ابوسعید رستمی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 21 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/226641/ابوسعید-رستمی
دوشنبه 15 اردیبهشت 1404
چاپ شده
5
اَبوسَعیدِ رُستَمی، محمد بن محمد رستمی اصفهانی، شاعر عربیسرای دستگاه صاحب بن عباد (326-385 ق). وی از معاصران ابومنصور ثعالبی است و اشعار و اخبار مربوط به این شاعر تقریباً یه صفحاتی چند از كتاب یتیمة الدهر محدود است (ثعالبی، 3 / 205-207، 221-222، 280، 300- 319). وجود برخی اشعار ابوسعید رستمی، یا اخبار مربوط به او، در منابعی دیگر (نك : مافروخی، 57، 73؛ ابن سعید، 43)، گویای آن است كه اخبار و اشعار شاعر بسی بیش از آن بوده كه در گزیدۀ ثعالبی فراهم آمده است، اما چنانكه از بررسی منابع مفصل همچون معجمالادباء یاقوت و وفیات الاعیان ابن خلكان برمیآید، ظاهراً خیلی زود نام و یاد وی تحتالشعاع شهرت و نفوذ دیگر شاعران زمان قرار گرفته است.ابوسعید را بدان سبب كه ششمین نیای وی رستم نام داشته، رستمی نامیدهاند. او از سوی پدر تبار ایرانی داشت و از جانب مادر به «آل جنید»، كه عربنژاد بودند، میپیوست (نك : ثعالبی، 3 / 300، 301، 306؛ بهمنیار، 104). ابوسعید در اصفهان دیده به جهان گشود و در همان شهر كه در آن دوران كانون شعر و ادب بود، نشو و نما یافت. در اوان جوانی در سلك ندیمان و ملازمان صاحب بن عبّاد درآمد، چنانكه بعدها به سبب همین سابقۀ مصاحبت، به خود بسیار میبالید (ثعالبی، 3 / 295-296، 300، 307؛ بهمنیار، 143). تنها اطلاعی كه از وضع ظاهر و خلق و خوی شاعر داریم، همان است كه صاحب بن عبار ذكر كرده است (نك : ثعالبی، 3 / 301). ابوسعید نه رفتار و كرداری خوشایند داشت و نه چهره و اندامی دلپسند، اما در پرتو نكتهسنجی و ظرافت شاعرانه و دوستی و رفاقت صادقانه، همگان را مجذوب خود میساخت. از زندگانی خصوصی و اجتماعی شاعر نیز همین اندازه میدانیم كه در اصفهان زن و فرزند و نواده داشته (نك : همانجا) و با املاك فراوانی كه در پرتو گشادهدستی صاحب بن عباد به دست آورده و غالباً از پرداخت مالیات آنها نیز معاف بوده (نك : همو، 3 / 301، 304)، در رفاه كامل به سر میبرده است.ابوسعید خود را مولا وخدمتگزار صاحب بن عباد میخواند. صاحب نیز او را بر بیشتر خاصان و ندیمان خویش مقدم میداشت (همو، 3 / 301، 307؛ بهمنیار، 166). او هم تمام شعر خود را به صاحب اختصاص داده بود (یاقوت، 6 / 169) و صریحاً میگفت كه جز او امیر دیگری را مدح نمیگوید (ثعالبی، 3 / 306)، چنانكه در قصاید بر جای مانده از او در مدح دیگران به ندرت شعری میتوان یافت (نك : همو، 3 / 302-303، 319). صاحب نیز گاه او را بهترین شاعر اصفهان و گاه بهترین شاعر زمان میخواند (همو، 3 / 301؛ بهمنیار، همانجا)، چنانكه گویند از میان 000‘100 قصیدۀ عربی و فارسی كه شاعران در ستایش وی سروده بودند، تنها شیفتۀ دو بیت شعر ابوسعید گردیده بود (یـاقوت، 6 / 263؛ نیز نك : ثعالبی، 3 / 307). این دو بیت شعر را همۀ منابعی كه به شرح حال صاحب بن عباد پرداختهاند، آوردهاند (ابن خلكان، 1 / 228- 229؛ قوبائی، 35؛ آل یاسین، 16، 17؛ امینی، 4 / 47- 48).اوج شاعری ابوسعید رستمی، سالهای 347 تا 366 ق (دوران قدرت و نفوذ صاحب بن عباد) در اصفهان بود. پس از عزیمت صاحب به گرگان، ابوسعید همچنان قصاید خود را از اصفهان برای وی میفرستاد، اما رفته رفته از این كار و حتی از مدح او نیز دست كشید. صاحب نامهای خطاب به ابوالعباس ضبی، شاعر معاصر ابوسعید رستمی به اصفهان نوشت و ضمن شكایت از بیوفایی شاعر، او را فرمان داد كه ابوسعید را به باز سرودن شعر تشویق كند (ثعالبی، 3 / 301؛ بهمنیار، 167). از قرار معلوم، این گلهها مؤثر نیفتاد و احتمالاً تنها شعری كه ابوسعید از آن پس سرود، همان قصیدهای است كه در رثای صاحب بن عباد سروده است. ثعالبی (همانجا) این امر را یا نتیجۀ غرور شاعر یا اثر نزول قریحۀ شعری او در كهنسالی دانسته است. ابوسعید خود گوید كه پس از یك عمر مدیحهسرایی، شعر را كه در نظر او دیگر جز كالایی بیارزش نبود، به دیگر شاعران واگذاشت (همو، 3 / 319؛ علی خان مدنی، 2 / 386).ابوسعید در اشعار خود، فصاحت بدویان و حلاوت متجددان را جمع كرده بود (بهمنیار، 166) و بیشتر قصایدش نیز در مدح بوده است. اشعار بر جای مانده از ابوسعید یادآور قصاید جاهلی است، گرچه گاه نوآوریهایی نیز در آنها دیده میشود (ثعالبی، 3 / 302، 305، 307، 312، 314، 317) كه شاعر با اطلال و دمن به راز و نیاز میپردازد. ابوسعید در وصف چیره دست بود؛ ثعالبی، (3 / 206) شعر او را در وصف آب روان، بهترین سروده در این باب میشناسد. ابوسعید در بدیههسرایی نیز قدرتمند بود و در این باب بر بیشتر شاعران معاصرش برتری داشت، چنانكه به روایت ثعالبی (3 / 200) روزی به هنگام ورود به سرای صاحب بن عباد از مشاهدۀ خلعت بخشیهای وی بالبداهه قصیدۀ معروفی سرود (نیز نك : بهمنیار، 166-167).در مسابقات شعری كه صاحب بن عباد، به هر مناسبت برگذار میكرد، ابوسعید شركت فعال داشت. چنانكه در مجموعۀ «داریات» (نك : ثعالبی، 3 / 203، 205؛ بهمنیار، 173) و نیز در مجموعۀ «بردونیات» (نك : ثعالبی، 3 / 214، 221-222؛ بهمنیار، 169-170) قصیدههای خود را به میدان رقابت با شعرای معاصر میآورد. مرثیهسرایی برای صاحب بن عباد نیز خود به صورت مسابقهای بزرگ درآمد كه همۀ شعرای زمان در آن شركت جستند و قصیدۀ ابوسعید رستمی در آن میان درخشید. ثعالبی از این قصیده تنها دو بیت آورده (3 / 280) كه در بیشتر منابع شرح حال صاحب، دیده میشود (ابنخلكان، 1 / 232؛ بهمنیار، 56؛ قوبائی، 45؛ امینی، 4 / 76؛ براون 1 / 547).ابوسعید شاعری پرگوی بود و ثعالبی در گزینش بهترین سرودههای او در میماند (نك : 3 / 308، 312: تغییرات وی)، چنانكه او برخی قصاید وی را مجموعۀ محاسن و لطایف خوانده است (نك : 3 / 314). ابوسعید گاه در ستایش ممدوح به افراط گراییده و مثلاً برخی اوصاف پیامبراكرم (ص) را به ممدوح خود نسبت داده است (همو، 3 / 311) و نیز پس از خدای یكتا تنها وی را شایستۀ بندگی و پرستش دانسته است (همو، 3 / 307). شاعر در نخستین شعر خویش نیز طریق اغراق پیموده و آشكارا گفته است كه در جهان جز من شاعری وجود ندارد (همو، 3 / 303).از او دیوانی بر جای نمانده، تنها ثعالبی برخی اشعار وی را كه شمارشان به 409 بیت میرسد، در یتیمةالدهر گرد آورده است (3 / 200، 205-207، 221-222، 280، 300، 302- 319) و مافروخی هم در كتاب محاسن اصفهان 12 بیت دیگر بر آن مجموعه افزوده است (نك : ص 57، 73).اشعار ابوسعید در سدۀ اخیر مورد توجه برخی خاورشناسان قرار گرفته است. گلدسیهر آثار وی را منعكس كنندۀ فریاد ملی ایرانیان بر ضد تازیان دانسته است (براون، 388)، اما بجز برخی فخرفروشیها به ایرانی بودن (برای نمونه، نك : ثعالبی، 3 / 306)، در اشعار موجود او مضامینی كه بتواند گفتۀ گلدسیهر را تأیید كند، یافت نمیشود.
آل یاسین، محمد حسن، الصاحب بن عباد، بغداد، 1376 ق / 1957 م؛ ابن خلكان، وفیات؛ ابن سعید مغربی، علی بن موسی، عنوان المرقصات و المطربات، بولاق، 1286 ق؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت، 1387 ق / 1967 م؛ براون، ادوارد، تاریخ ادبی ایران، ترجمه و تعلیق علی پاشا صالح، تهران، 1335 ش؛ بهمنیار، احمد، صاحب بن عبّاد، به كوشش باستانی پاریزی، تهران، 1334 ش؛ ثعالبی، عبدالملك بن محمد، یتیمة الدهر، قاهره، 1354 ق؛ علی خان مدنی، انوار الربیع، به كوشش شاكر هادی شكر، كربلا، 1388ق / 1968 م؛ قوبائی اصفهانی، احمد بن محمد، رسالة الارشاد، تهران، 1312 ش / 1933 م؛ مافروخی، مفضل بن سعد، كتاب محاسن اصفهان، به كوشش جلالالدین حسینی تهرانی، 1312 ش / 1933 م؛ یاقوت، ادبا.
محمدعلی لسانی فشاركی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید