برکه (برکت) همدانی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/228594/برکه-(برکت)-همدانی
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1404
چاپ شده
11
بَرَکۀ (بَرَکَتِ) هَمَدانی، از عارفان و پیران طریقت در سدههای 5-6ق/ 11-12م و از استادان عینالقضات همدانی (د 525ق/ 1131م).عدم وابستگی و تعلق برکۀ همدانی به سلسله و نظام خانقاهی خاصی، و نیز امّی بودن و دوربودنش از پایگاه اصلی عرفان و تصوف آن عصر ــ یعنی خراسان ــ را میتوان از عوامل شناخته ماندن او بهشمار آورد، نام و نشان این شیخ پرجاذبه که بزرگانی چون عین القضات همدانی ــ و شاید شیخ احمدغزالی (د 520ق/ 1126م) ــ را به سلک ارادتمندان خود کشید، تنها در نامههای عین القضات آمده است (ﻧﻜ : 1/ 45 ﺑﺒ). پس از آن در میان تذکرهنویسان صوفیه تنها جامی در نفحاتالانس برخی از مطالب عینالقضات را نقل کرده است (ص 419-420).عینالقضات همدانی که از مریدان و تربیت یافتگان این شیخ امی بوده، در نامههای خود، گزارشهای مختصر و پراکندهای دربارۀ او به دست داده است که برآن اساس میتوان به دورنمایی از زندگانی و شخصیت عرفانی او دست یافت. وی در یکی از نامههایش ــ که به احتمال در فاصلۀ سالهای 521 تا 522ق نوشته شده ــ از سیرو سلوک عرفانی شیخ برکه تا 80سالگی او سخن به میان آورده است (2/ 457-458) که با توجه به آن میتوان ولادت او را در دهۀ 440ق حدس زد (ﻧﻜ : پورجوادی، 505-506؛ نیز قس: منزوی، 3/ 37). عین القضات در این نامه ضمن نقل حکایت دخترک بغدادی که «از خاطر خلق خبر میدهد»، گفته است که «شیخ برکت... از آن سالکان بود که قبل الشعریت بر امثال این مطلع شده بود... و تا 80سالگی سلوک کرد» (همانجا). بنابراین، چنین به نظرمیرسد که وی پیش از 20سالگی به تصوف روی آورده بوده است.هرچند برکه امی بود و از علوم ظاهری بهرهای نداشت، گویا پس از دهها سال سلوک و طی مراحل به حکمت الٰهی و سرچشمههای اصیل معرفت دست یافته بود، تا آنجا که عین القضات او را «اهل القرآن» خوانده، و گفته است: «من میدانم که قرآن او داند درست، و من نمیدانم الابعضی از آن. و آن بعض هم نه از راه تفسیر و غیرآن بدانستهام، از راه خدمت او دانستهام» (2/ 50-51).شیخ برکه پس از طی مراحل سلوک، خود در همدان به تربیت سالکان همت گماشت، و بیشتر مریدان او را، چنانکه عین القضات میگوید، جماعتی که «قال یقول» نمیدانستند، تشکیل میدادهاند. و او به سلوک عملی آنان توجه داشته است. در نامههای عین القضات در این باره آمده است: «من هرگز ندانستم که پیری و مریدی چه بود! تا برکت... مرا به تربت فتحه بفرستاد. دیگران میروند، اما مراد او فرستاد» (2/ 459، 3/ 395).عینالقضات پیش از 24سالگی به جمع مریدان برکۀ همدانی راه یافت و این مصادف با سالهای پایانی عمر شیخ برکه بوده است. با وجود آنکه عین القضات در آن سالها در علم باطن و تصوف منزلتی داشت، همواره خود را از دیگر مریدان شیخ ــ که به گفتۀ او بهرهای از علوم متداول نداشتند ــ کمتر میدید و حتى پس از درگذشت برکه، حدود 7سال «زهره نداشت که دست فراکفش او کند» (1/ 46؛ عسیران، 60-61). عینالقضات در همان سالهای نخستین آشنایی با شیخ برکه (ح 514 تا 516ق) کتاب زبدةالحقایق را به مدد معنوی او تألیف کرد (زرینکوب، 192؛ عسیران، همانجا؛ پورجوادی، 506، 512-513).شخصیت عرفانی و معنوی برکه که چنان عین القضات را مجذوب خویش ساخت که پس از درگذشت او، عین القضات، چنانکه خود مینویسد، تا مدتها دست به قلم نبرد و چیزی ننوشت (2/ 113). نامهای که وی در آن به وفات شیخ اشاره کرده، ظاهراً بعد از 521ق نوشته شده است، و ازاینرو برخی تاریخ درگذشت شیخ برکه را در فاصلۀ سالهای 520 تا 524ق تخمین زدهاند (ﻧﻜ : پورجوادی، 505-506؛ عسیران، 61-62).مهمترین و برجستهترین اندیشۀ شیخ برکه، نظریۀ او دربارۀ ابلیس است. دفاع از ابلیس و تقدیس و تکریم او به عنوان غیرتمندترین عاشق و شیفتۀ درگاه احدیت، سالها پیش از آن، توسط حلاج (د 309ق/ 921م) مطرح شده بود، و از آن پس، برخی از مشایخ تصوف، جسته و گریخته آن را تأیید کردند. در نامههای عین القضات در دو جا دیدگاه شیخ برکه دربارۀ ابلیس مطرح شده است: نخست مطلبی است که شیخ برکه به نقل از فتحه آورده، و گفته است: «شنیدم که فتحه گفتی که ابلیس گفت: در عالم از من سیه گلیمتر فتحه بود. و بس. این سخن بگفت و بگریست و کسی نداند که چیست» (1/ 96). شیخ برکه درجایی دیگر با صراحت از ابلیس دفاع کرده، و ضمن تأیید گفتۀ شیخ ابوالقاسم گرگانی (د 465ق/ 1073م)، که ابلیس را «خواجۀ خواجگان و سرور مهجوران» خوانده، گفته است: «سرو مهجوران به است از خواجۀ خواجگان» (همو، 1/ 97). باتوجه به این عبارت، او «عاشقی ابلیس و مهجوری او را از معشوق ازل» میپذیرد، اما مقام خواجگی و خواجۀ خواجگان ــ و معلم فرشتگان ــ بودن را در خور یک عاشق نمیداند (ﻧﻜ : پورجوادی، 522-523).گفتهها و سخنان شطحآمیز برکه هر چند ظاهراً موجب تکفیر یا آزار او نشد، اما چنانکه برخی از معاصران احتمال دادهاند، شاید آنچه سبب بدگمانی و سوءظن نسبت به عین القضات شد و سرانجام نیز به شهادتش انجامید، ارتباط او با مشایخی چون شیخ برکه و یاران او بوده باشد (ﻧﻜ : زرین کوب، 196).از ویژگیهای مکتب عرفانی برکه، شاید بتوان به جنبۀ عملی تعالیم وی و ارتباط مرید و مرادی اشاره کرد. او هرچند شیخی امی بود، اما چنان شخصیت پرجذبه و باهیبتی داشت که بزرگی چون عینالقضات همدانی، پس از گذشت 7سال که در خدمت او بود، هنوز خود را شایستۀ مریدی او نمیدید (عینالقضات، 1/ 45-46). عین القضات در نامههای خود، اثر تربیتی و تعلیمی شیخ را تحت عنوان «خدمت» بارها گوسزد کرده است. او همچنین از فرمان خاص برکه مبنی بر زیارت قبر شیخ فتحه؛ یادکرده، و آن نیکبختی را، از برکت اطاعت فرمان شیخ دانسته است (3/ 395؛ نیز ﻧﻜ : پورجوادی، 513، 518-519).
پورجوادی، نصرالله، «برکۀهمدانی، استاداُمّی عینالقضاة»، معارف، تهران، 1365ش، دورۀ 3، ﺷﻤ 3؛ جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، 1370ش؛ زرینکوب، عبدالحسین، جستوجو در تصوف ایران، تهران، 1357ش؛ عسیران، عفیف، مقدمه برتمهیداتِ عین القضات همدانی، تهران، 1341ش؛ عین القضات همدانی، نامهها، ج 1و2، به کوشش علینقی منزوی و عفیف عسیران، تهران، 1362ش، ج 3، به کوشش علینقی منزوی، 1377ش؛ منزوی، علینقی، مقدمه بر ج 3 نامهها (ﻧﻜ : ﻫﻤ، عین القضات).
محمدجواد شمس
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید