اتابکان لرستان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 2 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/225170/اتابکان-لرستان
یکشنبه 9 اردیبهشت 1403
چاپ شده
6
پس از تأسیس حكومت اتابكان لر بزرگ، سلسلۀ مستقل یا نیمه مستقلی در منطقۀ لرستان وجود نداشت و اینان را باید در زمرۀ نخستین سلسلههای محلی شمرد كه در پی زوال دولت سلاجقه در ایران پدید آمدند و برای تحصیل مشروعیت و پیوند با دولتی متنفذ نـاگزیر بـا خلفای عباسی ــ اگرچه فقط نفوذی معنوی داشتند ــ ارتباط یافتند. البته این ارتباط هماهنگ با روزگار پرآشوب آن دوران فراز و نشیبهایی داشت. درست است كه خلفای عباسی گاه در عزل و نصب این اتابكان مستقیماً دخالت میكردند، اما در ایام هجوم مغولان ابتكار عمل گاه به دست اتابكان بود. چنانكه هزار اسب اتابك لر بزرگ سخت كوشید تا برای حفظ حكومت خویش در كشمكش سلطان محمد خوارزمشاه و الناصر خلیفۀ عباسی در آستانۀ تهاجم مغولان بیطرف بماند (نک : EI2, III / 332). افزون بر آن روابط اتابكان لر كوچك با خلافت عباسی ــ كه به تدریج به پایان كار خود نزدیك میشد ــ حتی پیش از تهاجم مغولان به سبب حمایت خلیفه از رقیب قدرتمند آنان، سلیمان شاه ایوایی به شدت تیره شد. چندی بعد بدرالدین مسعود ششمین اتابك لر كوچك به اردوی هولاكو پیوست و مغولان هم خلیفه و هم سلیمان شاه را از میان برداشتند. حتی میتوان گفت اگر قدرت نوظهور مغولان نبود، شاید اساس حكومت لر كوچك در این زمان به مخاطره میافتاد. اتابكان لرستان در دورۀ مغول همانند دیگر سلسلههای محلی ایران خراجگزار ایلخانان شدند؛ بااینهمه، گاه به مخالفت نیز برمیخاستند. از این روی گاه ایلخانان مغول برادران و یا فرزندان این اتابكان را به گروگان در اردوی خود نگاه میداشتند و تربیت میكردند تا به وفاداری ایشان ــ كه غالباً درآینده به حكومت میرسیدند ــ نسبت به خود اطمینان یابند و از سوی دیگر اگر اتابكی سر به شورش برمیداشت و یا از ارسال خراج خودداری میكرد، بتوانند این گروگانها را به جای عاصیان به حكومت برگمارند (مثلاً نک : حمدالله، تاریخ، 545-546).دربارۀ روابط اتابكان لر بزرگ و كوچك آگاهی اندكی در دست است. چنانكه از منابع برمیآید، دست كم یك بار مغولان اتابكان لر كوچك را بر ضد لر بزرگ برانگیختهاند. مثلاً پس از مرگ ارغون، مغولان از اتابك لر كوچك خواستند تا بر ضد افراسیاب اول با سپاه آنان را مدد رساند (نک : بخش لر بزرگ در همین مقاله)؛ نیز پیش از این گزارشی از تاریخ گزیده (همان، 543) در دست است، حاكی از آنكه تكله اتابك لر بزرگ به نواحی لر كوچك تاخت و برخی مناطق را تصرف كرد. پس از ایلخانان، اتابكان لرستان در نزاعهای حاكمان آل مظفر و رقیبانشان وارد شدند و گاه به اطاعت از این خاندان گردن مینهادند. به هنگام یورشهای تیمور گوركانی به ایران، گرچه نواحی لر كوچك سخت ویران شد، اما اتابكان لر بزرگ به تدریج روی به زوال نهادند و سرانجام هم به روزگار تیموریان به كلی منقرض شدند.اتابكان لر كوچك در دورۀ انحطاط دولت تیموری نه تنها در حفظ حكومت توفیق یافتند، بلكه توانستند قلمرو خود را نیز گسترش دهند و در آستانۀ ظهور صفویان از قدرتی قابل ملاحظه در غرب ایران برخوردار شوند. در این دوره چون نواحی لر كوچك منطقهای حایل بین دولتهای صفوی و عثمانی بود، سخت مورد توجه هر دو دولت قرار گرفت و به سبب كشمكش میان آنان، اتابكان لر كوچك در این دوره بیشتر مدعی استقلال شدند و آنگاه كه منافعشان ایجاب میكرد، در پیوستن به عثمانیها درنگ نمیكردند. اوج این استقلال خواهی در حكومت شاهوردی، آخرین اتابك لركوچك روی داد، اما وی در اوایل سدۀ 11 ق / 17 م در برابر شاه عباس صفوی، كاری از پیش نبرد.دربارۀ تشكیلات اداری و نظامی حكام لر و نیز اوضاع اقتصادی لرستان در آن ایام گاهی اندكی در دست است. ایشان به سبب خصوصیت زندگی قبیلهای (مثلاً نک : منتخب التواریخ، 44) در قیاس با برخی از سلسلههای محلی معاصرشان مانند اتابكان فارس و دولت آل مظفر، پایگاه و دستاوردهای فرهنگی مهمی نداشتند.گرچه گزارشی از حمدالله مستوفی (همان، 558) در دست است حاكی از آنكه فلكالدین حسن و عزالدین حسین از لر كوچك سپاهی مركب از 17 هزار جنگجو در اختیار داشتند، اما چنین مینماید كه اتابكان لرستان كمتر سپاه منظم و سازمان یافته و دائمی داشتند و هنگام جنگ سران طوایف لر سربازانی در اختیارشان قرار میدادند (نک : ساكی، 286).با اینكه تاریخ سلسلههای لر كوچك و بزرگ در كینهجویی، قتل و كشتار سپری شد، اما به گفتۀ مینورسكی (نک : EI1, V / 44) در دوران فرمانروایی آنان، لرستانآباد بوده است و هر چند اتابكانی چون افراسیاب اول در لر بزرگ به واسطۀ عصیان و شورش بر ضد حكومت مركزی زمینۀ تهاجم و به دنبال آن ویرانی ولایات را سبب شدند، اما برخی دیگر برای تحصیل امنیت و رفاه مردم و آبادانی ولایات سخت كوشیدند. حكایت آن زنی را كه به روزگار سیفالدین رستم (دومین اتابك لر كوچك) به جای هیمه، جو در تنور میسوزاند ــ اگر درست باشد ــ مؤید این مطلب است. برخی از جغرافینویسان و مورخان دورۀ مغول دربارۀ وضعیت مالیات و خراج در حكومت اتابكان لرستان آگاهی مختصری به دست دادهاند. به گفتۀ مؤلف منتخب التواریخ (ص 56) در حكومت سیفالدین رستم ــ كه مردم آسوده بودند و كشاورزی رونق داشت ــ محصول به عنوان مالیات از كشاورزان دریافت میشد. حمدالله مستوفی گزارش دقیقتری از میزان مالیات در اواخر حكومت ایلخانان بین سالهای 735-740 ق به دست داده است. به گفتۀ وی در این دوره از مالیات دیوانی در لر بزرگ و لر كوچك هر كدام یك میلیون دینار (100 تومان) گرد میآمد كه از این مقدار فقط 91 هزار دینار به دیوان مركزی ارسال میرشد و بقیه دراختیار دیوانهای محلی قرار میگرفت (نزهة، 70)، اما مازندرانی در رسالۀ فلكیه (ص 156-157، 168) میزان مالیات دیوانی را در سال 750 ق / 1349 م در لر بزرگ 320 هزار دینار (32 تومان) و لر كوچك 28 هزار دینار (28 تومان) گزارش كرده است (نیز نک : پتروشفسكی، 498). ابنبطوطه نیز چگونگی مصرف مالیاتها را در حكومت نصرتالدین احمد (در لر بزرگ) بیان داشته است، به گفتۀ او، این اتابك ثلت مالیات اخذ شده را به مصرف مخارج زوایا و مدارس میرساند، ثلث دیگر را به سپاه اختصاص میداد و بقیه را نیز صرف حرم و غلامان خود میكرد. از این مقدار هدایایی هم برای ایلخان مغول میفرستاد (1 / 205).وضع مذهب به روزگار اتابكان لرستان به درستی دانسته نیست. بیشترین آگاهی ما در این باره از گزارش سفر ابن بطوطه به نواحی لر بزرگ است. وی پس از ورود به ایذج با شیخ الشیوخ این شهر به نام نوالدین كرمانی ملاقات كرده است. به گفتۀ وی، اتابك لر (افراسیاب دوم) به شیخ كه نظارت بر خانقاهها را نیز برعهده داشت، سخت احترام میگذاشت و بزرگان دولت هر صبح و شام به دیدار او میرفتند. ابن بطوطه همچنین گفته است كه نصرتالدین احمد پدر افراسیاب، 460 خانقاهآباد كرد كه 44 خانقاه آن در ایذج قرار داشت (همانجا). از كثرت این خانقاهها و نیز گرایش برخی از اتابكان لر به فرق صوفیه چنین برمیآید كه صوفیگری در قلمرو اتابكان لر رواج داشته است. حتی گفتهاند حسامالدین خلیل، پنجمین اتابك لر كوچك، خود را مرید ابن رفاعی (ه م) از مشاهیر صوفیۀ سدۀ 6 ق / 12 م و مؤسس طریقۀ رفاعیه میدانست. همچنین وی به اباحی گری روی آورد و از خلیفۀ عباسی اطاعت نكرد و به مغولان پیوست (ابنفوطی، الحوادث، 286؛ رشیدالدین، 1 / 606). هر چند گفتهاند كه بدرالدین مسعود برادر و جانشین حسامالدین خلیل كه به روایتی 4 هزار مسألۀ فقهی در مذهب شافعی در حفظ داشت (حمدالله، همان، 557- 558). با صوفیۀ میانۀ خوبی نداشت (منتخب التواریخ، 59-60).برخی از فرمانروایان لرستان چون یوسف شاه اول، اتابك لر بزرگ، دانشمندان و ادیبان را محترم میداشتند (وصاف، 249). هندوشاه بن سنجر كتاب تجارب السلف را به نام نصرتالدین احمد، فرزند یوسف شاه تألیف كرد (نک : هندوشاه، 1-2). همچنین شمسالدین فخری کتاب معیار نصرتی را در علم عروض و قافیه برای نصرتالدین احمد تألیف كرد و فضلالله بن عبدالله كتاب المعجم فی آثار ملوك العجم را در عهد همین اتابك نوشت (حاجی خلیفه، 2 / 1736، 1744).
ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1960 م؛ ابن بطوطه، محمد، رحلة، به كوشش محمد عبدالمعنم عریان و مصطفی قصاص، بیروت، 1987 م؛ ابن عربشاه، احمد، عجائب المقدور، قاهره، 1305 ق؛ ابن فوطی، عبدالرزاق، تلخیص مجمع الآداب، به كوشش مصطفی جواد، دمشق، 1965 م؛ همو، الحوادث الجامعة، بغداد، 1351 ق؛ اسكندربیك منشی، تاریخ عالم آرای عباسی، تهران، 1350 ش؛ اشپولر، برتولد، تاریخ مغول در ایران، ترجمۀ محمود میرآفتاب، تهران، 1365 ش؛ افوشتهای، محمود، نقاوة الآثار، به كوشش احسان اشراقی، تهران، 1350 ش؛ اقبال، عباس، تاریخ مغول، تهران، 1341 ش؛ ایزدپناه، حمید، آثار باستانی و تاریخی لرستان، تهران، 1363 ش؛ بدلیسی، شرفالدین، شرفنامه، به كوشش محمد عباسی، تهران، 1343 ش؛ جوینی، عطاملك، تاریخ جهانگشای، به كوشش محمد قزوینی، لیدن، 1329 ق / 1911 م؛ حاجی خلیفه، كشف؛ حافظ ابرو، عبدالله، جغرافیا، میكروفیلم شم 805 ف كتابخانۀ مركزی دانشگاه تهران؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به كوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1362 ش؛ همو، نزهة القلوب، به كوشش گ. لسترنج، تهران، 1362 ش؛ خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، به كوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1362 ش؛ رحیمزادۀ صفوی، علی اصغر، زندگانی شاه اسماعیل صفوی، به كوشش یوسف پورصفوی، تهران، 1341 ش؛ رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، به كوشش بهمن كریمی، تهران، 1362 ش؛ رُهربُرن، كلاوس، نظام ایالات در دورۀ صفویه، ترجمۀ كیكاوس جهانداری، تهران، 1357 ش؛ زامباور، ادوارد ریترفون، معجم الانساب و الأسرات الحاكمظ، ترجمۀ زكی محمدحسن بك و حسن احمد محمود، بیروت، 1400 ق / 1980 م؛ ساكی، علی محمد، جغرافیای تاریخی و تاریخ لرسان، خرمآباد، 1343 ش؛ شبانكارهای، محمد، مجمع الانساب، به كوشش هاشم محدث، تهران، 1363 ش؛ شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه، به كوشش عصامالدین اورونبایوف، تاشكند، 1972 م؛ عبدی، بیك شیراز، تكملة الاخبار، به كوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1369 ش؛ غفاری قزوینی، احمد، تاریخ جهانآرا، به كوشش محمد قزوینی، تهران، 1343 ش؛ فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، به كوشش محمود فرخ، مشهد، 1339 ش؛ قزوینی، محمد، تعلیقات بر تاریخ جهانگشای (نک : هم ، جوینی)؛ كتبی، محمود، تاریخ آل مظفر، به كوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1335 ش؛ لسترنج، گ.، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمۀ محمود عرفان، تهران، 1337 ش؛ لینپول، استانلی ودیگران، تاریخ دولتهای اسلامی و خاندانهای حكومتگر، ترجمۀ صادق سجادی، تهران، 1370ش؛ مازندرانی، عبدالله، رسالۀ فلكیه، به كوشش والتر هینتس، ویسبادن، 1331 ق / 1952 م؛ منتخب التواریخ معینی، مسنوب به معینالدین نطنزی، به كوشش ژان اوبن، تهران، 1336 ش؛ منجمباشی، احمد، جامع الدول، نسخۀ خطی كتابخانۀ سلیمانیه، شم 5019؛ میرخواند، محمد، روضة الصفا، 1339 ش؛ مینوی، مجتبی، تعلیقات بر سیرت جلالالدین مینكبرنی (نک : هم ، نسوی)؛ نسوی، محمد، سیرت جلالالدین مینكبرنی، به كوشش مجتبی مینوی، تهران، 1344 ش؛ نظامالدین شامی، ظفرنامه، به كوشش پناهی سمنانی، 1363 ش؛ وصاف الحضره، عبدالله، تاریخ وصاف، تهران، 1338 ش؛ هندوشاه بن سنجر، تجارب السلف، به كوشش عباس اقبال، تهران، 1313 ش؛ نیز:
Boyle, J. A., «Dynastic and Political History of the Īl-Khāns», The Cambridge History of Iran, Cambridge, 1968, vol. V; EI1; EI2; Howorth, H., History of the Mongols, London, 1888; Hammer-Purgstall, Geschichte der Ilchane, Amsterdam, 1974; Iranica; Petrushevsky, I. P., «The Socio-Economic Condition Iran under the Īl-Khāns», The Cambridge History of Iran, Cambridge, 1968, vol. V.
ابوالفضل خطیبی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید