ابوالطمحان قینی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 21 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/226720/ابوالطمحان-قینی
سه شنبه 16 اردیبهشت 1404
چاپ شده
5
ابوالطَّمَحانِ قَینی، حنظلة بن شرقی (د ح 105 ق / 723 م)، شاعر مخضرم. با آنكه همۀ مآخذ معتبر نام وی را حنظلة بن شرقی نوشتهاند، اما در نسخهای از دیوان وی كه آمدی (ص 222) خود آن را دیده، نام و نسب او ربیعة بن عوف غنم ثبت شده است.ابوالطمحان به احتمال بسیار در مكه، یا در نواحی نزدیك آن به دنیا آمد و بخش بزرگی از زندگی خود را در دورۀ جاهلیت گذراند. گفتهاند كه وی در آن روزگار همنشین، یار و شاعر زبیر بن عبدالمطلب، یكی از عموهای پیامبر (ص)، بوده است (ابنقتیبه، الشعر، 1 / 304؛ ابوالفرج، 11 / 130، 134؛ ابنحجر، 2 / 66). نیز میگویند وی سپس به اسلام گروید، اما هرگز به خدمت پیامبر اكرم (ص) نرسید (نک : همو، 2 / 53، 66) و ظاهراً با آیین تازه چندان مأنوس نشد تا در روحیات وی تأثیر گذارد و حتی در اسلام آوردن وی نیز میتوان تردید كرد، چه وی به هیچ روی اهل اندیشه و اعتقاد دینی نبود و چنانكه بسیاری از مآخذ تأكید كردهاند، در هر دو دورۀ اسلام و جاهلیت به بد دینی شهرت داشت (ابوالفرج، 11 / 130؛ ابن حجر، 2 / 66).وی را میتوان یكی از مظاهر بارز شاعران جاهلی تلقی كرد، هر چند كه روایات و حتی اشعار منسوب به او همه در هالهای از افسانه فرو رفتهاند و بر صحت هیچ كدام نمیتوان اعتماد كرد.آنچه سنت ادب جاهلی از او ساخته، یكی از همان چهرههای شناخته و متعارف است، دلاوری سخندان است كه به راه صعالیك عرب گام نهاده. بادهنوشی، عشقبازی، راهزنی، حیلهگری و خیانت هیچ كدام چهرۀ این قهرمان جاهلی را مخدوش نمیكند، بلكه به عكس، راویان داستانهای خیانت و حیلهورزی او را با آب و تاب و لذت تمام نقل میكنند.بدیهی است كه شاعر، بر اساس آنچه در روایات آمده، نه تنها از رفتار خود شرمسار نبوده، كه به آن فخر نیز میكرده است (نک : ابن قتیبه، هماجا: داستان وی با راهبهای نصرانی كه سپس به لیلة الدیر شهرت یافت، نیز نك : عیون، 3 / 105؛ ابنعبدربه، 6 / 38؛ ابوالفرج، 11 / 132). این شیوۀ زندگی او چندان ناپسند و پرمخاطره بود كه همسرش نیز وی را مورد سرزنش قرار میداد، اما او در برابر اینگونه نكوهشها، چنانكه رسم جاهلی است، به رفتار و نحوۀ زندگی خود فخر نیز میفروخت (همانجا). او در برخی از سرودههایش ادعا كرده كه از اعمال ناپسند خویش دوری جسته است (ابن حجر، همانجا). سرانجام، بنا به روایتی كه ابوالفرج اصفهانی (همانجا) نقل كرده، مرتكب جنایتی شد و از بیم قصاص، نزد مالك بن سعد كه یكی از بزرگان قبیلۀ شمخ بود، پناه گرفت و تا پایان عمر در قبیلۀ او زیست. در خلال همین بیابانگردیها و راهزنیها بود كه گاه به اسارت میرفت و گاه ناچار میشد تا به قبیلهای دیگر (بیشتر به جدیله، از شاخههای قبیلۀ طی) پناه برد(نک : همو، 11 / 130-131، 133؛ تنوخی، 2 / 169) و آنگاه با سرودن شعری در ستایش ولی نعمت خویش میكوشید، تا دل وی را نرم سازد. یك بار وقتی به اسارت گرفته شد، شعری كه در ستایش رئیس قبیله سرود، موجب آزادی او گردید (ابوالفرج، 11 / 132-133). همین شعر سپس به عنوان زیباترین مدیحهای كه در دورۀ جاهلی سروده شده است، در ادب عرب شهرت یافت (ابن خلكان، 1 / 60؛ ابن حجر، همانجا)، اما روایت چنین است كه ابوالطمحان پس از رهایی، با دگرگون ساختن ابیات نخستین آن، آنچه را دربارۀ ممدوح گفته بود، به قبیلۀ خویش نسبت داد (قس: ابوالفرج، همانجا).برخی از اشعار وی تا مدتها مورد توجه ادیبان و صاحبان ذوق عرب بوده است (نک : ابوحاتم سبحستانی، 72) و گاه برخی اشعار وی كه ریشه در تعصبات قبیلهای داشت، عواطف خوانندگان را به شدت برمیانگیخت، از جمله قطعهای كه دربارۀ مرگ سروده است (نک : ثعالبی، 308- 309؛ ابوالفرج، 11 / 133). با این حال به رغم برخی از منابع ادب عرب كه شعر وی را ستودهاند (مبرّد، 2 / 1034؛ ابن عبدربه، 6 / 37؛ آمدی، همانجا)، وی هیچ گاه در صف شاعران برجستۀ روزگار خویش قرار نگرفت و معاصران وی او را به جد نگرفتند. چنانكه وقتی خواست به دربار یزید بن عبدالملك (د شعبان 105) ره یابد، چندین روز انتظار كشید، سرانجام حیلهای ساخت و در برابر دو بیت از اشعارش كه یكی از خوانندگان درگاه خلیفه به آواز خواند، به پاداشی گرانبها دست یافت، اما موفق به دیدار خلیفه نشد (ابنعبدربه، 6 / 37- 38).درمیان اشعار وی از قصیدههای طولانی، در فخر یا هجا، چنانكه از شاعران كهن انتظار میرود، اثری نیست. شاید اینگونه اشعار وی به دست ما نرسیده است. به گفتۀ ابن ندیم (ص 178) ابوسعید سكری اشعار وی را در دیوانی گردآورده است. این دیوان اكنون در دست نیست و اگر میبود، داوری آسانتر و درستتری را دربارۀ وی ممكن میساخت. مجموع اشعار او اكنون در منابع گوناگون موجود است و اغلب قطعههایی كوتاه و یا شاید ابیاتی چند از قصیدههایی طولانیتر است، از حدود 40 بیت تجاوز نمیكند. منابع ادب عرب وی را یكی از معمرین برشمرده و گفتهاند كه 200 سال عمر كرده است. خود او نیز در برخی از سرودههایش به عمر طولانی خود اشاره کرده است (ابوحاتم سجستانی، همانجا؛ سید مرتضی، 1 / 257؛ ابن قتیبه، المعانی، 1 / 210).
آمدی، حسین بن بشر، المؤتلف و المختلف، به كوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، 1381 ق / 1961 م؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، قاهره، 1327 ق؛ ابن خلكان، وفیات؛ ابن عبدربه، احمد بن محمد، العقد الفرید، به كوشش احمد امین و دیگران، بیروت، 1402 ق / 1982 م؛ ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، الشعر والشعراء، به كوشش محمدیوسف نجم و احسان عباس، بیروت، 1964 م؛ همو، عیون الاخبار، به كوشش مفید محمد قمیحه، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ همو، المعانی الكبیر، بیروت، 1405 ق / 1984 م؛ ابنندیم، الفهرست؛ ابوحاتم سجستانی، سهل بن محمد، المعمرون والوصایا، به كوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، 1961 م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بولاق، 1285 ق؛ تنوخی، محسن بن علی، الفرج بعد الشدة، به كوشش عبود شالجی، بیروت، 1398 ق / 1978 م؛ ثعالبی، عبدالملك بن محمد، خاص الخاص، به كوشش صادق تقوی، حیدرآباد دكن، 1405 ق / 1984 م؛ سیدمرتضی، علی بن حسین، امالی، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1373 ق / 1954 م؛ مبرد، محمد بن یزید، الكامل، به كوشش محمد احمد دالی، بیروت، 1406 ق / 1986 م.
سید محمد سیدی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید