ابودهبل جمحی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 21 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/226489/ابودهبل-جمحی
دوشنبه 15 اردیبهشت 1404
چاپ شده
5
اَبودَهْبَلِ جُمَحی، وَهْب بن زَمْعه (د ح 125 ق)، شاعر عصر اموی در مكه. از قبیلۀ بنی جمح (تیرهای از قریش) بود و در شمار 5 شاعر برجستهای است كه همواره مایۀ مباهات و سربلندی قریش بودهاند (زبیری، 393؛ كرنكو، 1017). مادرش هُزَیل (هزیله) خواهر عبدالله بن سلمه، صحابی معروف پیامبر (ص) و از قبیلۀ هُذَیل بود. ابودهبل در اشعار خود بارها به دو قبیلۀ بنی جمح و هذیل بالیده و از اصل و نسب خود با افتخار یاد كرده است (نك : ص 44-45، 47- 48، 64-65؛ «شعر ابیدهبل»، 2).كرنكو ولادت او را اندكی پس از رحلت پیامبر اكرم (ص) تخمین زده است (ص 1018). ظاهراً نام وی با كسانی كه همنام او بودند، خلط شده، از همین رو در تاریخ مرگش اختلاف بسیار است. برخی از منابع معاصر (زركلی، 8 / 125؛ بستانی، 4 / 299؛ كحاله، 13 / 173؛ آقابزرگ، 9(1) / 40) وفات او را در 63 ق دانستهاند، اما به نظر میآید كه او را با وَهْب بن عبدالله بن زَمْعه (د 63 ق)، صحابی پیامبر (ص) خلط كردهاند (نك : ابنعبدالبر، 4 / 1560؛ ابن اثیر، 4 / 121). برخی نیز تاریخ مرگ او را 96 ق و برخی دیگر 126 ق پنداشتهاند (فروخ، 1 / 565؛ عبدالمحسن، 31)، اما چون قصیدهای هم در مدح ولید بن یزید (حك 125-126 ق) سروده (نك : ابودهبل، 46)، تاریخ اخیر درستتر مینماید. بخش عمدۀ آگاهی ما از زندگی او همانند بسیاری از شاعران همروزگارش از شماری روایت كه در منابعی چون الاغانی آمده و گاه با افسانه درآمیخته است، در نمیگذرد. از مجموع این روایتهای پراكنده و نیز اشعاری كه از وی برجا مانده است، شاید بتوان دورنمایی از زندگی او به دست داد.نخستین دورۀ زندگی وی همانند بسیاری از شاعران غزلسرای عرب با عشقورزی سپری شده است. از لحاظ تاریخی این دوره دستكم از اواخر خلافت حضرت علی (ع) آغاز شده و تا پایان حكومت معاویه ادامه داشته است (نك : ابوالفرج، 7 / 114). گزارشها و اشعاری كه مربوط به این بخش از زندگی اوست، همه رنگ و بوی جاهلی دارد و از نوع داستانهای عاشقانۀ معروف و تكراری كهن است كه بیگمان بسیاری از آنها ساختگی است. وی ظاهراً نخست به عَمره كه یكی از زنان ادیب و باذوق قبیله بود، دل سپرد. سخندانی و شعرشناسی عمره موجب شده بود كه شاعران بسیاری نزد او شتافته، اشعار خود را برایش برخوانند. ابودهبل با عمره روابط عاشقانۀ نهانی داشت و چون همسر شاعر از این امر آگاه شد، زنی را نزد عمره فرستاد تا چنان وانمود كند كه ابودهبل اسرار عشق خود را فاش ساخته است. عمره از این امر سخت برآشفت و از ابودهبل كناره گرفت. نتیجۀ بیمهری و جدایی یار 3 قصیدۀ دلانگیز و سوزناك است در 46 بیت كه در دیوان او گرد آمده است (ص 52-57، 109-111، 112-114؛ ابوالفرج، 7 / 116-120). دیگر ماجرای عاشقانۀ وی با عاتكه دختر معاویه (حك 41-60 ق) است كه مهمترین بخش از زندگی او را در این دوره شامل میشود. به روایت ابنكلبی، ابودهبل نخستین بار عاتكه را در مراسم حج دید و به وی دل سپرد. عاتكه در آغاز از او روگرداند، اما همینكه غزل شاعر دربارۀ او بر زبان خنیاگران جاری شد و عاتكه آن را شنید، جامهای برایش هدیه فرستاد. شاعر پس از پایان مراسم حج در پی عاتكه روانۀ شام شد، ولی عاتكه از وی رو بگرداند. ابودهبل از دوری دلبر سخت بیمار شد و غزلی سوزناك در فراق او سرود كه به سرعت در شام بر سرزبانها افتاد و چون معاویه آن را شنید، ابودهبل را نزد خود خواند و با اینكه روابط وی را با دخترش توأم با عفاف تشخیص داد و اشعارش را به نیكی ستود، او را از خشم فرزندش یزید و پیامد این كار برحذر داشت. ابودهبل از بیم یزید به مكه بازگشت، اما از غزلسرایی و عشقورزی به عاتكه دست برنداشت و همچنان برای او غزلیاتی سوزناك میفرستاد. سرانجام معاویه به بهانۀ برگذاری مراسم حج به مكه آمد و ابودهبل را نزد خود خواند و با تهدید از وی خواست تا دست از عاتكه بدارد، سپس دختر عموی او را به عقد ازدواجش درآورد و 000‘ 3 دینار نیز به شاعر بخشید و بدین تدبیر ماجرای او با عاتكه پایان یافت (همو، 7 / 121-126).بدیهی است كه برخلاف قول ابنكلبی (نك : همانجا) مردی چون معاویه، تنها به چنین قصدی عازم سفر نمیشود، خاصه كه میدانیم معاویه در دوران حكومت خود دوبار بیش حج نگزارد: نخست در 44 ق بود كه در آن هنگام فرزندش یزید در حدی نبود كه در این ماجرا مداخلهای داشته باشد؛ سفر دیگر معاویه به مكه در 51 ق بود كه بیشتر به قصد گرفتن بیعت برای فرزندش یزید انجام یافت (نك : ذهبی، 13، 147؛ كرنكو، 1021-1022). به هرحال هیچیك از این دو سفر نمیتواند صرفاً مربوط به ماجرای ابودهبل بوده باشد. مجموع ابیاتی كه از ابودهبل دربارۀ عاتكه برجای مانده. به 4 قطعه در 34 بیت میرسد كه برخی از این ابیات را به شاعران دیگری نیز نسبت دادهاند (ص 68-72،90- 91، 99-101)، نیز نك : حاشیۀ همین صفحات).دیگر ماجرای او با زنی شامی است كه وی را وادار كرد مدتی طولانی دور از خانوادهاش در شام بماند. این مدت چندان به درازا كشید كه وقتی به مكه بازگشت، فرزندش به گمان مرگ وی، میراثش را بین خود تقسیم كرده بودند. راویان در این داستان از ابودهبل مردی سخت پرهیزگار و پایبند به عقاید اسلامی ساختهاند (نك : «شعر ابیدهبل»، 9-12؛ ابوالفرج، 7 / 126- 128؛ مبرد، 1 / 387- 388). اشعاری كه وی دربارۀ این زن شامی سروده، 15 بیت است (نك : «شعر ابیدهبل»، 10-12؛ قس: ابودهبل، 67-72، كه ابوعمروشیبانی این ابیات را دربارۀ عاتكه دانسته است) و در مورد خود شعر باید گفت كه برخی آن را به عبدالرحمن بن حسّان نسبت دادهاند (مبّرد، همانجا).دومین بخش زندگی ابودهبل كه ظاهراً با روی كارآمدن یزید بن معاویه (حك 60-64 ق) آغاز شده، سراسر ماجرا و جنجالهای سیاسی است. چنانكه از اشعار او برمیآید، گویی شاعر پس از پایان یافتن خلافت معاویه یكسره به صف مخالفان بنیامیه پیوسته است. در این باره دو قصیده به روایت ابوعمروشیبانی در دست است كه در رثای امام حسین (ع) سروده شده است. در این دو قصیده شاعر بر شهادت آن حضرت به تلخی میگرید و از قاتلان وی و حتی یزید به شدت انتقاد كرده، تهدید به انتقامجویی میكند (نك : ص 60-63، 86-90). البته مضامین و ساختار این دو قصیده به نحوی است كه میتواند خواننده را در صحت انتساب آنها به ابودهبل دچار تردید كند؛ هر چند در یك مورد قریشی بودن برخی ابیات نیك آشكار است و آن افتادن همزه (حذف یا تخفیف) در بیت 6 (ص 62) است كه از خصایص لهجۀ قریش بوده است. مورد دیگری كه صحت انتساب این سرودهها را قرین تردید میسازد، آن است كه در روایت زبیر بن بكار وجود ندارد و ابوالفرج (7 / 138) نیز تنها 3 بیت از آن را نقل كرده است. به علاوه هر دو قصیده را به شاعران دیگری هم نسبت دادهاند: قصیدۀ نخست را به سلیمان بن قتّه، ابن ابی رمح خزاعی و تمیم بن مرّه و قصیدۀ دوم را به عبیدالله بن حرّ (نك : زمخشری، 1 / 575؛ قس: عبدالمحسن، 60، 86). افزون بر این، بعدها هنگامی كه سلیمان بن عبدالملك شاعر را به سبب سرودههای ضداموی وی مؤاخذه كرد (نك : دنبالۀ مقاله)، به این دو قصیده كه بسیاری از ابیاتش تلختر و گزندهتر از ابیات مورد نظر اوست، اشارهای نكرده است. با این حال ابنشهر آشوب (ص 152) وی را در صف شعرای اهل بیت و از جملۀ «متّقین» نهاده است و نیز نویسندگان معاصر شیعی مذهب، به تقلید از گذشتگان، وی را در زمرۀ شیعیان به حساب آوردهاند (صدر، 187؛ امین، 10 / 281).نتیجۀ گرایشهای ضداموی شاعر چندین قصیده در نكوهش امویان و مدح زبیریان است كه همه را پس از 64 ق سروده است. البته سرودهای در مدح بحیر بن ریسان، عامل یزید بن معاویه در جَنَدِ یمن دارد كه دو بیت آن در دیوان او نقل شده است (ص 82- 83). این مدیحه احتمالاً باید در حود سال 60 ق سروده شده باشد. گویی از 64 ق به بعد مخالفتهای شاعر با امویان شدت بیشتری یافته و او با قیام عبدالله بن زبیر در همین سال، یكسره به جرگۀ زبیریان پیوسته است. ابودهبل با روی كار آمدن مروان بن حكم (حك 64-65 ق) ابیاتی در نكوهش وی سرود كه دو بیت آن در دیوان او آمده است (ص 80). بعدها این ابیات مشكلات و گرفتاریهای بسیاری برای شاعر فراهم ساخت (نك : دنبالۀ مقاله). از مدایحی كه در این زمان به عبدالله بن زبیر تقدیم داشته، مجموعاً 6 بیت به دست ما رسیده است (ص 75، 103). در حدود همین سالها ابودهبل مكه را به قصد یمن ترك كرد و به جَنَد نزد عبدالله بن عبدالرحمن ازرق كه از طرف عبدالله بن زبیر بر آنجا حكم میراند، رفت و از پاداشهای سخاوتمندانۀ وی بهرهمند شد (ابن قتیبه، 2 / 512). شاعر مدتی را نزد ابن ازرق گذراند، اما به سبب كدورتی كه بین آن دو پیش آمد، دربار او را فروگذاشت و به حضرموت نزد عمارة بن عمرو بن حزم والی آنجا رفت و ضمن قصیدهای (در 17 بیت)، وی را ستود و ابن ازرق را مورد طعن قرار داد، اما چندی نگذشت كه دوباره به یمن بازگشت و ضمن اظهار ندامت از كردۀ خود نسبت به ازرق، مدایحی به وی تقدیم داشت و مدتها نزد او ماند (ص 49-50؛ ابوالفرج، 7 / 128- 129). ابیاتی كه دربارۀ ابنازرق سروده، مجموعاً به 40 بیت در 8 قطعه میرسد كه بیت 4 بیت آن در رثای اوست (ص 45-46، 52، 58، 59، 65، 104-105، 106، 111-112).افزون بر ابنازرق، در مدح برخی دیگر از اصحاب عبدالله بن زبیر از جمله عبدالله بن صفوان، عبدالله بن عثمان همسر حضرت سكینه دختر امام حسین (ع) و عثمان پدر عبدالله و همچنین مغیرة بن عبدالله سرودههایی دارد (ص 51، 79-80، 96-97، 98). شاعر در این دوره از زندگی با سرایندۀ همروزگارش ابن قیس الرُقَیات (ه م) كه او نیز از اصحاب عبدالله بن زبیر بود، روابط دوستانه و مبادلۀ اشعار داشته است (نك : ص 50).به گفتۀ ابوالفرج الصفهانی (7 / 114؛ نیز نك : ابوعبید بكری، 2 / 88)، ابودهبل مدتی از طرف عبدالله بن زبیر والی یكی از شهرهای یمن بوده، اما احتمال میرود كه ابوالفرج در این باره از روایت زبیر بن بكار (نك : «شعر ابیدهبل»، 16) استنباط نادست كره باشد.ابیاتی كه شاعر در 73 ق هنگام محاصره شدن زبیریان توسط حجاج، خطاب به عبدالله بن صفوان و عثمان بن عبدالله بن حكیم كه هر دو به دست حجاج كشته شدند (نك : زبیری، 233؛ ذهبی، 310)، سروده (مجموعاً 13 بیت)، نشان میدهد كه وی تا واپسین روزهای زندگی عبدالله بن زبیر (مق 73 ق) به او وفادار بوده است (نك : ص 79 -80، 98؛ «شعر ابیدهبل»، 13-14). از این سال به بعد دست كم تا روزگار خلافت سلیمان بن عبدالملك (حك 96- 99) هیچ اطلاعی از ابودهبل در دست نیست. احتمالاً پس از شكست خوردن عبدالله بن زبیر از حجاج، از مكه به نواحی یمن گریخته است؛ زیرا از ابیاتی كه خطاب به همسر خویش سروده و در آن از بیوفایی روزگار و دوری خانوادهاش سخت نالیده، چنین برمیآید كه وی ناخواسته، مدتی طولانی را در این نواحی گذرانده است (ص، 116).هنگامی كه سلیمان بن عبدالملك در 97 ق به مكه آمد (نك : طبری، 6 / 529)، ابودهبل را به سبب اشعاری كه در نكوهش بنیامیه و بهویژه جدش مروان سروده بود، مؤاخذه كرد و سپس او را بخشود و قطعه زمینی در جازان یمن به وی داد تا بدینسان او را از حدود شام و حجاز دور كرده باشد (ابوالفرج، 7 / 134-135؛ كرنكو، 1023).ظاهراً آخرین ردپای شاعر را میتوان در ابیاتی كه در مدح خلیفه ولید بن یزید بن عبدالملك (حك 125-126 ق) سروده، بازجست (46-47). از این اشعار چنین برمیآید كه گویی پس از گذشت حدود 50 سال از ماجرای عبدالله بن زبیر، هنوز شاعر نتوانسته دل خلیفگان بنیامیه را به دست آورد، ازاینرو در واپسین سالهای زندگی برای جلب خشنودی خلیفه ولید بن یزید، راه شام را در پیش میگیرد و ضمن مدیحهای كه به او تقدیم میدارد، خود را خویشاوند خلیفه خوانده، از وی طلب بخشش میكند (كرنكو، 1024). آنچه تاكنون از شرح احوال ابودهبل نقل كردهایم، چنانكه ملاحظه شد، همه بر روایاتی به ظاهر مطمئن استوار است و اكثر آنها را نیز راویان بزرگی چون زبیر بن بكار و ابوعمرو شیبانی نقل كردهاند. با اینهمه به نظر میآید كه اخبار و اشعار او نیز مانند روایات مربوط به دیگر شاعران آن روزگار از گزند جعل در امان نمانده باشد. آنچه در این سرگذشت كار را دشوار میسازد، آن است كه اگر این شاعر در دهۀ دوم هجری به دنیا آمده باشد، در زمان مدح ولید بن یزید، ناچار باید حدود 115 سال زیسته باشد. این امر البته بسیار غریب است، خاصه آنكه كسی نام او را در میان «معمّرین» نیاورده است. برای گریز از این دشواری شاید بتوان گفت كه نام ولید بن یزید، در روایات ابن بكار و ابوعمرو شیبانی، اشتباهاً به جای نام ولید بن عبدالملك (د 86 ق) آمده است و شاید به همین سبب بوده كه كراچكوفسكی (II / 116) نیز ولید بن عبدالملك نوشته است. اگر این گمان به صواب نزدیك باشد، میتوان گفت كه شاعر اندكی پس از 97 ق در گذشته و حدود 77 سال زیسته است.ابودهبل در عُلیب، ناحیهای در نزدیكی مكه از دنیا رفت و چنانكه خود وصیت كرده بود، در كنار قبر همسرش و نیز قبر ممدوحش ابن ازرق به خاك سپرده شد (ابودهبل، 116؛ ابوالفرج، 7 / 144).وی در مضامین مختلف مدح، غزل، رثا و فخر سرودههایی دارد، اما غزلیاتش بیشترین حجم اشعار وی را شامل میشود، چنانكه از مجموع 416 بیت كه در دیوان او گرد آمده، 191 بیت غزل، 100 بیت مدیحه و 60 بیت مرثیه است. شاعر علاوه بر عمره و عاتكه دربارۀ معشوقههای معروف و نمادین عرب چون لیلی نیز غزلیاتی سروده است (نك : ص 77- 78).روح جاهلی بر تمام اشعار وی حاكم است و حتی در برخی موارد عین تركیبها و عبارتهای شاعران جاهلی ازجمله امرؤالقیس را تقلید كرده است (نك : ص 57، بیت اول؛ قس: زوزنی، 11، بیت 2). آنچه اندكی شگفت مینماید، این است كه بیشتر اشعار او برخلاف معمول آن روزگار فاقد «نسیب» است و به درستی نمیدانیم كه آیا شاعر به قصد زیر پا گذاشتن سنت جاهلیان و نفی اساس ساختمان قصیده كه با نسیب و گریه بر اطلال و طی بیابانها بر گردۀ اشتران آغاز میشد، قصاید خود را بدون «نسیب» سروده یا اینكه «نسیب» این قصاید به مرور زمان از دست رفته است (كرنكو، 1018). وی خمریهای نیز در وصف «صهباء جرجانیه» دارد كه 6 بیت آن در دیوان او آمده است (ص 81). ضمناً ابوعمرو شیبانی 5 بیت از قصیدۀ معروفی را كه منسوب به شاعر معاصرش فرزدق در مدح امام سجاد (ع) است، به ابودهبل (ص 82) نسبت داده است.بسیاری از نویسندگان پیشین ازجمله جاحظ (4 / 10-11، 6 / 66)، ابن ابی عون (ص 109)، یاقوت (3 / 68، 209، جم )، ابن منظور (جم )، عینی (1 / 141، 143، جم ) در آثار خود به اشعار او استشهاد كردهاند. همچنین بسیاری از غزلیاتش مورد توجه موسیقیدانان و آهنگسازان بوده است و آوازخوانان معروفی همچون ابنسُرَیج آنها را به آواز میخواندهاند (نك : ابوالفرج، 7 / 117-120، 121). اشعاری وی امروزه به دو روایت مختلف به دست ما رسیده: یكی به روایت ابوعمرو شیبانی است كه با عنوان دیوان ابیدهبل الجمحی توسط عبدالعظیم عبدالمحسن در نجف (1392 ق / 1972 م) منتشر شده و دیگری به روایت زبیر بن بكار است كه با نام «شعر ابیدهبل الجمحی و اخباره» به كوشش كرنكو در مجلۀ «انجمن سلطنتی آسیایی» (1910 م) به چاپ رسیده است.
آقا بزرگ، الذریعة؛ ابن ابیعون، ابراهیم بن محمد، التشبیهات، به كوشش محمد عبدالمعید خان، كمریج، 1369 ق / 1950 م؛ ابن اثیر، الكامل؛ ابنشهر آشوب، محمد بن علی، معالم العلماء، به كوشش سید محمد صادق آل بحر العلوم، نجف. 1380 ق / 1961 م؛ ابناعبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفـة الاصحاب، قاهره، 1380 ق / 1960 م؛ ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، الشعر والشعراء، بیروت. 1964 م؛ ابن منظور، لسان؛ ابودهبل جمحی، وهب بن زمعه، دیوان، به كوشش عبدالعظیم عبدالمحسن، نجف، 1392 ق / 1972 م؛ ابوعبید بكری، عبدالله بن عبدالعزیز، سمط اللآلی، به كوشش عبدالعزیز میمنی، قاهره، 1354 ق / 1936 م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، وزارة الثقافـة و الارشاد القومی؛ امین، محسن، اعیان الشیعة، به كوشش حسن امین، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ بستانی؛ جاحظ، عمرو بن بحر، الحیوان، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، بیروت، 1388 ق / 1969 م؛ ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، حوادث و وفیات 41-60 ق، به كوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، 1409 ق / 1989 م؛ زبیری، مصعب بن عبدالله، كتاب نسب قریش، به كوشش لوی پرووانسال، قاهره، 1953 م؛ زركلی، اعلام؛ زمخشری، محمود بن عمر، ربیع الابرار و فصوص الاخبار، به كوشش سلیم نعیمی، بغداد، 1976 م؛ زوزنی، حسین بن احمد، شرح المعلقات السبع، قم، 1405 ق؛ «شعر ابیدهبل الجمحی واخباره» (نك : مل كرنكو)؛ صدر، حسن، تأسیس الشیعة العلوم الاسلام، بغداد، شركـة النشرو الطباعـة العراقیـة المحدودة؛ طبری، تاریخ؛ عبدالمحسن، عبدالعظیم، مقدمۀ دیوان (نك : هم ابودهبل)؛ عینی، محمود، «شرح شواهد الكبری»، همراه خزانـة الادب عبدالقادر بغدادی، بیروت، 1299 ق؛ فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، بیروت، 1984 م؛ كحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، بیروت، 1975 م؛ مبرد، محمد بن یزید، الكامل، به كوشش محمد احمد دالی، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:
Krenkow, F., «The Diwan of Abu Dahabala Al-Gumahi», JRAS, London, 1910, vol. XXII, Krachkovslíí, I. YU., «Poet Koreishitsloi pleyady», Izbrannye Sochineniya, Moscow, 1956, vol. II.
رحمتپور محمد شیرجو پشت ـ عنایتالله فاتحینژاد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید