صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / هنر و معماری / باغ /

فهرست مطالب

باغ


آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

باغ، محوطه‌ای غالباً محصور، ساختۀ انسان با بهره‌گیری از گل و گیاه، درخت، آب و بناهای ویژه که بر قواعد هندسی و باورها مبتنی است.

مقدمه

واژه

واژۀ باغ در فارسی میانه و نو به کار رفته است. در فارسی میانۀ مانوی به صورت b’w و در سغدی به صورت bāg به معنای قطعه یا پاره‌ای از مین است که مترادف با واژۀ اوستایی bāga و سنسکریت bhāga به معنای بخش، سهم، دارایی و بهره به‌کار رفته است. Bāga در ختنی، bāg در ارمنی، و bāgā شکل آرامی شدۀ این واژه در تلمود به معنای زمین مشترک است (ایرانیکا؛ دانشنامه...، 1/ 570).
کلمۀ «باغ» در ترکیبهای مختلفی به کار رفته است؛ از جمله باغ بدیع به معنی بهشت، باغ سیاوشان و باغ شهریار که نام دو نوا در موسیقی ایرانی است، باغ سیاوشان و باغ شهریار که نام دو نوا در موسیقی ایرانی است، و نیز باغ شیرین که از لحاظ باربدی است و بعضی فرهنگها آن را لحن چهارم به شمار آورده‌اند، اما درخسرو و شیرین نظامی سی و یکمین لحن یاد شده است (لغت‌نامه...؛ معین، 5/ 232؛ ایرانیکا؛ سامی، 1/ 179-180).

پیشینه

دریافت و باور انسان از باغ به عنوان بهشت و اشارۀ متون مذهبی به آغاز خلقت آدم و حّوا در باغ بهشت، قدیم‌ترین نشان اهمیت باغ در روند حیات انسان است. داده‌های باستان‌شناختی محوطۀ چغامامی در عراق (در غربی‌ترین کوهپایه‌های زاگرس، نزدیک مرز ایران) نمایشگر رواج کشاورزی همراه با آبیاری ساده به روش افشان در پیش از هزارۀ 6ق‌م است؛ حدود 5000ق‌م کانالهای جانبی متعددی نیز در این محل ایجاد شده است. اما دربارۀ احداث باغ تا هزارۀ 3ق‌م مدرکی در دست نیست. احتمالاً از اوایل هزارۀ 3ق‌م باغهای سلطنتی در مصر وجود داشته است؛ متون اساطیری و مذهبی سومری نیز در این هزاره اشاره به باغهای معابد در بین‌النهرین دارند. در منابع به کاخ ـ باغهایی در بابل اواخر هزارۀ 3 و اوایل هزارۀ 2ق‌م اشاره شده است و پس از آن در متون آشوری میانه از توجه شاه به باغها و باغداری و تلاش برای خو دادن درختهای وارداتی به محیط زیست تازه سخن رفته است (استروناخ، 54-55، 64).
در اوایل هزارۀ یکم ق‌م باغهای شاهانه یکی از ویژگیهای بیت‌المقدس بودند؛ همچنین می‌توان به باغهای شاهانه‌ای در سرزمین اوراتور اشاره کرد. در واقع در هزارۀ یکم ق‌م آشوریها پدیدآورندان باغهای یادمانی در خاور نزدیک بودند و گسترۀ شگفت‌آوری از باغهای سلطنتی پدید آوردند. کشت درختها روی سازه‌های مرتفع در سدۀ 7ق‌م در آشورِ نو الهام‌بخش ابداع طرحهای پیچیده‌تری مانند «باغهای معلق» بابل در اوایل سدۀ 6ق‌م شد (همو، 56-58).
یونانیان نیز باغهای زیادی داشتند، اما آنها باغهای تزیینی را ابداع نکردند، بلکه فقط از بوته‌ها و درختها برای زیبایی معبدها و محوطۀ اطراف ورزشگاهها سود می‌جستند. تنها دردورۀ رومیها بود که به ساخت گونه‌های مختلف باغ به شکلهای مجزا یا وابسته به بنا پرداختند و دیوارهای شهر پمپئی را با صحنه‌های نقاشی بسیار بزرگ شامل درختان، گلها و جانوران و پرندگان آراستند. رومیها باغ زینتی نساختند، ولی در ساخت طبیعی جذاب بود (لینگ، 737-733).

باغ در ایران

الف ـ قبل از اسلام

تا به امروز بر پایۀ داده‌های باستان‌شناختی سابقۀ باغ در ایران به «پاسارگاد» پایتخت کوروش هخامنشی باز می‌گردد. پاسارگاد شهرپایتختی در قالب سنتی خاور نزدیک نبود و هیچ‌گاه استحکاماتی قابل توجه و کافی نداشت؛ تک بناها در محدودۀ باغ سلطنتی یا «پردیس» عالی برپا شده بودند. یافته‌های کاوشهای اخیر و کشف یک سیستم آبیاری شامل جویها و حوضچه‌هایی که کاخ را احاطه می‌کرده است، تأیید می‌کند که پاسارگاد کهن‌ترین باغ ایرانی است (استروناخ، 50؛ مشن، 11). در چنین محیطی کورش درمجاور کاخ اصلی خود طرح یک باغ سلطنتی را انتخاب کرد. این باغ فضای مستیطیل شکلی است که محور طولی آن آشکارا به کاخ اصلی می‌پیوندند، در نقشۀ بنا دو کلاه فرنگی کوچک جالب توجه است که نه تنها کمابیش در مقابل هم و در فاصله‌ای از کاخ اصلی قرار دارند، بلکه تقریباً در وضعیتی مانند «کلاه‌فرنگیهای ورودی» هستند که در باغهای دورۀ اسلامی برپا شده‌اند (استروناخ، همانجا).
بخش مرکزی نقشۀ این باغ خود به دلیل ویژگی هندسی اهمیت دارد. باغ دارای 4 کرت است که کلاً با ساختار فضای در دسترس یکپارچه است. با توجه به درختان و بوته‌هایی که در تقشۀ فرضی در ردیفهای قرینه کاشته شده‌اند، می‌توان فرض کرد آبگذرهای مستقیم باغ را تقسیم کرده باشند. دریک جمع‌بندی می‌توان ادعا کرد که یکی از بنیادی‌ترین عوامل باغهای ایرانی، یعنی «چهارباغ» به عنوان اصل پایدار نخست در نقشۀ باغ اصلی پاسارگاد آشکار است؛ از این رو، شایسته است که کورش مبتکر آن به‌شمار آید؛ درواقع حتێ اگر کورش پدیدآورندۀ آن نباشد، چنین نقشۀ مناسب و گیرایی را می‌شناخته، و چهارباغ را نماد یک هنجار مناسب می‌دانسته است (همو، 52، نیز 59-60).
تداوم سنت باغ‌سازی را پس از کورش در باغی واقع در دشت گوهر در کرانۀ غربی رود پُلوار و باغی دیگر در تخت رستم (یا تخت گوهر) در حوالی تخت جمشید که آرامگاه ناتمام کمبوجیه (ﺳﻠ 530 تا 522ق‌م) در آن قرار دارد، می‌یابیم. به‌نظر می‌رسد که داریوش نوع جدیدی از باغ را تجربه کرده، و ترجیح داده که از نمونه‌های پاسارگاد متفاوت است (همو، 61-62). لوساندرس در گزارشی (ح 410 ق‌م) از باغ کورش جوان در سارد یاد کرده است (ﻧﻜ : وست، 401). یک مجموعه باغ و کاخ در شوش از دورۀ سلطنت اردشیر دوم هخامنشی، در کنار رودخانۀ شائور شناخته شده که «خلوتگاهی با صفا» وصف دشه است (استروناخ، 62).
الگوی چهارباغ ــ یکی از ماندگارترین ابداعات هخامنشیان در عرصۀ طراحی یادمانی باغ ــ برای نخستین بار در نیمۀ دوم سدۀ 6ق‌م در پاسارگاد پدید آمد و در باغهای ایرانی بعد از هخامنشی و در ترکیب ابعاد تمثیلی بهشت (چهار نهر بهشتی) و در تمامی باغهای دورۀ اسلامی تأثیر گذاشت (همانجا؛ دیبا، 35). در این خصوص باید از عمارت خسرو، حوض کوری و بنای چهار قاپو در قصرشیرین یاد کرد که مجموعه‌ای از کاخ، کوشک و باغ است (رویتر،543، 540، 539). استیلای اسلام بر ایران باغهای ایرانی را از روند تکامل باز نداشت، بلکه باعث گسترش و توسعۀ باغهای ایرانی شد (استروناخ، 63). 

ب ـ دورۀ اسلامی

با اسلام آوردن ایرانیان و پیوستن آنان به دیگر مسلمانان، طرح باغ ایرانی در جهان اسلام منتشر شد؛ و چون ایرانیان پس از چند سده با حکومت خاندانهای ایرانی مستقل شدند، سنت باغ‌سازی پیش از اسلام در ایران ادامه یافت (پیندرویلسن، 277-275).

 

اصطخری دربارۀ شهر ساسانی گور (فیروزآباد) می‌گوید: تا یک فرسنگ پیرامون شهر را بستانها فراگرفته‌اند (ص 110-111). همچنین در متون دیگر از باغهای خرم و سرسبز با آبهای روان و گلهای زیبا در جای‌جای این سرزمین یاد شده است (ﻧﻜ : ابن‌فقیه، 186، 216-217؛ ابن‌حوقل، 2/ 433؛ مقدسی، 378، 392، 409، 413). ناصرخسرو نیز از باغستانهای فراوان در قزوین یاد می‌کند (ص 5).
ملکشاه سلجوقی چون اصفهان را به پایتختی برگزید، چهارباغهایی در این شهر احداث کرد که ازجمله می‌توان از اینها یاد کرد: باغ‌بکر با عطر گلهای نرگس، مورد و زعفران، نیز کلاه‌فرنگی رفیع؛ باغ احمد سیاه دارای کوشکهای رفیع، حوضها و گل و گیاهی که یادآور بهشت بود؛ باغ فلاسان با درختهای مو و نهرهای پرآب و کلاه فرنگی سر به فلک کشیده؛ پراهمیت‌تر از آنها باغ کاران با درختهای میوه؛ ردیف درختان کاج و سرو، با دو کلاه فرنگی: یکی مشرف بر زاینده رود و دیگر مسلط بر میدان شهر. پنداشته می‌شود که محل این باغ در شمال پل خواجو بوده باشد. باغ کاران تا اوایل سدۀ 8ق/ 14م ــ زمانی که در قصیدۀ سعدالدین سعد هراتی به آن اشاره شده ــ هنوز آباد بوده است و در همین سده حافظ در غزلی از آن یاد می‌کند (ﻧﻜ : مافروخی، 53-58؛ پیندرویلسن، 278-277).
کهن‌ترین نقشۀ باغ را در دورۀ ایلخانی رشیدالدین فضل‌الله ثبت کرده است. او دربارۀ طرح باغ اوجان می‌گوید: گروهی صنعتگر و مهندس به مدت 3 سال برای احداث آن کار کردند. محوطۀ مربع باغ را دیواری محصور می‌کرد، رودها و نهرها در آن جاری بود، درختان بید در حاشیۀ خیابانها کاشته شده بود و محوطۀ مرکزی برای خرگاه (کلاه فرنگی)، تخت، و برجهای پیرامون آنها، حمامها و بناهای رفیع در نظر گرفته شده بود (ﻧﻜ : همو، 279-278). افزون بر این، حمدالله مستوفی نیز از باغستانهای بسیاری در ایالات مختلف ایران نام برده است (ﻧﻜ : ص 77، 80، 85، 87، 88، 151، ﺟﻤ).
پیش از تیموریان، حکمرانان آق‌قویونلو نیز به باغ‌سازی پرداختند، از جمله مهم‌ترین آنها باغ هشت‌بهشت در تبریز بود. این باغ محوطۀ محصوری بود با درختان سپیدار در پیرامون آن، کوشکی 8ضلعی در مرکز باغ بر صفحه‌ای از مرمر بنا شده بود و استخری با 4 فواره به شکل اژدها در هر گوشۀ آن در باغ وجود داشت. باغ دارای خیابانهایی با پوشش مرمر بود؛ همچنین استخری دیگر با قایق و کشتیهای شناور بر سطح آن در باغ بود که با هزاران چشمه، جویبار و نهر کوچک جاری در آن وصف شده است (گلمبک، 179-I/ 178).
در متون از باغهایی از دورۀ حکومت آل مظفر یاد شده است، ازجمله باغهایی در شهر یزد که بسیاری از آنها بنیادی قدیم‌تر داشتند. شاهزادگان و حکمرانان تیموری این باغها و چمنزارها را جانی تازه بخشیدند و گاه بناهای جدیدی به آنها افزودند. باغ محل اقامت حکمران محلی، شاهزاده یا وزیر بود و یا به امیران سپاه تعلق داشت. تمام باغها به سرچشمۀ آب متصل، و دارای ردیفی درخت بودند. غالب باغها تأسیساتی مانند دریاچه یا حوضخانه برای جمع‌آوری آب داشتند. باغهای یزد دارای ساباط بودند که به‌طور معمول نزدیک ورودی و در طول خیابان بود. آل مظفر میدان وسیعی خارج از ساباط باغ شاه، به نام ساباط ساختند، و بعدازظهرها شاهزاده در آنجا به تماشای جنگ شیر و گاو می‌نشست (همو، I/ 179).
در دوران صفوی در اکثر شهرهای ایران باغ‌سازی در ابعاد وسیع و هماهنگ با بافت و شبکه‌های شهری اهمیت فراوانی داشت. در ساخت کاخهای صفوی تکیه بر نمایش وسعت باغ بود و بناها تنها جزئی از کاخ شمرده می‌شد و اغلب باغ و گاه بناها درصد بیشتری از فضای کاخ را اشغال می‌کرده؛ اما با اینهمه، آنچه از این مجموعه‌ها در گذر زمان باقی مانده، بناهاست و مطالعۀ بناها بدون محیط اطراف آنها نمی‌تواند کامل باشد (هیلنبراند، 517).
باغهای صفوی از نظر ابعاد، منظر و تأثیر متفاوتند، ولی در میان آنها دو نوع اصلی را می‌توان شناسایی کرد: 1. باغ محصور بزرگ (چهار باغ) با مجموعه‌ای از درخت، نهر، حوض و بنا؛ 2. باغ کوچک‌تری که در درون خود کاخ است (همانجا). باغهای بزرگ صفوی براساس تقارن شعاعی و توازن در تراکم به بخشهای کوچک‌تری تقسیم می‌شوند و در مناطقی که زمین وسیع کافی در اختیار نبوده، قطعه‌های مستقل محصوری ایجاد شده است که هریک ساختاری متفاوت دارند. این ساختارهای متنوع هر یک دارای ویژگی خاصی خودند و در هریک مجموعه‌ای از آب و گیاه و رنگ بر عنصر معماری پیرامون خود اثری ویژه گذاشته، آن را زیباتر می‌سازد. در باغهای صفوی گویی بستر باغ ترضیع می‌شود و کوشک در منظر کلی محاط در استخر یا حوض تزیینی است (همو، 517-518). در نتیجه، در کاخهای صفوی تأکید به دریافت احساسی است که در این باغها دست می‌دهد و جایگاه کاربری کاخ اهمیت کمتری می‌یابد(همو، 518، 522).
در بافت فرش طرحی است که در آن نقش خیالی و نمادین بهار و بهشت به صورت باغی باصفا و پرگل و گیاه، با پرندگان و… کشیده می‌شود. این طرح در دورۀ صفوی رواج خاص یافت و فرشهای از سده‌های 11 تا 13ق/ 17 تا 19م با این طرح بافته شدند. در اکثر باغهای دو محور اصلی به صورت دو جوی آب در برخورد با هم زمینۀ قالی را 4بخش کرده است. قالی زربفت جیپور که گویا در حومۀ اصفهان بافته شده، از آن مقبرۀشیخ صفی‌الدین در اردبیل بوده، و به عنوان تحفه‌ای به کاخ عنبر مهاراجۀ جیپور برده شده است (ویلبر، 40-42).
بیشتر باغهای دورۀ صفوی در دو شهر قزوین و اصفهان و سواحل جنوبی بحر در خزر در شرق مازندران احداث شده‌اند. در قزوین بخش کوچکی از باغهای صفوی باقی مانده است، ولی وصف آنها در اشعار نویدی شیرازی دیده می‌شود (ﻧﻜ : ص 30 ﺑﺒ).
در اصفهانِ این دوره، پیوند میان انسان و طبیعت در احداث باغهای وسیع مشاهده می‌شود. در سفرنامۀ کمپفر که اصفهان دوران شاه‌سلیمان را نشان می‌دهد. قسمت عمدۀ بستر شهر را باغها فرا گرفته‌اند. منطقۀ اول در فاصلۀ میان میدان نقش جهان و چهارباغ، مثل باغ طویله و باغ خلوت؛ و منطقۀ دوم باغهای دو سوی چهارباغ بالا و پایین که سر درهای باشکوه ــ که متعلق به دربار بود ــ داشتند و باغ تخت و بلبل (هشت بهشت) از این گروهند (ص 199 ﺑﺒ، نیز تصویرهای روبه‌روی ص 185، 192). جابری انصاری فهرستی از باغهای این دورۀ اصفهان را ضبط کرده که از آن میان تنها هشت بهشت، چهارباغ و چهل ستون باقی است (دانشنامه، 1/ 599-600).
 

صفحه 1 از3

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: