ابن وزیر
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 21 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/226080/ابن-وزیر
یکشنبه 14 اردیبهشت 1404
چاپ شده
5
اِبْنِ وَزیر، عبداللـه بن احمد (1302- مق 1367 ق / 1885- 1948 م)، سیاستمدار، عالم زیدی و وزیر امام یحیی که سپس به امامت یمن دست یافت. وی داماد امام یحیی و از خاندان وزیر، یکی از خاندانهای هاشمی مشهور یمن، بهشمار میرفت. زندگی او را با توجه به مناصب مختلف و نقشی که در اوضاع سیاسی یمن داشت، میتوان به دو دوره تقسیم کرد: دورۀ نخست زندگی او در بر گیرندۀ تکاپوهایش در دستگاه امام یحیی به عنوان سیاستمداری مورد اعتماد او و دورۀ دوم شامل فعالیت برای کسب قدرت و مخالفت با امام یحیی و اشغال منصب امامت است. در دورۀ نخست، ابنوزیر که از مشاوران نزدیک امام یحیی بود، به حکومت حدیده منصوب شد و در 1343 ق / 1924 م آشوب اهالی منطقه جوف در شرق یمن و نیز شورش قبایل شمال صنعا را که بر ضد امام یحیی بود، سرکوب کرد (عرشی، 94؛ زرکلی، اعلام، 4 / 70). همچنین پس از درگیریهایی که میان یمن و عربستان سعودی بر سر مسائل مرزی ایجاد شد، به نمایندگی از سوی امام یحیی به عربستان رفت و در 1353 ق / 1934 م معاهدۀ طائف را با سعودیها امضا کرد؛ در پایان همان سال نیز در رأس حاجیان یمنی به مکه رفت و گفتهاند در توطئه نافرجام قتل عبدالعزیز بن سعود پادشاه عربستان دست داشت. پس از آن ابنوزیر بار دیگر امارت حدیده یافت و سپس امام یحیی او را به صنعا فرا خواند و به ریاست وزرا برگزید. این منصب جدید نفوذ او را میان علما، فرماندهان نظامی و امرا و قضات یمن افزایش داد (همان، 4 / 71)، اما وقتی امام یحیی برخلاف نظر زیدیان یکی از فرزندان خود به نام سیفالاسلام احمد را به ولایتعهدی برگزید، ناخشنودی خاندان وزیر و دیگر بزرگان سادات و حتی سایر فرزندان خود را برانگیخت و این خود از مهمترین عواملی بود که بعدها سبب فروپاشی حاکمیت امام یحیی شد (همانجا؛ صائدی، 90، 91، 94)؛ زیرا مخالفان این انتصاب در 1356 ق در شهر زبید اجتماع کردند و چنین نهادند که ابنوزیر پس از امام یحیی جانشین او گردد (همو، 92-93). امام یحیی پس از گفتوگوهای بسیار که نزدیک به یک سال به درازا کشید، توانست با برانگیختن علی حمود شرفالدین، رئیس یکی از خاندانهای مشهور یمن که به امام یحیی پیوسته بود، ابن وزیر را وادارد تا ولیعهدی احمد فرزند امام یحیی را بپذیرد. با اینهمه مخالفت بزرگان یمن همچنان ادامه یافت و خاندان وزیر در پی فرصت مناسبی بود تا قدرت را به چنگ آورد (گولوبوفسکایا، 173، 174). به همین جهت برخی از محققان برآنند که بیعت خاندان وزیر با سیفالاسلام احمد، واقعی نبوده است و اینکه پس از آن آزادیخواهان مخالف امام یحیی، بر ابنوزیر فراهم آمدند، مؤید این نظر تواند بود (صائدی، 93). گویا امام یحیی نیز از مخالفت باطنی ابنوزیر و محبوبیت او بیمناک شده بود که پس از چندی افراد خاندان وزیر را از مناصبشان بر کنار کرد و فرزندان خود را به جای آنان گماشت. این کار سبب شد تا آزادیخواهان یمن با درک رقابت خاندان وزیر با امام یحیی، به ابنوزیر رو بیاورند (سلال، 214). دورۀ دوم زندگی ابنوزیر از اینجا و برای کسب قدرت و مخالفت با امام یحیی آغاز میشود که به انقلاب 1948 م انجامید. دربارۀ گرایش آزادیخواهان به ابنوزیر و نیز تمایل او به همکاری با آنان دیدگاههای گوناگونی وجود دارد؛ از جمله اینکه گفتهاند: آزادیخواهان یمن ازآنرو ابنوزیر را به رهبری برگزیدند که میخواستند به وسیلۀ او گام نخست مبارزه را برای انتقال از نظام امامت به نظام جمهوری بردارند (صائدی، 178)، یا خاندان وزیر از این جهت با جنبش پیوند یافتند که میاندیشیدند از این راه به امامت خواهند رسید (همو، 94)، یا مخالفان امام یحیی، ابنوزیر را به سبب جایگاه و منزلت او در میان رؤسای قبایل، به رهبری انتخاب کردند (همو، 64). نیز گفتهاند (سعید، 136) ابنوزیر خود در پی کسب مقام امامت بود و به اعتبار اینکه پیشتر یکی از نیاکان او این منصب را داشته، آن را حق خود میدانست. به هر حال ابنوزیر اعلام کرد که پس از به قدرت رسیدن، خواستهای آزادیخواهان را تحقق خواهد بخشید. سیفالحق ابراهیم فرزند ناخشنود امام یحیی نیز به مخالفان پیوست و بدین ترتیب گروههای مخالف شامل زمینداران، بازرگانان، افسران ارتش که مرکز آنان در عدن تحتالحمایۀ بریتانیا بود، به انتقاد از حکومت امام یحیی پرداختند (گولوبوفسکایا، 192). برخی از گزارشها نیز حاکی از پیوند جنبش اخوان المسلمین با ابنوزیر است (صائدی، همانجا). سعید (ص 137) با احتیاط از نقش بریتانیا در تقویت جنبش ضد امام یحیی یاد کرده است. نخستین گام آزادیخواهان، تلاش برای نفوذ به کاخ امام یحیی و کشتن وی بود. در 1367 ق یک تن از سوی «جمعیة الیمنیة الکبری» مأمور کشتن امام شد، اما ناکام ماند و جبهۀ مخالفان به گمان توفیق در قتل امام، این خبر و قدرت یافتن ابنوزیر را شتابزده به دنیا مخابره کردند (ماکرو، 79). امام یحیی پس از آگاهی از توطئه، ابنوزیر را دستگیر کرد، اما وی به امام قبولاند که در این توطئه مداخله نداشته و قصد آزادیخواهان از ذکر نام او، تشدید آشوب بوده است (لاشید، 85، حاشیۀ 2). صائدی اخبار مربوط به توطئۀ قتل امام یحیی و ماجراهای پس از آن را بدان سبب که به عقیدۀ او آزادیخواهان در آغاز خواستار قتل امام نبودند، به دیدۀ تردید نگریسته و به نقل از شماحی مؤلف الیمن الانسان آورده که این حیلۀ سیفالاسلام احمد ولیعهد بود که میخواست بدین ترتیب به صنعا احضار شود و خاندان وزیر را سرکوب کند (ص 204). با اینهمه سرانجام در 6 ربیعالآخر 1367 ق / 17 فوریۀ 1948 م امام یحیی در حومۀ شهر صنعا توسط گروهی از آزادیخواهان یمن کشته شد و ابنوزیر به قدرت رسید. وی دروازههای صنعا را بست و بسیاری از نزدیکان امام یحیی را دستگیر کرد و طی درگیریهایی 3 تن از فرزندان امام نیز کشته شدند. روز بعد رسماً اعلام شد که ابنوزیر به امامت برگزیده شده است (اوبالانس، 84، 85). خواستههای آزادیخواهان برای آیندۀ یمن، براساس «المیثاق الوطنی المقدس» و شامل تأسیس مجلس شورا و وزارتخانهها و هماهنگی میان قوانین شرعی و مدنی بود و ابنوزیر پیش از این گفته بود که براساس آن عمل خواهد کرد (گراسیموف، 26). عمدهترین هدف این برنامه انتقال یمن از نظام سیاسی فردی متکی بر قداست رهبر، به نظام سیاسی دارای قانون اساسی و مبتنی بر تفکیک قوا بود (عفیف، 88). ازاینرو ابنوزیر بیدرنگ به تشکیل کابینۀ وزرا اقدام کرد و سیف الحق ابراهیم فرزند امام مقتول را ریاست وزرا داد (اوبالانس، 86). ابراهیم پس از دریافت خبر قتل پدرش مأمور شد تا پیش از ترک عدن، تمایل دولت جدید را در زمینۀ همکاری با بریتانیا به حکومت عدن اعلام کند. این امر سبب شده تا سعید (ص 138- 139) بر ارتباط میان مخالفان امام یحیی و ابنوزیر با حکومت لندن شتابی در به رسمیت شناختن ابنوزیر نداشت و بیشتر منتظر نتیجۀ تکاپوهای آزادیخواهان بود، با اینهمه به نوشتۀ ریحانی (1 / 111) ابنوزیر در آغاز پارهای گرایشهای ضدانگلیسی داشته است. گفتهاند که چون انگلستان به معادن نفت یمن چشم دوخته بود و امام یحیی مخالف اعطای امتیاز به بیگانگان بود، از این روی میتوان گرایش انگلستان به تغییر حکومت در یمن را دریافت (براوی، 232). اما دربارۀ رابطۀ ابنوزیر یا بهطور کلی آزادیخواهان یمن با بریتانیا اسناد درخور اعتمادی در دست نیست. سرسختترین دشمن حکومت ابنوزیر، سیفالاسلام احمد فرزند امام یحیی بود که ولیعهد او نیز بهشمار میرفت. او پس از قتل پدرش، با گروهی از هواداران خود به منطقۀ حجه رفت و در آنجا خود را امام الناصرلدین اللـه، و عبداللـه بن وزیر را غاصب خواند (گولوبوفسکایا، 195). از این زمان به بعد عملاً این دو گروه رویاروی هم قرار گرفتند. هنوز چند روزی از اعلام حکومت ابنوزیر نگذشته بود که میان صفوف آزادیخواهان نیز اختلاف افتاد. آزادیخواهان وابسته به «الأحرار الیمنیّون» که میدانستند اندیشۀ سیاسی ابنوزیر تفاوت چندانی با امام یحیی ندارد، اما به سبب موقعیت وی و نیز به قصد رهایی از نظام کهن، او را به رهبری برگزیده بودند، دریافتند که اگر ابنوزیر به استوار ساختن پایههای حکومت خود موفق گردد، آنان را تصفیه خواهد کرد (همو، 197). از سوی دیگر کسانی که در گروه «الأحرار الیمنیّون» نبودند، به ابنوزیر اعتراض داشتند که چرا مناصب مهم به «احرار» داده شده است. آنان بر این باور بودند که این مناصب را به اشخاص صاحب نفوذ شهرها و قبایل باید داد. به دنبال اینگونه اعتراضها ابنوزیر افراد وابسته به حرکت احرار را از کار برکنار کرد و افزون بر آن به جای کارگزاران شافعی، زیدیان را به کار گماشت (همو، 198). فشارهای سیفالاسلام احمد از بیرون و درگیریهای درونی، پایه حکومت ابنوزیر را بسیار سست گردانید. آشفتگی در کشور اوج گرفت و صنعا مورد تهدید قبایل هوادار ولیعهد قرار گرفت. ابنوزیر کوشید با جلب حمایت دولتهای عرب و غیرعرب، موافقت آنان را برای پشتیبانی از حکومت خود کسب کند. از اینرو به جامعۀ عرب و ملک عبدالعزیز پادشاه عربستان متوسل شد (زرکلی، شبه الجزیرة، 1301-1302). عبدالعزیز در پاسخ ابنوزیر، بیآنکه حکومت او را رسماً تأیید کند، این کار را به رأی هیأتی که از سوی جامعۀ عرب مأمور بررسی اوضاع یمن خواهد شد، موکول کرد که آن هم بینتیجه ماند (همان، 1303). در این حال قبایل هوادار سیفالاسلام احمد به محاصرۀ صنعا پرداختند. ابنوزیر به تهدید شورشیان پرداخت، اما کاری از پیش نبرد و مددجویی او از عبدالعزیز سعودی و جامعۀ عرب نیز به جایی نرسید (همان، 1306، 1309). سیفالاسلام احمد به یاری قبایلی که با ابنوزیر بیعت نکرده بودند و دیگر هواداران خود، با یورش نهایی به صنعا در 13 مارس 1948 به حکومت ابنوزیر پایان داد. برخی از هواداران او گریختند و ابنوزیر به همراه گروهی از یارانش دستگیر شد (سعید، 143-144؛ ماکرو، 81) و سیفالاسلام در 3 جمادیالاول 1367 ق / 14 مارس 1948 م به امامت یمن رسید. وی ابنوزیر و گروهی از همراهانش را به زنجیر کرد و به حجه فرستاد (همو، 82) و در یک محاکمه که چندان به درازا نکشید، ابنوزیر و برخی از یارانش به اتهام خیانت و نقض بیعت با امام در همان سال اعدام شدند و اموالشان مصادره گردید (سعید، 144). عدم تأیید همگانی در داخل کشور، ناتوانی مالی و نظامی، اختلاف میان آزادی خواهان، ترکیب نامتجانس نیروهای سازندۀ حکومت ابنوزیر و عدم همکاران رؤسای قبایل از جمله عواملی بودند که سبب فروپاشی فرمانروایی کوتاه مدت ابن وزیر شدند.
اوبالانس، ادگار، الیمن، الثورة و الحرب حتی عام 1970، ترجمۀ عبدالخالق محمد لاشید، بیروت، 1985 م؛ براوی، راشد، «الانقلاب الاخیر فی المین»، ثلاث وثائق عربیه عن ثورة 1948، بیروت، 1985 م؛ ریحانی، امین، ملوک العرب، به کوشش آلبرت ریحانی، بیروت، 1967 م؛ زرکلی، اعلام؛ همو، شبه الجزیرة فی عهد الملک عبدالعزیز، بیروت، 1985 م؛ سعید، امین، الیمن، قاهره، 1378 ق / 1959 م؛ سلال، مشیر عبداللـه و دیگران، وثائق الاولی عن الثورة الیمنیة، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ صائدی، احمد قائد، حرکة المعارضة الیمنیة، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ عرشی، حسین بن احمد، بلوغ المرام فی شرح مسک الختام، به کوشش انستاس ماری کرملی، بیروت، 1358 ق / 1939 م؛ عفیف، احمد جابر، الحرکة الوطنیة فی الیمن، دمشق، 1402 ق / 1982 م؛ گراسیموف، اولیگ، «ولادة حرکة المعارضة فی شمال الیمن»، ترجمۀ احمد حسن سعید، دراسات یمنیة، 1982 م، شم 8 و 9؛ گولوبوفسکایا، ایلینا، ثورة 26 سبتمبر فی الیمن، ترجمۀ قائد محمد طربوش، بیروت، 1982 م؛ لاشید (نک : هم ، اوبالانس)؛ نیز:
Macro, Eric, Yemen and the Western World, London, 1967.
منصور صفتگل
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید