صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / اثبج /

فهرست مطالب

اثبج


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 3 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اَثْبج (= دارندۀ ‌پشت پهن و برآمده، نک‍ : ابن منظور، ذیل ثبج)، قبیله‌ای منسوب به اثبج بن ابی ربیعة بن نهیك بن هلال و بزرگ‌ترین شاخۀ قبیلۀ بنی هلال، با آنكه دربارۀ قبیلۀ اثبج اشاراتی در آثار مورخانی چون ابن اثیر (9 / 566-567، 11 / 185 به بعد)، تجانی(ص 18) و ابن ابی زرع فاسی (ص 302، 343) آمده، ولی تاریخ ابن خلدون مهم‌ترین منبعی است كه آگاهی نسبتاً جامعی دربارۀ‌ این قبیله به دست داده است و مورخان پس از او نیز بیشتر منقولات خود را از او گرفته‌اند.
قبایل و تیره‌های كوچ‌نشین بنی هال در دورۀ عباسیان در اطراف كوه غزوان در نزدیكی طائف زندگانی بادیه‌نشینی داشتند و در نواحی عراق و شام دست به غارت و چپاول می‌گشودند (ابن خلدون، 6(1) / 27). پس از ظهور قرامطه بسیاری از افراد بنی هلال همراه بنی سلیم به آنان پیوستند و آنگاه كه پیروان عبیدالله مهدی (فاطمیان) بر مصر و شام چیرگی یافتند، افراد این قبایل را به مصر منتقل كردند و در بخش شرقی رود نیل، در صعید مصر، سكنى دادند (همو، 6(1) / 28). در 437 چون معز بن بادیس، فرمانروای صنهاجه (در قیروان) به مذهب اهل سنت گروید و پس از بیعت با خلیفۀ عباسی، آشكارا بر ضد المستنصر فاطمی (خلافت: 427-487 ق) سر به شورش برداشت، خلیفۀ فاطمی به اشارۀ وزیرش، حسن یازوری، مشایخ قبایل بنی هلال و نیز بنی اثبج را به خود نزدیك ساخت و بر آن شد تا از آنان بر ضد معز شورشی بهره گیرد. پس مستنصر توابع افریقیه (تونس و بخشی از الجزایر كنونی) را به این قبایل واگذاشت و آنان در 443 ق غرب افریقیه را متصرف شدند (برای تفصیل، نک‍ : همو، 6(1) / 28-34؛ قس: تجانی، 17- 18).
به روایت ابن خلدون، ‌گروهی از مشایخ بنی اثبج هنگام استیلای اعراب مهاجم بر افریقیه، از مردان نامدار به شمار می‌رفتند و ریاست این اعراب از آن اثبج و هلال بود (6(1) / 35-36)، همچنانكه پس از غلبه بر امرای محلی این ناحیه، قبیلۀ اثبج بر دیگر تیره‌ها ریاست داشت (همو، 6(1) / 43). ولی اتحاد این قبایل پیوسته پایدار نبود؛ مثلاً ملوك صنهاجه به یاری اثیج به مقابله با قبایل ریاح در زغبه می‌پرداختند (همو، 6(1) / 42) و گاهی قبیلۀ اثبج به سود امیری بر ضد امیری دیگر وارد نبرد می‌شد (تجانی، 70 گ مقدیش، 2 / 193) و گاه فرمانروایان مسیحی نیز به آتش این اختلافات دامن می‌زدند (نك‍ : ابن اثیر، 11 / 185). چون دولت موحدون بر دیگر دولتهای مغرب چیرگی یافت (541 ق) عبدالمؤمن به افریقیه حمله كرد، دو تن از امرای عرب ازجمله ابوالجلیل بن شاكر، امیر اثبج به حضور او رسیدند و نواخت یافتند و ابوالجلیل از سوی عبدالمؤمن در ریاست اثبج باقی ماند. با اینهمه، قبیلۀ اثبج همراه با دیگر قبایل بنی هلال، شورشی را بر ضد عبدالمؤمن ترتیب دادند كه به شكست و اسارت بسیاری از آنان انجامید، اما عبدالمؤمن اسیرانشان را آزاد كرد و از آن پس گاهی از آنان می‌خواست تا در جهاد اندلس به سپاه موحدود بپیوندند (ابن خلدون، 6(1) / 43-45). موحدون هر تیره از قبیلۀ اثبج را در جایی سكنى دادند، مثلاً تیرۀ كرفه را در شرق كوه اوراس و بسیاری از آنان را در بلاد زاب شرقی پراكندند و نیز كار گردآوری مالیات در این نواحی به آنان واگذار شد (همو، 6(1) / 48- 49)، ولی با شكست موحدون و استقرار دولت مرابطون، در شمار یاران آنان درآمدند، و در فتح اشبیلیه (683 ق / 1284 م) شركت كردند (ابنابی‌زرع، 343)، تا آنكه رفته رفته و در اثر پراكندگی و آمیختن با قبایل دیگر، دوران تاریخی آنان به پایان رسید. 

مآخذ

ابن ابی زرع، عسلی، الانیس‌ المطرب، رباط، 1972 م؛ ابن اثیر، الكامل؛ ابن خلدون، ‌العبر؛ ابن منظور، لسان؛ تجانی، عبدالله، رحلة، به كوشش حسن حسنی عبدالوهاب، تونس، 1377 ق / 1958 م؛ مقدیش، محمود، نزهة الانظار فی عجائب التواریخ و الاخبار، به كوشش علی زواری و محمد محفوظ، بیروت، 1988 م. 

عبدالامیر سلیم

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: