صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / ابویزید نکاری /

فهرست مطالب

ابویزید نکاری


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 29 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله

اَبویزیدِنُكّاری، مَخلَد بن كَیداد (د 336 ق / 947 م)، رهبر اباضیان‌نكاری در شورش بر ضد فاطمیان شمال افریقا. بیشتر مورخان او را از بنی یفْرَن، تیره‌ای از بربرهای زناته دانسته‌اند (مسعودی، 334؛ ابن‌ابّار، 1 / 290؛ ابن‌خلدون، 7(1) / 22)، ‌اما درجینی (1 / 97) او را از تیرۀ بنی كندل مستقر در تطاوین دانسته است. پدرش كیداد اهل قسطیلیه از شهرهای توزر بود و در تادِمِكت و نواحی دیگر سودان به تجارت اشتغال داشت. مادرش هم كنیزی به نام سبُیكه بود. ابویزید در تادمكت (تادمكه) ‌كه از مراكز مهم تجاری بود و در مسیر ارتباطی بازرگانان اباضی شمال افریقا با سودان قرار داشت، به دنیا آمد (ابن حماد، 18؛ ابن خلدون، 4(1) / 84، 7(1) / 26).
ابویزید پس از مرگ پدرش كه ظاهراً در كودكی او اتفاق افتاد، با وجود فقر و تنگدستی، در توزر به كسب علم پرداخت. وی گرچه در آغاز از اباضیان وَهْبیه بود، ولی براثر معاشرت با اباضیان تندرونكاری به مذهب ایشان درآمد (درجینی، همانجا؛ مقریزی، اتعاظ، 109؛ طعیمه، 50-55) و از محضر ابوعمار عبدالحمید اعمی، رهبر نكاریه، بهره گرفت. آنگاه در تاهرت ضمن تعلیم كودكان، به تبلیغ نكاریه پرداخت و چون افكارش آشكار شد، به تقیوس ــ نزدیك توزر ــ رفت و مخفیانه كار خود را ادامه داد (ابن خلدون، 4(1) / 84، 7(1) / 27) تا در اوایل دولت فاطمیان در مغرب قیام كرد. مقریزی (همانجا) تصریح كرده كه او در 303 ق خروج كرد. برخی از مورخان كه گفته‌اند مهدی شهر المهدیه را در 303 ق (ابن اثیر، 8 / 94) به صورت دژی استوار در برابر تهدیدهای احتمالی ابویزید بنیاد نهاد (قاضی، 278؛ ابن اثیر، همانجا)، مؤید این نظر است. اینكه در منابع، تاریخ آغاز فعالیت ابویزید را به صورتهای گوناگون آورده‌اند (همو، 8 / 198؛ 316 ق؛ مقریزی، همانجا؛ 303 ق، المقفی، 119: 316 ق؛ ابن ابار، همانجا: 332 ق)، احتمالاً از آن رو بوده كه هر كدام به یك دوره از فعالیت و قیام او نظر داشته‌اند. به هر حال ابویزید در نتیجۀ فعالیتهای ضد فاطمی مورد تعقیب مهدی قرار گرفت و در 310 ق راهی حج شد، ولی به علتی نامعلوم این سفر را به پایان نرساند و به تقیوس بازگشت (ابن خلدون، همانجا) و تا 316 ق پیروان بسیاری در آنجا به دست آورد و ظاهراً از همین زمان آشكارا دست به قیام زد (مقریزی، اتعاظ، همانجا).
پس از درگذشت مهدی (322 ق)، جانشین او القائم به تعقیب ابویزید پرداخت، اما وی به شرق افریقا گریخت و پس از گزاردن حج در 325 ق مخفیانه به توزر بازگشت‌ (ابن خلدون، همانجا) و فعالیت خود را از سر گرفت، این بار توسط والی قسطیلیه دستگیر و در قیروان زندانی شد، اما طرفدارانش او را از زندان آزاد كردند (درجینی، 1 / 97- 99). پس از آن ابویزید در كوه اوراس (در الجزایر) سنگر گرفت و یاران فراوانی از جمله بنی كملان را كه از همكیشان او بودند، گرد آورد (ابن حماد، 19). القائم با سپاهیانی بسیار، اوراس را محاصره كرد. گفته‌اند این محاصره 7 سال طول كشید و پس از آن بود كه بسیاری از بربرها گردش را گرفتند و آوازه‌اش در همه جا پیچید (درجینی، 1 / 98- 99؛ ابن خلدون، 4(1) / 85). ابویزید به پشتیبانی همین یاران در 333 ق قسطیلیه را گشود و از آنجا به شهرها و نواحی دیگر شمال افریقا مانند تَبِسّه، مجانه، مُرماجَنّه و سبیبه تاخت و سپس اُربُس را كه دروازۀ افریقیه شمرده می‌شد، تصرف كرد و دولت فاطمی را در مغرب به جدّ مورد تهدید قرار داد؛ آنگاه رقّاده و قیروان را فتح كرد (تجانی، 22، 24، 25؛ ادریس، 282-283؛ ابن خلدون، 7(1) / 28- 29؛ مقریزی، همان، 110-113) و سرانجام القائم را در المهدیه به محاصره گرفت، اما كاری از پیش نبرد و به قیروان بازگشت (قاضی، همانجا؛ درجینی، 1 / 101-102؛ تجانی، 324-326). در صفر 334 نیز ابویزید تونس را فتح كرد و در آنجا دست به غارت و كشتار زد. مردم از القائم یاری خواستند و او نیز به تعقیب ابویزید پرداخت و پس از جنگهای خونین در ربیع‌الاول 334 وارد تونس شد، ولی در رمضان همان سال درگذشت (ادریس، 324-336). پس از او پسرش ابوالمنصور اسماعیل با كوشش هر چه بیشتر، آهنگ سركوب نكاریان كرد و پس از جنگهای پیاپی و خونین در نواحی تونس و قسنطینه و قیروان، در محرم 335 قیروان را گشود (همو، 374- 378؛ مقریزی، همان، 117- 118). 
در 335 ق ابویزید فرزندش ایوب را نزد خلیفه عبدالرحمن الناصر اموی به اندلس فرستاد و از او یاری خواست. خلیفه نیز اموال و سپاهیانی به تاهرت گسیل داشت، ولی كاری از پیش نرفت و ایوب كشته شد (ابن عذاری، 2 / 214؛ قس: ادریس، 273) و عقب‌نشینیهای پیوستۀ ابویزید كه از اواخر 334 ق آغاز شده بود، همچنان ادامه یافت. از ربیع‌الاول 335 المنصور به تعقیب وی در مغرب میانه پرداخت كه تا محرم 336 به درازا كشید (همو، 386-442). سرانجام طی نبردی سخت كه در همین تاریخ روی داد، سپاه ابویزید فروپاشید و خود او مجروح و دستگیر شد و پس از چند روز درگذشت و به فرمان المنصور پوستش را پر از كاه كردند و بشارت فتح به همه جا فرستادند (ابن‌اثیر، 8 / 441؛ تجانی، 327). المنصور در محل وقوع آخرین جنگ، شهر «المنصوریه» را بنا كرد و خود در آنجا مستقر شد (ابن خلكان، 1 / 235).
پس از ابویزید، فرزندش فضل دست به قیام زد، ولی او نیز به زودی كشته شد (درجینی، 1 / 102-104). ظاهراً با دستگیری و كشته شدن معبد بن خزرزناتی، از یاران ابویزید، در 341 ق (مقریزی، المقفی، 186)، آخرین تحركات نكاریان پیرو ابویزید نیز درهم شكست. به گفتۀ ابن حماد (همانجا)، ابویزید دارای 4 پسر به نامهای یزید، یونس، ایوب و فضل بود. ادریس بن حسن دو فرزند دیگر به نامهای احمد و ابراهیم نیز برای ابویزید برشمرده است (ص 383). 
اطلاعاتی كه دربارۀ ‌ابویزید در دست است، غالباً روایت شده از كسانی است كه از لحاظ اعتقادی مخالف او بوده‌اند و ازاین‌رو محتملاً برخی از آنچه دربارۀ او و یارانش گفته‌اند، گزافه و یا توأم با حقد و كینه است. در منابع شیعیان فاطمی و اسماعیلی، چنین گرایشی به وضوح دیده می‌شود. قاضی نعمان (ص 272) او را «دجال لعین» خوانده و یكی از شاعران او را «ابوالكبائر» لقب داده است (ابن حماد، 35). ادریس بن حسن كه از داعیان متعصب فاطمی است، پیش از دیگران از فساد وتباهیهای ابویزید سخن گفته و بر او به شدت تاخته است (نک‍ : ص 299-301).
به گفتۀ ابن خلكان (همانجا) او تظاهر به زهد می‌كرد و پشمینه می‌پوشید، هر چند كه به گفتۀ ‌ابن حماد (ص 20-21) بعداً تغییر روش داد. او قلنسوه‌ای بر سر و تسبیحی بر گردن داشت (ابن ابی دینار، 58) و چون همواره سوار خر بود، به «صاحب حمار» شهرت یافت (ابن اثیر، 8 / 94). نكاریان او را با عنوان «شیخ مؤمنان» به رهبری خود برگزیدند. وی خروج بر سلطان جائر را واجب می‌دانست و مسلمانان مخالف نكاریه را تكفیر می‌كرد و خون و مالشان را مباح می‌شمرد (ابن خلدون، همانجا). قیام و فتوحات او خونریزی‌، فساد و ویرانی بسیار به بار آورد. گویند حدود 000‘30 آبادی به دست او ویران شد (درجینی، 1 / 101) و حدود 000‘400 تن در جنگهای او كشته شدند (مسعودی، 334؛ ابن ابار، 1 / 290). به روایت ادریس بن حسن (ص 266)، ابویزید برای جلب طرفداران خود، ‌غارت اموال و تجاوز به زنان را روا می‌شمرد. به سبب این عقاید تند، ‌اباضیان وهبی از وی كناره گرفتند (درجینی، 1 / 100). حتی برخی از یاران و نزدیكانش نیز به مخالفت با او برخاستند، به گفتۀ ابوزكریا ورجلانی (ص 172) ‌یكی از یارانش در این باب به او اعتراض كرد، ولی بلافاصله كشته شد. به روایت ادریس بن حسن (ص 324)، حتی ابوعمار اعمی هم به اعتراض برخاست. هر چند كه خود او هنگام مواجهه با المنصور در ساعاتی پیش از مرگ، از این اتهامات تبری جست و مدعی شد كه سپاهیانش جاهلانه مرتكب فساد شده‌اند (همو، 447؛ مقریزی، المقفی، 169). 
با اینهمه قرائنی از همكاری دیگر فرقه‌های خارجی با او در دست است كه احتمالاً وعدۀ تشكیل شورا برای تعیین خلیفه و برخورداری از غنائم، موجب همكاری آنان با وی شد (ابن خلدون، 7(1) / 28). در عین حال بی‌گمان ناخشنودی عمومی مردم مغرب از شیوۀ جبارانۀ فاطمیان در تحمیل عقائد مذهبی خود بر مردم و نیز استبداد و خشونت مهدی و فقر و محرومیت مردم بر اثر غارت و مالیاتهای گزاف، درگرایش آنان به ابویزید مؤثر بوده است (نک‍ : مارسه، 150-152). 
از نكات مهم در جنبش ابویزید، ‌ارتباط او با الناصر خلیفۀ اموی اندلس است (نک‍ : ابن عذاری، 2 / 214؛ بكیر محمود، 1 / 13؛ ابن خلدون، 1(4) / 84-85؛ ادریس، 373). ادریس بن حسن افزون بر ذكر یاری خواستن ابویزید از الناصر در 334 ق، ذیل حوادث سال 335 ق نیز آورده است كه بین ابویزید و خلیفۀ اموی مراسلات و مكاتبات برقرار بود (ص 385-386). قدرت یافتن عبیدیان شیعی در شمال افریقا و مغرب كه به زبان امویان اندلس بود، طبعاً اینان را به دوستی و همكاری با ابویزید برمی‌انگیخت. اگر شورش ابویزید به تحریك امویان صورت نگرفته باشد، بی‌گمان امویان در تشویق وتقویت آن سهم مهمی داشتند. قابل تأمل است كه پس از گشودن قیروان، فقیهان مالكی آن دیار به جهاد بر ضد فاطمیان به رهبری ابویزید فتوا دادند. البته این امر، بیش از آنكه حاصل جاذبه‌های اعتقادی ابویزید باشد، نتیجۀ مخالفت علمای مالكی با تشیع به ویژه با اسماعیلیان بود، هرچند بكیر محمود (همانجا) تصریح كرده كه حمایت خلیفۀ اموی اندلس از ابویزید به سبب پشتیبانی او از مالیكان بوده است، اما از علل سیاسی نیز نمی‌توان چشم پوشید. شاهد این مدعا، حمایت زیری بن مناد صنهاجی و دیگر فرمانروایان مالكی مذهب مغرب از المنصور است (ابن حماد، 27، 29). به نظر می‌رسد كه دو عامل سبب حمایت فرمانروای صنهاجی و دیگر فرمانروایان مغرب از امام فاطمی شده باشد: یكی تقویت مغرب در برابر اندلس و دیگر، ‌رقابتهای دو طایفۀ بربر صنهاجه و زناته (ابن خطیب، 288). از آنجا كه بربرهای زناته ــ احتمالاً به سبب پیوند طایفه‌ای و یا به سبب گرایش آنان به امویان اسپانیا ــ از ابویزید هم پیمان با خلیفۀ ‌اموی حمایت كردند، زیری بن مناد و پیروانش نفع خود را در تقویت فاطمیان دیدند. با اینهمه، حمایت سنیان مالكی از ابویزید، گرایش خوارج را به سنی‌گری كه از یك سده، پیش آغاز شده بود، بیشتر كرد (مارسه، 148).
با وجود اینكه مردم در آغاز از ابویزید پشتیبانی كردند، اما شواهدی حاكی از آن است كه تمایل آنها دیری نپایید و حتی یك بار مردم قیروان مانع ورود او به شهر شدند (مقریزی، اتعاظ، 120). بی‌شك یكی ازعوامل روی گردانی مردم و در نتیجه شكست ابویزید، افراط در كشتار مخالفان و قساوتها و ویرانیهای بسیار بود (تجانی، 27).

مآخذ

ابن ابّار، محمد، الحلة السیراء، به كوشش حسین مؤنس، قاهره، 1969 م؛ ابن ابی دینار، محمد، ‌المؤنس فی اخبار افریقا و تونس، به كوشش محمد شمام، تونس، 1387 ق / 1967 م؛ ابن اثیر، الكامل؛ ابن حماد، محمد، اخبار ملوك بنی عبید و سیرتهم، الجزایر، 1346 ق؛ ابن خطیب، محمد، اعمال الاعلام، به كوشش ا. لوی پرووانسال، بیروت، 1956 م؛ ابن خلدون، العبر؛ ابن خلكان، وفیات؛ ابن عذاری، احمد، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، به كوشش ج. س. كولن و لوی پرووانسال، لیدن، 1951 م؛ ابوزكریا ورجلانی، یحیی، السیرة و اخبار الائمة، به كوشش عبدالرحمن ایوب، تونس، 1405 ق / 1985 م؛ ادریس بن حسن، ‌عمادالدین، تاریخ الخلفاء الفاطمیین بالمغرب (بخشی از عیون الاخبار)، به كوشش محمد یعلاوی، بیروت، 1985 م؛ بكیر محمود، احمد، مقدمه بر تریب المدارك قاضی عیاض، بیروت، 1387 ق / 1967 م؛ تجانی، عبدالله بن محمد، رحلة، به كوشش حسنی عبدالوهاب، تونس، 1377 ق / 1958 م؛ درجینی، احمد، ‌طبقات المشایخ بالمغرب، به كوشش ابراهیم طلای، الجزایر، 1974 م؛ طعیمه، صابر، الاباضیة، بیروت، 1986 م؛ قاضی نعمان بن محمد، رسالة افتتاح الدعوة، به كوشش وداد قاضی، بیروت، 1970 م؛ مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، لیدن، 1893 م؛ مقریزی، احمد، ‌انعاظ الحنفاء، به كوشش جمال‌الدین شیال، قاهره، 1367 ق / 1948 م؛ همو، المقفی الكبیر، به كوشش محمد بعلاوی، بیروت، 1407 ق / 1987 م؛ نیز:

Marçais , Georges, La Berbérie musulmane, Paris, 1946.

حسن یوسفی اشكوری

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: