ابن هبیره
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 21 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/226099/ابن-هبیره
شنبه 20 اردیبهشت 1404
چاپ شده
5
اِبْنِ هُبَیْره، ابوالمظفر عونالدین یحیی بن محمد بن هبیرۀ شیبانی (499-560 ق / 1106-1165 م)، ادیب، محدث، فقیه حنبلی و وزیر دو تن از خلفای عباسی. اگرچه در تبارنامۀ مفصلی نسب او را به بنی بکر بن وائل، از اعراب عدنانی، رساندهاند، اما نویسندگان بعدی غالباً آن را بر ساختۀ دوران وزارت وی دانستهاند (عمادالدین، خریدة، القسم العراقی، 1 / 96، 97؛ ابن جوزی، یوسف، 8 (1) / 256؛ ابنخلکان، 6 / 230). ابنهبیره در روستایی به نام «دور بنی اوقر» (که بعدها به «دورالوزیر عونالدین» شهرت یافت)، از توابع دُجیل عراق، زاده شد (همانجا؛ یاقوت، 2 / 615). پدرش که کشاورز (ابنطقطقی، 312) و به روایتی مردی سپاهی بود (ابنخلکان، همانجا)، او را در کودکی برای تحصیل به بغداد فرستاد و گویا اندکی بعد که هنوز ابنهبیره کودک بود، درگذشت و پس از آن ابنهبیره روزگار را با سختی و تنگدستی میگذرانید و به کارهای مختلف میپرداخت (ابنطقطقی، همانجا). با اینهمه به تحصیل علم همت گماشت. فقه را نزد کسانی چون ابوبکر دینوری و ابوالحسین محمد فرّاء فراگرفت، از ابومنصور جوالیقی ادب آموخت و نزد ابوعثمان اسماعیل بن محمد بن قیلۀ اصفهانی و ابوالقاسم هبةاللـه بن محمد بن حسین کاتب حدیث خواند و مدتی نیز مصاحبت ابوعبداللـه محمد بن یحیی بن علی زبیدی واعظ را برگزید (ابنخلکان، 6 / 231؛ ابنایبک، 261). همچنین از کسانی چون ابوغالب بن بنا، ابوبکر محمد بن عبدالباقی انصاری، عبدالوهاب انماطی، ابوعثمان ابنمله و ابنزاغونی حدیث شنید (همانجا؛ ابنرجب، 1 / 251) و به روایتی از ابوطالب علوی محمد بن محمد حسنی، نقیب طالبیان بصره، بخشهایی از السنن ابی داوود را فرا گرفت و با اجازۀ او آن را روایت کرد (ذهبی، 3 / 34). اولین منصب او از مشاغل دولتی، نظارت امور مالیاتی مناطق غربی خلافت بود. از آن پس مشاغل مهم و متعددی را عهدهدار شد و به سبب تدبیری که در دفع شرارت و بیحرمتی مسعود بلالی، شحنۀ بغداد از سوی مسعود سلجوقی، نسبت به خلیفه و نیز ممانعت از هجوم ابن القش مسعودی و ایلدگز سلطانی به بغداد نشان داد، کارش بالا گرفت و در 544 ق از سوی خلیفه المقتفی، به جای ابنصدقه به وزارت منصوب شد و عونالدین لقب گرفت (عمادالدین، تاریخ دولة، 205؛ ابنعمرانی، 225؛ ابنخلکان، 6 / 231- 232؛ ابناثیر، الکامل، 11 / 146). به گفتۀ ذهبی در 549 ق که مسعود بلالی و ابن القش با جلب رضایت سلطان محمد سلجوقی به بغداد تاختند، عونالدین آنان را درهم شکست و لقب «سلطان العراق ملک الجیوش» یافت (3 / 8). در 553 ق سلطان محمد به تنِ خویش بغداد را به محاصره گرفت، اما به سبب تدبیرهای عونالدین، شهر دستخوش قحطی و گرانی نشد و سلطان محمد چندی بعد از آنجا برخاست (ابناثیر، التاریخ، 113، 114). ابنهبیره پس از مرگ المقتفی، به روزگار خلافت المستنجد نیز در وزارت ابقا شد. در دوران این خلیفه، بر اثر تلاشهای ابن هبیره، در مصر که از قلمرو خلافت عباسی خارج بود، خطبه به نام خلیفۀ بغداد خوانده شد (ابنرجب، 1 / 258). ابنهبیره سرانجام در بغداد بر اثر بیماری درگذشت و احتمالاً وی را مسموم کردند (ابنجوزی، عبدالرحمن، المنتظم، 10 / 216) و در مدرسهای که خود برای حنبلیان بنیاد نهاده بود، دفن شد (ابناثیر، الکامل، 11 / 321). با اینکه روزگار طولانی عباسیان وزیران معتبر و مقتدر بسیاری دیده است، اما برخی (ابنعمرانی، همانجا) بر این عقیدهاند که هیچ وزیری در اقتدار و درایت و سیاستمداری به ابنهبیره نمیرسد. در روزگار وزارت او، سلجوقیان تقریباً نفوذ خود را از دست دادند، تا آنجا که پس از مرگ سلطان مسعود، املاک او به فرمان ابنهبیره به صورت اقطاع درآمد و بین هواداران خلیفه تقسیم شد (کلوزنر، 45). وی برای بقای خلافت از هیچ کوششی فروگذار نمیکرد (ابنجوزی، عبدالرحمن، همان، 10 / 214؛ ابنطقطقی، 314)، چنانکه ظاهراً مسموم کردن ملکشاه سلجوقی در 555 ق در اصفهان به تحریک او بوده است (ابنکثیر، 12 / 242). با اینهمه او را بسیار متشرع، متقی، پارسا و بیاعتنا به ظواهر دنیا دانستهاند. از نظر اخلاقی نیز اهل تساهل و گذشت و مدارا بود و او را مردی دادگر دانسته و گفتهاند که در رفع ستم از مردم کوشش میکرد. چنانکه از زندگی او بر میآید، وی از نظر اخلاقی سخت تحتتأثیر استادش زبیدی واعظ بود که در جوانی از او بهره برده بود (ابن رجب، 1 / 251). ابنهبیره مردی دانشمند بود و در فقه و حدیث و لغت مهارت داشت. سخنان حکمتآموز و لطیفی که از او در دست است (نک : همو، 1 / 274-276)، دقت نظر و نکتهسنجی او را معلوم میدارد. با اینکه خود حنبلی بود، علمای مذاهب دیگر نیز در مجلس درس او حضور مییافتند (ابوشامه، 2 / 141)، بدینسان در زمان او محیطی علمی و فرهنگی پدیدار شد و انجمنهای متعدد انعقاد یافت و بحث و تحقیق علمی شایع گردید (کلوزنر، 88). بسیاری از همان عالمان و فقیهانی که با ابنهبیره دوستی داشتند و گاه نیز در مسائل سیاسی و اجتماعی مورد مشورت او قرار میگرفتند، از جملۀ ستایشگران او بهشمار میآیند که پس از مرگش نیز در رثای او شعرها سرودند (ابنجوزی، یوسف، 8 (1) / 261، 421، 8 (2) / 504، 505؛ عمادالدین، خریدة، 1 (4) / 10-15، 46، 2(4) / 506؛ ابن تعاویذی، 344-347؛ حیص بیص، 3 / 410-411). حتی خلیفه مستنجد نیز او را در شعری ستوده است (ابنرجب، 1 / 260). با اینهمه شاعری نیز او را هجو کرده است (هندوشاه، 313). عالمان و فقیهان متعددی از ابنهبیره فقه و حدیث و ادب آموخته اند که مشهورترین اینان ابوالفرج عبدالرحمن ابنجوزی است که از وی با عنوان «شیخ» خود یاد کرده است (مشیخة، 193). ابن جوزی یکی از نخستین گزارشگران زندگی ابنهبیره است و روایات او در این باب معتبرترین مأخذ احوال وزیر بهشمار میرود و نویسندگان و محققان بعدی عمدتاً از روایات ابنجوزی استفاده کردهاند. افزون بر وی، این مارستانیه نیز در شرح حال این وزیر عباسی، اثری با عنوان سیرة الوزیر ابنهبیرة تألیف کرده است و به نظر میرسد که ابنرجب (1 / 251، 253) و ابنخلکان (6 / 232) در شرح زندگانی ابنهبیره از آن سود برده باشند (نک : ﻫ د، 4 / 562). ابنجوزی همچنین بهرههایی علمی را که از ابنهبیره برگرفته، در کتاب المقتبس فی الفوائد العونیۀ خود منعکس کرده است. وی گزیدهای از مطالب الافصاح استاد را در کتاب محض المحض آورده است (ابنرجب، 1 / 253). او چندان به استاد نزدیک بوده که چون ابنهبیره درگذشت، این شاگرد وفادار عهدهدار غسل او شد (ابن جوزی، عبدالرحمن، منتظم، 10 / 216). از ابنهبیره دو پسر به نامهای عزالدین ابوعبداللـه محمد که مقام نیابت وزارت پدر را داشت، و شرفالدین ابوالولید مظفر بازماند (ابنخلکان، 6 / 242)، اما پس از درگذشت ابنهبیره، به فرمان خلیفه مستنجد، فرزندان وی را دستگیر و اموالشان را مصادره کردند. ازاینرو خاندان ابنهبیره به تهیدستی افتادند، تا آنجا که مجبور شدند کتابخانۀ وقفی وزیر را بفروشند (ابنجوزی، یوسف، 8(1) / 262)، اما به گفتۀ ابنطقطقی (ص 316) عزالدین پس از پدر به وزارت برگزیده شد، ولی زود برکنار و زندانی گردید.
در پایان مقاله.
حسن یوسفی اشکوری
ابنهبیره با شیعیان که بهویژه در بغداد بخش قابل ملاحظهای از جمعیت را تشکیل میدادند، رابطۀ چندان خوبی نداشته و در زمان وزارت وی با آنان به سختی رفتار میشده است (نک : ﻫ د، 3 / 264-265). در این بین مستنجد خلیفه هم برخی عملکردهای خود را به ابنهبیره منسوب داشته و بدینترتیب به ناخرسندی شیعیان از ابنهبیره دامن میزده است و کار بدانجا رسید که ابنهبیره را در مشاهد مقدسه لعن میکردند (ابنطقطقی، همانجا). شاید همین عوامل باعث شده است که نام این شخصیت، به عنوان پوشانندۀ فضایل اهل بیت (ع) در قصۀ مملکت فرزندان امام مهدی (ع) به چشم آید. چنانکه در متن داستان به نقل کمالالدین احمد بن محمد انباری آمده است، شخصیت اصلی قصه مشاهدات خویش را در مجلس وزیر ابنهبیره بازگو نموده و در پایان مجلس، ابنهبیره همگان را از فاش کردن آن داستان برحذر داشته است (نک : جزایری، 2 / 59، 64؛ بحرانی، 1 / 132، 137؛ نوری، 214، 220). از بخش پایانی این قصه و هشدار ابنهبیره، میتوان نتیجه گرفت که برای پردازندۀ داستان، این تلقی وجود داشته است که از نام این وزیر میتوان با عنوان شخصی بیمهر به اهل بیت (ع) سود جست.
الافصاح عن معانی الصحاح. این اثر که ابنخلکان (6 / 233) آن را مشتمل بر 19 بخش دانسته، در اصل شرح و تفسیری بر صحیح بخاری و صحیح مسلم بوده است. چنانکه از منابع متقدم و فهارس نسخ خطی برمیآید، مؤلف باتوجه به گسترۀ آگاهی و نیز علایقش، هنگام برخورد با موضوعات جالب توجه، از هدف اصلی تألیف کتاب عدول کرده و فصولی مجزا را به آن موضوعات فرعی اختصاص داده است، چنانکه بخشی از آن را تفسیر قرآن (علیمی، 2 / 354) و علم قرائت (دوسلان، I / 140) تشکیل میدهد و از آنجا که احادیث صحاح را عمدهترین منبع استنباط فروع فقه میدانست، بخشی را هم به فقه تطبیقی مختص گردانید (ابنهبیره، 2 / 501). تألیف این کتاب ــ دستکم بخش مربوط به فقه تطبیقی آن ــ در زمان وزارت وی بوده است (ابنرجب، 1 / 252). آن قسمت از الافصاح که بیشتر مورد توجه قرار گرفته، همین بخش اخیر است. دربارۀ جایگاه این بخش در مجموعۀ الافصاح باید گفت که ابنهبیره با رسیدن به حدیث «من یرداللـه به خیراً یفقهه فیالدین» به ذکر مسائل فقهی مورد اتفاق و نیز مورد اختلاف در میان علما و فقهای مذاهب اربعه پرداخته است (1 / 48؛ ابنرجب، همانجا). او با هزینهای هنگفت، بسیاری از علما را از شرق و غرب گردهم آورد و پس از ترتیب دادن مجالس بحث و گفتوگو به تألیف این کتاب دست یازید (ابنرجب، همانجا). شاید ابنهبیره برای برپا کردن اینگونه محافل، بجز انگیزۀ علمی ـ فرهنگی، انگیزۀ سیاسی نیز داشته است (قس: EI2)، ولی باید اذعان داشت که کاستی منابع دربارۀ هویّت کسانی که در آن نشستها حضور داشتهاند، راه تحقیق دربارۀ هدف برپایی این محافل را سد میکند و در این مورد تنها از نام چند تن از حاضران مجلس، چون ابنجوزی، ابنشافع حنبلی، ابن خشّاب نحوی، ابومحمد اشتری مالکی و احتمالاً ابنمارستانیه و ابوحامد احمد بن محمد حنبلی آگاهی داریم (فخار، 365-366؛ ابنرجب، 1 / 254، 257، 261، 263؛ دربارۀ ابنمارستانیه، نک : همو، 1 / 251، قس: 1 / 262). مؤلف در تبویب کتاب تقریباً سنت مؤلفان پیشین را در ترتیب بخشهای عبادات و معاملات و غیره رعایت کرده است. وی در برخی موارد به آراء فقیهانی که خود صاحب مذهب بودهاند، همچون ابنمنذر و ابوعبید قاسم بن سلام نیز نظر داشته است (برای نمونه، نک : ابنهبیره، 1 / 83، 133) و در پارهای مسائل آراء خود را هم مطرح کرده است. با یک نگاه به نظرهای شخصی مؤلف در کتاب الافصاح، چنین برمیآید که ابنهبیره بیشتر در مباحث عبادات اظهارنظر میکرده است. او در دیدگاههای خود در مسائل مورد اختلاف فقهی، به جانب احتیاط میرفته است (نک : ابنرجب، 1 / 259) و گاه خلاف اجماع عامه و خلاف نظر پیشوایش احمد بن حنبل حکم کرده است. چنانکه در مورد صلوات بر پیامبر (ص) در تشهد اول نماز، وی به نظر جدید شافعی نزدیک شده و صلوات را اولی دانسته است (ابنهبیره، 1 / 95). همچنین در مواردی حکم غیرمشهور بین حنبلیان را مبنا قرار داده است. برای مثال وی روایتی از احمد بن حنبل را که در آن مُنشِئ سفر (نه کسی که که عبوری به جایی رسیده باشد) را که از موارد ابنسبیل دانسته شده است، صحیح میداند، حال آنکه مشهور بین حنبلیان، عدم الحاق آن به مصادیق ابنسبیل است (همو، 1 / 153؛ قس: ﻫ د، 3 / 665). باری این اثر به عنوان منبعی کهن و پرمایه در فقه تطبیقی بسیار حایز اهمیت است. این بخش از الافصاح که در نسخ خطی با نامهای الاشراف علی مذاهب الاشراف و اختلاف الائمة العلماء از آن یاد شده (سید، 1 / 27؛ خالدوف، شم 3847؛ نیز قس: GAL, S, I / 688)، در حلب (1366 ق / 1947 م) توسط محمد راغب طباخ انتشار یافته است. بخشهای دیگر آن به صورت نسخههای خطی در کتابخانههای مختلف جهان موجود است. قسمتهای اصلی آن که منحصراً شرح بر احادیث صحاح است، در کتابخانههای محمودیه (کحاله، 127)، توپکاپی (TS، شم 2624-2629)، انستیتوی خاورشناسی لنینگراد (خالدوف، شم 707, 708) و کتابخانۀ برلین ( آلوارت، شم 1192) نگهداری میشود. همچنین نسخهای از بخشی که در علم قرائت است و با سورۀ نساء آغاز و به سورۀ رحمن ختم شده است، در کتابخانۀ ملی پاریس (دوسلان، شم 607) یافت میشود. همچنین در فهرست کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران نسخهای با عنوان القوافی، در ضمن مجموعۀ شمارۀ 1612 به نام وی ثبت شده است (مرکزی، 620). آثار دیگری نیز به او نسبت داده شده که نسخۀ آنها یافت نشده است، از آن جملهاند: العبادات الخمس، در فقه حنبلی؛ مختصر اصلاح المنطق ابنسکیت؛ المقتصد، در نحو که ابنخشاب آن را در 4 مجلد شرح کرده و این خود نشانی از توانایی ابنهبیره در علم نحو است؛ دو ارجوزه، یکی در مقصور و ممدود و دیگری در خط و نیز اشعار دیگری که در کتب مختلف باقی مانده است (عمادالدین، خریدة، القسم العراقی، 1 / 98-100؛ ابنرجب، 1 / 252).
ابن اثیر، التاریخ الباهر، به کوشش عبدالقادر احمد طلیمات، قاهره، 1963 م؛ همو، الکامل؛ ابن ایبک، احمد، المستفاد من ذیل تاریخ بغداد، به کوشش قیصر ابوفرح، بیروت، 1399 ق / 1979 م؛ ابن تعاویذی، محمد بن عبیداللـه، دیوان، به کوشش د. س. مارگلیوث، قاهره، 1321 ق / 1903 م؛ ابن جوزی، عبدالرحمن، مشیخة، به کوشش محمد محفوظ، بیروت، دارالعرب الاسلامی؛ همو، المنتظم، حیدرآباد دکن، 1358 ق؛ ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، مرآة الزمان، حیدرآباد دکن، 1370 ق / 1951 م؛ ابن خلکان، وفیات؛ ابن رجب، عبدالرحمن بن شهابالدین، الذیل علی طبقات الحنابلة، به کوشش حامد الفقی، قاهره، 1372 ق / 1952 م؛ ابن طقطقی، محمد، الفخری، بیروت، 1400 ق / 1980 م؛ ابن عمرانی، محمد، الانباء فی تاریخ الخلفاء، به کوشش قاسم سامرائی، لیدن، 1972 م؛ ابن کثیر، البدایة؛ ابن هبیره، یحیی بن محمد، الافصاح عن معانی الصحاح، به کوشش احمد راغب طباخ، حلب، 1366 ق / 1947 م؛ ابوشامه، عبدالرحمن، الروضتین فی اخبار الدولتین، قاهره، 1377 ق؛ بحرانی، یوسف، الکشکول، نجف، 1406 ق / 1985 م؛ جزایری، نعمت اللـه، الانوار النعمانیة، تبریز، مطبعۀ شرکت چاپ؛ حیص بیص، سعد بن محمد، دیوان، به کوشش مکی سیدجاسم و شاکر هادی شکر، بغداد، 1394 ق / 1974 م؛ ذهبی، محمد بن احمد، العبر، به کوشش محمدسعید بن بسیونی؛ بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ سید، خطی؛ علیمی، عبدالرحمن بن محمد، المنهج الاحمد، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، 1404 ق / 1984 م؛ عمادالدین کاتب، محمد بن محمد، تاریخ دولة آل سلجوق، اختصار بنداری اصفهانی، بیروت، 1400 ق / 1980 م؛ همو، خریدة القصر و جریدة العصر، به کوشش محمد بهجة الاثری، بغداد، 1973 م؛ همو، همان، القسم العراقی، بغداد، 1375 ق / 1955 م؛ فخار بن معد موسوی، ایمان ابیطالب، به کوشش محمد بحرالعلوم، قم، انتشارات سیدالشهداء؛ کحاله، عمررضا، المنتخب من مخطوطات المدینة المنورة، دمشق، 1393 ق / 1973 م؛ کلوزنر، کارلا، دیوانسالاری در عهد سلجوقی، ترجمۀ یعقوب آژند، تهران، 1364 ش؛ مرکزی، میکروفیلمها؛ نوری، حسین، «جنة المأوی»، همراه بحارالانوار مجلسی، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج 52؛ هندوشاه بن سنجر، تجارب السلف، به کوشش عباس اقبال، تهران، 1357 ش؛ یاقوت، بلدان، نیز:
De Slaner; EI2; GAL, S; Khalidov; TS.
فرامرز حاجمنوچهری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید