صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / ابو حزابه /

فهرست مطالب

ابو حزابه


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 21 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اَبوحُزابه، ولید بن حنیفۀ (یا ولید بن نَهیك: طبری، 5 / 472) تمیمی، شاعر مدیحه‌سرای اموی، اطلاع ما از زندگی او منحصر به الاغانی (ابوالفرج، 22 / 259- 268) است. وی از طایفۀ بنی ربیعة بن حنظله از تمیم (كلبی، 226) و از بدویان ساكن بصره بود كه گویا شغل مختصری در دیوان آن شهر داشت (ابوالفرج، 22 / 260).
نوشته‌اند كه وی در زمان زیاد بن ابیه (45-53 ق / 665-672 م) یا اندكی پس از آن، عبدالله بن خالد بن اُسید، حاكم فارس را مدح گفته است (زبیری، 188). طبق روایت ابوالفرج، خانوادۀ او اصرار می‌كردند كه وی خود را به دربار یزید كه هنوز به جای پدر ننشسته بود، برساند تا بلكه به مقام یا مالی دست یابد. از این‌رو وی به شام رفت و یك ماه بر درِ بارگاه یزید نشست، اما چون سرانجام نتوانست او را ببیند، به بصره بازگشت (ابوالفرج، 22 / 263) و در سپاه (احتمالاً سپاه زیاد بن ابیه) به او واگذار شد.
در 61 ق با گروهی از بزرگان و اشارف بصره چون مهلّب بن ابی صفره، عبدالله بن خازم و یحیی بن یعمر به همراه سلم بن یزید به سیستان رفت (طبری، همانجا) و در آنجا طلحة الطلحات را مدح گفت (ابوالفرج، 22 / 260). چون طلحه درگذشت، قصیده‌ای در رثای او سرود و در خلال آن، عبدالله بن علی عبشمی را كه به جای طلحه نشسته بود، اما گشاده‌دستی او را نداشت، هجا گفت (همو، 22 / 261-262؛ قس: EI2, S ) و هم در سیستان بود كه مرثیه‌ای در مرگ ناشرة الیربوعی سرود (جاحظ، 1 / 198). ظاهراً ناشره كه در قیام ابن‌ زبیر به قتل رسید، در سیستان با وی دوست شده بود. این مرثیه چندان شهرت یافت كه ابن‌ جامع براساس آن آهنگی ساخت (ابوالفرج، 22 / 252). پس از آن، به گفتۀ ابوالفرج، ابوحزابه به بصره برگشت، اما تعیین تاریخ بازگشت او آسان نیست، زیرا اگر ناشره را رثا گفته باشد، ناچار باید تا حدود 73 ق (قتل ابن ‌زبیر) در سیستان مانده باشد. حتی می‌توان احتمال داد كه وی پس از این تاریخ نیز در سیستان می‌زیسته است، زیرا به آسانی می‌توانیم پیوستن او را به ابن ‌اشعث در سیستان فرض كنیم، نه جای دیگر. به هر حال قدر مسلّم این است كه وی عاقبت به ابن ‌اشعث پیوست و احتمالاً همراه خود او در 85 ق / 704 م به قتل رسید (همو، 22 / 260).
ابوحزابه شاعری هجاگوی، بدزبان و بی‌مبالات بود. اگر ممدوح صلۀ شایسته‌ای به وی نمی‌بخشید، بی‌درنگ به الفاظی گزنده هجوش می‌كرد. گویی وی هیچ‌گاه از هرزگی دست برنمی‌داشته. نوشته‌اند هنگامی كه همراه ابن‌اشعث به شهر دَستَبی رسید، شبی را در كنار گروهی هرزه گذراند و زین اسب خود را نزد آنان به گرو نهاد. این امر، ابن ‌اشعث متعصب را به خنده واداشت و زین او را به 000‘1 درهم بازپس گرفت (همو، 22 / 265؛ قس: كلبی، همانجا).
شعر ابوحزابه، خاصه قطعاتی كه در رثا سروده، از لطافت بی‌بهره نیست، اما از مجموعۀ اشعار او جز قطعاتی كه ابوالفرج آورده، چیزی برجای نمانده و براساس این مقدار نظر قاطعی دربارۀ شعر او نمی‌توان ابراز داشت.

مآخذ

 ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، به كوشش علی سباعی و دیگران، قاهره، 1393 ق / 1973 م؛ جاحظ، عمرو بن بحر، البیان و التبیین، به كوشش حسن سندوبی، قاهره، 1351 ق / 1932 م؛ زبیری، مصعب بن عبدالله، نسب قریش، به كوشش لوی پرووانسال، قاهره، 1953 م؛ طبری، تاریخ؛ كلبی، هشام بن محمد، جمهرة النسب، به كوشش ناجی حسن، بیروت، 1047 ق / 1986 م؛ نیز:

EI2, S 

اكبری سپهری

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: