صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادیان و عرفان / بحیا (بحیة) بن یوسف بن پاقودا /

فهرست مطالب

بحیا (بحیة) بن یوسف بن پاقودا


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

بَحْیَا (بَحْیَةِ) بْنِ یوسُفِ بْنِ پاقودا (اواخر سدۀ 5ق/ 11م)، عارف و فیلسوف یهودی اسپانیایی. از جزئیات زندگی وی اطلاعات درستی در دست نیست. آنچه دربارۀ او می‌توان گفت: اینکه وی در سرقسطه (و به گفته‌ای در قرطبه)، دیّان، یا قاضی محاکم شرعی یهود بوده است (منصور، 1؛ اپستاین، 4؛ ER,II/ 42-43).
از بحیا از حدود 20 «پیوط» (شعردینی یهود که در عبادات و آیینهای جمعی و فردی خوانده می‌شود، ﻧﻜ : جودائیکا، XIII/ 573) به زبان عبری (همان، IV/ 105؛ منصور، 2-1) و کتابی عرفانی با عنوان الهدایة الى فرائض القلوب به زبان عربی برجای مانده که آراءفلسفی و عرفانی خود را در آن بیان کرده است. این کتاب که در 555-556ق/ 1160-1161م توسط یهودابن تبّون، با عنوان «وظایف قلب» به عبری ترجمه شد، مورد استقبال گستردۀ جامعۀ یهودیان قرارگرفت و مهم‌ترین و پرخواننده‌ترین کتاب در ادبیات یهودی قرون وسطى شد (شولم، 222؛ بورکهارت، 28؛ منصور، جودائیکا، همانجا). در دوره‌های بعد نیز این کتاب به زبانهای عبری؛ پرتغالی، اسپانیایی، ایتالیایی، یدیش و سپس در دورۀ جدید به زبانهای آلمانی، فرانسه و انگلیسی ترجمه شد. مهم‌ترین ویرایشهای آن در دورۀ جدید، نخست توسط ابراهیم سالم بن یهودا در 1912م در لیدن صورت گرفت و پس از آن توسط ا. زیفرونی، ویرایش عبری آن مبتنی بر متن عربی اصلی، همراه با تصحیحات و اضافات در 1928م در بیت‌المقدس انتشار یافت (سترِسْتن، 251-250؛ منصور، 3-2؛ جودائیکا، همانجا).
بحیا در روزگاری می‌زیست که همزیستی مسالمت‌آمیز میان مسلمانان، مسیحیان و یهودیان در جامعۀ اسلامی، به ویژه در اسپانیا، نه تنها زندگی توأم با آرامشی را برای آنان امکان‌پذیر ساخته بود، بلکه زمینۀ همکاریهای مختلف میان پیروان این 3 دین در فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی، علمی و فرهنگی ـ دینی را نیز فراهم آورده بود. بحیا خود از وارثان سنت یهودی ـ عربی به‌شمار می‌رود که در آن یهودیت ربّانی تلمودی با خردگرایی کلامی اسلامی درهم آمیخته، و در آثار سعدیاگائون (د 330ق/ 942م) به اوج خود رسیده بود. بحیا به این سنت یهودی ـ عربی، عنصر زهد و عرفانی اسلامی و گرایشهای نوافلاطونی را نیز افزود و در کتاب خود ترکیبی هماهنگ و منطبق با تفکر یهودی را ارائه داد.
کتاب الهدایه که در نیمۀ دوم سدۀ 5ق/ 11م نوشته شده است، مشتمل بر مقدمه و 10 «باب» با عنوانهای اخلاص در توحید، تأمل در مخلوقات، وجوب التزام به بندگی خداوند، توکل، اخلاص در عمل، تواضع، توبه، محاسبۀ نفس، زهد و عشق به خداوند است. گرچه مفهوم «باب» به عنوان تمثیلی از سلوک تدریجی و گذار از مراتب مختلف تجربۀ عرفانی، از مفاهیم مورد توجه عارفان یهودی بوده، به روشنی می‌توان دریافت که ساختار کتاب ملهم از آثار عارفان مسلمانان است. به علاوه، در بابهای مختلف کتاب، گفته‌ها، شواهد، مثالها و اصطلاحات صوفیان پیش از بحیا به فراوانی به چشم می‌خورد و این نشان‌دهندۀ آشنایی کامل او با نوشته‌های این نویسندگان است. شباهت برخی بخشهای متن کتاب با آثار ابوحامد محمدغزالی (د 505ق/ 1111م)، به ویژه الحکمة فی مخلوقات الله تا آن حد بود که برخی از محققان این بخشها را دربرگفته از آثار غزالی می‌شمردند. امروزه با توجه به اختلاف زمانی اندک میان این دو، این نظریه مورد تردید قرار گرفته است و برخی احتمال استفادۀ هر دو نویسنده از مأخذی مشترک را مطرح نموده‌اند (سترستن، 251؛ لویس، 57-56؛ منصور، 36-33). با اینهمه، تأثیر تفکر عرفانی و دیگر نحله‌های فکری اسلامی همچون گرایشهای نوافلاطونی اخوان‌الصفا بر بحیا غیرقابل انکار است (شولم، همانجا؛ «دائرةالمعارف...»، I/ 243؛ اپستاین، 5-4).
موضوع محوری در کتاب بحیا، اعتقاد به وجود خداوند و یگانگی او و الزاماتی است که چنین اعتقادی، به ویژه از جنبۀ باطنی برای انسان به دنبال دارد. در مقدمۀ کتاب الهدایه، وی وظایف یا فرایض هر فرد مؤمن را به دو گروه فرایض جوارح (علم ظاهر) و فرایض قلب (علم باطن) تقسیم می‌کند. آنگاه با تأکید بر خلأ معنوی موجود در جامعۀ یهود زمان خود و انتقاد از التزام تقلیدی به رعایت ظواهر احکام شرعی و عبادات واجب، تعقل و تفکر دربارۀ نیتی که در پس هر عمل شرعی و عبادی نهفته است، بر هر فرد عاقل و بالغ واحب می‌شمارد. زیرا عقل، تورات و سنت ربّانی، همه بر سر این نکته در توافقند که حقیقت عبادت وابسته به نیتی است که در آن است. به عبارت دیگر، از دیدگاه بحیا، عمل صحیح به فرایض جوارح، بدون عمل به فرایض قلب که همان فرایض باطنی و عقلانیند، غیرممکن است (ص 7-21).
نخستین فریضۀ قلب، درک وجود و یگانگی خداوند است که بحث باب اول کتاب است. در این باب بحیا نخست به یاری براهین مختلفی همچون برهان نظم و برهان علیت به اثبات حدودعالم و وجود خداوند می‌پردازد و سپس با استفاده از استدلالهای گوناگون دربارۀ اینکه تعدد خدایان منطقاً امکان‌ناپذیر است، وحدت و یگانگی خداوند را اثبات می‌کند (ص 50-58) و در ادامه از صفات خداوند صحبت به میان می‌آورد و آنها را در دوگروه صفات ذات و صفات فعل خداوند، بررسی می‌کند. در باب دوم (ﺟﻤ) بحیا بر دقت و تأمل در اجزاء عالم و مشاهدۀ نظم و هدفمندی آن، و در نتیجه درک حکمت و مشیت خداوند در 
امور عالم تأکید دارد و به پیرو ازنوافلاطونیان، از دوگانگی میان جسم و روح سخن می‌گوید (ص 107). تعمق و تدبر در ارکان عالم و اجزاء آن موجبتحسین و تواضع انسان می‌شود و عزم او را در پرستش و بندگی خداوند، بدون انتظار پاداش یا ترس از دوزخ راسخ‌تر می‌کند. این بندگی و شکرگزاری به درگاه خداوند ـ که در باب سوم از آن بحث می‌شود ـ خود از دو راه امکان‌پذیر است: یکی تبعیت از طریق وحی (شریعتی که در تورات آمده است) و دیگری تبعیت از طریق عقل (ص 130). با طرح چنین تمایزی، بحیا به مقایسه میان اهمیت عقل و وحی می‌پردازد و در ضمن مباحثه‌ای تخیلی میان عقل و نفس، مسائل مختلفی همچون جبر و اختیار، شرور و چگونگی خلاصی روح از بدن را مطرح می‌کند. در این مباحثه، بحیا می‌کوشد تا با تأکید بر اینکه مسألۀ جبر و اختیار چون با عقل محدود بشر قابل پاسخ دادن نیست، باید به کناری نهاده شود، نشان دهد که انسان باید در مقابل تقدیر خداوند از یک‌سو تسلیم باشد و آن را با توکل بپذیرد، و از سوی دیگر فعالانه در جهت کسب رضای خداوند و رسیدن به سعادت کوشش کند (ص 163-164؛ نیز ﻧﻜ : گودمن، 130-115).
آنچه بحیا تا باب چهارم کتاب خود بیشتر به آن می‌پردازد، به مباحث مابعدالطبیعی و علم‌النفس مربوط است، اما از باب چهارم به بعد، تعلیمات اخلاقی و عملی دربارۀ سلوک باطنی مطرح می‌شود، بحیا همچون نوافلاونیان و گنوسیان بر این باور است که نفس (روح) جوهری نورانی است که در بدن همچون عنصری بیگانه در غربت به سر می‌برد (ص 205). روح به فرمان خداوند در بدن جای گرفته است و از یک طرف با درک تجارب، شناخت بیشتر حاصل می‌کند و از طرف دیگر به بدن امکان زنده بودن و فعالیت می‌دهد. نفس یا روح همواره درپی آن است که به اصل خود بازگردد، اما تمایل طبیعی انسان به شهوات و کسب قدرت و لدت او را اسیر نگه می‌دارد، اما به یاری عقل و وحی روح می‌تواند خود را پالایش داده، پس از مرگ به پاداش زهد و سلوک خود، به مقام تقرب به نور اعلای خداوند برسد (ص 212-215). لازمۀ رسیدن به چنین مقصودی، کسب فضایلی همچون توکل، اخلاص، تواضع، توبه، زهد و عشق به خداوند است که بحیا به هریک از آنها بابی از کتاب خود را اختصاص داده است. این فضایل گرچه به مراحل و مقامات سلوک و در عرفان اسلامی بسیار شبیهند، لیکن ترتیبی دقیقاً همانند ندارند و مهم‌تر آنکه، از دیدگاه بحیا طی هر مرحله، لازمۀ رسیدن به مرحلۀ بعدی نیست (ER, II/ 43).
بحیا بر این باور است که انسان می‌تواند با توکل و اعتماد بر طف و رحمت خداوند و تواضع در برابر او، و با اخلاص در عبادت و توبه از گناهان و نیز با زهد و پرهیز، به عشق الهى برسد و مورد عنایت خاص او قرار گیرد. اما زهد و توکل از دیدگاه بحیا، برخلاف برخی مکاتب و مذاهب دیگر، زهد افراطی همراه با ریاضتهای سخت نیست، توکل بر خداوند نیز بدان معنا نیست که انسان امور دنیوی را رها کند و در انتظار روزی بی‌سعی و کوشش بنشیند؛ بلکه انسان باید از یک‌سو در پی رفع نیازمندیهای مشروع دنیوی خود باشد و از دیگر سو همواره توجه داشته باشد که تأمین کنندۀ روزی او، در حقیقت خداوند است (ص 364-371). بحیا همچنین عشق به خداوند را به معنای انقطاع نقس از شهوات و کوشش درونی برای نزدیک شدن به خداوند و سرانجام، اتصال به نور اعلای او می‌داند. اما وی در تعریف این عشق و سرانجام آن، برخلاف بسیاری دیگر از عارفان، هرگز مسألۀ وحدت با ذات الٰهی را مطرح نمی‌کند و به اصول عرفان یهودی که به درآن، میان عاشق و معشوق همواره فاصله‌ای گذر ناکردنی وجود دارد، پای‌بند می‌ماند (ص 379-386). 

مآخذ

بحیان بن یوسف، الهدایةالى الفرائض القلوب، به کوشش ابراهیم سالم بن یهودا، لیدن، 1907-1912م؛ نیز:

Burckhardi, T., Moorish Culture in Spain, tr. A. Jaffa, London, 1972; The Encyclopedia of Philosophy, ed. P. Edwards, New York, 1972; Epstein, P., Kabbalah, the Jewish Mystic, Boston, 1988; ER; Goodman, L. E., «Bahya on the Aninomy of free will amd predestination», Journal of the History of Ideas, Philadelphia, 1983; Judaica; Lewis, B., The Jews of Islam, Princeton, 1984; Mansoor, M., Introd, The Book of Diction to the Duties of the Heart, By Bahya Ben Joseph, London, 1973; Scholem, G., Oringins of the Kabbalah, Princeton, 1990; Zetterstéen, K. V., «Bachja Ibn Jōsēf Ibn Paquda aus Andalusien», Le Monde Oreintal, Uppsala, 1914; vol. VIII.
فاطمه لاجوردی
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: