برهان الدین غربب
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 27 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/228711/برهان-الدین-غربب
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1404
چاپ شده
12
بُرْهانالدّین غَریب، محمد (654- 738ق / 1256-1337م)، فرزند ناصرالدین محمود هانْسَوی، از صوفیان و مروجان طریقت چشتیه در دكن. تدوین مجموعههایی چند از ملفوظات برهانالدین غریب و نیز انتساب القاب و عناوین مختلف به او، حكایت از محبوبیت و تأثیر شخصیت او در میان پیروان و تربیت یافتگانش دارد. با اینهمه، آگاهیهای ما درباره زندگانی و شرح احوال برهانالدین محدود به گزارشهایی درباره ارتباط او با شیخ نظامالدین اولیا (د725ق / 1325م) و نیز سلوك عرفانی اوست كه گاه به صورتی تناقض آمیز نقل شده، و از اغراق و مبالغه نیز به دور نمانده است. نخستین كسی كه از وی یاد كرده، امیر حسن دهلوی، از مصاحبان و دوستان نزدیك اوست كه در فوائد الفؤاد در مواردی چند از برهان الدین به نیكی یاد كرده است. پس از آن، در خیرالمجالس خواجه حمید قلندر و سیرالاولیای میرخُرد و نیز در ملفوظات برهانالدین اطلاعاتی مختصر از زندگانی وی آمده است. دیگر تذكرهها و منابع موجود ــ از سده 9ق به بعد ــ در شرح احوال برهان الدین غریب از این منابع سود جستهاند (نك : دنباله مقاله). برهانالدین در خانوادهای اهل علم و معرفت در هانْسی در منطقه هاریانا از توابع اوتارپرادش زاده شد. سلسله نسب او را به ابوحنیفه (ه م) رساندهاند، و برخی نام پدرش را محمد محمود و نیای او را ناصرالدین گفتهاند. همچنین وی را خواهر زاده شیخ جمالالدین هانسوی دانستهاند (آزاد، 4؛ كلیم، 103؛ صباح الدین، 272؛ عبدالحی، 2 / 143؛ نیز نكـ: I / 1328, EI²). برهان الدین سالهای نخست زندگانی خود را در هانسی گذراند و مقدمات علوم را در همانجا فراگرفت؛ سپس به دهلی سفر كرد و در آنجا فقـه، اصول، تفسیـر و حدیث را نزد عالمـان عصر خود آموخت. وی در دهه 690ق (به احتمال در 693ق / 1294م) به جرگه مریدان شیخ نظام الدین اولیا، پرآوازهترین عارف سلسلـه چشتیه پیوست و نزد او به كسب معارف و سیر و سلوك عرفانی پرداخت (آزاد، 5 -7؛ صباح الدین، 276-281؛ كلیم، عبدالحی، همانجاها). برهانالدین در جمع مریدان استادش، با برخی از بزرگان عرفان و تصوف آن عصر، از جمله امیر خسرو دهلوی (د 725ق / 1325م)، امیرحسن دهلوی و شیخ نصیرالدین محمود چراغ دهلی (د 757ق / 1356م) نامدارترین خلیفـه شیخ نظامالـدین، آشنـایی یافت و در میان آنان از احترام و منزلتی والا برخوردار گردید. شیخ نصیرالدین در مدت اقامت در دهلی در خانه برهان الدین مسكن گزید (دهلوی، حسن، 55؛ قلندر، 8بب ، 186-187، 260، 284؛ میرخرد، 437- 438؛ یمنی، 357؛ جمالی، 128؛ دهلوی، عبدالحق، 93-94؛ چشتی، 882؛ غلامسرور، 1 / 346؛ كلیم، همانجا؛ نیز نك : دهلوی، محمد اختر، 121-122؛ معشوق یارجنگ، 442). در منابع از ارادت و دلبستگی برهانالدین به نظامالدین اولیا سخـن به میـان آمده است، امـا به گفتـه مؤلف سیرالاولیـا، بر اثر سعایت دو تن از مریـدان شیخ نظـام الدین، میـان آن دو رنجشی پدید آمـد و سبب شـد كه برهان الـدین را از خانقـاه طـرد كنند؛ ولی رنجش شیخ دیری نپاییـد و به وسـاطت امیرخسـرو دهلوی، شیخ نظامالدین از برهان الدین دلجویی كرد و بیعت او را پذیرفت (میرخرد، 438-440؛ نیز نك : یمنی، همانجا؛ فرشته، 2 / 400؛ دهلوی، عبـدالحق، 94؛ چشتی، 883؛ آزاد، 6). سرانجـام، برهـانالـدین به دریافت خرقه خلافت از شیخ خود نایل آمد. برخی برآنند كه وی دوبـار خرقـه خلافـت یافت؛ بـار نـخست به درخـواست و اصرار برخی از مریدان و خلفای شیخ از جمله خواجه مبشـر، سیدحسین و سید خاموش، و بار دوم در آخرین سالهای حیات شیخ نظامالدین و پیش از سفـر به دكـن (میرخرد، 440-441؛ یمنی، نیـز دهلوی، عبدالحق، همانجاها؛ چشتی، 883 -884؛ غلام سرور، 1 / 346-347). برهان الدین در دهه سوم سده 8ق به دكـن هجرت كـرد و در دِواگیری (دولت آباد كنونی) رحل اقامت افكند و به نشر تعالیم طریقت چشتیه همت گمـاشت. شایـد این سفـر با فرمـان محمدبن تُغْلُـق (حكـ 725- 752ق / 1325-1351م) كه همه عالمـان و عارفان را در 727ق / 1327م به دواگیری فراخواند، بیارتباط نباشد (میرخرد، 441؛ یمنی، نیز دهلوی، عبدالحق، همانجاها؛ چشتی، 884؛ آزاد، 8 -9؛ نیز نكـ: I / 1329, ²EI ؛رضوی،.(I / 183 سخن داراشكوه (ص 101) كه این سفر را در زمان حیات شیخ نظامالدین و به همراه امیر حسن دهلوی و جمع كثیری از مریدان دانسته است، چندان درست نمینماید (نیز نك : فرشته، همانجا؛ ابوالفضل، 3 / 170؛ عبدالحی، 2 / 143-144). به هرحال، برهانالدین در دواگیریخانقاهی بناكرد و به تعلیممریدان همت گماشت و در میان صوفیان و مردم آن دیار محبوبیت و مقبولیت بسیار یافت. هرچند پیش از او برادرش شیخ منتخب الدین، معروف به «زرزری زربخش» برای تبلیغ طریقت چشتیه به دكن رفته بود، اما با توجه به اهمیت چشمگیر و تأثیر فراوان برهان الدین در نشر این طریقت در آن سرزمین، میتوان او را بنیان گذار و مروج اصلی سلسله چشتیه در دكن به شمار آورد. وی در آنجا نه تنها در میان توده مردم و جمع مریدان، بلكه نزد سلاطین و بزرگان نیز از احترام و منزلت خاصی برخوردار بود. گفتهاند كه سلطان محمدبن تغلق، او را گرامی میداشت و نیز علاءالدین حسن بهمنی (حك 748-759ق / 1347- 1358م)، از سلاطین دكن، مبلغ قابل توجهی را برای مخارج فقرا به خانقاه وی بخشید. افزون بر آن، نصیرخان (ناصر خان) فاروقی، مؤسس سلسله فاروقی خانْدیش، در حدود سال 801ق / 1399م شهری بنیاد نهاد و به احترام شیخ برهانالدین آن را «برهانپور» (ﻫ م) نامید و همچنین به نام شیخ زینالدین داوود شیرازی ــ یكی از خلفای برهان الدین غریب ــ «زینآباد» را بنا كرد (فرشته، 1 / 277، 2 / 277-279، 401؛ غوثی، 79؛ چشتی، 885؛ نظامی، 206؛ صدیقی، 157- 158؛ نیز نك : عصامی، 462؛ صباح الدین، 291). برهانالدین شاگردان بسیاری پرورد كه از آن میان زینالدین داوود شیرازی، ركن الدین كاشانی و حَمّاد بن عماد كاشانی از خلفای برجسته او بودند (فرشته،2 / 401؛ صباحالدین، 287-290).خواجهحمیدقلندر، مؤلف خیرالمجالس و نیز میرخرد، گردآورنده سیرالاولیا، هر چند در شمار مریدان و خلفای او نبودند، امامدتی نزداو شاگردیكردند(قلندر، 279؛ میرخرد، 438؛ رحمان علی، 171). برهانالدین به وجد و سماع صوفیانه توجه خاص داشت و در این باب، راه و رسم ویژهای ابداع كرد. پس از او، مریدانش را كه در سماع صوفیانه به وی اقتدا كردند، «برهانی» نامیدند (میرخرد، همانجا؛ دهلوی، عبدالحق، 93؛ چشتی، 882؛ رضوی ، همانجا). او سرانجام در دواگیری (دولت آباد) وفات یافت و در همانجا به خاك سپرده شد. تاریخ وفاتاو را بهاختلاف 731، 732، 738 و741قگفتهاند (چشتی، 885؛ آزاد، 25-26؛ غلام سرور، 1 / 348؛ فاروقی، 95؛ بیل،111 ) كه از آن میان، تاریخ 738ق چون از نفائس الانفاس ــ مجموعه ملفوظات او ــ نقل شده است، درستتر مینماید (نك : آزاد، همانجا؛ صباح الدین، 294؛ هادی، .(144 داراشكوه و غوثی شطاری در سدۀ 11ق / 17م آرامگاه او را زیارت كردند و چنانكه غوثی شطاری (همانجا) گفته است، در روز عُرس او مردم از نواحی اطراف برمزار او گرد میآیند و مخارج روضه او، از چندین روستا كه بر این كار وقف شده است، فراهم میآید (نیز نك : داراشكوه، همانجا). پس از وفات برهانالدین، شاگرد نامدار او، شیخ زین الدین به عنوان خلیفه وی برگزیده شد (نك : فرشته، همانجا؛ صباحالدین، 287-289). مجموعههای متعددی از ملفوظات برهانالدین به دست مریدانش در سدۀ 8ق / 14م تدوین شده كه از آن جمله است: 1. احسن الاقوال، مجموعه ملفوظات و تقریرات برهان الدین است كه شاگرد او حمادبن عماد كاشانی آن را گرد آورده، و بر حسب موضوع، عنوان بندی كرده است. در این اثر برخی از رویدادهای زندگی شیخ فریدالدین گنج شكر و شیخ نظام الدین اولیا نیز آمده است. از این مجموعه نسخهای در كتابخانه جامعه عثمانیه حیدرآباد دكن و نسخهای دیگر در كتابخانه شخصی خلیق احمد نظامی در علیگره نگهداری میشود. احسن الاقوال به كوشش نثار احمد فاروقی در مجله قند پارسی در دهلی نو به چاپ رسیده است. همچنین ترجمهای از آن به زبان اردو در 1342ق در بمبئی چاپ شده است (نظامی، «حیات...»،203 ؛ قیصر، 86). 2. نفائس الانفاس، كه مجموعه دیگری از ملفوظات برهانالدین غریب است و توسط ركنالدین كاشانی گرد آمده، و به ترتیب تاریخی از 732ق / 1332م تا پایان عمر شیخ مرتب شده است. از این مجموعه نسخهای در كتابخانه ندوه العلماء نگهداری میشود (نظامی، «مطالعات...»،.(I / 70 دیگر ملفوظات شیخ برهان الدین اینهاست: غریب الكرامات و بقیة الغرائب كه هر دو را شاگرد دیگر او، مجدالدین بن عماد كاشانی تدوین كرده است (نكـ: آزاد، 5). خواجه حمید قلندر نیز چنانكه خود در خیرالمجالس اشاره كرده است، مجموعه ملفوظات برهان الدین غریب را با عنوان اخبار الاخیار جمع آورده بود (همانجا) كه اكنون اثری از آن در دست نیست.
آزاد بلگرامی، غلامعلی، روضة الاولیا، اورنگ آباد، 1310ق؛ ابوالفضل علامی، آیین اكبری، لكهنو، 1882م؛ جمالی، حامد، سیرالعارفین، ترجمه محمد ایوب قادری، لاهور، 1989م؛ چشتی، عبدالرحمان، مرآة الاسرار، ترجمه علی اصغر چشتی صابری، لاهور، 1411ق؛ داراشكوه، محمد، سفینة الاولیا، كانپور، 1883م؛ دهلوی، حسن، فوائد الفؤاد، ملفوظات نظام الدین اولیای بدائونی، به كوشش محمد لطیف ملك و محسن كیانی، تهران، 1377ش؛ دهلوی، عبدالحق، اخبار الاخیار، خیرپور، فاروق اكیدمی؛ دهلوی، محمد اختر، تذكرة اولیائی پاك و هند كلان، لاهور، 1989م؛ رحمان علی، محمد عبدالشكور، تذكرة علمای هند، ترجمه محمد ایوب قادری، كراچی، 1961م؛ صباح الدین عبدالرحمان، بزم صوفیه، اسلام آباد، 1990م؛ صدیقی، خالد مصطفی، واقعات صوفیه، لاهور، 1989م؛ عبدالحی، نزهة الخواطر، حیدر آباد دكن، 1350ق / 1931م؛ عصامی، عبدالملك، فتوح السلاطین، مدرس، 1948م؛ غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیا، كانپور، 1332ق / 1914م؛ غوثی شطاری، محمد، گلزار ابرار، به كوشش محمد ذكی، پتنه، 1994م؛ فاروقی، نثار احمد، نقد ملفوظات، لاهور، 1989م؛ فرشته، محمد قاسم، تاریخ، كانپور، 1290ق / 1874م؛ قلندر، حمید، خیرالمجالس، به كوشش خلیق احمدنظامی، علیگره، 1959م؛ قیصر امروهوی، محمود حسن، مرآة التصوف، به كوشش محمد حسین رضوی، علیگره، 1985م؛ كلیم، میان محمددین، چشتی خانقاهین، لاهور، 1990م؛ معشوق یارجنگ، مشتاق حسین، اخبار الصالحین، لاهور، 1404ق؛ میرخرد، محمد، سیرالاولیاء، لاهور، 1398ق / 1978م؛ خلیق احمد، تاریخ مشایخ چشت، كراچی، 1975م؛ یمنی، نظام الدین غریب، لطائف اشرفی، چ سنگی؛ نیز:
Beale, T.W., An Oriental Biographical Dictionary, Lahore, 1975; EI²; Hadi, N., Dictionary of Indo - Persian Literature, Delhi, 1995; Nizami, Kh. A., Historical Studies, Indian and Islamic, 1995; id, The Life and Times of Shaikh Nizam - u´ d - din Auliya, Delhi, 1991; Rizvi, A.A., A History of Sufism in India, New Delhi, 1986.
محمدجواد شمس
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید