صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / اویس جلایر /

فهرست مطالب

اویس جلایر


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اُوِیْسِ جَلایر، شیخ اویس معزالدنیا والدین (743-777 ق/ 1342-1375م)، دومین و مشهورترین فرمانروای سلسلۀ جلایریان در عراق و آذربایجان. 
مهم‌ترین مأخذ دربارۀ زندگی وی كتاب تاریخ شیخ اویس، نوشتۀ ابوبكر قطبی اهری، مورخ دربار اوست كه تنها بخش كوتاهی از آن باقی مانده است. اما مقایسۀ همین بخش با گزارش برخی منابع تاریخی دورۀ تیموری چون ذیل جامع التواریخ رشیدی، نوشتۀ حافظ ابرو (ص 237 بب‍‌‌ ) و مطلع سعدین عبدالرزاق سمرقندی (ص 288 بب‍‌ ) نشان می‌دهد كه این مورخان در ذكر احوال شیخ اویس مستقیم یا غیرمستقیم بر تاریخ شیخ اویس متكی بوده‌اند. 
شیخ حسن بزرگ، پدر اویس، از امرای برجستۀ ایلخانان، پس از مرگ ابوسعید بهادرخان (ه‍ م)، آخرین ایلخان مقتدر ایران، در 736 ق/ 1336 م سلسلۀ جلایریان را در عراق عرب بنیاد نهاد. مادر اویس، دلشاد خاتون كه نسب به امیر چوپان می‌برد، بیوۀ سلطان ابوسعید بهادرخان بود (حافظ ابرو، 183) كه به ازدواج شیخ حسن بزرگ درآمد و اویس از او زاده شد. با توجه به آنک‍ه اویس هنگام مرگ در 777ق، 34 سال داشته ( منتخب ... ، 167)، باید در 743 ق زاده شده باشد (قس: ابن عماد، 6/ 241؛ غیاثی، 97- 98). 
در این ایام، دودمانهای محلی پس از مرگ سلطان ابوسعید، در گوشه و كنار ایران با یكدیگر به كشمكش مشغول بودند. از آن میان شیخ حسن می‌كوشید بر آذربایجان چیره گردد كه توفیقی نیافت و پس از درگذشت او (757 ق/ 1356 م) اویس در بغداد به حكومت نشست. اما به دنبال قتل ملك اشرف چوپانی، اویس به آذربایجان لشكر كشید و اخی جوق (ه‍ م) از امرای اشرف چوپانی را كه بر آذربایجان مستولی شده بود، شكست داده (قطبی، 175-180؛ حافظ ابرو، 232-237)، وارد تبریز شد. وی پس از آنک‍ه گروهی از امرای چوپانی را به قتل رسانید (همو، 237؛ نیز نک‍ : فصیح، 3/ 91)، امیرعلی پیلتن را با سپاهی به تعقیب اخی جوق كه به قراباغ پناه برده بود، فرستاد. شكست و گریز امیرعلی، و زمستان سخت آذربایجان، اویس را بر آن داشت تا آنجا را رها كرده، روانۀ بغداد شود (قطبی، 183؛ حافظ ابرو، همانجا؛ عبدالرزاق، 294). اما در 760ق پس از آنکه امیر مبارزالدین محمد مظفری تبریز را گرفت، شیخ اویس باز آهنگ آنجا كرد و با عقب‌نشینی امیر مظفری با پیروزی به تبریز درآمد و اندكی بعد فرمان داد تا اخی جوق و امیرعلی پیلتن را به جرم خیانت و توطئه برضد وی به قتل رساندند (حافظ ابرو، 237- 238). سلطان جلایری تبریز را تختگاه خود گردانید، اما شورش خواجه مرجان والی بغداد در 766-767 ق كه بنا به گزارش مقریزی به اطاعت ملك اشرف شعبان سلطان مملوك مصر درآمده، و گویا در بغداد خطبه به نام او كرده بود، اویس را واداشت تا به بغداد رود و خواجه مرجان را براند (همو، 240-241؛ عبدالرزاق، 369-371؛ مقریزی، 3(1)/ 112، 114؛ نیز نک‍ : هاورث، III/ 655-656). با اینهمه، اویس در 769 ق/ 1368 م پس از مرگ سلیمان شاه خازن، والی بغداد، بار دیگر حكومت آن شهر را به خواجه مرجان واگذارد (عبدالرزاق، 404). 
باری در زمستان 767 ق كه اویس در بغداد به سر می‌برد، ملك منصور، حكمران ماردین از او برای مقابله با بیرام خواجه، از نخستین رهبران تركمانان قراقویونلو كه ماردین را در حصار گرفته بود، یاری خواست. اویس نیز در بهار همان سال از طریق دیاربكر روی به آذربایجان آورد و در بین راه دژ تكریت را از حسن یولتیمور گرفت و به موصل تاخت و شهر را به آسانی فراچنگ آورد و برادر بیرام خواجه را اسیر كرد. سپس بیرام خواجه را نیز در نبرد سختی درهم شكست و اُلوس وی را به غارت برد (حافظ ابرو، 241-242؛ عبدالرزاق، 371؛ نیز نک‍ : سومر، 1/ 55-56، به استناد وقایع‌نامۀ حصن كیفا از مآخذ مهم تاریخ آناتولی). 
شیخ اویس در بهار 768 ق/ 1367 م از تبریز سپاهی به جنگ امیر كاووس كه در غیبت او قراباغ را نهب و غارت كرده بود، به شروان گسیل كرد. امیر كاووس دستگیر شد و او را به تبریز آوردند؛ ولی سلطان جلایری او را بخشید و در مقام خویش ابقا كرد (حافظ ابرو، 242). به گزارش حافظ ابرو (همانجا) از آن پس نواحی شروان تا دربند باكو به تصرف جلایریان درآمد و حكمرانان آن نواحی، تا پایان حیات سلطان، خراجگزار و فرمانبردار او بودند. 
در همین احوال، شیخ اویس كه به تسخیر اصفهان و شیراز طمع بسته بود، از كشمكشهای میان شاه محمود و برادرش شاه شجاع مظفری به خوبی بهره برد. در 766 ق شاه محمود، حكمران اصفهان برضد برادرش شاه شجاع حاكم شیراز، از اویس یاری خواست و سلطان جلایری نیز سپاهی بدان سوی فرستاد و شاه شجاع را به كرمان گریزاند (حافظ ابرو، 243؛ كتبی، 71-76). سكه‌هایی كه به نام شیخ اویس در 766 ق در شیراز و نیز در اصفهان ضرب شده، نشان می‌دهد كه شاه محمود به پاس مساعدتهای سلطان جلایری، خود را فرمانبردار او می‌خوانده است (نک‍ : لین‌پول، 211؛ بیانی، 249، 252). با اینهمه، شاه محمود مدتی بعد شیراز را به شاه شجاع واگذارد و خود تنها به حكومت اصفهان بسنده كرد (نک‍ : ه‍ د، آل مظفر). سپس هر دو خواهان وصلت با خاندان جلایری شدند؛ به ویژه شاه شجاع متعهد شده بود كه لشكری برای محافظت آذربایجان در سلطانیه مستقر سازد، اما اویس نپذیرفت و در عوض به خواست شاه محمود پاسخ مساعد داد و دختر خود را به ازدواج او درآورد (عبدالرزاق، 405-411؛ میرخواند، 4/ 533-535؛ كتبی، 82-83؛ نیز نک‍ : غنی، بحث ... ، 1/ 257- 258). 
شیخ اویس در اواخر عمر در 772 ق/ 1370 م با لشكری انبوه به قلمرو امیر ولی، جانشین طغاتیمور در استراباد یورش برد و در نبرد عرادان در [خوارِ] ری (= آرادان از بخشهای گرمسار) پیروز شد و امیر ولی را تا سمنان تعقیب كرد و از آنجا به تبریز بازگشت و امارت ری را به قتلغ شاه واگذارد (حافظ ابرو، 244؛ قس: شبانک‍اره‌ای، 330-331؛ EI1). شیخ اویس دوبار دیگر قصد قلمرو امیر ولی كرد، اما نتوانست قدم در راه نهد: یك بار در 773 ق/ 1371 م كه به سبب مرگ نابهنگام برادرش امیرزاهد، از آن كار منصرف شد و بار دیگر در واپسین روزهای حیات خود در 776 ق كه بیمار شد و اندكی بعد درگذشت. پیكر او را در پیر شروان (پینه شلوار كنونی) نزدیك تبریز به خاك سپردند (حافظ ابرو، 244-246؛ ابن كربلایی، 2/ 6- 8؛ نخجوانی، حسین، 523-524). 
به روزگار شیخ اویس، وسعت قلمرو جلایریان به اوج خود رسید و حكومت او بزرگ‌ترین خطر برای فرمانروایان نواحی مركزی و شرقی ایران به شمار می‌رفت. سكه‌هایی كه به نام شیخ اویس بهادرخان در شهرهای بغداد، واسط، تبریز، نخجوان، ساوه، شیراز و ... ضرب شده است و بر آن نام خلفای راشدین به خط عربی و اویغوری دیده می‌شود، بیانگر گستردگی قلمرو حكومت اوست (نک‍ : لین‌پول، 207-211؛ EI1؛ عزاوی، تاریخ النقود ... ، 59). همچنین به گفتۀ برخی منابع، عجلان بن رمیثه، والی مكه نیز خطبه به نام او كرده بود (ابن حجر، 1/ 111؛ غیاثی، 88). با اینهمه، موفقیتهای نظامی و سیاسی شیخ اویس به پای دست آوردهای فرهنگی و ادبی او نمی‌رسد. چه، به سبب كارهای عمرانی و پشتیبانی از شعرا، ادبا و هنرمندان شهرت بسزایی یافت. معاصرانش عدالت و دادگری او را بسی ستوده (نویری، 5/ 239-240؛ نیز نک‍ : ابن تغری بردی، 3/ 116- 118)، و برخی دیگر او را «قرة العین» خاندان جلایری گفته‌اند (دولتشاه، 193). وی یك بار به هنگام طغیان آب دجله كه بسیاری از خانه‌های اهالی بغداد ویران شد، خراج 5 سال را بر آنان بخشود (غیاثی، 89). به فرمان اویس، عمارتهای عالی در عراق و آذربایجان ساخته شد (همو، 91). كلاویخو سفیر اسپانیا كه حدود 30 سال پس از مرگ اویس، در 807 ق/ 1404 م از تبریز دیدار كرده، به توصیف قصر زیبا و عظیمی پرداخته كه به فرمان اویس ساخته شده بود (ص 161). همچنین والیان بغداد به روزگار فرمانروایی اویس، در تأسیس مدارس، مساجد، بیمارستانها و بازارها می‌كوشیدند كه از آن میان دارالشفا و مدرسه‌ای كه خواجه مرجان در بغداد ساخت، شهرت بسیار یافت (برای توصیف این بناها و كتیبه‌های آنها، نک‍ : عزاوی، تاریخ العراق ... ، 2/ 84-95). 
شیخ اویس تلاش كرد روابط بازرگانی كشورهای اروپایی را با تبریز كه به روزگار چوپانیان به ركود گراییده، و یا متوقف شده بود، دیگر بار رونق بخشد. او در 771 ق/ 1369م دو نامه به كنسول ونیز در طرابوزان و چند تاجر ونیزی مقیم آن شهر نگاشت و از آنان دعوت كرد كه همچون زمان فرمانروایی ابوسعید بهادرخان، كار تجارت با تبریز را از سرگیرند؛ اما به سبب ناامنی كار به انجام نرسید (جوادی، 151؛ وان لون، 13). بنابر گزارشی، جنواییها از او خواستند كه برای تأمین امنیت تجارت، زمینی را برای تأسیس دژی در اختیار آنان گذارد. اویس نخست پذیرفت، ولی بعداً پشیمان گشت و در پی مشاجرۀ فرستادۀ وی با تجار جنوایی، فرمان داد تا همۀ آنان را كشتند. 
دربار اویس مجمع شعرا، سخندانان و هنرمندانی بود كه تحت حمایت او بالیدند و آثاری به نام او نوشتند و از این لحاظ روزگار فرمانروایی اویس را باید از دوره‌های درخشان فرهنگ و ادب ایران پس از ایلخانان به شمار آورد. اویس خود نیز در نقاشی و موسىقی و به ویژه شعر ماهر بود (دولتشاه، 197) و با شاه شجاع مظفری كه او نیز شاعری خوش ذوق بود، مكاتبه داشت. قطعاتی از سروده‌هایی كه این دو فرمانروای شاعر پیشه به یكدیگر ارسال می‌كردند، در برخی منابع باقی مانده است (نک‍ : همو، 225-227؛ غیاثی، 151-152؛ هدایت، 1/ 2). گفته‌اند خواجه عبدالحی، نقاش پرآوازۀ دورۀ جلایری از شاگردان اویس بوده است (دولتشاه، 197). 
سلمان ساوجی از بزرگ‌ترین شعرای دربار اویس به شمار می‌رفت و دولتشاه (ص 193) بر آن است كه بر این سلطان جلایری سمت استادی نیز داشته است. در دیوان سلمان ساوجی اشعار بسیاری در ستایش شیخ اویس و برخی دیگر از اعضای خاندان و دولتمردان جلایری باقی مانده است (نک‍ : ص 369، 430، جم‍‌ ). همچنین او منظومه‌های جمشید و خورشید و فراقنامه را به نام شیخ اویس مصدَّر ساخت (نک‍ : صفا، 3(2)/ 1014). یكی دیگر از ادبای برجستۀ دربار او، شرف‌الدین رامی نام داشت كه كتاب حقایق الحدائق (ص 1) را دربارۀ علم بدیع و صنایع ادبی زبان فارسی دری، به فرمان اویس، و كتاب انیس العشاق (ص 1-3) را نیز به نام وی تألیف كرد. دستور الكاتب فی تعیین المراتب یكی دیگر از آثار برجستۀ ادب فارسی است كه محمد بن هندوشاه نخجوانی آن را به نام این سلطان جلایری كرد (1(1)/ 13-21؛ نک‍ : علی‌زاده، 2/ 3). دستورالكاتب به عنوان اثری دربارۀ مراتب دیوانی و فنون دیوان‌سالاری كه حاوی نامه‌ها و منشورهای دولتی است، برای بررسی ساختار اجتماعی و اقتصادی ایرانِ اواخر عصر ایلخانان، چوپانیان و اوایل فرمانروایی جلایریان سخت ارزشمند است (نک‍ : همو، 2/ 57). برخی از پژوهشگران این نامه‌ها را كه بیشتر آنها عنوان مشخصی ندارند، به دورۀ سلطان اویس نسبت داده، و براساس آنها به بررسی اوضاع اجتماعی و اقتصادی جامعه و حكومت وی پرداخته‌اند (مثلاً نک‍ : نخجوانی، محمد، 1(1)/ 397-414، 1(2)/ 151-152؛ قس: پتروشفسكی، 1/ 105-106، 2/ 218-219). 
نظام تبریزی كتاب ریاض الملوك، و نورالدین بن شمس‌الدین محمد منظومۀ غازان‌نامه را به نام اویس نگاشتند (صفا، 3(1)/ 326؛ بیانی، 405). برخی احتمال داده‌اند كه شیخ اویس ممدوح خواجه حافظ شیرازی نیز بوده است (نک‍ : حافظ، 94؛ نیز غنی، یادداشتها ... ، 94). عبید زاكانی (ص 6، 24-26، 52-53) و عزالدین مطهر بن عبدالله بن حسینی و بعضی از گویندگان و نویسندگان دیگر هم از ستایشگران او بودند (نک‍ : دولتشاه، 204؛ بیانی، 396-397). 

مآخذ

ابن تغری بردی، المنهل الصافی، به كوشش نبیل محمد عبدالعزیز، قاهره، 1985 م؛ ابن حجر عسقلانی، احمد، انباء الغمر، حیدرآباد دكن، 1387 ق/ 1967 م؛ ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، 1351 ق؛ ابن كربلایی، حافظ حسین، روضات الجنان، به كوشش جعفر سلطان القرایی، تهران، 1349ش؛ بیانی، شیرین، تاریخ آل جلایر، تهران، 1345 ش؛ پتروشفسكی، ا. پ.، كشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ترجمۀ كریم كشاورز، تهران، 1344 ش؛ جوادی، حسن، «ایران از دیدۀ سیاحان اروپایی در دورۀ ایلخانان»، بررسیهای تاریخی، تهران، 1351 ش، س 7، شم‍ 5؛ حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، به كوشش خانبابا بیانی، تهران، 1350 ش؛ حافظ شیرازی، دیوان، به كوشش قاسم غنی، تهران، 1356 ش؛ دولتشاه سمرقندی، تذكرة الشعراء، تهران، 1338ش؛ رامی تبریزی، حسن، انیس العشاق، به كوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1325ش؛ همو، حقایق الحدائق، به كوشش محمدكاظم امام، تهران، 1341ش؛ سلمان ساوجی، دیوان، به كوشش منصور مشفق، تهران، 1336 ش؛ سومر، فاروق، قراقوینلوها، ترجمۀ وهاب ولی، تهران، 1369 ش؛ شبانک‍اره‌ای، محمد، مجمع الانساب، به كوشش هاشم محدث، تهران، 1363 ش؛ صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1366 ش؛ عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، به كوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1353 ش؛ عبیدزاكانی، كلیات، به كوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1321 ش؛ عزاوی، عباس، تاریخ العراق بین احتلالین، بغداد، 1354 ق/ 1936 م؛ همو، تاریخ النقود العراقیة، بغداد، 1377 ق/ 1958 م؛ علی‌زاده، عبدالكریم، مقدمه بر دستور الكاتب (نک‍ : هم‍ ، نخجوانی، محمد)؛ غنی، قاسم، بحث در آثار و افكار و احوال حافظ، تهران، 1366 ش؛ همو، یادداشتها و حواشی بر دیوان حافظ (هم‍‌ )؛ غیاثی، عبدالله، تاریخ، به كوشش طارق نافع حمدانی، بغداد، 1975 م؛ فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، به كوشش محمود فرخ، مشهد، 1339 ش؛ قطبی اهری، ابوبكر، تاریخ شیخ اویس، به كوشش وان لون، لاهه، 1373ق/ 1954 م؛ كتبی، محمود، تاریخ آل مظفر، به كوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1335 ش؛ كلاویخو، سفرنامه، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، 1337 ش؛ مقریزی، احمد، السلوك، به كوشش سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره، 1970 م؛ منتخب التواریخ معینی، منسوب به معین‌الدین نطنزی، به كوشش ژان اوبن، تهران، 1336 ش؛ میرخواند، محمد، روضة الصفا، تهران، 1339ش؛ نخجوانی، حسین، «قبر معزالدین سلطان اویس ایلكانی»، یغما، تهران، 1329 ش، س 3، شم‍ 12؛ نخجوانی، محمد بن هندوشاه، دستور الكاتب، به كوشش عبدالكریم علی‌زاده، مسكو، 1964-1976 م؛ نویری، محمد، الالمام، به كوشش عزیز سوریال عطیه، حیدرآباد دكن، 1393 ق/ 1973 م؛ هدایت، رضا قلی، مجمع الفصحاء، به كوشش مظاهر مصفا، تهران، 1336 ش؛ نیز: 

EI1; Howorth, H. H., History of the Mongols, New York, 1888; Lane-Poole, S., The Coins of the Mongols in the British Museum, ed. R. S. Poole, London, 1881; Van Loon, J.B., introd. Ta’rīkh ... (vide: PB, Qotbi). 
ابوالفضل خطیبی
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: