صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات فارسی / اتاوه، اسم و مصدر /

فهرست مطالب

اتاوه، اسم و مصدر


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 7 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِتاوه (جمع : اتاوی، اِتاوات)، اسم و مصدر متعدی از مادة اَتو، اصطلاحی كه غالباً به معنای مطلق مالیات به كار می رفته است. برخی مادة‌اتاوا را ظاهراً صورتی دیگر از «عطا» دانسته اند (EI2). درست است كه برخی از صیغه های «اتو» به معنای اعطا و عطا آمده است (مثلاً ابن درید، 1 / 170؛ جوهری، 4 / 2262)، اما تقارب معنای صیغه هایی از همان ماده، به معنای فزونی و ثمره و بار دادن كشت (مثلاً ابن درید، همانجا، ابن فارس، 1 / 52) را با مفهوم اتاوه نباید ازنظر دور داشت. 
لغت نویسان اتاوه را به معنای خراج و هر نوع مالیاتی كه كسی یا گروهی خواسته و ناخواسته می داده یا می گرفته است و نیز به معنای رشوه آورده اند (خلیل بن احمد، 8 / 147؛ ابن درید، همانجا؛ زمخشری،11؛ ابن منظور، 14 / 17-18). فیروزآبادی معنای اخیر اتاوه را مخصوص به آب دانسته (قاموس، 4 / 297) و زییدی آن را به معنای خراج زمین آورده است (تاج العروس، 10 / 8). لغت نویسان فارسی زیان هم غالباً همان معانی مذكور را تكرار كرده اند، چنانكه كرمینی (ص 4) آن را بر هر مالی كه سلطان گیرد، و تفلیسی (3 / 1731) بر «خراج كه پیش از مسلمانی، پادشاه ستدی » اطلاق كرده است. 
اتاوه از جمله مصطلحاتی بوده كه در میان عرب جاهلی رواج داشته و در دورة اسلامی متروك افتاد (جاحظ، 1 / 327)، یا كمتر به كار می رفته است، چناكه در برخی اشعار جاهلی این اصطلاح دیده می شود (جوهری، همانجا؛ علی، 4 / 474). پیش از اسلام، قریشیان از بازرگانان بیگانه یا عربهایی كه به مكه می آمدند و با قریش پیمان نداشتند، در ازای حمایت از آنان، مالی از ایشان می گرفتند كه آن را اتاوه می نامیدند (لوكگارد، 105؛ همیسری، 48). قریشیان نیز وقتی خود با كاروانهای بزرگ به تجارت می رفتند، برای مصون ماندن از حملة راهزنان، به قبایل ساكن در مسیر خود اتاوه می دادند تا از آن حمایت كنند و راهنمای ایشان در راهها باشند. آن قبایل اتاوه گیرنده نیز به حمایت از آنان ملزم بودند و اگر كالای آن به غارت می رفت، می بایست آن را بازپس گیرند (بّرو، 240).مصادیق این مالیات سپس وسیع تر شد و حتی در برخی از حكومتهای جنوب عربستان رسمیت یافته، تا آنجا كه از خرید و فروش، ارث، اجاره و زراعت هم گرفته می شد (علی، 7 / 477). از این رو به نظر می رسد كه اتاوه پیش از اسلام و بعد از آن، مالیاتی جز مالیات مرسوم و مشخص بوده كه فرمانروایان و رؤسای قبایل و زمین داران به جبر بر مردم و رعایای خود تحمیل می كرده اند (همو، 7 / 472). این معنی همچنین از اشعار جعدی و ابن جابر تغلبی و بعدها از شعر ابوالعلاء معرّی (1 / 282) بر می آید (ابن منظور، همانجا؛ علی، 7 / 474). با استناد به شواهد مذكور، اتاوه در حقیقت نوعی باج نامعین بوده كه به طرق و منظورهای گوناگون گرفته می شده است. 
اما برخی اتاوه را مبلغی معین، غالباً زروسیم، مشابه یا نوعی مالیات در روم شرقی،‌دانسته اند كه از قبایل عرب به ازای هر چادر دریافت می شد و در دروة اسلامی نیز مالیاتی معین از مقولة خراج قطعی زمین بوده كه طی قراردادی، صرف نظر از كمیت محصول و جمعیت ناحیه و ارزش زمین گرفته می شد (لوكگارد، همانجا). اما باید گفت كه در منابع مهم مربوطه به خراج و مالیات اسلامی، به صراحت از تطبیق اتاوه با اینگونه خراج یاد نشده و حتی پس از تدوین قوانین خراج و جزیه، مصادیق این مالیاتها در زمانها و مكانهای مختلف، متفاوت بوده و گاه به جای یكدیگر هم به كار می رفته است (نک‍ : دروی، 44-47؛ قس: خمّاش، 280). كاربرد اتاوه در منابع تاریخی اسلام این معنی را به خوبی نشان می دهد، چنانكه مراد از اتاوه كه مقرر شد رتبیل در واقعة حملة مسلمانان به سیستان و كابل به ایشان بپردازد (بلاذری، فتوح، 400،401)، ظاهراً همان جزیه ای است كه مسلمانان در اراضی مفتوحه از غیر مسلمانان می ستاندند. در حالی كه اصطلاح اتاوه در روایت مربوط به فتح ارمنستان، هم به معنای جزیه، هم خراج زمین به كار می رفته است (همان، 202،203). در همان ایام نیز وقتی رومیان به شام تاختند و عبدالملك خلیفة اموی جلوگیری نتوانست، پذیرفت كه به ایشان اتاوه – باج و خراج – دهد و رومیان عقب نشینند (همو، انساب، 5 / 300).
در 316 ق نیز چون ابوطاهر قرمطی به شام هجوم برد و اعراب حدود رحبه را در هم شكست، بر هر خانواده ای یك دینار اتاوه بست (ابوعلی مسكویه، 1 / 182). این همان مالیات معین و سرانه ای است كه لوكگارد از آن یاد كرده (نک‍ : سطور پیشین مقاله)، ولی مربوط به دورة‌اسلامی است و ارتباطی با خراج قطعی ندارد. در حدود سال 470ق نیز مسلم بن قریش با غلبه بر متصرفات روم در شام، از مردم آنجا اتاوه گرفت (ابن شداد، 3(1) / 162) و در سوی دیگر مسلمانان پس از فتح مسینا در سیسیل بر ساكنان آن دیار سالی دو بار اتاوه بستند (ابن جبیر، 323-324). 
در ایران نیز این نوع خراج رایج بوده و حتی در متن عربی نامة منسوب به اردشیر بابكان خطاب به كارگزاران و دیوانیانش آمده كه روی اتاوه را از رعایای خود ساقط كرده است (مسعودی، 1 / 272؛ ابن عبدریه. 1 / 41). محمد بن هندوشاه نخجوانی پس از ذكر نامة مذكور، آن را به فارسی برگردانده و معنای اتاوه را «خراج راتب» نوشته است (1 / 66-68) كه به گفتة نویری در مصر مبلغی معین به عنوان خراج نهرها و بستانها و املاك بوده كه در اای مقاطعة آن به دیوان می پرداختند (8 / 253). اما از منابع ایرانی دؤره اسلامی بر می اید كه اتاوه غالباً به همان معنای نخست به كار می رفته است. از جمله وقتی سطان محمد بر هندوان غلبه كرد، برایشان «اتاوتی معین گردانید كه هر سال، از مبار آن دیار و متاع آن بقاع به خزانه » فرستند (عتبی، 312). در ایام سلطان جلال الدین مینكبرنی (خوارزم شاه) نیز در اران و آذربایجان خطبه و سكه به نام او كردند و هر سال «حملی معلوم به رسم اتاوه یعنی خراج» می فرستادند (نسوی، 26). در ایام همان سلطان، اتاوة‌الموت سالانه 30000 درهم بود(همو، 226). در ایام مغولان نیز اتاوه به معنای باج و خراجی كه حكام به دربار خان مغول می فرستادند، به كار می رفته است (وصاف، 289،397). در ایام نادرشاه افشار و فتح هند، اتاوه آشكارا به معنای باج به كار رفته است : «هر شام از هند اتاوه و باج و سَلَب طلب كردی » (نک‍ : استرآبادی، 627).

مآخذ

ابن جبیر، محمد، رحله، لیدن، 1907 م؛ ابن درید، محمد، جمهره اللغه، حیدرآباد دكن، 1344 ق؛ ابن شداد، محمد، الاعلاق الخطیره، به كوشش یحیی عباره، دمشق، 1978 م؛ ابن عبدریه، عقد الفرید، به كوشش احمد امین و دیگران، قاهره، 1384ق؛ ابن فارس، احمد، مقاییس اللغه، به كوشش عبدالسلام محم هارون، قاهره، 1389 ق؛ ابن منظور، لسان، ابوالعلاء معری، احمد، لزوم مالایلزم، به كوشش ندیم عدی، دمشق، 1988م؛ ابوعلی مسكویه، تجارب الامم، به كوشش ابوالقاسم امامی، تهران، 1987م / 1366 ش؛ استرآبادی، محمد مهدی، درة نادره‌، به كوشش جعفر شهیدی، تهران، 1366 ش؛ برو، توفیق، تاریخ العرب القدیم، دمشق، 1404ق؛ بلاذری،احمد، انساب الاشراف، به كوشش گویتین، بیت المقدس، 1936 م؛ همو، فتوح البلدان، به كوشش كوشش دخویه، لیدن، 1866 م؛ تفلیسی‌، حبیش، قانون ادب، به كوشش غلامرضا طاهر، تهران، 1351ش؛ جاحظ،‌ عمرو، الحیوان، به كوشش عبدالسلام هارون، بیروت،1969 م؛ جوهری، اسماعیل، الصحاح، به كوش عبدالغفور عطار، بیروت، 1404ق / 1984م؛ خلیل بن احمد فراهیدی، كتاب العین، به كوشش مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، بیروت، 1408ق / 1988 م؛ خماش، نجده، الشام فی صدر الاسلام، دمشق،1987 م؛ دوری، عبدالعزیز، «نظام الضرائب فی صدر الاسلام»، مجله مجمع اللغه العربیه بدمقش، 1974م / 1394ق، ج، 49(2)؛ تاج العروس؛ زمخشری، محمود، اساس البلاغه، بیروت، 1979 م؛ عتبی، محمد، تایخ یمینی، ترجمة ناصح جرقادقانی، به كوشش جعفر شعار، تهران، 1357 ش؛ علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، قبل الاسلام، بیروت. 1971 م؛ قاموس؛ كرمینی، علی، نكمله الاصناف، اسلام آباد، 1405ق / 1985 م؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، به كوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، 1385ق؛ نخجوانی، محمد بن هندوشاه، دستورالكاتب فی تعیین المراتب، به كوشش علی اوغلی‌علی زاده، مسكو، 1964م؛ نسوی، محمد، سیرت جلال الدین مینكبرنی، به كوشش مجتبی مینوی، تهران، 1365 ش؛ نویری، احمد، نهایه الارب، قاهره. 1342-1362 ق؛ وصاف، تاریخ، به كوشش مهدی اصفهانی، بمبئی، 1269ق؛ همیسری، مصطفی، النظام الاقتصادی فی الاسلام، ریاض، 1985 م؛ نیز: 

صادق سجادی 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: