باعلوی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/228186/باعلوی
شنبه 20 اردیبهشت 1404
چاپ شده
11
باعَلَوی، شهرت خاندانی بزرگ و پرنفوذ از سادات، اشراف، عالمان و متصوفان عربستان جنوبی که بیشتر آنان در حضرموت، از جمله در تَریم میزیستهاند.نسب باعلوی به سبب انتساب افراد این خاندان به جد اعلایشان علوی بن عبدالله بن احمد بوده است. بر پایۀ آنچه در منابع آمده است، نخستین کس از این خاندان، احمدبن حسین علوی (د 345ق/ 956م)، جد علویان حضرمی که نسب وی به امام جعفر صادق(ع) میرسد، در خاندانی اهل علم و فضل در بصره زاده شد و سپس به یمن مهاجرت کرد (شاری، 1/ 142، 152). او آموزشای خود را بر مذهب شافعی پشتسرنهاد و با گرایش شدید به اهل بیت(ع)، به پرورش فرزندش، عبدالله در بصره پرداخت. عبدالله با آموختن علوم اولیۀ نقلی و عقلی به ویژه در حدیث تبحر یافت و از حفّاظ زمان خود شد؛ وی در 377ق/ 987م با حضور در درس ابوطالب مکی (د 386ق/ 996م)، به تصوف گرایید. عبدالله را که در نیمۀ نخست سدۀ 4ق/ 10م به همراه پدرش، احمد و دیگر اعضای خاندان، به حضرموتِ یمن مهاجرت کرد، میتوان یکی از قدیمترین متصوفان حضرمی به شمار آورد. وی در383ق در حضرموت درگذشت (همو، 1/ 158-160).خاندان باعلوی با این پیشینه، از حضرموت زَبیدِ یمن، بهویژه در تریم، شِبام و شِحْر، در قالب شاخههای گوناگونی از این خاندان همچون باعَبّاد، بافقیه (ﻫ م)، سَقّافف آل غَیْدَروس، عَطَاس، آل شیخ ابوبکر، آلحَبَشسی، آل شهاب، الکاف و بَلْفقیه پراکنده شدند (بکری، 1/ 118-119). اعضای خرد و کلان این خاندان بهویژه شاخۀ اصلی، در یمن دارای نفوذ روحانی بسیار بودند؛ البته این گرایش و احترام فراوان مردم به ایشان، نه سبب قدرت سیاسی و نطامی، بلکه انتساب آنها به اهل بیت، و نیز تقوى و دیانتشان بوده است؛ جایگاه اجتماعی آنان تا آنجا خود مینماید که افراد این خاندان مجاز به انتخاب همسر از غیرعلومی نبودهاند (ﻧﮑ : همانجا).اعضای این خاندان، عموزادگان بنی اهدل به شمار میروند (ﻧﮑ : زبیدی، 223). علی بن محمد بن احمد جدیدی در سدۀ 6ق/ 12م با تحقیق در شجرۀ این خاندان، سیادت افراد آن را به تأیید رساند؛ پس از آن نیز آثار بسیاری دربارۀ سادات عربستان جنوبی تألیف گشت که نام بسیاری از اعضای خاندان باعلوی در آنها یاد شده است (ﻧﮑ : بعکر، 511؛ EI2).گرایش علمی افراد این خاندان بیشتر در دو زمینۀ فقه و اصول، و تصوف بوده است؛ البته نباید از یاد برد که برخی تألیفات شماری از ایشان، نشان از میل آنان به علم تاریخ و انساب نیز دارد. فقیهان این خاندان با اموزش در زمینههای فقه و اصول، بهعنوان مجتهدانی صاحبِ نام و نظر، یا دست کم شیوخی بزرگ در این علوم شناخته میشوند. ابوالحسن علی بن باعلوی (د ح 720ق/ 1320م) و فرزندش، محمد در زمرۀ قدیمترین مجتهدان این خاندانند و در کنار ایشان میتوان از عمر بن عبدالرحمان (د 833ق/ 1430م)، فقیهی مشهور به صلاح و کرامات یاد کرد که گویا به احداث چند مسجد نیز همت گماشته بوده است (ﻧﮑ : زبیدی، همانجا).سکنای علی بن علوی بن محمد (د 527ق/ 1133م)، معروف به خالِع قَسَم، به عنوان نخستین کس از این خاندان در تریم در 521ق (ﻧﮑ : شلی، 2/ 500-5029)،سبب شد تا در طی زمان، عملاً این شهر به یکی از اصلیترین مناطق حضور با علویان گردد. در این دیار به ویژه در سدههای اخیر فقیهانی از این خاندان توجه را به خود جلب میکنند که از میان میتوان احمدبن ابی بکر بن عبدالله شِلّی حسینی (د 1004ق/ 1596م)، اشاره کرد. وی از احمد بن علی باجحدر وو شهابالدین بن عبدالرحمان بن محمد سقّاف علم آموخت و با سفر به حجاز، زبزرگان آنجا دانش اندوخت. او را در علم فقه و اصول توانا و نیز اهل زهد یاد کردهاند (صنعانی، 20).در این میان، از مهمترین آثار فقهی باعلویان که در سدههای متأخر تألیف شده است، باید از بغیةالمسترشدین فی تلخیص فتاوى بعض الائمة من العلماء المتأخرین و غایة المراد من فتاوى ابنزیاد از عبدالرحمان بن محمدبن حسین (د ح 1251ق/ 1835م)، مفتی دیار حضرموت یاد کرد که از 1303ق به بعد به چاپ رسیده است. عقدالفرائد من نصوص العلماء الاماجد لاهل المذاهب الاربعة (چ بولاق، 1283ق)، درفقه نیز از فضل بن علوی بن محمد (د 1283ق/ 1866م)، در شمار دیگر آثار فقهی باعلویان است. همچنین در علم فرائض کسانی چون محمدبن ابیبکر شلی (د 1093ق/ 1682م)، شرح التحفة المکیة فی شرح القدسیة (کحاله، 9/ 105)، و طاهربن حسین بن طاهر (د 1241ق/ 1826م)، کفایة الخائض فی علم الفرائض (زرکلی، 3/ 221) را تألیف کردند. گفتنی است که در زمان طاهر بن حسین میان نجدیان و تریمیان جنگی درگرفت. روهی از مسیله و تریم دور طاهر گرد آمدند و در مقابل نجدیان ایستادگی کردند، اما شکست خوردند و طاهر مجبور به ترک تریم به سمت شِحر د (همانجا). همچنین ابوبکر بن عبدالرحمان بن محمد (د 1346ق/ 1927م)، نیز کتاب ذریعة الناهض فی علم الفرائض را در زمینۀ یاد شده، تألیف کرده است (بعکر، 717-718).تمایل برخی زز اعضای خاندان باعلوی به علم حدیث، اگرچه در سطحی گسترده نبوده، اما قابل یاد کرده است. احمدبن ابیبکر بن احمد (د 1057ق/ 1647م)، متولد تریم، و نیز یکی از مشهورترین افراد این خاندان، محمدبن ابیبکر شلی که اثر گرانقدر او المشرع الروی، کتابی ارزشمند در زمینۀ شناخت اعضای خاندان باعلوی است، نیز افزون بر فقه، در حدیث تبحر داشتند (محبی، 3/ 336-337؛ صنعانی، همانجا).گفتنی است که رسالة مشتملة على عقیدة وجیزة کافیة فی سند الاخذ و التلقی از عبدالله بن حسین بن طاهر (د 1272ق/ 1856م)، در شمار آثار حدیثی گنجانده میشود. البته عبدالله بن حسین از باعلویان پرتألیف به شمار میآید. آثار فقهی او از جمله سلّم التوفیق الى محبةالله علی التحقیق، در فقه شافعی (چ قاهره، 1316ق)، الخطبة النونیة فی احکام الصلاة السنیة، نظم الرسالة الجامعة فی الفقه از احمدبن زین حبشی، و نیز کتاب صلة الاهل و الاقربین بتعلیم لدین، در تصوف، از آثار چاپ شدۀ اوست (حبشی، 245).در یادکرد از باعلویانی که در زمینۀ تاریخ و انساب آثاری برجای گذاردهاند، سرجنت مقالاتی تألیف نموده است (ﻧﮑ : مآخذ). از آن میان، میتوان به عمر بن عبدالرحمان بن محمد، معروف به صاحب الحَمراد (د 889ق/ 1484م) مولد تریم و اثر او فتحالله الرحیم الحرمان فی مناقب عبدالله بن ابیبکر عبدالرحمان (عیدروس)، اشاره کرد. از دیگر آثار در این زمینهها غررالبهاء الضوئی فی مناقب السادة بنی علوی از محمدبن علی بن علوی (د 890ق)، معروف به خَرِد؛ تاریخ شَنْبَل از احمدبن عبدالله بن علوی (د 920ق/ 1514م)(سرجنت، «تاریخنگاران...»، 243)؛ و تریاق الوب الواف بذکر حکایات السادة الاشراف از عمر بن محمد بن احمد (د 994ق/ 1537م) قابل یادکردند. در این میان، محمد شلی که پیشتر از او یاد شد، با آثاری همچون المشرع الروی، النساء الباهر بتکمیل النور السافر، و عقدالجواهر و الدو فی اخبار القرن الحادی عشر (ﻧﮑ : غزی، 3/ 164-165؛ سید، 245) دارای شهرت فراوان در این علوم است (برای شرح حال و آثار او، ﻧﮑ : محبی، 3/ 336؛ کتانی، 2/ 620؛ بغدادی، 2/ 28، 106، 486؛ سرجنت، همان، 246، «موادی...»، 583-582).در سخن از تصوف در این خاندان باید گفت: تصوفی که عبدالله بن احمد به این منطقه آورد، در سدۀ 7ق/ 13م توسط محمدبن علی بن محمد (د 653ق/ 1255م)، معروف به استاد اعظم که از مشایخ و عارفان برجستۀ آن زمان بود، در قالب طریقۀ علویه به بار نشست. او به عنوان بنیانگذار این طریقه، با بهرهگیری از تصوف مغربیِ ابومَدْیَن (ﻫ م)، طریقۀ خود را بر پایۀ تصوفی جامع میان شریعت و طریقت بنا نهاد (ﻧﮑ : ابنمریم، 108). این طریقه توسط دیگر اعضای خاندان تدوم یافت و میتوان گفت که بیشتر افراد این خاندان با گرایش به تصوف، ضمن خرقهپوشی و دریافت اجازه از مشایخ خود به تألیف آثاری در تصوف دست زدند. از میان آاثر متنوع در این زمینه میتوان به نمونههایی اشاره کرد: النفحاتِ محمدبن علی خرد، مذاکرات الاخوان، المعاونة و المظاهرة للراغبین فی طریق لآخرة، و النصائح الدینیة و الوصایا الایمانیة از عبدالله بن علوی بن محمد (د 1132ق/ 1720م)، نیز اثری چند ایمانه از عبدالله بن حسین بن طاهر همچون تذکرة النفس و الاخوان بآیات من السنة و القرآن (حبشی، 304؛ مرادی، 3/ 93).از موضوعات قابل توجه درباۀ برخی اعضای خاندان باعلوی از سدۀ 10ق/ 16م به بعد، سفرهای ایشان به سمت شرق است؛ بدین معنی که موجی از گرایش به سمت هند و آسیای جنوب شرقی بهویژه جاوه، در این زمان در میان آنها دیده میشود. برای نمونه عقیل بن عبدالله بن عقیل (د 1022ق/ 1613م)، در ضمن مسافرتهایش، به هند نیز سفر کرد و در آنجا به گردآوری کتبی نفیس همت گماشت (صنعانی، 149؛ شلی، 2/ 441). احمدبن ابیبکر بن احمد (د 1057ق/ 1647م) نیز که در فقه و حدیث و ادبیات عرب توانا بود، مدتی را درهند سپری کرد و در آنجا به آموزش علوم اسلامی پرداخت و بسیاری از هندوان از او بهره بردند (صنعانی، 20). همچنین فرزند وی محمد (د 1093ق/ 1682م) نیز که از مشاهیر افراد این خاندان است، ضمن بیان شرح زندگی خود و یادکردِ استادانش، به سفرش به هند و تعلیم علوم دینی نزد برخی بزرگان آن دیار اشاره کرده است (ﻧﮑ : محبی، 3/ 337). ابوبکربن عبدالرحمان بن محمد (د 1346ق/ 1927م)، اگرچه بیشتر بخش نخست عمرش را در تریم گذراند، اما از 1288ق/ 1871م سفرهایی را به ویژه به شرق دور آغاز کرد و در این مسافرتها، به عنوان بازرگان به جاوه رفت و تا حدود سال 1293ق/ 1876م در آن دیار به تجارت پرداخت. او سپس به حیدرآباد دکن رفت و تدریس در مدرسۀ نظامیه را بر عهده گرفت و مدتها میان هند و جاوه در تردد بود. او در حیدرآباد درگذشت (بعکر، 717-718).در سخن از شاخههای منشعب از خاندان باعلوی باید گفت که نیای دو شاخه مهم عیدروس و سقاف، عبدالرحمتن سقاف (د 819ق/ 1416م)، فرزند محمدبن علی بن علوی از همین خاندان است. از احمد ابن عبدالرحمان بن علوی از همین خاندان است. از احمد بن عبدالرحمان بن علوی فقیه نبیرۀ محمدبن علی، معروف به صاحب مِرباط (د 505ق/ 1111م) نیز شاخههای بلفقیه، بافقیه، و حّداد بن جود آمد. همچنین احمد، فرزند محمدبن علی استاد اعظم - بنیانگذار طریقۀ علویه - نیای خاندان بلفقیه به شمار میآید.از شاخههای فرعی باعلوی، خاندان باعبّاد است و از مهمترین افراد این خاندان ابومحمد عبدالله بن محمد بن عبدالرحمان (د 687ق/ 1288م) و محمدبن عمر بن محمد بن عبدالرحمان باعباد حضرمی (د 721ق/ 1321م) شایان ذکرند.عبدالله در آغاز به محضر شریف صالح محمدبن علی باعلوی رسید و از او بهره برد. سپس برای دیدار شیخ احمدبن جعد از شهر خود خارج شد و با حضور نزد شیخ ابوالغیث ابن جمیل و دیگران از آنان سود جست و با طرق گوناگون صوفیه آشنا شد. او در شهر شِبام درگذشت و مدفن وی محل زیارت مردم بود (زبیدی، 176-177؛ نبهانی، 2/ 240-241). پس از وفات وی، برادرزادهاش، محمدبن عمر در جایگاه او قرار گرفت. وی که در خاندانی متصوف رشد کرده، و نزد پدر و عمویش تربیت یافته بود، به گفتۀ زبیدی، شیخی کامل و صاحب کرامات شد. با مرگ وی، مدفن او نیز عبدالله، در شبام محل زیارت و تبرک مردمان گشت. فرزند او عبدالله باعباد را پدر و دیگر اعضای خاندان را ادامه داد و شهرت بادعیادیان را تداوم بخشید (ﻧﻜ : ص 311).
ابن مریم، محمد، البستان فی ذکرالاولیاء و العلماء بتلمسان، به کوشش محمد ابن ابی شنیب، الجزایر، 1326ق/ 1908م، بعکر، عبدالرحمان، کواکب، یمنیة، دمشق، دارالفکر؛ بغدادی، ایضاح؛ بکری، صلاح، تاریخ حضرموت السیاسی، قاهره، 1375ق/ 1956م؛ حبشی، عبدالله محند، مصادرالفکر العربی الاسلامی فی الیمن، صنعا، مرکز الدراسات المینیة، زبیدی، احمد، طبقات الخواص، بیروت، 1406ق/ 1986م؛ زرکی، الاعلام، سیده ایمن فؤآد، مصادر تاریخ الیمن، قاهره، 1974م؛ شاطری، محمد، ادوار التاریخ الحضرمی، جده، مکتبةالارشاد؛ شلی، محمد، الشرع الروی، قاهره، 1402ق/ 1982م؛ صنعانی، محمد، «ملحق»، همراه ج 2 البدر الطالعِ شوکانی، بیروت، دارالمعرفة؛ غزی، محمد، دیوان الاسلام، به کوشش کسروی حسن، بیروت، 1411ق/ 1990م؛ کتانی، عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1402ق/ 1982م؛ کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، بیروت، 1376ق/ 1975م؛ محیی دمشقی، محمدامین، خلاصة الاثر، قاهره، 1284ق؛ مرادی، محدخلیل، سلک الدرر، قاهره، 1301ق؛ نبهانی، یوسف، جامع کرامات اولیاء، به کوشش ابراهیم عطوه عوض، بیروت، 1409ق/ 1989م؛ نیز:
EI2;Serjeant, R.B., «Historians and historiography of Hadramawt», Bulletin of the School of Oreintal and African Studies, London, 1962; vol. XXV; Id, «Materials For South Arabian History», ibid, 1950, vol. XIII(3).فرامرز حاجمنوچهری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید