صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / امین الحسینی /

فهرست مطالب

امین الحسینی


آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

امین در 1951 م ریاست كنگرۀ جهان اسلام در كراچی و در سال بعد ریاست كنگرۀ علمای پاكستان را به عهده گرفت؛ 3 سال بعد در رأس هیأت فلسطینی در كنفرانس باندونگ شركت كرد؛ در 1962م/ 1341ش از هند، پاكستان، مغرب، تونس، لیبی و الجزایر دیدار كرد؛ در همین سال به ریاست كنگرۀ جهان اسلام انتخاب شد و به بغداد رفت و در «كنفرانس روابط اسلامی» در مكه شركت كرد. وی چندی بعد با عنوان رئیس كنفرانس اسلامی مسلمانان خاور دور به مالزی سفر كرد؛ در آستانۀ سال 1965 م به عنوان رئیس كنفرانس جهان اسلام به مگادیشو رفت؛ در همین سال در مقام رئیس كمیتۀ اجرایی كنفرانس جهان اسلام به مكه رفت و نیز در كنفرانسهای مشابهی در كراچی و عمان شركت كرد؛ در 1968م به مناسبت چهاردهمین قرن نزول قرآن در راولپندی شركت جست (همو، 288، 289). وی سرانجام در 1974م/ 1353ش در بیروت درگذشت و جنازۀ او با شكوه تمام تشییع، و در مقبرة الشهدای این شهر دفن شد (همو، 302). 

خصوصیات و خدمات

حاج امین الحسینی علاوه بر سیاست، در عرصه‌های مختلف اجتماعی و فرهنگی نیز فعال بود. او پیوسته تلاش داشت كه فلسطین را به مثابۀ یك واحد ملی و جغرافیایی معرفی، و از تضاد و درگیری دینی میان مردم آن جلوگیری كند. از این رو مسیحیان و حتى یهودیان را به ضدیت با صهیونیسم و سلطۀ بریتانیا دعوت می‌كرد. هر چند در همراه كردن یهودیان توفیقی نیافت، ولی توانست مسیحیان را با جنبش فلسطین همگام كند. تأسیس جمعیت اسلامی ـ مسیحی از نخستین كارهای موفق او در این زمینه بود. امین اصولاً بر مسیحیان فلسطین نفوذی معنوی داشت. جوانان مسیحی در كلیسای قیامت، او را «مفتی ما» می‌خواندند (عطیه، 432). امیل غوری كه از اعراب مسیحی بود، استوار در كنار امین بود (عبوشی، 162). مسیحیان، در مقام هم‌رایی با مسلمانان، با كوچ یهودیان به فلسطین مخالف بودند (كیالی، 122). 
از اقدامات علمی و فرهنگی مهم امین تأسیس مراكزی برای آموزش جوانان فلسطینی بود. به جای دارالایتام كه قبلاً در اختیار خارجیان بود، دارالایتام الصناعیه را ایجاد كرد كه هدف آن تربیت یتیمان ضمن آموزش صنعت و حرفه بود (جرار، 68-70). در 1924 م به منظور آموزش علوم جدید به فلسطینیان دانشكدۀ اسلامی را تأسیس كرد كه تا 1937م كه سال خروج وی از فلسطین بود، پابرجا بود. بسیاری از مبارزان بعدی فلسطینی از همین مراكز بیرون آمدند. او همچنین، گروههایی را برای تحصیل به الازهر و دیگر مراكز فرستاد (همو، 72-73). 
امین الحسینی موافقان و مخالفان فراوانی داشت. بسیاری از شخصیتهای مسلمان او را مبارزی بزرگ، دارای نفوذ كلام و پرجاذبه، برنامه‌ریزی توانمند و مدیری طراز اول شمرده‌اند (همو، 399 بب‍ ؛ نجیب الریس، 62؛ عطیه، 3/ 429-430). یكی از شعرا او را «شیخ الجهاد» خوانده است (جرار، 407). 
بجز مقامات انگلیسی و صهیونیستی، مخالفان یا منتقدان او را می‌توان به چند دسته تقسیم كرد: قدیم‌ترین آنان، خاندان نشاشیبی بود كه به گونۀ سنتی با خاندان حسینی ضدیت و رقابت داشتند. اینان به نسبت با خاندان حسینی، با حكومت قیمومت و صهیونیستها شیوۀ معتدل‌تری در پیش گرفته بودند و حتى با اشغالگران انگلیسی به نحوی همكاری می‌كردند. امین تلاش بسیار كرد كه نشاشیبیها را به مبارزه با بریتانیا ترغیب كند، ولی توفیقی نیافت (عطیه، 3/ 465؛ جرار، 86-93). دستۀ دیگر از مخالفان او چپ‌گرایانی بودند كه او را مرتجع، برخاسته از خانواده‌ای بورژوا و حتى فردی مشكوك به شمار می‌آوردند، اینان نه تنها امین را هرگز شایستۀ مقام رهبری فلسطینیان نمی‌دانستند، بلكه معتقد بودند كه وی عامل كندی انقلاب فلسطین است و در قیام 1936م نقشی منفی ایفا كرده است (عطیه، 3/ 426). افزون بر اینان، كسانی نیز از دوستان و همراهان امین بودند كه به برخی از افكار، خط مشیها و یا عملكردهای او كه می‌پنداشتند خودكامانه است، خرده می‌گرفتند (دروزه، 117؛ ابوغربیه، 331). 
شاید بحث‌انگیزترین اقدام امین، ارتباط و همكاری او با آلمان و ایتالیا در خلال جنگ جهانی دوم باشد. این ارتباط به زمانی باز می‌گردد كه در 1933م، هیتلر به قدرت رسید. در آن ایام كه كوچ یهودیان به فلسطین رو به فزونی نهاده بود، امین از كنسول آلمان در فلسطین خواست كه دولت متبوعش مانع كوچ یهودیان آلمانی بشود (محافظه، 326). در آن روزگار برخلاف بعضی از اعراب و سران آنان كه برای احراز استقلال خود دل به دولتهای فرانسه و بریتانیا بسته بودند، گروهی چون رشید عالی، شكیب ارسلان و حاج امین عقیده داشتند كه در صورت پیروزی آلمان و ایتالیا در جنگ می‌توانند به كسب استقلال خود امیدوار باشند (همو، 470-471). گرچه امید هر دو گروه نقش بر آب شد (همانجا)، اما راجع به امین گفته شد كه در آن زمان، با توجه به مواضع ضدصهیونیستی و استعمار ستیزی او چاره‌ای جز تمسك به گفتۀ معروف كه «دشمنِ دشمن تو دوست تواست»، نداشته، و ازهمین‌رو از متحدان ضد یهود و ضد انگلیس و فرانسه استمداد كرده است (ماردینی، 126). خود او در این باب گفته است كه: «ملت فلسطین هرگز نمی‌توانست به تنهایی از خود دفاع كند و بنابراین، به تكیه گاهی نیاز داشت كه از دشمن نیرومندتر باشد. هدف نهایی من آن بود كه اعراب سلاح برگیرند و بجنگند، اما نه برای پیروزی متحدین، بلكه برای آزادی سرزمین فلسطین» (همو، 167- 169؛ جرار، 209-210). با اینهمه، امین خود بعدها اعتراف كرد كه پیوستن او به متحدین، هیچ سودی نداشته است. اما او تأكید می‌كرد كه در آن زمان كاری جز این از دست او برنمی‌آمده است (ماردینی، 167- 168). به نظر می‌رسد كه بیشترین انتقاد بر ارتباط امین با متحدین از سوی متفقین پیروز و صهیونیستها اظهار شده باشد. اینکه ماردینی (ص 14-15) می‌گوید: در كتابخانۀ بن بیش از 94 كتاب در انتقاد و ردّ امین دیده است، حكایت از تلاش تبلیغاتی گسترده بر ضد امین دارد. 
توجه بدین نک‍ته نیز لازم است كه امین الحسینی با اینکه عنوان مفتی فلسطین یافت، اما هرگز در شمار فقها و علمای دین به شمار نیامد. او بیشتر رهبری سیاسی بود، تا عالمی دینی. گرچه او از دیدگاه دیانت به سیاست می‌نگریست، ولی هرگز از سنت معمول مفتیان پیروی نکرد. به گفتۀ خود امین، خون مجاهدان در رگهایش جاری بود، نه خون عالمان (همو، 93). وی را در مراسلات «سموح» خوانده‌اند (قاسمیه، 158). 
تنها اثر مكتوب او ظاهراً خاطراتی است كه در مجلۀ فلسطین چاپ شده است (زركلی، 6/ 46). فصولی از خاطرات او نیز كه در اواخر عمر بر زهیر ماردینی املا شده بود، با مقداری شرح و بسط به چاپ رسیده است. 

مآخذ

ابوغربیه، بهجت، فی خضم النضال العربی، بیروت، مؤسسة الدراسات الفلسطینیه؛ براند، لوری ا.، الفلسطینیون فی العالم العربی، بیروت، مؤسسة الدراسات الفلسطینیه؛ جرار، حسنی ادهم، الحاج امین الحسینی، بیروت؛ حاساسیان، مناویل، الصراع السیاسی داخل الحركة الوطنیة، قدس، 1987م؛ دروزه، محمد عزت، القضیة الفلسطینیة فی مختلف مراحلها، بیروت، 1959م؛ دمپر، مایكل، سیاسة اسرائیل تجاه الاوقاف الاسلامیة، بیروت، مؤسسة الدراسات الفلسطینیه؛ زركلی، اعلام؛ زعیتر، اكرم، الحركة الوطنیة الفلسطینیة 1935- 1939، بیروت، 1992 م؛ سخنینی، عصام، فلسطین الدولة، بیروت، 1985م؛ عبوشی، واصف، فلسطین قبل الضیاع، ترجمۀ علی جرباوی، لندن، 1985م؛ عطیه، علی مسعود، المؤتمر الدولی الثالث لتاریخ بلاد الشام (فلسطین)؛ قاسمیه، خیریه، الرعیل العربی الاول، لندن، 1991 م؛ كیالی، عبدالوهاب، تاریخ فلسطین الحدیث، بیروت، 1990 م؛ ماردینی، زهیر، فلسطین و الحاج امین الحسینی، بیروت، 1406 ق/ 1986 م؛ محافظه، علی، موقف فرنسا و المانیا و ایطالیا من الوحدة العربیة، بیروت، مركز الدراسات الوحدة العربیه؛ موسوعۀ عام؛ نجیب الریس، مؤید، فلسطین، الصفقة الخاسرة 1921-1951، لندن، ریاض الریس للكتب و النشر؛ نیز: 

John, R. and S. Hadawi, The Palestine Diary, Beirut, 1970; Judaica; Lenczowski, G., The Middle East in World Affairs, London, 1982; Mc Dowall, D., Palestine and Israel, London, 1989; Morris, B., The Birth of the Palestinian Refugee Problem, 1947-1949, Cambridge, 1989; Political Dictionary of the Middle East in the 20 th Century, ed. Y. Shimoni and E. Levine; Porath, Y., The Emergence of the Palestinian Arab National Movement, London, 1974. 
حسن یوسفی اشكوری ـ مجدالدین كیوانی
 

صفحه 1 از3

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: