ابوالحسن بسیوی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 21 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/226409/ابوالحسن-بسیوی
یکشنبه 21 اردیبهشت 1404
چاپ شده
5
اَبوالْحَسَنِ بُسْیوی، علی بن محمد بن علی، عالم اباضی عمان در سدۀ 4 ق / 10 م. نسبت وی كه به صورت «بسیاوی و بُسیانی» نیز آمده، بهبُسیا از توابع بَهلا (شهری در عمان) بازمیگردد (عبری، 3). در منابع به زمان ولادت و درگذشت او اشاره نشده است، اما میتوان تولد او را در ربع دوم سدۀ 4 و وفاتش را در ربع نخست سدۀ 5 ق تخمین زد. پدرش محمد بن علی خود اهل دانش بود محتمل است كه ابوالحسن اولین بهرههای علمی را از او گرفته باشد (نك : ابوالحسن، مختصر، 347). مهمترین استاد او ابن بركه (ﻫ م، چ عربی) بوده است كه در عصر خویش شیخ اباضیان رستاقی بود (نك : عبری، همانجا). ابوالحسن در سیرة السؤال ضمن برشمردن شیوخ مكتب رستاق، فهرست خود را به ابن بركه ختم كرده (نك : كندی، محمد، 3 / 297- 298) و در برخی دیگر از آثار خود نیز با تصریح به نام ابن بركه آراء او را مورد توجه قرار داده است (همان، 37، 69).ابوالحسن همچون استاد خود از پیروان مكتب رستاق بود. دوران زندگی او مصادف با دورهای از تاریخ عمان بود كه حاكمان غیراباضی سیطرۀ خود را در عثمان گسترش داده و اباضیان زیرسلطه گاه به گاه در گوشهای از عمان كسی را به امامت برمیداشتند، ولی پیش از هر گونه كامیابی طعم تلخ شكست را میچشیدند (نك : حارثی، 257؛ وچاوالیری، 263 به بعد). اینكه ابوالحسن با ایستادن در برابر مكتب نزوی (مكتب مقابل رستاق) سؤال و تفحص از ماجرای صلت بن مالك (امام مورد تأیید رستاقیان) و بیعت با راشد بن نظر (امام مورد تأیید نزوانیان) را امری لازم میشمرد (نك : بخش آثار) و در عین حال دربارۀ امامان پس از راشد به «توقف» میگراید، توجه بعضی را به خود جلب كرده است (نك : كندی، محمد، 4 / 190-192)، ولی علل این موضعگیری را باید در شرایط تاریخی عمان در آن دوره جستوجو كرد. بهویژه عمان در فاصلۀ تقریبی 250-400 ق نام امام اباضی موفقی را بر خود ندید و كشمكشهای قومی و اختلافات فرقهای میان رستاقیان و نزوانیان، اتفاق نظر در بیعت با امامی را ناممكن میساخت.در مورد مسألۀ راشد بن نظر، ابوالحسن نظریۀ «ولایت اهل منازل ثلاث» را كه ابوسعید كدمی در مكتب نزوی مطرح كرده بود، نوعی «ارجاء» شمرد (نك : همو، 4 / 112؛ نیز ﻫ د، ابوسعید كدمی) و در سیرة السؤال به مخالفت با نظریۀ نزوانی مبنی بر واجب نبودن «سؤال» در مسألۀ مزبور برخاست (نك : بخش آثار). در بررسی دو سند رستاقی از 443 ق و پس از آن میتوان ملاحظه كرد كه چگونه ادامۀ افكار ابوالحسن بسیوی در میانۀ سدۀ 5 ق محوری برای «اجتماع كلمۀ اهل عمان» در زمان امامت راشد بن سعید گردید (كندی، محمد، 4 / 61، نامۀ راشد بن سعید؛ «سیرة السؤال»، 371 به بعد)، در حالی كه همان افكار در دسـت رستـاقیان دیگر حربـهای برای جدال بـا نزوانیان بود (نك : «سیرة لبعض ... »، 385، جم ). بههر روی ابوالحسن همواره نزد رستاقیان از احترام ویژهای برخوردار بود و پیروان مكتب مزبور با گرایشهای مختلف به ولایت او فخر میكردند (نك : «سیرة السؤال»، 378؛ «سیرة لبعض ... »، 387؛ نیز قس: كندی، محمد، 4 / 105).ابوالحسن در جامع خود به تفصیل به بیان احكام جهاد پرداخته (4 / 135 به بعد)، ولی در مختصر مبحث جهاد را بیش از اندازه به اختصار برگذار كرده است. وی تأكید دارد كه جهاد بدون نفرات و امكانات كافی حكم وجوب ندارد و تنها دفاع را بیقید و شرط واجب شمرده است (مختصر، 97- 98). نوع برخورد وی با مسائل جهار را نمیتوان بیارتباط با شرایط زمانی دانست. وی در مباحث مربوط به زكات نیز به این شرایط نظر داشته و احكام زكات را در موارد حضور «امام قائم به قسط» (به اصطلاح خود او) و موارد عدم حضور چنین امامی، به دو گونه بیان كرده است (نك : جامع، 2 / 186، مختصر، 94، 97).برای تعیین تكلیف اباضیان در قبال مظالم سلاطین جائر در مباحثی با عناوین «باب اغاثة المظلوم» (همان، 281-283) و «مسألة فی امرالجبارة» (جامع، 4 / 193-200 و بعد) به ارائۀ راه حلهای موضعی پرداخته است. در فتاوای وی تأثیر نظریۀ «تعارف» كه استادش ابن بركه بر آن تكیه داشت، دیده میشود (مثلاً نك : مختصر، 316)، با این حال گاه با سختگیری در برخی مسائل اجتماعی، روش متعارف بین مردم را مورد سؤال قرار داده است (مثلاً نك : همان، 302).فقه ابوالحسن گرچه در غالب موارد تحت تأثیر فقهای پیشین اباضی است، ولی در جای جای آثار وی میتوان با آراء شخصی او برخورد كرد (به عنوان نمونه، نك : همان، 266-267، 298). از جمله فتاوای جالب او حكم به حلیت ذبیحۀ اهل كتاب به شرط بردن نام خداست (نك : جامع، 3 / 209، مختصر، 267). آنچه در آثار فقهی ابوالحسن توجه بیننده را به خود جلب میكند، كثرت استدلال او به آیات و احادیث است كه به خصوص در بخش عبادات دیده میشود.از نظر كلامی، جزء اول از جامع ابوالحسن را میتوان از كهنترین متون اباضی دانست كه یك سلسله مباحث مدون و فراگیر اعتقادی را شامل میشود. وی در این جزء مبانی اعتقادی اباضیه را تبیین كرده، به رد آراء مذاهب مخالف از اهل سنت، شیعه، معتزله و خوارج پرداخته است. این مباحث میزان آگاهی او را به مكاتب كلامی گوناگون در عصر خویش نشان میدهد و از همین جاست كه ابوالحسن مدعی شده كه «من ظاهر و باطن تمام ادیان را مطالعه كردم... و دانستم كه مذهب ما تنها دین مرضی خداست» (حارثی، 169).
1. جامع، مجموعهای است از عقاید و فقه اباضی كه از دیرزمان مورد توجه مؤلفان عمانی بوده (نك : ابنجعفر، 1 / 371، جم ، به عنوان زیادات؛ ابوسعید كدمی، 1 / 199، جم ، به عنوان زیادات؛ كندی، محمد، 7 / 197، جم ) و در چهار مجلد در مسقط (1404 ق / 1984 م) به چاپ رسیده است؛ 2. مختصر، كه از حیث موضوع گزیدهای از اثر پیشین است و احمد بن عبدالله كندی در الجواهر المقتصر (ص 84) بدان استناد كرده است. این كتاب نخستینبار در 1304 ق / 1886 م در زنگبار به چاپ رسیده و در آنجا تداول یافته است، نیز در 1406 ق / 1986 م در مسقط منتشر شده است؛ 3. سیرة السؤال، كه در بارۀ لزوم سؤال و تفحص از حق و باطل در موضوع خلع صلت بن مالك و بیعت راشد بن نظر تألیف شده و مورد استفادۀ محمد بن ابراهیم كندی در بیان الشرع (3 / 297- 298، جم ) و احمد بن عبدالله كندی در الاهتداء (ص 88) قرار گرفته است. عبدالمنعم عامر (2 / 47) از وجود نسخهای خطی با عنوان الحجة علی من ابطل السؤال فی الحدیث الواقع فی عمان در زنگبار گزارش كرده كه احتمالاً نسخهای از همین كتاب است (در مورد سیرههای دیگری از وی، نك : حارثی، 49، 280).بجز آنچه ذكر شد، محمد بن ابراهیم كندی اثری با عنوان منثورة از ابوالحسن را در مواضع مختلف از بیان الشرع مورد استفاده قرار داده است (نك : 5 / 24، 327، 6 / 80). همچنین كتابی با عنوان الاشیاخ در جای جای بیان الشرع (نك : همو، 3 / 311-312، 6 / 148، جم ) مورد استفاده قرار گرفته كه در آن آراء و نظرات ابوالحسن نقل شده است و به نظر میرسد كه توسط یكی از شاگردان وی گرد آمده باشد.
ابن جعفر، محمد، الجامع، به كوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، 1981 م؛ ابوالحسن بسیوی، علی بن محمد، جامع، مسقط، 1404 ق / 1984 م؛ همو، مختصر، مسقط، 1406 ق / 1986 م؛ ابوسعید كدمی، محمد بن سعید، الجامعالمفید، مسقط، 1406 ق / 1985 م؛ حارثی، سالم بن حمد، العقود الفضیة، مسقط، 1403 ق / 1983 م؛ «سیرة السؤال فیالولایة والبراءة»، از یك مؤلف رستاقی، السیر والجوابات، ج 1، به كوشش سیدة اسماعیل كاشف، مسقط، 1406 ق / 1986 م؛ «سیرة لبعض فقهاء المسلمین»، السیر و الجوابات (نك : هم ، «سیرة السؤال»)؛ عامر، عبدالمنعم، مقدمه و ذیل بر الجامع (نك : هم ، ابن جعفر)؛ عبری، ابراهیم بن سعید، «رسالهای دربارۀ نواحی عمان»، العقود الفضیة (نك : هم ، حارثی)؛ كندی، احمد بن عبدالله، الاهتداء، به كوشش سیدة اسماعیل كاشف، قاهره، 1406 ق / 1985 م؛ همو، الجواهر المقتصر، به كوشش سیدة اسماعیل كاشف، قاهره، 1403 ق / 1983 م؛ كندی، محمدبن ابراهیم، بیان الشرع، مسقط، 1404 ق / 1984 م؛ نیز:
Veccia Vaglieri, L., «L’imāmato ibāĐita dell’ ªOman», Annali, nuova serie, Naples, 1949, vol. III
احمد پاكتچی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید