ابوقطیفه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/224985/ابوقطیفه
شنبه 8 اردیبهشت 1403
چاپ شده
6
اَبوقَطیفه، عمرو بن ولید بن عُقبه (د ح 70 ق / 689 م) شاعر اموی. بیشتر منابعی كه به شرح حال وی پرداختهاند، تنها به ذكر نام و ماجرای تبعید شدن او به شام بسنده كردهاند. كاملترین این منابع، الاغانی ابوالفرج اصفهانی است كه مطالب آن از كتابهای نسب قریش زبیری و انساب الاشراف بلاذری برگرفته شده است.كنیۀ واقعی او ابوالولید است (ابوالفرج، 1 / 20؛ مرزبانی، 67) و گویا به دلیل انبوهی مو به ابوقطیفه شهرت یافته است (زبیری، 146؛ بلاذری، 5 / 127). جد وی عُقبة بن ابی مُعَیط از مخالفان سرسخت پیامبر اكرم (ص) بود كه در غزوۀ بدر اسیر شد و به روایتی به دست رسول اكرم (ص) به قتل رسید (ابوالفرج 1 / 18، نیز نك : 1 / 20، رفتار توهینآمیز وی با رسول اكرم (ص) در مكه). مادرش، رُبَیع دختر ذوالخمار از قبیلۀ بنیاسد بن خزیمه بود (زبیری، همانجا). پدرش ولید، از جانب مادر، با عثمان بن عفان برادر بود و عثمان در زمان خلافت خود ولایت كوفه را به او سپرد حكایت نماز خواندن ولید نیز در حال مستی در مسجد كوفه مشهور است (نك : ابوالفرج، همانجا). ابوقطیفه در شعری كه در هجای عبدالملك پرداخته، به اصل و نسب خویش و مادرش افتخار كرده است (همو، 1 / 34). وی مریم، دختر عثمان بن عفان را به همسری گرفته بود (بلاذری، 5 / 12)، اما پس از چندی كه علت آن معلوم نیست، او را طلاق داد و سپس در شعری پشیمانی خود را از این كار ابراز داشت (ابوالفرج، 1 / 35).وی اصولاً در مدینه ساكن بود و اگرچه در دستگاه سیاسی امویان دست نداشت، اما با توجه به پیوند نزدیك با عثمان همطرازی با بزرگان زمان، سخت مورد توجه امویان بود و خود نیز از طرفداران آنان به شمار میآمد (همو 1 / 31). به همین سبب عبدالله بن زبیر، هنگامیكه والی حجاز شد، ابوقطیفه و جمعی از هواخواهان بنیامیه را به شام تبعید كرد (همانجا). وی در زمان تبعید به سرودن اشعاری اندوهناك در دوری از وطن پرداخت. یكی از این اشعار، چندان سوزناك است كه به قول ابوالفرج (1 / 29) باعث مرگ زنی شد كه از دیار خویش دور افتاده بود.بنابر گزارش ابوالفرج (1 / 34)، او در شام به نزد عبدالملك بن مروان شتافت، اما گویی عبدالملك او را آنچنانكه شایستۀ وی بود، پذیرا نشد، زیرا به روایت مرزبانی، (ص 68)، هنگامی كه وی همزمان با خالد نوادۀ معاویه وعبدالله بن جعفر به بارگاه عبدالملك وارد شد، آن دو تن را بر وی مقدم داشتند. این امر موجب گلۀ او شد و در شعری كه از بزرگ منشی نیز تهی نیست، متذكر شد كه تنها هنگام نیازاست كه امویان به او و خاندانش روی آوردند و اینك، دو تن را كه در دل دشمن بنیامیهاند، بر وی مقدم میدارند.گویا هرگز میان او و خلیفه آشتی برقرار نشد، زیرا دو قطعۀ كوچك دیگری كه ابوالفرج (همانجا) از او نقل كرده، هجای بیپردۀ عبدالملك است. در قطعۀ اول، اصل و نسب خویش را بسی ارجمندتر از نسب خلیفه میانگارد. این هجا خشم عبدالملك را برانگیخت و اگر «حرمت او نبود، البته جانش را میستاند» (همانجا). ظاهراً تأثیرپذیری عبدالله بن زبیر از شعر او خالی از برخی اهداف سیاسی نیز نبوده است، زیرا در روایتی (همو، 1 / 31) چنین میخوانیم كه چون كسی خبر فتح «عراقین» را به عبدالملك داد، وی به ابوقطیفه كه میدانست سخت شیفتۀ مدینه است، گفت كه اینك راه مدینه بر تو باز شده است (البته تا حدود 73 ق عراق جزء حكومت عبدالله بن زبیر در حجاز بوده است)، اما او در قطعۀ كوتاهی از تصدیق این خبر خودداری كرد. گویا براساس این ملاحظات بود كه عبدالله به او اجازۀ بازگشت داد، اما وی به روایت ابوالفرج (همانجا)، در راه بازگشت، درگذشت. بر این اساس میتوان پنداشت كه او چند سالی پیش از فتح مكه به دست حجاج بن یوسف، درگذشته باشد (نك : زركلی، 5 / 87، كه سال درگذشت او را 70 ق آورده است).مضمون اشعار ابوقطیفه افزون بر فخر و غزل، بیشتر اندوه از دوری وطن، گریه بر اطلال و اشتیاق به قوم خویش بوده است (ابوالفرج، 1 / 26-31). اگرچه وی در زمان خویش چندان مشهور نبود، اما هنگامی كه هارونالرشید دستور داد تا 100 نمونه از بهترین ترانههای شاعران را گرد آورند، شعر وی مقام نخست را به دست آورد (همو، 1 / 7- 8، 11) و بعدها یكی از مبانی تألیف كتاب الاغانی شد.بدیهی است كه نمیتوان به صحت همۀ این اشعار اعتماد كرد. روایت اشتیاق او به مدینه و چگونگی عفو ابن زبیر به چند شكل نقل شده است، قطعۀ اشتیاق به مدینه نیز كه ظاهراً باید یك شعر باشد، اینك بر چند قطعه بالغ شده است (نك : همو، جم ) و گویی جاعلان شعر خواستهاند ــ همچنانكه معمول راویان و شعرپردازان این عصر بوده است ــ به تقلید از آن مایۀ نخستین كه غالباً افسانهای بیش نیست، قطعات دیگری بسرایند و بدینسان مشهور گردند. آنچه دربارۀ اشعار اشتیاق به مدینه میتوان ذكر كرد، آن است كه تقریباً همهجا معانی یكی است اما الفاظ و قوافی دگرگون شده است.از شاعر دیوانی برجای نمانده است و مجموع ابیات موجود، از 50 بیت تجاوز نمیكند (زبیری، 146، 177؛ بلاذری، 5 / 127؛ ابوالفرج، 1 / 11، 26-31، 34-35؛ ابن شجری، 165).
ابنشجری، هبةالله، الحماسة، حیدرآباد دكن، 1345 ق؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، 1383 ق / 1963 م؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به كوشش گویتین، بیتالمقدس، 1936 م؛ زبیری، مصعب، نسب قریش، به كوشش لوی پرووانسال، قاهره، 1953 م؛ زركلی، اعلام، مرزبانی، محمد، معجمالشعراء، به كوشش عبدالستار احمد فراج، بیروت، 1379 ق / 1960 م.
رضوان مساح
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید