ابوالقاسم هارون
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/224978/ابوالقاسم-هارون
شنبه 1 اردیبهشت 1403
چاپ شده
6
اَبوالْقاسِمْ هارون، ربیبالدین هارون بن علی بن ظفر (د بعد از 624 ق / 1227 م)، وزیر مشهور ازبك بن محمد بن ایلدگز، آخرین اتابك آذربایجان. دربارۀ زندگانی ابوالقاسم آگاهی زیادی در دست نیست. مهمترین مأخذ در اینباره، بهویژه دوران وزارتش، كتاب سیرت جلالالدین مینكبرنی نوشتۀ نسوی وقایعنگار معاصر وی است. نسوی در این كتاب روایات بسیاری از وی نقل كرده كه ظاهراً از خود او شنیده است و بخشی از آن مربوط به وقایع و حوادث زندگی خود ابوالقاسم بوده است و همین نكته به این منبع اعتبار بیشتری میبخشد (نك : ص 24، 149).لقب وی را معین الاسلام (مرزبان، 7) و معینالدین (ابنفوطی، 699) نیز گفتهاند (نیز نك : مینوی، 408). در برخی منابع دندان (نسوی، 5) و نیز به ابن دندان (ابن فوطی، همانجا) هم مشهور است، اما منشأ این شهرت دانسته نیست. با توجه به قراین و شواهدی، برخی احتمال دادهاند كه او اصلاً اهل خراسان بوده است (مینوی، 297). لقب پدر وی را نیز «ربیبالدین» (ابن فوطی، همانجا)، یا ربیبالدوله و الدین (مینوی، همانجا) ذكر كردهاند كه وزیر محمد بن بیشكین از اتابكان آذربایجان بوده است (ابن فوطی، همانجا).ابوالقاسم هارون اصلاً از جملۀ كاتبان بوده (همانجا) و نسوی از دیرپایی او در مناصب دیوانی یاد كرده است (ص 24). از میان منابع، تنها ابن فوطی (همانجا) به نقل از تاریخ نصرةالدین بیشكین، وی را وزیر نصرتالدین ابوبكر بیشكین، چهارمین اتابك آذربایجان دانسته است. وی مدتی وزارت ازبك بن محمد بن ایلدگز (حك 607-622 ق / 1210-1225 م)، جانشین ابوبكر را نیز برعهده داشت و در این دوران شهرت و اعتبار بسیاری به دست آورد. از مدت وزارت او و تاریخ آن اطلاعی در دست نیست.به گفتۀ نسوی (ص 22-27) در 614 ق / 1217 م هنگامی كه سلطان محمد خوارزمشاه (حك 596-616 ق / 1200- 1219 م) روی به تصرف بلاد ترك نهاده بود، مظفرالدین ازبك بن محمد از اتابكان آذربایجان (ه م) و سعد بن زنگی از اتابكان فارس (ﻫ م) از فرصت سود جستند و كوشیدند بر عراق عجم تسلط یابند. سلطان محمد خوارزمشاه به مقابله آمد و اتابك سعد اسیر شد. ازبك بن محمد كه به اصفهان آمده بود، گریخت و به سوی همدان عقب نشست و چون دانست كه سلطان در همدان منتظر اوست، سراسیمه شد، ولی توصیۀ وزیرش ابوالقاسم هارون را مبنی بر پناه گرفتن در قلعۀ فرزین نپذیرفت و قسمت اعظم سپاه را روانۀ تبریز كرد و خود با شماری، از بیراهه عازم آذربایجان شد و ابوالقاسم وزیر را برای عذرخواهی نزد سلطان محمد فرستاد.ابوالقاسم و نصرتالدین سردار سپاه ازبك كه به تبریز میرفتند، در راه به چنگ امیر دكجك سلاحدار، صاحب اقطاع «كبود جامه»، از اتباع سلطان محمد افتادند و او آنان را نزد سلطان محمد فرستاد. ابوالقاسم نتوانست ادعای خود را مبنی بر اینكه از سوی ازبك بن محمد قصد عذرخواهی داشته، اثبات كند. وی و نصرتالدین را در مدت اسارت، برای تحقیر هر روز به میدان چوگان میآوردند و آنان برپای میایستادند و سلطان خود به بازی مشغول میشد. پس از مدتی ازبك بن محمد به اطاعت از سلطان محمد گردن نهاد و ابوالقاسم از اسارت رهایی یافت و به تبریز بازگشت و در شغل پیشین خود به كار پرداخت. دعویدار قمی (ص 137- 139) شاعر شیعی دربار ازبك بن محمد در هنگام آزادی او از اسارت، قصیدهای در مدح او سرود.پس از استیلای سلطان جلالالدین مینكبرنی بر آذربایجان در 622 ق / 1225 م، ابوالقاسم از وزارت كناره گرفت و در تبریز گوشۀ عزلت گزید و به عبادت مشغول شد (نسوی، 24؛ قزوینی، «یه»). با اینهمه، وی چندان نزد مردم محبوب و معتبر بود كه در 624 ق هنگامی كه شرفالملك، وزیر جلالالدین خوارزمشاه، برای تعقیب حاجب علی، مدعی تصرف آذربایجان، به تبریز آمده بود، مردم از بیم حاجب علی، ابوالقاسم را به شفاعت نزد شرفالملك فرستادند، تا ایشان را در برابر حملات حاجب علی حمایت كند و شهر را ترك نكند (نسوی، 180، 184-185).دربارۀ زندگانی ابوالقاسم، پس از این تاریخ هیچ اطلاعی در دست نیست. ابن فوطی (همانجا) تاریخ وفات وی را در 620 ق / 1223 م ذكر كرده كه درست نمینماید. به گفتۀ نسوی، ابوالقاسم تا 624 ق حیات داشته و قطعاً درگذشت او پس از این تاریخ بوده است (نك : قزوینی، همانجا).ابوالقاسم هارون به عنوان وزیری فاضل و هنر پرور شهرت بسزایی یافت. برجستهترین كار وی، تشویق سعدالدین وراوینی به اتمام ترجمه و اصلاح مرزبان نامه، تألیف مرزبان بن رستم بود. سعدالدین كه از ملازمان و ندیمان ابوالقاسم به شمار میرفت، این كتاب را به نام او نگاشت و در مقدمه و ذیل آن به سبب مساعدت و حمایتهای همه جانبۀ وزیر، وی را مورد تمجید و ستایش بسیار قرار داد و نیز در قصیدهای او را مدح گفت (نك : ص 7-11، 297-303؛ قزوینی، «ید ـ یه». ابوالقاسم پس از كنارهگیری از وزارت، خانۀ خود را در تبریز به مدرسه تبدیل كرد و كتابخانۀ بزرگی نیز در جامع آن دیار ساخت كه در آن زمان از شهرت و اعتبار خاصی برخوردار بود. كتابهای بسیاری به كوشش او در رشتههای مختلف چون طب، تفسیر، تاریخ ادبیات در آنجا گرد آمد و وی 10 نفر كاتب را به استنساخ این كتب گماشت (نسوی، 24؛ مرزبان، 297-300).در كتابخانۀ ملی پاریس، نسخهای منحصر به فرد از ترجمۀ تفسیر كبیر محمد بن جریر طبری وجود دارد كه همانگونه كه در برگ آخر آن آمده، متعلق به كتابخانۀ ابوالقاسم هارون بوده است (قزوینی، «یه ـ یو»).علاوه بر سعدالدین وراوینی، ركنالدین دعویدار قمی از معروفترین ستایشگران ابوالقاسم بود كه وی را در چندین قصیده به عربی و فارسی ستوده است (ص 55-57، 137-146، جم ). ابن فوطی (همانجا) نیز تنها یك بیت از قصیدهای كه قاضی افضلالدین در مدح وزیر سروده، نقل كرده است.
ابن فوطی، عبدالرزاق بن احمد، تلخیص مجمع الآداب، به كوشش حافظ محمد عبدالقدوس قاسمی، لاهور، 1358 ق / 1939 م؛ دعویدار قمی، ركنالدین، دیوان، به كوشش علی محدث، تهران، 1365 ش؛ قزوینی، محمد بن عبدالوهاب، مقدمه و تحشیه بر مرزبان نامه (نك : هم ، مرزبان)؛ مرزبان بن رستم، مرزبان نامه، ترجمه و اصلاح سعدالدین وراوینی، به كوشش محمد بن عبدالوهاب قزوینی، لیدن، 1327 ق / 1909 م؛ مینوی، محتبی، مقدمه و حاشیه و تعلیقات بر سیرت جلالالدین مینكبرنی (نك : هم ، نسوی)؛ نسوی، محمد بن احمد، سیرت جلالالدین مینكبرنی، به كوشش مجتبی مینوی، تهران، 1365 ش.
ابوالفضل خطیبی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید