صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / بعیث مجاشعی /

فهرست مطالب

بعیث مجاشعی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 29 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

بَعیث مُجاشِعی‌، خِداش‌ بن‌ بشر بن‌ خالد (ابی‌ خالد) تمیمی‌ بصری‌، خطیب‌ و شاعر عصر اموی‌. برخی‌ نیای‌ او را عبدالحارث‌ بن‌ ابی‌ خالد دانسته‌اند (نک‍ : ابن‌ عدیم‌، 7 / 3220؛ ابن‌ عساكر، 16 / 324-325). بعیث‌ در میان‌ رقبایش‌ به «ابن‌ حَمراء العِجان‌» شهرت‌ یافت‌. این‌ لقب‌ كه‌ پیوسته‌ شاعر از آن‌ ناخشنود بود، به‌ گمنامی‌ تبار مادرش‌ اشاره‌ دارد؛ چه‌، بعیث‌ از كنیزی‌ ایرانی‌ به‌ نام‌ ورده‌ یا برده‌ یا فَرتَنا از اهالی‌ سجستان‌ یا اصفهان‌ زاده‌ شده‌ بود. این‌ كنیز از آن‌ قعقاع‌ بن‌ معبد بود كه‌ به‌ پدر بعیث‌ بخشیده‌ شد (ابن‌ سلام‌، 1 / 386؛ ابوعبیده‌، 1 / 203، 293- 295؛ ابن‌ عدیم‌، همانجا). نام‌ بعیث‌ از مطلع‌ یكی‌ از قصاید او گرفته‌ شده‌ است‌ (نک‍ : ابن‌ سلام‌، 1 / 534؛ جاحظ، البیان‌... ، 1 / 374؛ ابن‌ قتیبه‌، 313). 
تاریخ‌ ولادت‌ بعیث‌ به‌ درستی‌ معلوم‌ نیست‌. گویا در بصره‌ زاده‌ شد و در همان‌ شهر رشد یافت‌ و نسبت‌ بصری‌ وی‌ از همین‌جاست‌ (یاقوت، 11 / 52؛ صفدی‌، 13 / 293). بعیث‌ دوران‌ جوانی‌ را در بصره‌ و در میان‌ طایفۀ بنی‌ مجاشع‌ از قبیلۀ تمیم‌ گذراند و در همان‌جا همسری‌ برگزید كه‌ از او پسرانی‌ چون‌ مالك‌، یزید و بكر زاده‌ شدند. از این‌رو، كنیه شاعر را ابویزید و ابومالك‌ دانسته‌اند. مالك‌ در جوانی‌ جان سپرد و پدر در سوگ‌ او مرثیه‌ای‌ سرود (ابن‌ حبیب‌، 291؛ ابن‌ قتیبه‌، همانجا؛ آمدی‌، 71؛ ابن‌ ماكولا، 1 / 335). 
در منابع‌ ادبی‌ كهن‌ از شرح‌ حال و وقایع‌ زندگی‌ بعیث‌ مطلبی‌ به‌ چشم‌ نمی‌خورد. ابوالفرج‌ اصفهانی‌ هم‌ تنها در لابه‌لای‌ شرح‌ حال‌ جریر (نک‍ : 8 / 15-16) به‌ ذكر مختصری‌ از اشعار او بسنده‌ كرده‌ است‌. گویا بعیث‌ در روزگار خود خطیب‌ توانمند قبیله تمیم‌ بود و خطبه‌های‌ وی‌ سخت‌ شهرت‌ داشت‌ (جاحظ، همان‌، 1 / 204، 373-374). یك‌ بار در مجلس‌ شعرخوانی‌ كه‌ ولید بن‌ عبدالملك‌ (حك‍ 88-96ق‌ / 707-715م‌) ترتیب‌ داده‌ بود، حضور یافت‌ و ضمن‌ قرائت‌ اشعار خود با استادی‌ و مهارت‌ تمام‌ مثالب‌ رقبایش‌ را برشمرد. از این‌رو، توجه‌ خلیفه‌ را به‌ خود معطوف‌ ساخت‌ و صلۀ ارزشمندی دریافت كرد (مرزبانی‌، 150-151؛ ابن‌ عبدربه‌، 6 / 214- 215). 
با آنکـه‌ ابن‌ سلام‌ جمحی‌ (همانجا) توانمندی‌، شیوایی‌ كلام‌ و بی‌پروایی‌ شعر بعیث‌ را ستوده‌، اما وی‌ را در زمرۀ شاعران‌ طبقۀ دوم‌ دوران‌ اسلامی‌ نهاده‌ است‌ (نیز نک‍ : ابن‌ عساكر، همانجا). شاید علت‌ آن‌ باشد كه‌ بعیث‌ در عصر شاعران‌ نام‌آوری‌ چون‌ جریر و فرزدق‌ (ه‍ م‌ م‌) می‌زیست‌ و شهرت‌ آنان‌ سبب‌ گم‌نامی‌ نسبی‌ شاعر شده‌ بود. از سوی‌ دیگر با اندكی‌ ژرف‌نگری‌ در حوادث‌ تاریخی‌ آن‌ زمان‌ می‌توان‌ دریافت‌ كه‌ گم‌نامی‌ بعیث‌ بیش‌ از آنکـه‌ مربوط به‌ ضعف‌ استعداد شعری‌ او باشد، تا حدودی‌ از كشمكشهای‌ سیاسی‌ حاكم‌ بر جامعه‌ نشأت‌ گرفته‌ بود (بلاشر، .(III / 483 چه‌، در این‌ ایام‌ اختلافات‌ قومی‌ میان‌ دو طایفۀ بنی‌ هذیل‌ و بنی‌ مجاشع‌ شدت‌ یافت‌؛ در نتیجه‌ شاعران‌ این‌ قبایل‌ با هم‌ به‌ نزاع‌ برخاستند و اشعار هجو آمیز بسیاری‌ درباره هم‌ سرودند (نک‍ : EI²، ذیل‌ جریر). بعیث‌ نیز به‌ ناچار پای‌ در این‌ وادی‌ نهاد و در نتیجه‌ انبوهی‌ اشعار هجوآمیز میان‌ وی‌ و جریر و فرزدق‌ رد و بدل‌ شد (آمدی‌، 71-72؛ ابن‌ عساكر، 16 / 325؛ ابن‌ فضل‌الله‌، 14 / 81-82؛ برای اطلاع از نمونۀ این‌ اشعار، نک‍ : ابوعبیده‌، 1 / 200 بب‍ ؛ قالی‌، 2 / 231؛ ابن رشیق‌، 2 / 854؛ ابوعبید بكری‌، 1 / 214، 296). 
دربارۀ آغاز این‌ خصومتها كه‌ حدود 40 سال‌ دوام‌ داشت‌ و پیش‌ از آن‌ نه‌ در عصر جاهلی و نه در عصر اسلامی‌ سابقه‌ نداشت‌ (ابن‌ سلام‌، 1 / 389؛ ابن‌ عساكر، 16 / 329)، روایت‌ خاصی‌ در دست‌ نیست‌. تنها می‌دانیم‌ كه‌ سرقت‌ شتر بعیث‌ توسط بنی‌ یربوع‌ (ابوعبیده‌، 1 / 200) آغازگر این‌ مهاجات‌ طولانی‌ بود كه‌ به‌ مرور زمان‌ شدت‌ یافت‌. بعیث‌ نخست‌ با سرودن‌ اشعاری‌ گزنده‌ در هجو جریر به‌ حمایت‌ از غسان‌ بن‌ ذهیل‌ سلیطی‌ برخاست‌. این‌ اشعار خشم‌ جریر را برانگیخت‌ و او را به‌ پرده‌ دری‌ واداشت‌. آنگاه‌ كه‌ بعیث‌ در برابر رقیب‌ قدرتمندش فروماند، از فرزدق‌ یاری‌ خواست‌ كه‌ پیش‌تر حرمت‌ وی‌ را نگه‌ نداشته‌، و اشعار هجوآمیزی‌ درباره او سروده‌ بود. فرزدق‌ نیز فرصت‌ را مغتنم‌ شمرد و در این‌ جدال‌ از هر دو رقیب‌ دیرین‌ خود انتقام‌ گرفت‌ (ابن‌ سلام‌، 1 / 386-389، 535؛ ابوالفرج‌، 8 / 15-17؛ آمدی‌، همانجا). 
ناكامی‌ بعیث‌ در مهاجات‌ با جریر، سبب‌ شد تا بنی‌ مجاشع‌ از او روی‌ برتابند و بدین‌سان‌ موجبات‌ آوارگی‌ شاعر فراهم‌ گشت‌ (بلاشر، همانجا). زبان‌ تند و گزنده‌ نیز مایه گرفتاری‌ شاعر بود. او در اشعاری‌ بنو صَحب‌ را هجو گفت‌. ایشان‌ شكایت‌ به‌ والی‌ یمامه، ابراهیم بن عدی (عربی‌) بردند (در خلافت ولید بن عبدالملك‌)؛ او نیز فرمان‌ داد وی‌ را تازیانه‌ زدند و در بازارها گرداندند (ابن‌ عدیم‌، 7 / 3224). اما شاعر در قصیده‌ای‌ ابراهیم‌ را نیز هجو گفت‌ و او را به‌ كلاغ‌ بر بالای‌ منبر تشبیه‌ كرد (جاحظ، البیان‌، 3 / 253-254؛ ابن‌ عساكر، 16 / 326). پس‌ از این‌ ماجرا بعیث‌ به‌ شام‌ رفت‌ و در بادیه‌، در جوار بنی‌ قعقاع‌ زیست‌ و آنان‌ را در اشعاری‌ ستود (ابن‌ عدیم‌، همانجا). 
گویا بعیث‌ بعدها به‌ بصره‌ بازگشت‌؛ چه‌، او سرانجام‌ پس‌ از عمری‌ دراز در همین‌ شهر وفات‌ یافت‌ (ایوبی‌، 85). از میان‌ منابع‌ كهن‌ تنها یاقوت‌ (11 / 55) صریحاً مرگ‌ وی‌ را در 134ق‌ و در زمان‌ خلافت‌ ولید بن‌ عبدالملك‌ دانسته‌ است‌؛ اما از آنجا كه‌ خلافت‌ وی‌ در 96ق‌ پایان‌ می‌گیرد، این‌ تاریخ‌ فاقد اعتبار می‌گردد. 
بعیث‌ شاعری‌ است‌ بدوی‌ كه‌ اشعارش‌ سراسر آكنده‌ از موضوعات‌، مفاهیم‌ و واژگان‌ جاهلی‌ است‌. با این‌ همه‌، عیوب‌ شعری‌ او از چشم‌ ناقدان‌ مخفی‌ نمانده‌ است‌ (نک‍ : بطلیوسی‌، 3 / 146). موضوع‌ بیشتر اشعار بعیث‌ را هجو تشكیل‌ می‌دهد. او در هجویات‌ خود رعایت عفاف را نمی‌كرد و از پرده دری‌ فروگذار نبود. از این‌رو، اشعار وی‌، به‌ ویژه‌ هجو جریر و بنی‌ كلیب‌ سخت‌ گزنده بود (ابوعبیده‌، 1 / 204؛ ابن‌ عبدربه‌، 5 / 298). بعیث‌ در وصف‌ نیز توانا بود و برخی‌ وصفهای‌ او، حال‌ و هوای‌ زنده‌ای‌ دارند (همچون‌ وصف‌ مرغ‌ سنگ‌خوار، نک‍ : جاحظ، الحیوان‌، 5 / 585 -587؛ وصف شب‌: مجموعة... ، 466؛ وصف‌ خاكستر اجاق‌: جاحظ، همان‌، 3 / 240). 
از بعیث‌ دیوانی‌ بر جای‌ نمانده‌ است‌ و تنها حدود 100 بیت‌ از اشعار او را در منابع‌ ادبی‌ می‌توان‌ یافتII / 363-364) .(GAS, در این‌ منابع‌ قطعاتی‌ كوتاه‌ به‌ چشم‌ می‌خورد كه‌ احتمالاً مطلع‌ قصایدی‌ بوده‌ است‌ كه‌ از دست‌ رفته‌اند. 

مآخذ

آمدی‌، حسین‌، المؤتلف‌ و المختلف‌، به‌ كوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، قاهره‌، 1381ق‌ / 1961م‌؛ ابن‌ حبیب‌، محمد، «اسماء المغتالین‌»، نوادر المخطوطات‌، به‌ كوشش‌ عبدالسلام‌ هارون‌، قاهره‌، 1954م‌، مجموعه ششم‌؛ ابن‌ رشیق‌، حسن‌، العمدة، به‌ كوشش‌ محمد قرقزان‌، بیروت‌، 1408ق‌ / 1988م‌؛ ابن‌ سلام‌ جمحی‌، محمد، طبقات‌ فحول‌ الشعراء، قاهره‌، 1394ق‌ / 1974م‌؛ ابن‌ عبدربه‌، احمد، العقد الفرید، به‌ كوشش‌ احمدامین‌ و دیگران‌، بیروت‌، 1402ق‌ / 1983م‌؛ ابن‌ عدیم‌، عمر، بغیة الطلب‌، به‌ كوشش‌ سهیل‌ زكار، دمشق‌، 1409ق‌ / 1988م‌؛ ابن‌ عساكر، علی‌، تاریخ‌ مدینة دمشق‌، به‌ كوشش‌ علی‌ شیری‌، بیروت‌، 1415ق‌ / 1995م‌؛ ابن‌ فضل‌الله‌ عمری‌، احمد، مسالك‌ الابصار، به‌ كوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانکـفورت‌، 1408ق‌ / 1988م‌؛ ابن‌ قتیبه‌، عبدالله‌، الشعر و الشعراء، لیدن‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، 1902م‌؛ ابن‌ ماكولا، علی‌، الاكمال‌، به‌ كوشش‌ عبدالرحمان‌ معلمی‌، حیدرآباد دكن‌، 1384ق‌ / 1965م‌؛ ابوعبید بكری‌، سمط اللالی‌، به‌ كوشش‌ عبدالعزیز میمنی‌، قاهره‌، 1354ق‌ / 1936م‌؛ ابوعبیده‌، معمر، النقائض‌ (نقائض‌ جریر و فرزدق‌)، به‌ كوشش‌ محمدابراهیم‌ حور و ولید محمود خالص‌، 1994م‌؛ ابوالفرج‌ اصفهانی‌، الاغانی‌، قاهره‌، 1407ق‌ / 1986م‌؛ ایوبی‌، یاسین‌، معجم‌ الشعراء فی‌ لسان‌ العرب‌، بیروت‌، 1987م‌؛ بطلیوسی‌، عبدالله‌، الاقتضاب‌، قاهره‌، 1982م‌؛ جاحظ، عمرو، البیان‌ و التبیین‌، به‌ كوشش‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌، 1368ق‌ / 1948م‌؛ همو، الحیوان‌، به‌ كوشش‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، بیروت‌، 1388ق‌ / 1969م‌؛ صفدی‌، خلیل‌، الوافی‌ بالوفیات‌، به‌ كوشش‌ محمد حجیری‌، بیروت‌، 1404ق‌ / 1984م‌؛ قالی، اسماعیل‌، الامالی‌، بیروت‌، دارالكتب‌ العلمیه‌؛ مجموعة المعانی‌، به‌ كوشش‌ عبدالمعین‌ ملوحی‌، دمشق‌، 1988م‌؛ مرزبانی‌، محمد، الموشح‌، به‌ كوشش‌ محب‌الدین‌ خطیب‌، قاهره‌، 1385ق‌؛ یاقوت‌، ادبا؛ نیز:

 

Blachere, R., Histoire de la litterature arabe, Paris, 1966; EI² ; GAS.

عزت‌ ملاابراهیمی‌

 

 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: