بخاری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/228372/بخاری
پنج شنبه 18 اردیبهشت 1404
چاپ شده
11
بُخاری، سید جلالالدین (707-785ق/ 1307-1383م)، فرزند سید احمد کبیر، معروف به مخدوم جهانیان و جهانگشت، از عارفان بزرگ سدۀ 8ق/ 14م در شبه قارۀ هند. بعضی منابع جدیدتر نام او را جلالالدین حسین هم یاد کردهاند (چشتی، 970؛ عبدالحی، 2/ 28؛ EI2, II/ 392).وی در قریۀ اُچ (= اوچه) در ناحیۀ پنجاب پاکستان فعلی متولد شد (لعلی، بدخشی، 689). نسب او به چند واسطه به حضرت امام علینقی(ع)، امام دهم شیعیان میرسد (همو، 690؛ چشتی، همانجا؛ غلامسرور، 29، 30). اگرچه قاضی نورالله شوشتری خانوادۀ سادات بخاری را شیعه میداند \ (1/ 146)، اما منابع دیگر جلالالدین و خانوادهش را حنفی مذهب دانستهاند (لعلی بدخشی، 690؛ عبدالحی، 2/ 29) و گفتهاند که نیاکانش از عراق به بخارا مهاجرت کرده بودند (شوشتری، همانجا). جد وی سید جلال بخاری بزرگ (سید جلال سرخ)، از بخارا به هند رفته، و در ملتان به خدمت شیخ بهاءالدین زکریای ملتانی رسیده است (جمالی، 223-224؛ داراشکوه، 116؛ بخاری، 10) و به دستور پیر خود در قصبۀ اچ مقیم گردید (لعلی بدخشی، 689؛ غلام سرور، 35)، و پس از آن قصبۀ اچ به «اچبخاری» معروف گشت.سید جلالالدین ابتدا در زادگاه خود مقدمات علوم را فرا گرفت و زیر نظر پدر خویش، تربیت باطنی یافت، سپس به ملتان رفته، از دست شیخ رکنالدین ابوالفتح (د 735ق/ 1334م)، نوۀ شیخ زکریای ملتانی، خرقۀ خلافت سلسلۀ سهروردیه را دریافت نمود (جمالی، 225، 228؛ ابوالفضل، 3/ 172؛ داراشکوه، 117؛ لعلی بدخشی، 690-691؛ دهلوی، 148). گفتهاند که در یک شب عید در کنار مقبرۀ شیخ زکریا، در عالم غیب به عنوان عیدی به او لقب «مخدوم جهانیان» داده شد (جمالی، لعلی بدخشی، داراشکوه، همانجاها؛ بخاری، 11).وی اندکی پس از مرگ مرشد خویش به سیر و سفر پرداخت و پیش از 751ق/ 1350م به هند مراجعت کرد و از این روی بود که به «جهانگشت» شهرت یافت (غلام سرور، 40، 42؛ یزدانی، 156). وی مدت 7یال در مکه و مدینه گذرانید و 7 بار زیارت حج به جای آورد (بخاری، 222، 290؛ غلام سرور، 38، 39). در مکه با امام عبدالله یافعی ملاقات کرد (جمالی، 226؛ ابوالفضل، داراشکوه، همانجاها) و گویا در مراجعت از مکه به سوی هند، در کازرون فارس، به خدمت شیخ امامالدین برادر شیخ امینالدین [بلیانی کازورنی] نیز رسید و از این طریق با سلسلۀ اسحاقیۀ کازرونیه ارتباط پیدا کرد (دهلوی، همانجا؛ لعلی بدخشی، 692-693). پس از ورود به دهلی به دیدار شیخ نصیرالدین محمود چراغ دهلوی رفته، دست اردات به وی داد و خرقۀ خلافت سلسلۀ چشتیه را نیز از او دریافت کرد (جمالی، ابوالفضل، دهلوی، داراشکوه، همانجاها؛ بخاری، 11).اگرچه رابطۀ سید جلالالدین بخاری با همۀ مشایخ و صوفیان زمان خود مطلوب و دوستانه بود، اما سیدعلی همدانی از او چندان خوشدل نبود و به همین سبب، در رسالۀ همدانیۀ خویش او را مذمت کرده است (دهلوی، 149؛ لعلی بدخشی، 649).سلطان محمد تغلق از معتقدان سید جلالالدین بود و حتى به او منصب شیخالاسلامی پیشنهاد کرد، اگرچه قبول ننمود (آریا، 45)، اما یکچند ریاست خانقاه محمدی را در سیوستان، واقع در ناحیۀ سند ـ که از بناهای سلطان محمد تغلق بود ـ بر عهده گرفت و کمی بعد بار دیگر متوجه حرمین شد و در عهد سلطان فیروزشاه به هند بازگشت و سرانجام در اچ اقامت گزید (دهلوی، 148؛ لعلی بدخشی، 693) و به عنوان جانشین پدر و سرپرست خانقاه نیای خود، سید جلالالدین سرخ، به راهنمایی و ارشاد مردم پرداخت (غلامسرور، 43). بسیاری از مردم پنجاب به دست وی مسلمان شدند و از نواحی دیگر هند نیز بسیاری به وی دست ارادت دادند. سلطان فیروزشاه تغلق (د 790ق/ 1388م) نیز، برخلاف گفتۀ برتلس (ص 619) به سید جلالالدین اعتقادی خاص داشت (شمسسراج، 514-516؛ لعلی بدخشی، همانجا؛ بخاری، 61، 62، 212).سید جلالالدین بخاری مؤسس سلسلۀ فرعی «مخدومیه» از طریقۀ سهروردیه است (آریا، 45)، اما برخی از محققان، سلسلۀ جلالیۀ سهروردیه را که منسوب به جد وی، سید جلالالدین سرخ بوده است و همچنین طریقۀ جلالی خاکساریه را، به وی نسبت دادهاند (ﻧﻜ : برتلس، 617-620؛ زرین کوب، 376).سرانجام سید جلالالدین بخاری پس از 78سال زندگی در قریۀ اچ بخاری درگذشت و در همانجا دفن شد (جمالی، 238؛ دهلوی، 149؛ لعلی بدخشی، 689؛ ابوالفضل، 3/ 172؛ داراشکوه، 117). مزار وی هماکنون زیارتگاه مردم آن دیار است.جمالی مؤلف سیر العارفین هم خود مشاهده کرده است که در مکه و مدینه و بیتالمقدس و بغداد مردم برای حجرههایی که محل اقامت و عبادت سید جلالالدین بخاری بوده است، احترام زیادی قائل بودهاند و تا روزگار او در آنها شمع و چراغ روشن میکردهاند (ص 226).
تألیفاتی به سید جلالالدین بخاری نسبت دادهاند که اغلب آنها از نوع ملفوظات است و کلاً در زمینۀ امور شرعی و تصوفند، از آن جملهاند: 1. جامع العلوم، یا خلاصة الالفاظ، مجموعۀ ملفوظاتی است که به وسیلۀ ابوعبدالله علاءالدین علی بن سعد بن اشرف دهلوی (د 782ق) ترتیب یافته است. این کتاب با عنوان الدر المنظوم فی ترجمۀ ملفوظ المخدوم به اردو ترجمه شده است (یزدانی، 157؛ نیز ﻧﻜ : تسببیحی، 1/ 121؛ منزوی، خطی مشترک، 3/ 1381). 2. سراج الهدایة. برخی گردآوری آن را به شخصی به نام مولانا و یا سید عبدالله، و گروهی هم ترتیب آن را به احمد برنی نسبت دادهاند. این کتاب مشتمل است بر برخی مسائل فقهی و نیز مسائل دربارۀ پیرو مرشد، و باب هفتم آن نیز دربارۀ خواص میوههاست (EI2، همانجا؛ یزدانی، 157-158؛ نیز ﻧﻜ : منزوی، همان، 1/ 438، 3/ 1548-1549). 3. خزانۀ جلالی، یا خزانة الفوائد جلالی، که به وسیلۀ احمد، مدعوبه بهاء بن حسن بن محمود گردآوری شده است و مشتمل است بر ابواب توبه، زکات، حج،... و مناقب اولیا و مشایخ و خرقه و... (یزدانی، 158؛ منزوی، 3/ 1425-1426؛ لعلی بدخشی، 698). 4. جواهر جلالی، یا مناقب مخدوم جهانیان، که شخصی به نام فضلالله بن ضیاء عباسی، مرید و خلیفۀ وی آن را مرتب کرده، و مشتمل است بر موضوعاتی مانند ادعیه، آدای مراقبه، اسرار عارفانه، خواب، طعام و پوشاک (یزدانی، همانجا). در این کتاب دربارۀ فضیلت سورۀ فاتحه نیز از قول امام جعفرصادق(ع) مطالبی نقل شده است (لعلی بدخشی، همانجا؛ برای آگاهی بیشتر، ﻧﻜ : منزوی، فهرست...، 2/ 602-603، خطی مشترک، همانجا؛ تسبیحی، 1/ 124). 5. رسالۀ کنزالاربعین، که شاهد همان اربعین صوفیه باشد (غلامسرور، 46). 6. تحفة السرایر، گردآورندۀ فخر محمد غزنوی (عباسی، 764؛ منزوی، همان، 3/ 1336). 7. سؤال و جواب (همان، 3/ 1567). 8. مسافرنامه، یا سفرنامه، سیرنامه، که شرح مسافرت وی به ایران و دیگر کشورهاست، گردآورندۀ سید محمود بنگالی (ﻧﻜ : همان، 3/ 1918-1919، 10/ 54-55). 9. مظهر جلالی، یا ملفوظات جلالالدین، گردآوردندۀ صلاحالدین شاه (ﻧﻜ : همان، 3/ 1937). 10. مقررنامه، یا مکتوبات جهانیان جهانگشت، که شامل 42 نامه است در مسائل اخلاقی و عرفانی خطاب به تاجالدین احمد بن معین سیاهپوش دهلوی (منور، 373؛ منزوی، همان، 3/ 1982؛ عباسی، 767). 11. مناجات جهانیان جهانگشت (منزوی، همان، 7/ 443).
آریا، غلامعلی، طریقۀ چشتیه در هند و پاکستان، تهران، 1365ش؛ ابوالفضل علامی، آیین اکبری، کانپور، 1893م؛ بخاری، باقر، جواهر الاولیاء، به کوشش غلامسرور، اسلامآباد، 1396ق/ 1976م؛ برتلس، ی. ا.، تصوف و ادبیات تصوف، ترجمۀ سیروس ایزدی، تهران، 1356ش؛ تسبیحی، محمدحسین، کتابخانههای پاکستان، اسلامآباد، 1397ق/ 1977م؛ جمالی، حامد، سیر العارفین، ترجمۀ محمد ایوب قادری، لاهور، 1989م؛ چشتی، عبدالرحمان، مراة الاسرار، ترجمۀ علیاصغر چشتی صابری، لاهور، 1411ق؛ داراشکوه، محمد، سفینة الاولیاء، کانپور، 1900م؛ دهلوی، عبدالحق، اخبار الاخیار، دیوند، 1332ق؛ زرینکوب، عبدالحسین، جستوجو در تصوف ایران، تهران، 1357ش؛ شمس سراج، عفیفالدین، تاریخ فیروز شاهی، به کوشش ولایت حسین، کلکته، 1891م؛ شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، تهران، 1365ش؛ عباسی، منظور احسن، مخطوطات فارسیه، لاهور، 1963م؛ عبدالحی، نزهة الخواطر، حیدرآباد دکن، 1350ق/ 1931م؛ غلامسرور لاهوری، مقدمۀ جواهر الاولیاء بخاری، اسلامآباد، 1396ق/ 1976م؛ لعلی بدخشی، لعلبیگ، ثمراتالقدس، به کوشش کمال حاج سیدجوادی، تهران، 1376ش؛ منزوی، خطی مشترک؛ همو، فهرست نسخههای خطی گنج بخش، اسلامآباد، 1979م؛ منور، محمد، «انشاء و مکتوبات»، تاریخ ادبیات مسلمانان پاکستان و هند، لاهور، 1971م؛ ج 1؛ یزدانی، عبدالمجید، «ملفوظات»، همان، نیز:
EI2.غلامعلی آریا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید