صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / جغرافیا / حرّان /

فهرست مطالب

حرّان


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 5 آذر 1398 تاریخچه مقاله

حَرّان، شهری با فرهنگ کهن و باستانی و از کانونهای اصلی صابئان (ه‍ م). این شهر در شمال شرقی میان‌رودان در دیاربکر و در مجاورت مرزهای سوریه ـ ترکیه واقع شده است و بر سرچشمه‌های رودخانۀ بُلَیخ به فاصلۀ 40 کیلومتری جنوب شرقی اورفه (رها) و حدود 80 کیلومتری مصب بلیخ در رود فرات قرار دارد. 
حران امروزه به ترکیه تعلق دارد و موقعیت کنونی‌اش را روستای باب‌الهوى نشان می‌دهد که از چند کوخ و تپه‌های ساختمانهای باستانی حران قدیم تشکیل گردیده که همه از سنگ بازالت ساخته شده‌اند (امین، 1 / 256؛ علیان، 53-54، حاشیۀ 1). 

سبب نامگذاری و تاریخ حران از دوران باستان تا ظهور اسلام

با اینکه حران در روزگاران گذشته از شهرهای بسیار مهم بوده است، هم سبب نام‌گذاری و هم تاریخش تا دوران جدید ــ که سفال‌نوشته‌ها کشف شدند ــ در نزد مورخان سریانی، عرب و مسلمان ناشناخته بوده است؛ چنان‌که ابن‌جبیر ــ که در 581 ق / 1185 م از آنجا دیدار کرده ــ آن را شهری برشمرده که نامش برگرفته از هوایش (ص 219)، و یاقوت حموی نیز احتمال می‌دهد که حَران بر وزن فَعْلان از ریشۀ حَرّ، به معنی گرما ست و می‌افزاید که اسم منسوب بدان حَرْنانی است (2 / 230-231). او همچنین گفته است که حران به قولی به نام «هاران»، برادر حضرت ابراهیم (ع) نـام‌گذاری شـده ــ زیرا او بنیـادگذار ایـن شهر بـوده است ــ و سپس تعریب شده و بدان حران گفته‌اند (2 / 231). 
ابن‌عساکر گزارش می‌دهد که حضرت نوح (ع) پس از فرونشستن توفان طرح آن شهر را درافکند و خود نیز باروی آن را طراحی کرد (1 / 11). ابن‌عبری قینان را بنیان‌گذار حران دانسته و افزوده که او آنجا را به نام «هاران»، پسر خویش بنا کرده است ( تاریخ مختصر ... ، 10). 
این‌گونه مطالب که تاریخ‌دانان پیشین یاد کرده‌اند، به اسطوره نزدیک‌ترند تا به حقایقی که نویافته‌های باستان‌شناسی آنها را تأیید می‌کنند. طبق این یافته‌ها «حرانو» به معنای «راه» است؛ بنابراین، می‌تـوان گفت کـه این نام بـه موقعیت مهم حران ــ که بـر سر راههـای مهم ارتبـاطی عهد باستان قـرار داشتـه است ــ اشاره دارد (نک‍ : حمد، 7). در عهد عتیق نیز از حران (هاران) به‌عنوان یکی از منزلگاههای حضرت ابراهیم (ع) بر سر راهش به فلسطین یاد شده است (پیدایش، 11: 26). 
این گذرگاه سوری که در دامنۀ کوهساران توروس قرارگرفته و از این‌رو، گاهی «دامنه» نیز نامیده می‌شود، مرحلۀ پایانی خط ارتباطی گسترده‌ای است که از خلیج فارس آغاز می‌گردد و از کناره‌های دجله به‌سمت بالا امتداد می‌یابد تا به نینوا می‌رسد و سپس به سوی باختر و به بندرهای سوری پیش می‌رود. بدین‌سان تلّ حِلف، حَران، ماری، حلب و شهرهای باستانی دیگر را پیوند می‌دهد و در همین دشت گسترده بوده است که تاریخ طولانی سوری، که نخستین بنیادگذاران سامی آن آموریان بوده‌اند، آغاز گردیده است (حتی، 70). 
در حدود سال 1500ق‌م حوریاییان در تأسیس حکومت خویش به نام مملکت میتانی موفق شدند. قلمرو حکومت اینان که از مدیترانه تا بلندیهای ماد را دربر می‌گرفت، سرزمین آشور را نیز در خود می‌گنجانید. گمان می‌رود پایتخت حوریاییان، واشوکانی، در موقعیت جغرافیایی فخاریه در ساحل رود خابور در خاور تلّ حلف و حران قرار داشته است (همو، 150). 
آرامیان پیش از آنکه دمشق را به تصرف خود درآورند، بارها به شهر حران حمله نموده، و آن را اشغال کرده بودند و سرانجام، حران یکی از کانونهای حکومت آنان گردید. به نظر می‌رسد که دولتهای آرامی نخستین در منطقه‌ای در میانه‌‌های مسیر فرات در پایان سدۀ 13 ق‌م سربرآورده باشند که دولت آرام‌النهرین یا دولت آرامی‌زبان دورود، یکی از این دولتها ست و منظور از دورود، در اینجا، فرات و خابور است و نه فرات و دجله. نام این دولت که بارها در نوشته‌های به خط میخیِ برجا مانده از اواخر سدۀ 13 ق‌م به‌چشم می‌خورد، پس از سدۀ 9 ق‌م ــ کـه آشوریان در این منطقه آرامیان را از صحنه بیرون راندند ــ ناپدید شد. از دولتهای دیگر واقع در منطقۀ میان دورود، دولت فدان آرام بود که به تل فدان در 10 کیلومتری غرب حران منسوب است و مرکز آن شهر حران بود و البته گستردگی آرام‌النهرین را نداشت (همو، 164؛ نیز حمد، 9). 
موقعیت ممتاز حران سبب شد که این شهر به یکی از مهم‌ترین مرکزهای تمدن آرامی بدل شود. برپایۀ گزارشهای عبرانی، پیشینیان قوم عبرانی پیش از اینکه به فلسطین بیایند، در این منطقه می‌زیسته‌اند. همچنین گزارشها حکایت از آن دارند که حضرت ابراهیم (ع)، پیک خود را به حران فرستاد تا برای پسرش، اسحاق، از زنی به نام رِفْقه خواستگاری کند و همچنین مطابق همین گزارشها یعقوب خود بدانجا رفت تا با لیئه و راحیل ازدواج کند و بنابراین، پیشینیان یعقوب نیز از سوی مادر از آرامیان حران می‌باشند (نک‍ : پیدایش، 24: 4، 29: 21 بب‍ ؛ نیز نک‍ : حتی، همانجا). 
در سندهای مکتوب آشوری، کهن‌ترین یاد از حران، گزارشی است مبنی بر اینکه شَلْمَنْصَر سوم در 857 ق‌م آن شهر را به اشغال درآورد و یک گروه از کوچ‌نشینان آشوری را بدانجا برد و آنان را با اقوام آرامی و عربی آن منطقه درهم آمیخت و در آنجا کاخی برای خود ساخت و برای الٰهۀ ماه (سین) عبادتگاهی بنا کرد و آن منطقه را ولایتی تابع خود گردانید (اشقر، 1 / 224-225؛ حمد، 7- 8)، و شهر به سبب همین معبد، در قدیم شهرت چشمگیری یافت، و به «شارا» موسوم گردید (همانجا). 
به نظر می‌رسد که وقتی هَمْدانی حران را «قصبۀ بلاد آثور» وصف کرده، به همین دوره نظر داشته است. او همچنین می‌گوید: آنجـا، از سویی، محـل تلاقی دورود ــ خابـور و فـرات ــ و از سوی دیگر مرز میان جزیره و شام است و مردم آن صاحبان ادب، حکمت و دانش نجوم، خبره در علوم ریاضی، و تیزهوش و زیرک‌اند (ص 71-75، 246). 
در 336 ق‌م پس از آنکه اسکندر مقدونی حران را گشود، گروهی از کوچ‌نشینان مقدونی را در آن منطقه اسکان داد و حران، «کاران» نام گرفت و از مراکز اندیشۀ هلنی گردید، و از این‌رو، حران را «هلینو پولیس» نیز می‌خواندند. ازآن‌پس، اندیشۀ هلنی، اندیشۀ ستاره‌پرستی کلدانی،کهانت یونانی و آموزشهای فیثاغورس در آنجا به هم آمیختند (کامل، 40-41؛ حمد، 8). 

تاریخ سکونت قوم عرب در منطقۀ حران

برخلاف پندارهای شایع مبنی بر اینکه قوم عرب همراه با فتح اسلامی به سرزمین جزیره و دشتهای جنوبی کوههای توروس آمده‌اند، این قوم از میانه‌های هزارۀ 3 ق‌م در این سرزمین سکونت گزیده‌اند. برخی از اقوام سامی که در زمینهای مرتفع استقرار یافته بودند، «آرامی»، و کسانی که در دره‌ها و زمینهای پست منزل کرده بودند، «کنعانی» نام گرفتند؛ اما آنان که در بیابانهای منطقه به دنبال گله‌های خود کوچ و واکوچ می‌کردند، «اعراب» نامیده شدند. ابراهیم خلیل (ع) هنگامی که از حران (فدان آرام) به سرزمینهای دیگر رو آورد، با انتساب به تل فدان آرام، به «آرامی» ملقب شد، چنان که نوه‌اش یعقوب، پسر اسحاق (ع) نیز چون از سرزمین کنعان به فدان آرام مهاجرت کرد، «آرامی سرگردان» لقب گرفت (حمد، 9). 
در گزارشهای مربوط به حمله‌های آشوری چنین آمده است که تَفْلات فلاصَّر اول (1116-1090 ق‌م) در پی 28 بار گذر از فرات، 6 شهر از شهرهای واقع در دامنه‌های کوهسار بشری را اشغال کرد و از اهالی و هم‌پیمانان عرب آنان غنیمتهای بسیاری گرفت و آنها را به پایتخت خویش، آشور انتقال داد (همانجا؛ علی، 1 / 381). همین سندها بر زندگی مشترک میان آرامیان و عربان و نزدیکی فرهنگی و زبانی آنان در منطقۀ حران دلالت دارند. مورخان یونانی، قوم عرب جزیره را به نام «عرب الرها» می‌خوانده‌اند. در 1970 م باستان‌شناس بریتانیایی جرج سگال در ویرانه‌های سوق مطر، در شمال شرقی حران، مجسمه‌ای یافت که به الٰهۀ ماه (سین) از سوی فرمانروای دیار وائل تقدیم شده بود و به صراحت تاریخ آن مربوط به سال 165 م بود. اکنون نیز ساکنان پیرامون منطقۀ رها ـ اورفا، از قبیله‌های قیس بن عیلان هستند. آنان از 132 ق‌م امیرنشین رها را تأسیس کرده بودند و نخستین پادشاه ایشان «ابجرآریو» نامیده می‌شد که در زبان آرامی به معنای «شیر» است. این فرمانروا برای خود شعار سه‌گانۀ مقدس حران، یعنی ماه، ستاره (زهره)، و خورشید را برگزیده، و همان را نیز بر روی پولهای خود نقش کرده بود (حمد، 10؛ حتی، 174-175؛ برای آگاهی بیشتر، نک‍ : بیرونی، 204-205؛ مسعودی، 2 / 391-393). 
در کتابهای سریانی، از قوم عرب در حران بسیار یاد شده است، ازجمله ایشوع العمودی که در کتاب تاریخ خود می‌گوید وقتی در چهارم شباط (فوریه) 362 م امپراتور یولیانوس برادرزادۀ امپراتور کنستانتینوس به حران رسید، برگشت خود را از دین مسیحیت به آیین بت‌پرستی اعلان، و فرمانی مبنی بر آزادی دینها صادر کرد که اهل حران و عربان پیرامون آن شهر بسیار شادمان شدند و درنتیجه، تاجی زرین به او پیشکش کردند و امپراتور با شادمانی بسیار ایشان را پذیرفت و هنگام حمله به سرزمین ایران آنان را همراه خود برد (حمد، همانجا). 
مارسلینوس امیانوس (330-400 م)، مورخ بیزانسی، دربارۀ عربان پیرامون حران و رها گزارش کرده است که: هیچ‌کس از ایشان خیش کشاورزی به دست نگرفته و درختی نکِشته است، بلکه در دشتهای بی‌پایان کوچ و واکوچ می‌کرده‌اند؛ نه خانه‌ای داشتند و نه محل سکونتی و نه قانونی. او در گزارش خود می‌افزاید: «من خود شماری از ایشان را دیدم که گندم و شراب را نمی‌شناختند» (همو، 11). 
اقتصاد اهالی حران بر پایۀ تولیدات کشاورزی، همچون غله، حبوبات، زیتون، پنبه و کتان، و نیز بر پرورش انواع گوسفند و گاو استوار بود. افزون بر اینها، ساخت همه‌گونه ترازو، شیشه‌گری و بافت انواع پارچه‌های کتانی، پشمین و مویین در آنجا معمول بود. همچنین حرانیان بازرگانی گسترده‌ای با دوردستها داشتند؛ فراورده‌هایشان را صادر، و کالاهایی از هند، چین، ایران، روم، تدمر و پترا بدانجا وارد می‌کردند. معبد و کهانت هم درآمدی هنگفت داشت و از این رو بود که در نوشته‌های سریانی، حران «شهر بت‌پرستی و اعراب» نامیده می‌شده است (همو، 8؛ نیز نک‍ : EI2, III / 227-229). 

حران در صدر اسلام

عیاض بن غَنَم اشعری (د 20 ق / 641 م) چند روز پس از فتح رقّه در 18 ق / 639 م شهر حران را محاصره کرد. سران شهر به او گفتند: «ما از فرمان شما سر نمی‌پیچیم ولیکن از شما درخواست می‌کنیم که به رها بروید، پس هرگونه مصالحه‌ای که با اهالی آنجا کنید، ما حرنانیان نیز همان را می‌پسندیم». مسلمانان پیشنهاد ایشان را پذیرفتند و بدیشان اجازه دادند تا آزادانه زندگی کنند، با این شرط که مالیات تعیین‌‌شده را بپردازند (بلاذری، 174-175؛ نیز نک‍ : حمد، 12). به گزارش طبری، مسلمانان با حرانیان به همان گونه‌ای قرارداد صلح بستند که با اهل رقه بسته بودند (4 / 54؛ ابن‌شداد، 1(2) / 192؛ ابن‌خلدون، 2 / 547). 
به نظر می‌رسد که عیاض و دیگر مسلمانان صدر اسلام با الهام از آیه‌های قرآن کریم (حج / 22 / 63؛ زمر / 39 / 3) صابئان منطقۀ حران را از پیروان دینهای توحیدی می‌شمردند و مشرک بودن ایشان را عارضی و نه اصلی می‌دانستند (نک‍ : جمشیدنژاد، مقدمه بر ... ، 85- 88؛ نیز نک‍ : حمد، همانجا). بنابراین، مسلمانان با آنان چنان با تسامح رفتار می‌کردند که اهل ذمّه در دورۀ پیامبر (ص) از آن برخوردار بودند (نک‍ : حتی، 484-485). 
مسلمانان حرانیان را صابئی‌مذهب و از پیروان حنفیت یا پاکدینی ابراهیمی می‌شمردند، زیرا سنت ختنه‌کردن در میانشان رواج داشت. افزون بر آن، عیاض برای تأمین هزینه‌های روزانۀ مسلمانان مقرر کرد به هر مرد از گندم دو مُدّ (یک مد = 24 / 3 کیلوگرم) و از روغن سه قسط (یک قسط = 48 / 6 کیلوگرم) داده شود، و آنان را ملزم ساخت که از هر مسلمانی که مهمان آنان شد، 3 روز پذیرایی کنند (ابویوسف، 40-41؛ بلاذری، 148، 178؛ نیز نک‍ : جمشیدنژاد، نظامها ... ، 82). 
حرانیان زبانهای عربی و آرامی را به خوبی می‌دانستند و حتى گویش ایشان شیواترین گویشهای زبان آرامی بود. از این‌رو، حاکمان تازه با اینان به آسانی ارتباط برقرار کردند و بدین‌ترتیب، حران مرکز والیان عرب و قصبۀ دیار مضر گردید و ولید بن عُقبه، نخستین والی قوم عرب در منطقه شد و حبیب بن مَسْلَمه نیز مانند وی، اما بر غیرعربان جزیره ولایت یافت و به سرپرستی جنگهای جزیره گماشته شد، لیکن او در رقه اقامت گزید (ابن‌ندیم، 14؛ حمد، 12)، در حالی که ولید در عین الرومیه (عین عیسى) برسر راه حران به رقه، مقیم گردید. در 21 ق / 642 م خلیفۀ دوم هر دو حاکم نامبرده را از کار برکنار کرد و عُمَیر بن سعد انصاری (د 26 ق / 647 م) را که مردی متدین بود، به جایشان برگماشت. حاکم جدید با اهل ذمه چه عرب و چه غیرعرب به بهترین گونه رفتار می‌کرد و هنگامی که قبیلۀ بنی‌تغلب از او اجازه خواستند که به نشان اعتراض به سرزمین روم کوچ کنند، با موافقت خلیفۀ دوم، عمر بن خطاب، با ایشان قرارداد همزیستی مسالمت‌آمیز بست که بر دین مسیحی خود باقی بمانند، و بـه جـای پرداخت جزیه ــ که حقارت‌آمیز بود ــ زکات مضاعف بپردازند (بلاذری، 176- 178). 
حرانیان و ساکنان جزیره، در روزگار خلفای راشدین، مانند دوران پیشین، از ثبات اقتصادی و رفاه برخوردار بودند. بازرگانی و کسب و کار پررونق داشتند و کشاورزی در زمینهای آبرفتی و حاصلخیز کرانه‌های دو رود جلاب (رود مادها) و بلیخ و در آبادیهای معروف و پرجمعیتشان، از قبیل تَرعوز و صَلْمَسین (بت‌ماه) ــ که گویا همان حِصْن مَسْلَمه بوده است ــ و نیز بَیْت باتین (عَباطین) رایج بود. کشاورزان حران و سرزمینهای وابسته، به کشت همه‌گونه حبوبات، غلات و درختان میوه می‌پرداختند و برای پرورش کرم ابریشم به کشت انبوه درختان توت رو آوردند. آنان به منظور تولید الیاف و برای استفاده در صنعت پارچه‌بافی، در مزارع خود پنبه، کتان و کنف به عمل آوردند. همچنین بیش از پیش، به پرورش زنبور عسل، و کشت انواع گیاهان طبی می‌پرداختند و محصولات خود را به سرزمینهای دوردست صادر می‌کردند (نک‍ : مقدسی، 141، 145؛ اصطخری، 73، 76؛ نیز نک‍ : حمد، 14). 
 

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: