پس كتابی در دفاع از خویش نوشت و سرانجام، به وساطت برخی از فقهای عصر، مثل قاضی زینی بن مزهر، اسلامش دوباره تأیید شد و از مرگ رهایی یافت (سخاوی، 102 ببـ؛ ابن تغری بردی، 4 / 297؛ شوكانی، 1 / 20-21). دیگر زمینۀ نگارشهای او زمینههای فلسفی است كه بیشتر به انگیزۀ مخالفت با فلسفه و نقد دیدگاهها و نظریات برخی فلاسفه نگاشته شده است و برای همین، نمیتوان او را در زمره فلاسفه قرار داد؛ همانگونه كه در نگارشهای تاریخیاش زمینههای رجالی و اخباری دیده میشود، یعنی مثل سایر مورخان، همۀ دقایق تاریخی برایش جالب توجه نبوده است، بلكه رشتهها و گزارشهای خاصی را دنبال كرده است (نکـ: ادامه مقاله).
بیش از 30 اثر و تألیف از او گزارش شده است كه نسخههای اكثر آنها موجود، و چند عنوان آن نیز به چاپ رسیده است. زمینههای آثار او عبارتند: موضوعات فلسفی بیشتر با انگیزۀ فلسفهستیزی: دلاله البرهان علی ان الامكان ابدع مما كان و تهدیم الاركان من لیس فی الامكان ابدع مما كان (نکـ: آلوارت، شمـ .(5102 كتابی در منطق: ایساغوجی (كوپریلی، 1/399). كتابهایی در نقد و رد برخی بزرگان عرفان و نظرات آنان، بهویژه مخالفت جدی با نظریه وحدت وجود: سرالروح، كه خلاصه كتاب الروح ابن قیم جوزیه است (چ قاهره، 1908م)، تنبیه الغبی الی تكفیر ابنعربی (چ قاهره، 1953م، به كوشش عبدالرحمان وكیل)، تحذیر العباد من اهل العناد ببـدعه الاتحاد ( آربری، III/71) و الناطق بالصواب الفارض لتكفیر ابن الفارض، كه ضمیمه كتاب یاد شده است (نکـ: .(GAL, I/307 بعدها سیوطی كتابی در دفاع از ابن عربی در رد بر بقاعی نوشته است (ابن عماد، 7 / 340). آثاری در عبادت و سلوك:: اثاره الفكر بما هو الحق فی كیفیه الذكر ( آربری، III/69) و الایذان بفتح اسرارالتشهد و الاذان ( آلوارت، شمـ .(4149 نگارشهایی در رجال، تاریخ و اخبار: لعب العرب بالمیسر فی الجاهلیه الاولی (چ لیدن، 1303ق)، اخبار الجلاد فی فتح البلاد ( دفتر...، 147)، الاعلام بسن الهجره الی الشام ( آربری، همانجا؛ خدیویه، 7/586)، عنوان الزمان بتراجم الشیوخ و الاقران (كوپریلی، 1/572)، مختصر سیره النبی یا تاریخ بقاعی ( آلوارت، شمـ 9694) و جواهر البحار فی نظم سیره النبی المختار (نکـ: حاجی خلیفه، 1/612). آثاری در قرائات و علوم قرآنی: الضوابط و الاشارات (ظاهریه، علوم قرآنی، 111)، القول المفید، در علم تجوید (حاجی خلیفه، 1 / 104). دو كتاب در دفاع از خویش برای استفاده از كتب عهدین: الاقوال القویمه فی حکـم النقل من الكتب القدیمه (خدیویه، 1/126) و بذل النصح و الشفقه للتعریف بصحبه ورقه (ظاهریه، تاریخ، 1/177)، ناظر به محسوب داشتن ورقه بن نوفل در عداد صحابه. همچنین كتابهایی در نقد و یا شرح دیگران: النکـت الوفیه بما فی شرح الالفیه، كه شرح الفیه الحدیث عراقی است (طلس، 50؛ آربری، I/65) و النکـت و الفرائد علی شرح العقائد تفتازانی (سید، 3/176)، و كتابهایی در تفسیر كه بیش از همه به او شهرت داده است: تفسیر سوره البقره (شریف، 1/50)، الفتح القدسی فی آیةالكرسی ( آربری، III/69) و مصاعد النظر للاشراف علی مقاصد السور، با نام دیگر المقصد الاسمی فی مطابقه اسم كل سوره للمسمی (سید، 3 / 65). اما در بین همۀ آثار او حتی در تفسیر، هیچ كتابی جایگاه نظم الدرر فی تناسب الآیات و السور را كه به تفسیر بقاعی یا مناسبات بقاعی معروف است، ندارد؛ به گونهای كه آن را نشانه عظمت بقاعی و تسلط او بر دانشهای روایی و درایی، و توانمندی بالای او و مبرزترین اثر او دانستهاند (شوكانی، 1/20). گفتنی است كه حجم این كتاب نیز نسبت به كتابهای دیگر او قابل مقایسه نیست. همانگونه كه اسم كتاب نیز معرف محتوای آن است، مؤلف علاوه بر تفسیر آیات بنا بر برقراری ارتباط معنایی میان آیات و حتی سور دارد. از دیدگاه او فهم مناسبت و ارتباط میان آیات مقدمهای است برای كشف اعجاز قرآن، و نتیجۀ آن رسوخ ایمان در قلب است (نکـ: 1/11). نظریه او بر این پایه قرار دارد كه ترتیب اجزاء قرآن، چه درون سور و چه میان سور توقیفی است (1/8) و اسماء سور نیز توقیفی، و كلید رمزگشای محتوای هر سوره هستند (1 / 18). مقصود او از مناسبت، هم ارتباط ظاهری و آشكار كلام در عبارات و تركیبات آیات و فواصل و آهنگ كلمات است، و هم ارتباط درونی و پنهانی معنایی حاكم بر فضای سوره. وی راه فهم این ارتباط را پیدا كردن غرضی میداند كه سوره به سمت آن میرود، یعنی هر سوره یك هدف و غرض كلی را دنبال میكند كه اگر سر رشته آن به دست آید، به واسطه آن و در فضای آن میتوان ارتباط بین عبارات و آیات را كشف كرد (همانجا). وی علاوه بر ارتباط برقرار كردن میان آیات، درصدد یكی كردن كل محتوای قرآن با ارتباط دادن بین سورهها نیز هست، تا آنجا كه بین سوره ناس و سوره فاتحه ارتباطی عمیق میبیند (نکـ: 1 / 15). وی در مقدمه كتابش، ترسیمی كلی از سبك و روش و دیدگاههای تفسیریاش ارائه میكند كه خود نمونهای كمنظیر در تبیین روش تفسیری از سوی شخص مفسر است.
ابنایاس، محمد، بدائع الزهور، به كوشش محمد مصطفی، قاهره، 1404ق / 1984م؛ ابن تغری بردی، المنهل الصافی، به كوشش محمد محمد امین، قاهره، 1989م؛ ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، 1351ق؛ بقاعی، ابراهیم، نظم الدرر، حیدرآباد دكن، 1389ق / 1969م؛ حاجی خلیفه، كشف؛ خدیویه، فهرست؛ دفتر كتبخانه لالهلی، استانبول، 1311ق؛ سخاوی، محمد، الضوء اللامع، قاهره، 1353ق؛ سید، خطی؛ سیوطی، نظم العقیان، به كوشش فیلیپ حتی، نیویورك، 1937م؛ شریف، ابراهیم سالم، فهرس المخطوطات بمركز دراسه جهاد...، طرابلس، 1989م؛ شوكانی، محمد، البدرالطالع، بیروت، دارالمعرفه؛ طلس، محمداسعد، الكشاف عن مخطوطات خزائن كتب الاوقاف، بغداد، 1372ق / 1953م؛ ظاهریه، خطی؛ غزی، محمد، دیوان الاسلام، به كوشش كسروی حسن، بیروت، 1411ق / 1990م؛ كوپریلی، خطی؛ نیز:
Ahlwardt; Arberry; De Slane; GAL; GAL, S.
مهدی مطیع
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید