صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / هنر و معماری / ابوالقاسم فرهنگ /

فهرست مطالب

ابوالقاسم فرهنگ


آخرین بروز رسانی : یکشنبه 9 آذر 1399 تاریخچه مقاله

اَبوالْقاسِمِ فَرْهَنْگ (1242- 1309 ق / 1827-1892 م)، ادیب، فرهنگ‌نویس، شاعر، خوشنویس و نگارگر.

زندگی و آثار

ابوالقاسم چهارمین فرزند ذكور وصال شیرازی سخن‌سرای معروف است (فسایی، چ سنگی، 2 / 70) كه گویا وصال به اشارۀ میرزا ابوالقاسم صامت معروف به میرزای سكوت، وی را ابوالقاسم نامیده است (معصوم علیشاه، 3 / 379). ابوالقاسم فرهنگ را می‌توان یكی از آخرین نمونه‌های تربیت‌یافتگان علمی و ادبی قدیم ایران به‌شمار آورد، زیرا چنانكه در شرح حالش نوشته‌اند، گذشته از پایگاه والایی كه در خوشنویسی داشت، با علوم ادبی، ریاضی، جفر و رمل هم آشنایی داشت و به تشویق قاآنی زبان فرانسه را نیز تا حدی فرا گرفته بود (همانجا؛ اعتمادالسلطنه، 206؛ روحانی، 400).
در این میان شاعری او به لحاظی درخور توجه بیشتری است، زیرا شعر او با داشتن ویژگیهای ادبی آن روزگار در حقیقت تبلوری از واكنشهای عاطفی شاعر در برابر محیط محسوب می‌شود. وی در 1304 ق برای معالجه، سفری به فرانسه كرد. او چكامۀ مفصلی در این سفر سروده است كه شاید بتوان آن را نخستین واكنش یك شاعر ایرانی دربارۀ «فرنگستان» دانست (رضازاده، 626- 628). این قصیده حاوی وصف شهر پاریس و ملاحظاتی راجع به طرز حكومت در نظام جمهوری و آمیخته به واژه‌های فرانسوی از باب تفنن است (براون، 208-210).
از دیوان ابوالقاسم فرهنگ كه بالغ بر 000‘10 (روحانی، 402) و به قولی حدود 000‘20 (عشرت، 557) بیت فارسی و عربی است، نسخه‌هایی در دست است (منزوی، خطی مشترك، 9 / 2207).
قصیده‌ها، قطعه‌ها و نمونه‌هایی از شعر او را منابع مختلف نقل كرده‌اند (ماهیار، شم‍‍ 4، ص 433، 445؛ عشرت، 558-565، 664- 668؛ ركن‌زاده، 4 / 133-135؛ دیوان بیگی، 2 / 1360-1370؛ معصوم علیشاه، 3 / 380، 381؛ روحانی، 404-421؛ براون، همانجا؛ هدایت، 2 / 808-817).
آثار ابوالقاسم فرهنگ، او را شاعری سنت‌گرا و تا حدی پیرو گویندگان بزرگ پیشین می‌شناساند. از آن جمله می‌توان از قصیده‌ای نام برد كه در آن ضمن شكایت از اهل استیفا و قلم، تلمیح لطیفی به مغایرت نام مزرعۀ خود به نام «هنا» با «حنا» دارد كه موجب استرداد آن مزرعه شده است (روحانی، 403- 404). احتمال می‌رود كه این بیتها به پیروی از قصیدۀ معروف «اگر محول كار جهانیان نه قضاست» انوری (1 / 41)، یا قصیدۀ «گیتی كه اولش عدم و آخرش فناست» ظهیر فاریابی (ص 17)، سروده شده باشد. چنانكه در مسمطهای او، تأثیر منوچهری به خوبی محسوس است (عشرت، 557- 558، 562). وی گذشته از دیوان شعر، آثار ادبی دیگری نیز دارد، مانند ذخرالسفاهة علی طب‌ البلاهة، یا ذخرالسفه علی طب البله به نثر كه چون بیتی دربارۀ سكنجبین داشته، به نام سكنجبینیه شهرت یافته (ماهیار، شم‍‍ 4، ص 445) و چند بار به طبع رسیده است. این كتاب یا رساله كه به اشتباه به نام محمد هاشم بن شیخ مفید در مجلۀ ارمغان (س 1312 ش، شم‍ 6، ص 433-440 و شم‍ 7، ص 485- 488) به چاپ رسیده (نك‍ : عشرت، 557)، هر چند رساله‌ای است فكاهی و آمیخته به طنز، اما اشارتی به مسائل گوناگونی چون فقه، حدیث، موسیقی، هندسه، عروض و جفر در آن وجود دارد (ماهیار، شم‍ 4، ص 446).
یكی از آثار ارزندۀ ابوالقاسم فرهنگ، واژه‌نامه‌ای است با عنوان فرهنگ فرهنگ كه ظاهراً حدود 1276 ق تألیف شده است و دو نسخۀ خطی از آن در كتابخانۀ ملی تهران نگاهداری می‌شود (نك‍ : دنبالۀ مقاله). از دیباچۀ این كتاب یا مقدمۀ آن چنین برمی‌آید كه ابوالقاسم به لحاظ علاقه به فرهنگ ایران، سعی كرده است تا آنجا كه می‌تواند، از واژه‌های دری و پهلوی گرد آورد و در ضمن، مترادفهای فارسی، تركی و عربی آنها را، به ترتیب الفبا در 31 باب همراه با واژه‌های ویژه در 29 باب بیاورد. ازاین‌رو وی واژه‌ها را در بابهای بیست‌و نه ‌گانۀ مذكور برحسب موضوع دسته‌بندی كرده و «اسامی و نامها»، «اسلحۀ حرب»، «اشجار و درختان»، «الوان و رنگها»، و نظایر آنها را شرح داده است (ملی، 3 / 246-247). با آنكه نداشتن شواهدی از نظم و نثر یا نبودن هیچگونه اشاره‌ای به شیوۀ تألیف و نام مآخذ یا مراجع مورد استفادۀ مؤلف از دیدگاه انتقادی، ضعفی برای فرهنگ فرهنگ تلقی می‌شود، اما باتوجه به تاریخ چاپ انجمن آرای ناصری [1288 ق]، چنین به نظر می‌رسد كه این كتاب بعد از انتشار دساتیر ملافیروز [1234 ق] (پورداوود، 1 / «پنجاه و دو»؛ معین، 1 / «صد و سی و چهار») و شاید هم با استفاده از آن تألیف شده باشد. از این‌رو در عین خالی نبودن از واژه‌های مجعول یا غیر اصیل، در حد خود شایان توجه و یكی از نخستین گامهای برداشته شده، در این راه است.
از آثار دیگر ابوالقاسم فرهنگ شرح حدائق‌السحر رشیدالدین وطواط به شیوۀ چهار مقالۀ نظامی عروضی است (روحانی، 401) و ترجمۀ البارع فی احكام النجوم ابوالحسن علی بن ابی الرجال شیبانی قیروانی كه به تشویق معتمدالدوله والی فارس آغاز شده و چون ناتمام مانده بوده، پس از درگذشت ابوالقاسم فرهنگ به وسیلۀ میرزا محمد امین موسوی خراسانی كامل شده است (دانش‌پژوه، 2 / 67؛ منزوی، خطی، 1 / 257). همچنین رساله‌ای دربارۀ خاندان وصال به درخواست فسایی مؤلف فارسنامۀ ناصری تألیف كرده بوده است كه طبعاً به مصداق اهل البیت بودن، می‌تواند مستند و سودمند باشد (فسایی، چ سنگی، 2 / 64- 73).
ابوالقاسم فرهنگ دو سفر كوتاه یكی در 1277 ق و دیگری پس از درگذشت برادرش وقار در 1299 ق به تهران كرد (روحانی، 402، 403).
او برخلاف آنچه فرصت شیرازی نوشتۀ (ص 355)، نه در 1308 ق، بلكه به دلیل ماده تاریخی كه نعمت فسایی در رثای او سروده: «شافع فرهنگ راد ای دل ابوالقاسم بود» در 1309 ق درگذشته (آقابزرگ، 9(3) / 829؛ نیز نك‍ : روحانی، 403؛ فسایی، چ 1367 ش، 2 / 1012) و در حرم سید میرمحمد بن موسی كاظم (ع) [برادر شاه چراغ] مدفون است (فرصت، 355، حاشیه).

مآخذ

در پایان مقاله.

تقی بینش

خوشنویسی و نگارگری

فرهنگ را نویسندگان همزمان وی در ردۀ استادان خوشنویسی به شمار آورده‌اند. فسایی «بدایع قلم زیبا رقم» او را «نور فزای دیدۀ اولی الابصار» دانسته (چ سنگی، 2 / 70)، فرصت خط او را «نیكو» وصف كرده (ص 355)، اعتمادالسلطنه وی را در خوشنویسی «استاد» شمرده است (ص 206) و به گفتۀ معصوم علیشاه وی «از استادان گوی مسابقت ربود» (3 / 379). نویسندگان معاصر از این پیش‌تر رفته، او را در كتابت قلم ثلث، همتای یاقوت مستعصمی دانسته‌اند كه «هفت قلم» را نیز خوش می‌نوشته و تنها كتابت نستعلیق او به نیكویی دیگر اقلام خطش نبوده است (روحانی، 400-401)، اما خود او با فروتنی در شرح حال خویش چنین آورده كه: «خط نسخ و شكسته و تعلیق و ثلث و رقاع را می‌نویسد» (فسایی، همانجا) و به نگارگری خود نیز اشاره‌ای ندارد. آثار شناخته شدۀ او در خوشنویسی و نگارگری از این قرار است:

الف ـ خوشنویسی

1. كتابت شرح قصیدۀ اشكنوانیه (مختصر و ناقص)، به قلم نسخ و تاریخ كتابت 1264 ق، موجود در كتابخانۀ آستان قدس رضوی (آستان، 7(2) / 621-622)؛ 2. كتابت خواص السور، در حاشیۀ یك جلد كلام‌الله مجید (به خط پدرش میرزا كوچك وصال در 1260 ق) به قلمهای نسخ، شكسته، نستعلیق، رقاع و شكسته تعلیق كتابت خفی عالی با رقم «ابوالقاسم ابن الوصال» در 1272 یا 1273 ق (بیانی، فهرست، 22-23؛ آتابای، فهرست قرآنها، 32)؛ 3. دیوان اشعار شاعر به قلم نستعلیق خوش كه در كتابخانۀ ذكاءالملك فروغی نگاهداری می‌شده است (عشرت، 557) و از محل كنونی آن اطلاعی دردست نیست؛ 4. رسالۀ ذخر السفاهة علی طب البلاهة، تاریخ كتابت 1278 ق (منزوی، خطی، 5 / 3572، 3579)؛ 5. حدائق‌السحر رشید وطواط به قلم نسخ كتابت [و] شكسته كتابت خوش، به تاریخ 1278 ق (بیانی، احوال، 4 / 10)؛ 6. كتابت 4 بیت شعر عربی به قلم نسخ از 8 بیتی كه وقار به فارسی و عربی در رثا و ماده تاریخ مرگ داوری (1283 ق) سروده و بر سنگ قبر وی منقور است و هم‌اكنون در موزۀ احمد بن موسی (شاه چراغ) نگاهداری می‌شود (روحانی، 300؛ نورانی، 7)؛ 7. فرهنگ فرهنگ، به قلم نستعلیق خوش با رقم «ابوالقاسم فرهنگ ابن الوصال» و تاریخ كتابت 1294 ق در كتابخانۀ ملی تهران (فهرست نشده است؛ بابك، یادداشت). این نسخۀ نفیس برای فرهاد میرزا معتمدالدوله، والی فارس نوشته شده و به او تقدیم شده است. نسخۀ دیگری از این فرهنگ به قلم شكسته نستعلیق و تاریخ كتابت و تألیف 1276 ق در همانجا (شم‍ 1212 ف) نگاهداری می‌شود (ملی، 3 / 246-247). این نسخه اگرچه رقم كاتب ندارد، اما بی‌تردید به خط ابوالقاسم فرهنگ و نسخۀ اصلی و نخست فرهنگ فرهنگ است؛ 8. یك قطعه مشق به اقلام ثلث، نسخ، رقاع، تعلیق و شكسته به تاریخ 1304 ق در یك مجموعۀ خصوصی در تهران (طاووسی، گنجینه، 161)؛ 9. قطعاتی به قلم شكسته كتابت خوش در مرقع داوری، در كتابخانۀ پیشین سلطنتی تهران (آتابای، فهرست مرقعات، 287)؛ 10. بخش كتابت شده به قلم نسخ كتاب عشرۀ كامله اثر وقار شیرازی را نیز به فرهنگ نسبت داده‌اند (طاووسی، مقدمه، «دو»)؛ 11. از كتابت چند جلد كلام‌الله مجید به خط وی نیز یاد شده كه نشانی از آنها در دست نیست (روحانی، 401).

ب ـ نگارگری

1. یك مجلس از حدود 73 مجلس آبرنگ شاهنامۀ داوری با رقم «فرهنگ بن وصال» و تاریخ 1272 ق در موزۀ رضا عباسی تهران (نك‍ : نورانی، 9)؛ 2. تك‌چهرۀ سیاه قلم از یك شاهزادۀ جوان قاجار با كلاه بلند و رقم «عمل كمترین بندگان ابوالقاسم شهر صفر سنۀ 1280» (با حروف لاتین) در یك مجموعۀ خصوصی در تهران (یادداشتهای مؤلف)؛ 3. شبیه وصال شیرازی با عبا و عمامه در حالی كه به دو متكا تكیه داده و در پیش او یك صندوقچه و چند جلد كتاب قرار دارد، با رقم «شبیه مرحوم وصال شیرازی است كتبه ابوالقاسم» (با حروف لاتین) (ماهیار، شم‍ 2، ص 239)؛ 4. تصویر آبرنگ یكی از رجال عصر قاجار با كلاه بلند و قبا و كلیچه كه كتابی در دست دارد. بدون رقم نگارگر در یك مجموعۀ خصوصی در تهران (یادداشتهای مؤلف)؛ 5. نسخۀ اصلی رسالۀ ذخر السفاهة نیز مصور بوده است (ماهیار، شم‍ 4، ص 446، حاشیه).
بررسی آثار خطی موجود و معرفی شدۀ ابوالقاسم فرهنگ نشان می‌دهد كه وی از قطعه‌نویسی پرهیز داشته و بیشتر به كتابت تألیفات خود می‌پرداخته و در كتابت اقلام گوناگون ازجمله قلم نستعلیق كتابت توانا بوده است.

مآخذ

آتابای، بدری، فهرست قرآنهای خطی كتابخانۀ سلطنتی، تهران، 1351 ش؛ همو، فهرست مرقعات كتابخانۀ سلطنتی، تهران، 1353 ش؛ آستان قدس، فهرست؛ آقابزرگ، الذریعة؛ اعتمادالسلطنه، محمد حسن خان، المآثروالآثار، تهران، 1307 ق؛ انوری ابیوردی، علی بن اسحاق، دیوان، به كوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1364 ش؛ بابك، زینت، یادداشت برای مؤلف؛ براون، ادوارد، تاریخ ادبیات ایران از آغاز عهد صفویه تا زمان حاضر، ترجمۀ غلامرضا رشید یاسمی، تهران، 1316 ش؛ بیانی، مهدی، احوال و آثار خوشنویسان، تهران، 1358 ش؛ همو، فهرست نمونه‌های خطوط خوش كتابخانۀ شاهنشاهی ایران، تهران، 1329 ش؛ پورداوود، ابراهیم، «دساتیر»، مقدمۀ برهان قاطع محمد حسین بن خلف تبریزی، به كوشش محمد معین، تهران، 1357 ش؛ دانش‌پژوه، محمدتقی، «فهرست نسخه‌های خطی كتابخانۀ خصوصی دكتر اصغر مهدوی»، نشریۀ كتابخانۀ مركزی دانشگاه تهران، نسخه‌های خطی، تهران، 1340-1341 ش، شم‍ 2؛ دیوان بیگی شیرازی، احمد، حدیقة الشعراء، به كوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1365 ش؛ رضازادۀ شفق، صادق، تاریخ ادبیات ایران، شیراز، 1352 ش؛ ركن‌زاده آدمیت، محمدحسین، دانشمندان و سخن‌سرایان فارس، تهران، 1340 ش؛ روحانی وصال، علی، گلشن وصال، تهران 1319 ش؛ طاووسی محمود، گنجینۀ هنر، شیراز، 1366 ش؛ همو، مقدمه بر عشرۀ كاملۀ وقار شیرازی، شیراز، 1360 ش؛ ظهیر قاریابی، طاهر بن محمد، دیوان، به كوشش تقی بینش، مشهد، 1337 ش؛ عشرت شیرازی، محمد شفیع، «فرهنگ شیرازی»، ارمغان، 1312 ش، س 14، شم‍ 8 و 9؛ فرصت حسینی شیرازی، محمد نصیر، آثار عجم، بمبئی، 1312 ‌ق؛ فسایی، حسن بن حسن، تاریخ فارسنامۀ ناصری، تهران، چ سنگی؛ همو، همان، به كوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1367 ش؛ ماهیار نوایی، یحیی، «خاندان وصال شیرازی»، ‌نشریۀ دانشكدۀ ادبیات تبریز، 1334 ش، س 7، شم‍ 2 و 4؛ معصوم علیشاه، محمد معصوم، طرائق الحقائق، به كوشش محمد جعفر محجوب، تهران، 1345 ش؛ معین، محمد. مقدمه و حاشیه بر برهان قاطع محمد حسین بن خلف تبریزی، تهران، 1357 ش؛ ملی، خطی، منزوی، خطی؛ همو، خطی مشترك؛ نورانی وصال، عبدالوهاب، «شاهنامۀ داوری»، موزه‌ها، تهران، 1370 ش، شم‍ 11؛ هدایت، رضاقلی، مجمع الفصحا، به كوشش مظاهر مصفا، تهران، 1340 ش؛ یادداشتهای مؤلف.

محمدحسن سمسار

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: