صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / فقه، علوم قرآنی و حدیث / انفال /

فهرست مطالب

انفال


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اَنْفال، نام هشتمین سورۀ قرآن كریم به ترتیب تلاوت و هشتاد و هشتمین سوره به ترتیب نزول. انفال سوره‌ای است مدنی با 75 آیه (یا 74، یا 76)، 095‘1 كلمه و 080‘5 حرف كه افتتاح آن بعد از افتتاح سورۀ بقره بوده است (رامیار، 584؛ قطب، 3/ 1431). برخی روایات، آیات 30 تا 36 سوره را مكی می‌دانند (طبرسی، 2/ 794؛ نیز رامیار، همانجا)، اما طباطبایی این نظر را مخالف سیاق آیات می‌داند (3/ 76؛ برای جایگاه سوره در روایات مختلفِ ترتیب نزول، نک‍ : ابن ندیم، 28-29). نبودن «بِسْمِ‌اللّه» در ابتدای سورۀ توبه كه بعد از انفال قرار گرفته، باعث شده است كه بعضـی آن دو را یك سوره بدانند (مثلاً نک‍ : عیاشی، 2/ 73). برخی از پی هم آمدن این دو سوره را نتیجۀ اجتهاد عثمان شمرده، و این امر را توقیفی ندانسته‌اند. اینان سورۀ یونس را كه در ترتیب كنونی مصحف، بعد از توبه است، هفتمین «سورِ طوال» و انفال را از «مثانی» و برائت را از «مئین» دانسته‌اند (سیوطی، تناسق ... ، 55). در هر حال، این دو سوره با هم به «قرینتین» مشهورند (رامیار، 597). 
نام سوره از كلمۀ «انفال» در آیۀ اول اخذ شده است و مصداق نخستینِ آن غنیمتهایی است كه در جنگ بدر به دست مسلمانان افتاده است (زمخشری، 2/ 194؛ طبرسی، 2/ 795؛ طباطبایی، 3/ 14). 
تمركز سوره بر ماجرای بدر تا بدان پایه است كه ابن عباس آن را سورۀ «بدر» نامیده است (سیوطی، الدر ... ، 3/ 158) و طبیعی است كه واقعۀ مهمی چون جنگ بدر كه نخستین جهاد مسلمانان است، جای تبیین و بررسی دارد و پرسشگری و پاسخ‌جویی مسلمانان دربارۀ انفال، بهانه‌ای است برای پرده برداشتن از حقایقی كه در جنگ بدر، قابل تأمل است (برای ارتباط نزول آن با جنگ بدر، مثلاً نک‍ : واقدی، 1/ 131؛ واحدی، 155). بیان این حقایق فضای معرفتی جدیدی فراروی مخاطبان قرآن می‌گشاید، بدین‌گونه كه از سویی جنگ بدر را به انگیزه‌ای برای رشد و تكامل معنوی و هدایت بخشی بیشتر بدل می‌كند؛ و از سوی دیگر فضای حاكم بر جمع مسلمانان بعد از جنگ و تقسیم غنایم را، آشكارا از دیگر جنگها متمایز می‌سازد؛ چنانکه با بیان مالكیت خدا و رسول بر انفال و لزوم انفاق آن و در نظر گرفتن مستمندان و نیازمندان جامعه (آیه‌های 1، 41)، رنگ مادیت را از آن می‌زداید و زشتیهای حرص و طمع را با دعوت مسلمانان به اطاعت از احكام الٰهی و دست یافتن به حقیقت ایمان (آیه‌های 1، 2) پاك می‌سازد. 
این منظور در نوع بیان آیات ــ در 42 آیه ــ كه بیشتر خطاب به مسلمانان است و گویی مجلس درسی است كه تعلیم در آن جریان دارد، پدیدار می‌گردد و اوامری چون «اَطیعوا» (آیه‌های 1، 20، 46)، «اعْلَموا» (آیه‌های 24، 25، 28، 40، 41)، «اتَّقوا» (آیه‌های 1، 25، 69) و «اذْكُروا» (آیه‌های 26، 45) رشتۀ این تعلیمات را به هم پیوند می‌دهد. دلجویی و دلداری فراوان از پیامبر(ص) با خطاب «یا اَیهَا النَّبیُّ» (آیه‌های 64، 65، 70) و مسلمانان با خطاب «یا اَیهَا الَّذینَ آمَنوا» (آیه‌های 15، 20، 24، 27، 29، 45) چنان دلگرمیی به مسلمانان می‌دهد كه حركت آنان به سوی فضاهای برتر را تسریع می‌نماید (قطب، 3/ 1472). 
محور موضوعی سوره «توحیدِ افعالی» است كه بیش از همه در آیۀ 17 آشكار است و منظور از آن گرفتن هرگونه استقلال از انسان و برانگیختن او به تسلیم مطلق در برابر امر الٰهی (بقاعی، 8/ 214) و ایجاد این اعتقاد است كه چون همه چیز ملك اوست و همۀ اختیار هم از آن اوست، پس وظیفۀ انسان طاعت و تسلیم است و از او جز رضادادن به اوامر و احكام الٰهی و تصمیمات پیامبر(ص) برنمی‌آید. البته چیزی كه باعث این اطاعت و تسلیم می‌شود، تحقق حقیقت ایمان است كه نشانه‌های آن در آیه‌های 2 و 3 و با تأكید «اولٰئِكَ هُمُ الْمؤْمِنونَ حَقّاً» (آیۀ 4) آمده است و از آن بالاتر تقواست كه نه تنها انگیزۀ اطاعت است، بلكه آگاهی بخش نیز هست و «فرقان» می‌بخشد (آیۀ 29). با «فرقان» تمییز حق از باطل و خیر از شر حاصل می‌شود؛ پس تا كسی به حقیقت ایمان نیابد، معترض حكم است و چون مؤمن حقیقی شد، تسلیم است (آیۀ 1)، اما صلاح كار را نمی‌داند و چون متقی شد، هم تسلیم است، هم از صلاح كار با خبر. پس به نوعی سوره درصدد رشد دادن مسلمانان و هدایت آنان به حقیقت ایمان و از آنجا به تقواست. 
مسیر این آگاهی بخشی بدین‌گونه است كه در مقابل اعتراض مسلمانان به دلیل آگاهی نداشتن از خیرات موجود در احكام الٰهی و مصلحتهای اوامر او، به یادآوری مسائل مشابهی می‌پردازد كه مسلمانان در ابتدا آن را بر نمی‌تافتند و سپس مصلحت و خیر آن امور بر ایشان روشن شد، همچنانک‍ه به خروج از مدینه خرسند نبودند، در حالی كه ثمرۀ آن فتح و پیروزی و در نتیجه، رضای خاطر آنان شد (آیۀ 5). آنگاه، دیگر نصرهای الٰهی را یادآور می‌شود و اینکه خداوند، هیچ گاه، آنان را رها نکرده، به وعده‌هایش عمل كرده، و در همه جا حضوری سخت محسوس داشته است؛ مثلاً یاری دادن توسط ملائكه و استجابت استغاثۀ مسلمانان (آیۀ 9)؛ فرا گرفتن خواب و نزول باران كه به واسطۀ آن پلیدی وكید شیطان زایل شد و اتحاد بین دلها پدید آمد و ثبات قدم ایجاد شد (آیۀ 11)؛ ثبات دلهای مؤمنان و رعب انداختن در دلهای مشركان توسط ملائكه (آیۀ 12)؛ هلاك عده‌ای بسیار به دست عده‌ای كم (آیۀ 42)؛ خواب نویدبخشی كه شمار مشركان را به پیامبر(ص) كم نشان داد (آیۀ 43)؛ و كم نشان دادن مسلمانان در چشم دشمن برای عدم تجهیز بیشتر و كم نشان دادن دشمنان در چشم مسلمانان برای زایل شدن خوف (آیۀ 44). اوج این حضور كه به درونی‌ترین و ژرف‌ترین لایه‌های وجود انسان كشیده می‌شود، در آیۀ 24 مشهود است. 
گویی سیاق آیات درصدد بیان این نک‍ته است: حال كه شما حضور خدا را دیده‌اید و تحقق وعدۀ او را باور كرده‌اید و به مصالح و اوامر و تصمیمات پیامبر (ص) پی برده‌اید، پس دربارۀ آنچه از این پس رخ می‌دهد، نیز سر طاعت و تسلیم فرود آورید و به رضای او راضی باشید. 
بعد از این معرفت، عمل كردن به اقتضای آن وظیفۀ مسلمانان خواهد بود؛ اوامری كه در جای جای سوره بر آن تأكید شده، و یا پیامبر (ص) به ابلاغ كردن یا انجام دادن آنان مأمور گردیده، از این قبیل است: پایداری در مقابل كفار هنگام جنگ (آیه‌های 15، 16، 45)، عدم خیانت به خدا و رسول (آیۀ 27)، مقاتله با كفار تا رفع فتنه (آیۀ 39)، عدم نزاع كه نتیجه‌ای جز سستی به بار نمی‌آورد (آیۀ 46)، خلوص نیت و در نظر گرفتن رضای خدا (آیۀ 47)، بر انگیختن مؤمنان به جنگ (آیۀ 65) و پذیرفتن احكام الٰهی دربارۀ انفال (آیۀ 1)، غنیمت (آیۀ 41) و اسیران (آیۀ 67). 
درك نک‍ردن این معرفت و عمل نکردن به مقتضای آن را تبدیل شدن به «بدترین جنبندگان» باید به شمار آورد؛ كسانی كه كر و كورند و اهل اندیشه و خردورزی نیستند (آیه‌های 22، 23) و همینهایند كه به سبب این نادانی كفر می‌ورزند و ایمان نمی‌آورند (آیۀ 55)، گویی آیات روشن الٰهی را نمی‌بینند. در مقابل اینان گروهیند كه به او می‌گروند و برای او هجرت، و در راه او جهاد می‌كنند (آیۀ 74)، آنان به حق مؤمنند كه توانسته‌اند با تعقل، ایمان و عمل صالح میوۀ این معرفت اندوزی را بچینند و در میدان تكامل و رشد پیشی گیرند و اینان همانهایند كه سر تسلیم و اطاعت بر اوامر الٰهی فرود می‌آورند؛ پس جایگاهی بلند نزد پروردگارشان دارند و ایشان را آمرزش و روزی فراخی است (آیۀ 4)؛ و بدین گونه افتتاح و اختتام سوره به هم پیوند خورده است. 

مآخذ

ابن ندیم، الفهرست؛ بقاعی، ابراهیم، نظم الدرر، دكن هند، 1394ق/ 1974م؛ رامیار، محمود، تاریخ قرآن كریم، تهران، 1362 ش؛ زمخشری، محمود، الكشاف، قاهره، 1366 ق/ 1947 م؛ سیوطی، تناسق الدرر فی تناسب السور، به كوشش عبدالله محمد درویش، سوریه، 1404 ق/ 1983 م؛ همو، الدر المنثور، قاهره، 1314 ق؛ طباطبایی، محمدحسین، المیزان، بیروت، 1393 ق/ 1973م؛ طبرسی، فضل، مجمع البیان، بیروت، 1408 ق/ 1988 م؛ عیاشی، محمد، تفسیر، قم، 1380-1381 ق؛ قرآن كریم؛ قطب، سید، فی ظلال القرآن، قاهره، 1395 ق/ 1975 م؛ واحدی، علی، اسباب النزول، بیروت، دارالكتب العلمیه؛ واقدی، محمد، المغازی، به كوشش مارسدن جونز، لندن، 1966 م. 

مهدی مطیع
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: