ابوالقاسم نائینی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/224979/ابوالقاسم-نائینی
شنبه 8 اردیبهشت 1403
چاپ شده
6
اَبوالْقاسِمِ نائینی، ملقب به سلطان الحكماء (1245-1322 ق / 1829-1904 م)، فرزند میرزا محمد جعفر، طبیب و مدرس مدرسۀ دارالفنون. نسب وی ــ چنانكه نوشتهاند ــ از طرف پدر به سلطان محمد خدابنده (680-716 ق / 1281-1316 م) اولین پادشاه شیعی مغول و از سوی مادر به مجلسی میرسد (سلطانی، 25؛ معلم، 4 / 1242، 1248).وی در نائین زاده شد. در همان سالهای نخست زندگی پدر و مادر خود را از دست داد. در 7 سالگی به اصفهان رفت و در مدرسۀ نیم آورد، مقدمات عربی را نزد آخوند ملامحمد حسن نائینی فرا گرفت و در 1260 ق برای آموختن علم رسمی به یزد رفت و نزد استادانی چون میرزا زینالعابدین، آقامحمد حكیمی و حاجی میرزا عبدالوهاب یزدی در رشتههای حكمت طبیعی و الهی، منطق، هیأت، طب، معانی، بیان، فقه و تفسیر به تحصیل پرداخت (بامداد،1 / 58؛ سلطانی، 25-26). در25 سالگی به تهران رفت ودرمدرسۀ صدر به تدریس پرداخت. برخی پزشكان نامی آن روزگار مانند سید احمد نصر الاطباء، شاگرد وی بودهاند (نجمآبادی، 236؛ سلطانی، 26). ابوالقاسم در 1280 ق حكیمباشی وزارت خارجه شد و در 1294 ق وظیفۀ تدریس طب ایرانی را در دارالفنون برعهده گرفت و به عضویت شورای مركزی این مدرسه درآمد (اعتمادالسلطنه، تاریخ، 3 / 2129-2130، «المآثر»، 253، 403-404).ابوالقاسم به زودی به مهارت در تشخیص و درمان بیماریها و متانت و عفت رفتار شهرت یافت و در نتیجه مورد توجه ناصرالدین شاه قرار گرفت و پزشك مخصوص دربار و اندرونی شاه شد و لقب سلطان الحكماءیافت و به ریاست پزشكان دربار رسید (بلاغی، 41؛ بامداد، همانجا). تخصص وی در طب قدیم بود، گرچه گاه نیز از روشهای جدید پزشكان اروپایی استفاده میكرد (ابوالقاسم، گ 36ب ـ 38ب). در 1302 ق ناصرالدین شاه، ژزف دیكسون پزشك فرانسوی و حكیم الملك را از ادامۀ درمان امین اقدس بازداشت و این كار را برعهدۀ ابوالقاسم نائینی و میرزا محمدحسین كحال عراقی نهاد (اعتمادالسلطنه، روزنامه، 412). بیشتر مورخان معاصر وی، بر استادی او در پزشكی نظری و عملی تأكید كردهاند (همان، 1116، همو، «المآثر»، 252؛ مستوفی، 1 / 470). محمد قزوینی كه در اینباره تجربۀ شخصی نیز داشته، از او با ستایش بسیار یاد كرده است (ص 30). با اینهمه ابوالقاسم چند ماهی پیش از مرگ خود، از درمان ذاتالریۀ میرزا زینالعابدین امام جمعه ناتوان ماند میرزا عبدالكریم معتمدالاطباء نظر داد كه نائینی، با خون گرفتن از این مرد 61 ساله، او را به كام مرگ فرستاده است (معیرالممالك، 251-252). در 1310 ق بیماری وبا در تهران و پیرامون آن شیوع یافت و بسیاری بر اثر ابتلای به آن جان سپردند. در این هنگام، ابوالقاسم نائینی و چند تن از دیگر پزشكان مشهور آن روزگار برای آگاهی یافتن از نو ع و شیوۀ درمان آن كه به سخن اعتمادالسلطنه در ایران سابقه نداشت، در كتب پزشكی عربی و فارسی كهن به جستوجو میپرداختند (روزنامه، 948- 949، 951، 1004). ابوالقاسم نائینی در یافتن شیوۀ درمان و با توفیقی نیافت سرانجام خود نیز در قریۀ كلاك واقع در نزدیكی كرج در اثر ابتلا به همین بیماری درگذشت و در صحن امامزادۀ همان قریه به خاك سپرده شد (قزوینی، سلطانی، همانجاها؛ بامداد، 2 / 57- 58).
ابوالقاسم نائینی زمانی كه در مدرسۀ صدر مشغول تدریس بود، دو كتاب تألیف كرد: 1. ناصرالملوك، به زبان فارسی. خانبابا مشاور از چاپ سنگی آن خبر داده است (5 / 5124) و آقابزرگ تهرانی (24 / 16)، استوری (II(2) / 307) و دیگران نیز سخن وی را تكرار كردهاند. 2. تحفۀ ناصری، به زبان عربی (سلطانی، همانجا).اثر دیگر وی رساله در بیان اقسام حمیات است كه نسخههای آن در كتابخانههای دانشگاه تهران (مركزی، 13 / 3414-3415)، دانشكدۀ پزشكی تهران (رهآورد، 418، 419) و مجلس شورا (شورا، 15 / 45) نگهداری میشود. موضوع این رساله انواع تب و روش درمان آنهاست.بجز آنچه گفته شد، این آثار نیز بدو منسوب است: 1. رسالۀ طاعونیه، 2. رسالۀ وبائیه یا یوسفیه (سلطانی، همانجا).
آقابزرگ، الذریعة؛ ابوالقاسم نائینی، رساله در بیان اقسام حمیات، نسخۀ خطی كتابخانۀ دانشگاه تهران، شم 4458؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، «المآثر و الآثار»، چهل سال تاریخ ایران، به كوشش ایرج افشار، تهران، 1363 ش، ج 1؛ همو، تاریخ منتظم ناصری، به كوشش محمد اسماعیل رضوانی، تهران، 1367 ش؛ همو، روزنامۀ خاطرات، به كوشش ایرج افشار، تهران، 1345 ش؛ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، 1347 ش؛ بلاغی، عبدالحجت، انساب خاندانهای مردم نائین، تهران، 1369 ش؛ رهآورد، حسن، فهرست كتب خطی كتابخانۀ دانشكدۀ پزشكی، تهران، 1323 ش؛ سلطانی، محمد، «از خادمین معاصر جهان پزشكی ایران، میرزا ابوالقاسم نائینی سلطان الحكماء»، جهان پزشكی، 1329 ش، س 4، شم 10؛ شورا، خطی؛ قزوینی، محمد، «وفیات معاصرین»، یادگار، 1325 ش، س 3، شم 3؛ مركزی، خطی؛ مستوفی. عبدالله، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری قاجاریه، تهران، 1341 ش؛ مشار، خانبابا، فهرست كتابهای چاپی فارسی، تهران، 1355 ش؛ معلم حبیبآبادی، محمدعلی، مكارم الآثار، اصفهان، 1337 ش؛ معیرالممالك، دوستعلی خان، رجال عصر ناصری، تهران، 1361 ش؛ نجمآبادی، محمود، «طب دارالفنون و كتب درسی آن»، امیركبیر و دارالفنون، به كوشش قدرتالله روشنی زعفرانلو، تهران، 1354 ش؛ نیز:
Storey, C. A., Persian Literature, London, 1971.
مریم عماری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید