صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادیان و عرفان / بابا الیاس خراسانی /

فهرست مطالب

بابا الیاس خراسانی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

بابا اِلْیاسِ خُراسانی، ابوالبقا الیاس بن علی، از مشهورترین مشایخ صوفیۀ تركمن در نیمۀ سدۀ 7 ق/ 13م كه جنبش و طریقۀ بابایی منسوب به اوست. او را باباالیاس عجم وباباالیاس دیوانه نیز می‌خواندند (عاشق پاشازاده، 46، 191، حاشیۀ 1؛ نشری، 6/ 47؛ نیز نك‍ : علوان، 13؛ اجاق، 2, 4؛ سبط ابن جوزی، 2/ 733). 
از احوال او پیش از ورود به آسیای صغیر اطلاعی نداریم. گفته‌اند كه بر اثر هجوم «چنگیزخان و استیلای او بر قلمرو خوارزمشاهیان، از خراسان به روم (آناتولی) رفت و در قصبۀ «چات» در ناحیۀ آماسیه توطن گزید (ابن كمال، 2/ 64؛ مجدی، 22؛ اجاق و ارونسال، 49, 77) و زاویه‌ای در آنجا ساخت. احتمال داده‌اند كه او همراه تركان خوارزمی به آناتولی كوچ كرده باشد (همانجا)؛ نیز گفته‌اند در این سفر، ارطغرل، پدر عثمان غازی، او را همراهی می‌كرد (عاشق پاشازاده، 199؛ طوغان، I/ 380). 
علوان چلبی (د761ق/ 1360م) نوادۀ باباالیاس در كتاب مناقب القدسیه13-18) كه مشتمل بر احوالات نیایش و نوادگان اوست، آورده كه باباالیاس بنا به خواست دده غرقین از شیوخ تركمن آناتولی برای دعوت خلق، عازم آن دیار شد؛ سپس در آنجا شهرتی یافت و جمع كثیری در اطراف او گرد آمدند (مجدی، 23؛ رفعت، 6؛ سبط ابن جوزی، همانجا؛ اجاق و ارونسال، 49)، به طوری كه سلطان علاءالدین كیقباد سلجوقی هم به دیدارش شتافت (علوان، 30) و بین این دو صمیمیتی برقرار شد كه تا پایان عمر سلطان دوام یافت (ابن كمال، 2/ 64-65؛ اجاق و ارونسال، همانجا). عاشق پاشازاده كه خود از خاندان باباالیاس است، یادآور شده (ص 1، 46) كه وی خلیفۀ شیخ ابوالوفاء بغدادی و منسوب به طریقۀ وفائیه بوده است (نیز نك‍ : نشری، همانجا؛ طاش كوپری‌زاده، 12؛ گولپینارلی، 373). 
دلیل اقامت باباالیاس در آماسیه و ایجاد زاویه در آنجا، وجود تركمانانی بود كه در آن منطقه سکنى داشتند و به سهولت مشیخت او را می‌پذیرفتند (اجاق وارونسال، 48). ازسخنان علوان چلبی (ص 30-40) چنین برمی‌آید كه بابا الیاس به عنوان یك شیخ تركمن دارای باورهای شمنی، و اهل سحر و جادو بوده، و این باورها را به مریدان و به ویژه خلیفۀ اول خود بابا اسحاق نیز انتقال می‌داده است (اجاق، 97-100, 125؛ نیز نك‍ : علوان، 22-23). به هر حال، او به سرعت توانست اعتماد مطلق قبایل و مردم تركمن را جلب كند، به گونه‌ای كه وی را شیخی صاحب كرامت و دارای قدرت مافوق بشری می‌دانستند (ابن بی بی، 499؛ شیبی، 352؛ اجاق و ارونسال، همانجا؛ ابن عبری، 439). 
این اقبال عمومی و نیز كوششهایی كه بابا الیاس برای بهبود وضع ناهنجار تركمانان، به رغم سلاجقۀ آسیای صغیر نشان می‌داد، سلطان غیاث‌الدین كیخسرو دوم را سخت نگران ساخت و در این میان، فتنه‌جویان و بدخواهان بابا الیاس نیز سلطان را نسبت به او بدبین ساختند. باباالیاس ظاهراً پیشوایی فعالیتهای عملی برای تحقق اهدافش را به عهدۀ بابا اسحاق نهاد و او نیز در مقابله با سلاجقه پیروزیهایی به دست آورد، تا اینكه سلطان لشكر فرستاد و آنها عدۀ زیادی از مریدان بابا الیاس را مقتول ساختند (ابن كمال، 2/ 65-66؛ علوان، 31؛ اجاق و ارونسال، 50). علوان چلپی، قاضی قصبۀ چات را برانگیزانندۀ خشم سلطان دانسته، و آورده است كه بابا الیاس به سبب تعرض سپاه سلطان، با شماری از مریدان خود به قلعۀ خرشنه در آماسیه پناه برد و طرفداران خود را از هر اقدامی منع كرد و به خلیفۀ خود بابا اسحاق شامی كه درصدد حمله به آماسیه بود، پیغام داد كه باز گردد و «این فتنه را زیاد نكند»؛ ولی بابا اسحاق به جنگ و عصیان ادامه داد. در این میان قلعۀ خرشنه نیز محاصره شد و از این پس بابا الیاس ناپدید گردید و مریدانش معتقد شدند كه وی به آسمان صعود كرده است (ص 50-58؛ اجاق، 196؛ همو و ارونسال، 51-52). عصیان بابا اسحاق گرچه مدتی كار را بر فرمانروایان آماسیه و قونیه تنگ كرد، ولی سرانجام او را گرفتند و كشتند (كوپریلی، 304، 305؛ همو، 207، نیز حاشیۀ 35؛ قس: علوان، 54). 
مطابق برخی گزارشها بابا الیاس و بابا اسحاق هر دو به دست لشكریان سلطان دستگیر و كشته شدند (ابن عبری، 439-440؛ سبطابن جوزی، 2/ 733). برخی نوشته‌اند كه باباالیاس را از آماسیه طرد كردند (رفعت، 2/ 6) و برخی معتقدند سلطان غیاث‌الدین او را مورد عفو قرار داد (كوپریلی، 234). 
تاریخ مرگ باباالیاس را 637ق/ 1240م ثبت كرده‌اند (اجاق، 1؛ همو و ارونسال، 20)، ولی به نظر می‌رسد بعد از سركوبی قیام بابایی برخی از عناصر وابسته به جناح معتدل از مرگ نجات یافته‌اند كه نوره صوفی و احتمالاً باباالیاس از آن جمله‌اند (شیبی، 355، نیز حاشیه). مؤلف «تاریخ آماسیه» به استناد وقف نامه‌ای كه خود رؤیت كرده، تاریخ وفات باباالیاس را 657 ق/ 1259 م آورده است (حسام‌الدین، 395-396). امروزه بر سر راه آماسیه ـ ترحال، روستایی موسوم به الیاس كوی وجود دارد كه مزار بابا الیاس را آنجا نشان می‌دهند و ظاهراً بقایای زاویۀ او نیز همانجا دیده می‌شود (اجاق وارونسال، 49، حاشیۀ 31). 
جنبش بابایی را با نشانه‌های آشكار تصوف، پیش درآمد نهضتهای صوفیانه‌ای دانسته‌اند كه پس از آن در آناتولی و ایران پدید آمد (شیبی، 352) و به تشكیل فرقۀ ابدالان در آسیای صغیر، و طریقۀ بكتاشیه در قلمرو عثمانی و نیز نهضت مشعشعیان در خوزستان انجامید (EI2, IV/ 817؛ كسروی، جم‍‌ ). در مورد عناصر فكری و دینی نهضت بابایی، بیشتر محققان برآنند كه این جنبش از تشیع باطنی سرچشمه می‌گرفت (كوپریلی، 231-234) و با شیعی‌گری غالیانه ارتباط داشت (شیبی، 354). نهضت بابایی از جانب مردم آناتولی با وجود اختلافات قومی و اعتقادی پذیرفته شد و سلجوقیان آناتولی برای سركوب آن با مشكلات فراوانی مواجه شدند (ابن عبری، 439). آنچه مسلم است، اینكه قیام بابایی برای تحقق بخشیدن به یك هدف سیاسی مشخص، یعنی استقرار تركمانان در وطن جدیدشان و تأسیس دولتی برای آنها، به وجود آمد (شیبی، همانجا). جنبش بابایی تا اوایل سدۀ 14م، یعنی نیم قرن، ادامه یافت و سرانجام توسط بكتاش ولی از خلیفه‌های باباالیاس به طریقت بكتاشی تبدیل گردید (اجاق، 1, 2). 

مآخذ

ابن بی بی، حسین، الاوامر العلائیة، آنكارا، 1956 م؛ ابن تغری بردی، النجوم؛ ابن‌عبری، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، به كوشش انطون صالحانی، بیروت، 1403 ق/ 1983 م؛ ابن كمال، احمد، تواریخ آل عثمان، آنكارا، 1983 م؛ رفعت، احمد، لغات تاریخیه و جغرافیه، استانبول، 1299 ق؛ سبط ابن جوزی، یوسف، مرآة الزمان، حیدرآباد دكن، 1371 ق/ 1952 م؛ شیبی، كامل مصطفى، تشیع و تصوف، ترجمۀ علیرضا ذكاوتی قراگزلو، تهران، 1359 ش؛ طاش كوپری‌زاده، احمد، الشقائق النعمانیة، به كوشش احمد صبحی فرات، استانبول، 1405 ق؛ عاشق پاشازاده، درویش احمد، تاریخ، استانبول، 1332 ق؛ كسروی، احمد، مشعشعیان، تهران، 1356ش؛ كوپریلی، محمد فؤاد، «آناطولی و اسلامیت»، ادبیات فاكولته‌سی مجموعه‌سی، استانبول، 1338ق، شم‍4؛ گولپینارلی، عبدالباقی، مولویه بعد از مولانا، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، 1366 ش؛ مجدی، محمد افندی، حدائق الشقائق (ذیل الشقائق النعمانیة)، به كوشش عبدالقادر اوزجان، استانبول، 1989 م؛ نشری، محمد، جهان نما، لایپزیگ، 1951 م؛ نیز: 

EI2; Elvan Çelebi, Menâkι bu’l Kudsiyye, eds İ. E. Erünsal and A. Y. Ocak, Istanbul, 1984; Hüsameddin, A. H., Amasya tarihi, eds. A. Yılmaz and M. Akkuş, Ankara, 1986;_Köprülü , F., Türk edebiyat- ι’nda ilk Mutasavvι flar, Ankara, 1976; Ocak, A.Y., Bektaşî Menâkι b- nâmelerinde İslam ömcesi inanç motifleri, Istanbul, 1983; id and İ. E. Erünsal, introd. Menâkιb ... (vide: Elvan Çelebi); Togan, A. Z. V., Umumî Türk tarihine giris, Istanbul, 1981. 
جلال خسروشاهی
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: