اتحاد محمدی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 2 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/225179/اتحاد-محمدی
جمعه 10 فروردین 1403
چاپ شده
6
اِتِّحادِ مُحَمَّدی، یا فرقۀ محمدیه، جمعیت محمدیه، سازمانی سیاسی ـ مذهبی كه اندكی پس از اعلان مشروطیت دوم در عثمانی (1908 م)، برای استقرار و اجرای قوانین اسلام تأسیس یافت و در پی شورش 13 آوریل 1909 (31 مارت 1325 رومی در تقویم مالیۀ قدیم عثمانی) كه در تاریخ معاصر تركیه به «واقعۀ 31 مارت» معروف است و این جمعیت را محرك آن دانستهاند، برچیده شد (تونایا، I / 183؛ رضا، 239). اتحاد محمدی در 5 آوریل 1909 پس از انجام مراسم نیایش و مولودیخوانی در ایاصوفیه، با سخنرانی درویش وحدتی (تونایا، همانجا) كه از پیروان طریقت بكتاشیه بود (لوئیس، 215)، موجودیت خود را اعلان كرد (تونایا، I / 203). وی كه مردم را به اتحاد و یگانگی میخواند، یادآوری كرد كه «این اتحاد به دو صورت در میان ما متجلی است: اسلامیت و عثمانیت». همچنانكه فرقههایی نظیر «جمعیت علمیه»، «جمعیت اسلامیه» و «جمعیت طلبۀ علوم» برای اسلامیتند، اكنون نیز «جمعیت محمدی» تأسیس میشود (همو، I / 204). از اعضای مؤسس این سازمان بجز درویش وحدتی، میتوان از شیخالاسلام فیضالله افندیزاده، شیخ الحاج محمد افندی و بدیعالزمان سعید كردی نام برد (همو، I / 182). از اصول و عقاید و هدفهای این جمعیت «نشر انوار توحید»، «حركت در دایرۀ شرع شریف» و «مبارزه با مخالفات احكام شرعیه و قانونیه ومتجاوزان به حقوق عمومی» یاد شده است (همو، I / 199-200). در نظامنامۀ جمعیت اتحاد محمدی كه در 40 ماده تنظیم شده بود، آمده است كه رئیس جمعیت، حضرت محمد (ص) و میدان فعالیت آن تمام ممالك اسلامی است (همو، I / 200). در این نظامنامه تأكید شده كه هدف و برنامۀ جمعیت، «ترویج قرآن كریم و شریعت مطهر» است كه یگانه راه «تهذیب اخلاق» و «ترقیات اجتماعی» به شمار میآید. همچنین تنظیم و تدوین قوانین براساس «شرع شریف» و «كتب فقهی» و نیز حفظ امت اسلامی از تعرض، تحت «لوای محمدی»، از دیگر هدفهای این جمعیت بوده است (همانجا).در زمینۀ سیاسی، این جمعیت از مخالفان جدی جمعیت اتحاد و ترقی (ه م) به شمار میرفت و روزنامۀ ولقان (ولكان = آتشفشان) كه سردبیری آن را درویش وحدتی بر عهده داشت (نوری، 3 / 1181)، ناشر افكار اتحاد محمدی بود (تونایا، I / 191؛ فروزاحمد، 40). اینان جمعیت اتحاد و ترقی را به نقض شریعت و رواج اخلاق اروپایی متهم میكردند (تونایا، I / 187) و از آنان به عنوانهای «حریف ناشریف» و «شیاطین دوران» نام میبردند و روزنامههای مخالف با جمعیت اتحاد و ترقی، مانند سربستی (آزادی)، میزان و امداد عثمانی را به مخالفت هرچه بیشتر با آنان فرا میخواندند (همانجا). در همین زمان حسن فهمی سردبیر روزنامۀ سربستی كه از مخالفان جمعیت اتحاد و ترقی بود، كشته شد. شركت مردم در مراسم تشییع جنازۀ وی، به تظاهرات بر ضد جمعیت اتحاد و ترقی و سپس به شورش انجامید. گفته شده است كه این شورش را ــ كه با نافرمانی سربازان سپاه یكم آغاز شد ــ اتحاد محمدی رهبری میكرده است. سربازان با فریادهای «زنده باد شریعت محمدی»، قرارگاههای خود را ترك و مدت یك هفته استانبول را غارت كردند و مردم بسیاری را به قتل رساندند (فروزاحمد، همانجا؛ آپاك، 41؛ تونایا، I / 188-190). گفته شده است كه شاهزاده صباحالدین وجمعیت احرار از این حركت گروه درویش وحدتی جانبداری میكردند (همو، I / 190). سرانجام این شورش با ورود سپاه سوم (سپاه حركت) از سالونیك به استانبول (توركگلدی، 31) كه ریاست ستاد آن را مصطفی كمال (نک : ه د، آتاتورك) بر عهده داشت (ایگدمیر، 8) و نیز اعلان حكومت نظامی و برپایی دادگاههای نظامی (توركگلدی، 31, 46)، فرو نشانده شد. درویش وحدتی و برخی دیگر اعدام شدند (تونایا، I / 196) و به این ترتیب حیات سیاسی اتحاد محمدی نیز پایان یافت. ماجرای شورش 31 مارت تاكنون نیز در هالهای از ابهام فرو رفته و آنچنانكه باید موجبات و گردانندگان آن روشن نشده است. پس از سركوب قیام، مجلس مبعوثان عثمانی به خلع سلطان عبدالحمید ثانی از سلطنت رأی داد (نک : اوزتونا، VII / 231-232؛ شاپولیو، 443, 444؛ اوزون چارشیلی، 705-707).
ایگدمیر، اولوغ و دیگران، آتاتورك، ترجمۀ حمید نطقی، تهران، 1348 ش؛ رضا، محمدرشید، «الجمعیة المحمدیة»، المنار، مصر، 1327 ق / 1909 م، ج 12(3)؛ نوری، عثمان، عبدالحمید ثانی و دور سلطنتی، استانبول، 1327 ق؛ نیز:
Apak, Rahmi, Yetmişlik bir subayın hatıraları, Ankara, 1988; Feroz Ahmad, The Young Turks, Oxford, 1969; Lewis, Bernard, The Emergence of Modern Turkey, London, 1968; Öztuna, Yılmaz, Büyük Türkiye tarihi, Istanbul, 1983; şapolyo, Enver Behnam, Osmanlı sultanları tarihi, Istanbul, 1961; Tunaya, Tarikzafer, Türkiye’de siyasal partiler, Istanbul, 1984; Türkgeldi, AliFuad, Görüo işittiklerim, Ankara, 1987, Uzunçarşılı, İ. H., «II. Sultan AbdüllHamid’in ha’ilî ve Ölümüne dair bazı vesikalar», Belleten, Ankara, 1946, vol. V.
علیاکبر دیانت
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید