ابراهیم بن شیرکوه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/226551/ابراهیم-بن-شیرکوه
سه شنبه 1 خرداد 1403
چاپ شده
2
اِبراهیمِ بْنِ شیرْکوه، الملک المنصور ناصرالدین (حک 637-644 ق / 1239-1246 م)، از امیران ایّوبی که پس از مرگ پدرش الملک المجاهد اسدالدین شیرکوه دوم در رجب 637 ق / ژانویۀ 1240 م در حمص و توابع آن رشتۀ کارها را در دست گرفت.دوران ابراهیم نیز همچون دوران فرمانروایی سایر امیران شام در این روزگار، از دو جریان مهم سیاسی و نظامی منطقه، یکی رقابت شدید میان امیران ایّوبی بر سر تسخیر شهرها و دژهای شام و دیگری حملات خوارزمیان شام، برکنار نماند. در 638 ق / 1240 م، خوارزمیان حملات خود را به شام شدت بخشیدند و پس از شکستن سپاهی که از حلب به مقابله آمده بود، چند شهر را تاراج کردند و رو به سوی حلب آوردند (ابن خلدون، 5 / 774). ابراهیم بن شیرکوه که در آن وقت قصد حمله به قلمرو فرنگان داشت، برای دفاع از حلب وارد آن شهر شد و از الصالح اسماعیل امیر دمشق یاری خواست (ابن عدیم، 3 / 259-250). چون سپاه کمکی دمشق رسید، ابراهیم به مقابلۀ خوارزمیان رفت و آنان را در حرّان درهم شکست (ابن جوزی، 2 / 734). اما خوارزمیان که از پشتیبانی الصالح ایوب و متحدان او برخوردار بودند، به تحریک همو پایداری ورزیدند و در 640 ق / 1242 م همراه الملک المظفر غازی، امیر مَیّافارقین، حملات خود را مجدداً آغاز کردند. ابراهیم که با الصالح اسماعیل امیر دمشق و الناصر یوسف امیر حلب بر ضد الصالح ایوب همداستان شده بود (ابن خلدون، 5 / 776)، با سپاه حلب به مقابله رفت و آنان را در نزدیکی خابور درهم شکست (حلبی، 154). این شکست و کینهای که الصالح ایوب به خاطر زندانی بودن فرزندش فتحالدین عمر در بند الصالح اسماعیل از امیر دمشق داشت (ابوالفداء، 3 / 173)، باعث شد که ایّوب آشکارا به تسخیر دمشق همت گمارد و به این منظور خوارزمیان را به غزّه فرستاد (کردعلی، 2 / 98). جبهۀ متحدان متشکل از المنصور ابراهیم، الصالح اسماعیل و الناصر داوود امیر کَرَک برای مقابله با این حمله به طور بیسابقهای با فرنگان همداستان شدند. ابراهیم به نمایندگی از سوی آن امیران به عکّا رفت و با شهسواران معبد عقد اتحاد بست و نوید داد که پس از چیرگی بر ایوب، بخشهایی از خاک مصر را به آنان واگذارد (رانسیمان، III / 223). در 14 جمادیالاول 642ق / 18 اکتبر 1244م، در محلی به نام فرما یا فربیا در چند میلی شمال شرقی غزّه جنگ درگرفت و خوارزمیان، ارتش متحدان را به سختی درهم شکستند (ابن جوزی، 2 / 746) و بسیاری از فرنگان را به قتل آوردند (رانسیمان، III / 225-226). و ابراهیم با گروهی از مردانش به دمشق واپس نشست. ایوب پس از آن بر غزّه و کرانههای مدیترانه چیره شد و لشکر مصر را با خوارزمیان به محاصرۀ دمشق فرستاد (ابوالفداء، 3 / 174). الصالح اسماعیل یک چند مقاومت کرد، ولی پس از شش ماه تسلیم گشت و مقرر شد که در برابر دمشق، حکومت بعلبک را در دست گیرد و حمص و توابع آن در دست ابراهیم بماند (همانجا). چنین مینماید که ابراهیم در این میان واسطۀ صلح و تسلیم دمشق بوده است (ابن جوزی، 2 / 753).در این میان، خوارزمیان که میپنداشتند پس از تسخیر دمشق اقطاعاتی از الصالح ایوب دریافت خواهند کرد، چون چیزی نیافتند به الصالح اسماعیل امیر معزول دمشق پیوستند (کردعلی، 2 / 99) و او با پشتیبانی خوارزمیان دمشق را به محاصره گرفت. ابراهیم ابن شیرکوه که همچون سایر امیران ایوبی از خوارزمیان کینهای سخت در دل داشت و از سویی دل در گرو نویدهای ایوب نهاده بود (ابن جوزی، 2 / 755)، از اسماعیل، متحد سابق خویش برید و به ایوب پیوست و با سپاهی که تدارک دید، به دمشق تاخت (ابن کثیر، 13 / 167). اسماعیل و خوارزمیان از محاصرۀ دمشق دست کشیدند و به مقابلۀ ابراهیم رفتند (رانسیمان، III / 228). در کنار دریاچۀ حمص جنگ روی داد (8 محرم 644 ق / 26 مۀ 1246 م) و خوارزمیان به سختی شکست خوردند و سرکردۀ آنان برکت خان کشته شد (ابن جوزی، 2 / 760). ابراهیم پس از این پیروزی، برای پیوستن به الصّالح ایوب، روانۀ دمشق شد و در باغ اسامه مسکن گزید. به روایتی وی در آنجا بر آن شد که دمشق را برای خود تسخیر کند (یافعی، 4 / 112؛ ابن کثیر، 13 / 167)، اما بیمار شد و به باغ الاشرف منتقل گشت تا سرانجام در 10 صفر 644 ق / 27 ژوئن 1246 م درگذشت.پیکر ابراهیم را به حمص بردند و در کنار پدرش در مسجد الخضر به خاک سپردند (ابن خلکان، 2 / 481). اینکه او را فرمانروای دمشق و حلب دانستهاند (EI2) شگفت مینماید زیرا سلسلۀ فرمانروایان ایوبی دمشق و حلب و حمص، سه شاخۀ جدا از یکدیگر بودهاند و در هیچ یک از منابع کهن، از ابراهیم بن شیرکوه ــ از ابوبیان حمص ــ بهعنوان فرمانروای دمشق و حلب یاد نشده است.
ابن جوزی، سبط بن یوسف، مرآة الزمان، حیدرآباد دکن، 1371ق / 1952م؛ ابن خلدون، العبر، بیروت، 1965 م؛ ابن خلکان، وفیات الاعیان، ابن عدیم، کمالالدین، زبدة الحلب، به کوشش سامی دهّان، دمشق، 1951 م؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، قاهره، مطبعة السعادة؛ ابوالفداء، المختصر فی اخبار البشر، بیروت، دارالمعرفة؛ حلبی، کاملبن حسین، نهر الذهب فی تاریخ الحلب، 1926 م؛ کردعلی، محمد، خطط الشام، بیروت، 1389 ق؛ یافعی، عبداللـه بن اسعد، مراة الجنان، حیدرآباد دکن، 1337 ق؛ نیز:
EI2; Runciman, Steven, A History of the Crusades, London, 1965.
صادق سجادی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید