صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / ابوالفضل شیرازی /

فهرست مطالب

ابوالفضل شیرازی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 10 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله

اَبوالْفَضْلِ شیرازی، عباس بن حسین بن عبد بن فاخر (303-362 ق / 915-973 م)، وزیر دو تن از امیران آل بویۀ عراق. از پیشینۀ خاندان او، جز اینكه گفته شده جدش فاخر پینه‌دوز بوده است، اطلاعی در دست نیست. ابوالفضل در شیراز متولد شد. ظاهراً تحصیلات چندانی نداشته، اما نزد امیران آل بویه به بزرگی و شایستگی در تدبیر امور معروف بوده است و آنان وی را «شیخ» می‌خوانده‌اند.
بنابر نوشتۀ حصری پس ازآنكه معزالدوله احمد بن بویه (نك‍ : ﻫ‍ د، 1 / 633) بر بغداد چیره شده (334 ق)، ابوالفضل به دعوت او بدانجا رفت (ص 332-335). این روایت می‌نمایاند كه وی پیش از آن، در فارس در خدمت معزالدوله بوده است؛ البته این قول درست‌تر از آن است كه نوشته‌اند وی به همراه معزالدوله وارد بغداد گردید (نك‍ : همدانی 204)
ابوالفضل در 349 ق / 960 م با دختر ابومحمد حسن بن محمد مهلبی (نك‍ : ﻫ‍ د،2 / 166) وزیر معزالدوله ازدواج كرد و این امر سبب نفوذ و برتری وی بر اقرانش نزد وزیر گشت (ابوعلی مسكویه، 2 / 181؛ همدانی، همانجا). در 352 ق كه مهلبی برای حمله به عمان در بصره به سر می‌برد، ابوالفضل به همراه ابوالفرج محمد بن عباس بن فسانجس (د 342 ق) جانشین وزیر در بغداد بود. تعلل مهلبی برای حمله به عمان سبب خشم امیر دیلمی شد و او را به بغداد فراخواند، اما مهلبی در راه بیمار شد و در شعبان همین سال درگذشت. چون این خبر به بغداد رسید، ابوالفضل شیرازی و ابوالفرج بن فسانجس، خانوادۀ وزیر را دستگیر كردند و نزد معزالدوله بردند و برای یافتن محل اموال مهلبی به شكنجۀ آنان پرداختند (ابوعلی مسكویه، 2 / 196- 198؛ همدانی، 184-185؛ تنوخی، 4 / 49-51، 123). پس از آن، معزالدوله رشتۀ كارها را به ابوالفضل شیرازی و ابوالفرج بن فسانجس سپرد، بی‌آنكه به آنها نام وزیر دهد.
در سالهای 354 و 355 ق ابوالفضل شیرازی با صرف میلیونها درهم، دو میهمانی بزرگ و باشكوه برای معزالدوله ترتیب داد تا شاید بتواند نظر او را برای وزارت انحصاری خود به دست آورد (حصری، 333-335؛ همدانی، 204-205). در 355 ق ابوالفضل از سوی معزالدوله مأمور جنگ با عمران بن شاهین شد، ولی كاری از پیش نبرد و با مرگ معزالدوله در سال بعد كارشان به صلح انجامید (ابوعلی مسكویه، 4 / 218، 231).
پس از معزالدوله پسرش عزالدوله ابومنصور بختیار (نك‍ : ﻫ‍ د، 1‌ / 634) به قدرت رسید. بختیار برخلاف وصیت پدر كوشید میان ابوالفضل و ابوالفرج اختلاف افكند، ‌تا بتواند توسط یكی از ثروت دیگری بهره‌مند شود. در این زمان ابوالفضل به كمك شیرزاد بن سرخاب، كاتب ایرانی بختیار، از غیبت ابوالفرج كه در عمان به سر می‌برد، بهره جست و برای دستیابی به منصب وزارت كوشید و بـا پذیرفتن شروط وزارت ــ از جمله سامان دادن به كار سپاهیان ترك و دیلم ــ به وزارت نشست (ابوعلی مسكویه، 2 / 234-235، 236- 238، 240-242؛ همدانی 199). آنگاه به سركوب حبشی برادر بختیار كه به تحریك اطرافیانش، از فرستادن خراج بصره به بغداد سرباز می‌زد، مأمور شد و با حیله حبشی را در جنگ شكست داد و او و تمامی افراد خانواده و نزدیكانش را دستگیر و اموال بسیاری از آنان را مصادره كرد. این پیروزی سبب فزونی قدرت و تسلط ابوالفضل بر كارها گردید (ابوعلی مسكویه، 2 / 242-247).
در 358 ق كمی پس از تبعید شیرزاد بن سرخاب، یا در 359 ق (همو، 2 / 260؛ همدانی، 204)، ابوالفضل از وزارت خلع شد و سپس دستگیر و اموالش مصادره گردید. سعایت شیرزاد از وزیر ــ كه وی را در تبعید خویش دخیل می‌دانست ــ نزد بختیار و اتفاق دشمنانش ابوقره حسین بن محمد قنائی (عامل واسط)، سبكتكین حاجب و ابوالفرج بن فسانجس برضد وی، از عوامل بركناری او بودند (ابوعلی مسكویه، 2 / 257-263).
ابوالفرج با تعهد مصادرۀ 000‘000‘9 درهم از اموال ابوالفضل و كارگزارانش به وزارت بختیار دست یافت، اما وزارت او نیز به علت اختلافش با ابوقره دیری نپایید و ابوقره موجبات عزل او و انتصاب مجدد ابوالفضل شیرازی را به وزارت فراهم آورد. در شعبان 360 / ژوئن 971 هنگامی كه ابوالفرج در اهواز به سر می‌برد، به دستور بختیار، دستگیر و اموالش مصادره شد. مدت وزارت ابوالفرج را 13 ماه و 3 روز نوشته‌اند (همو، 2 / 263- 269، 283؛ همدانی، 208؛ تنوخی، 2 / 220).
ابوالفضل آنگاه از سوی بختیار برای پیكار با عمران بن شاهین به جامده رفت و پس از یك سال نبرد به موفقیتهایی دست یافت (ابوعلی مسكویه، 2 / 296؛ همدانی، 209). او باقی ماندۀ دورۀ وزارت خود را مصروف مقابله با رقبای خود كرد. در همان سال اموال ابوقره توسط وی مصادره شد و خود او به قتل رسید (ابوعلی مسكویه، 2 / 287- 289؛ همدانی، همانجا). در پی اقدام سبكتكین حاجب برای آزادی ابوالفرج و سپس پنهان كردن وی، ابوالفضل برای از بین بردن قدرت حاجب دست به حیله زد و به قصد تفرقه‌افكنی میان تركان، بختكین آزادرویه را به واسط دعوت كرد تا او را جانشین سبكتكین كند، اما از این ترفند بهر‌ه‌ای نبرد (ابوعلی مسكویه، 2 / 292-293).
در 361 ق در پی حملۀ رومیها به سرزمینهای اسلامی و تصرف نصیبین، مردم و امرای آن نواحی به كوفه نزد بختیار رفتند و او را برای جهاد با كفار تحت فشار قرار دارند. بختیار نیز محمد بن بقیه را برای میانجیگری میان ابوالفضل و سبكتكین به بغداد فرستاد و آن دو را مأمور جمع‌آوردن مردم برای جهاد كرد، اما نتیجۀ این اقدام ایجاد هرج و مرج و قتل و غارت مردم توسط اتراك و عیاران در بغداد بود. در این میان ابوالفضل شیرازی از طرف بختیار ــ كه به بغداد بازگشته بود ــ درصدد طلب مال از خلیفه المطیع‌للّه به بهانۀ تأمین هزینۀ جهاد برآمد. خلیفه ابتدا از این كار امتناع كرد، ولی سرانجام ناچار شد با فروش لباسها و بعضی وسایل خانه‌اش 000‘400 درهم به او پرداخت كند. مصادرۀ اموال مردم برای تأمین هزینه‌های سپاه و مخارج بختیار و اطرافیانش توسط وزیر، سبب تعطیل بازار، بحران اقتصادی و تشدید نابسامانی و قتل و غارت گردید. همچنین سوختن بازار و محلۀ شیعه‌نشین كرخ توسط یكی از غلامان سنی مذهب ابوالفضل كه ظاهراً به تلافی قتل یكی از مأمورانش صورت گرفت، سبب شد تا وزیر را در مساجد لعن و نفرین كنند و همین امر موجبات سقوط وی را فراهم آورد. در این آتش‌سوزی مهیب از هلاك 000‘17 تن و تخریب 320 خانه، 300 دكان، 33 مسجد و چند گرمابه، یاد شده است (همو، 2 / 303- 309؛ همدانی، 210-211؛ ابن‌اثیر، 8 / 618- 619، 628) كه خالی از اغراق به نظر نمی‌رسد. گیفن ( ایرانیكا، I / 291) به درستی خاطر نشان می‌كند كه مداخلۀ وزیر در این ماجرا را باید با توجه به سابقۀ منازعات فرقه‌ای در بغداد و كرخ در آن روزگار در نظر گرفت (برای مثال، نك‍ : ابوعلی مسكویه، 2 / 306؛ همدانی، 187).
ابوالفضل شیرازی پس از این آشوب، ابواحمد موسوی را از نقابت شیعیان بركنار كرد و او نیز در شمار دشمنان وزیر قرار گرفت. در 362 ق ابونصر، معروف به ابن‌سراج (از اشرار مشهور) و محمد بن احمد جرجرائی، دو تن از دشمنان وزیر، ابن‌بقیه (ﻫ‍ م) خوانسالار و مقرب بختیار را به خلع وزیر برانگیختند. آنان با كمك سبكتكین موافقت بختیار را جلب كردند و ابوالفضل شیرازی در 6 ذیحجۀ همین سال دستگیر شد و اموالش مصادره گردید. سپس او را توسط محمد بن عمر بن یحیی علوی به كوفه بردند كه پس از مدتی در زندان درگذشت و به روایتی او را مسموم كردند (ابوعلی مسكویه، 2 / 309، 311، 313؛ همدانی، 212؛ ابن اثیر، 8 / 628- 629).
همسر ابوالفضل، زینت دختر مهلبی، نیز سرانجام خوشی نداشت، زیرا پس از دستگیری ابوالفضل و در پی دعوت بختیار برای ازدواج با وی، پنهان شد، اما كمی بعد از آنكه مأموران بختیار به‌رغم جست و جوی بسیار از یافتن وی ناامید گشتند، جسدش در یكی از محلات بغداد پیدا شد (حصری، 336).

مآخذ

 ابن‌اثیر، الكامل؛ ابوعلی مسكویه، احمد بن محمد، تجارب‌الامم، ‌به كوشش آمدرز، قاهره، 1333 ق / 1915 م؛ تنوخی، محسن بن علی، نشوار المحاضرة، ‌به كوشش عبود شالجی، بیروت، 1391 ق / 1971 م؛ حصری، ابراهیم بن علی، جمع الجواهر فی الملح والنوادر، به كوشش علی محمد بجاوی، قاهره، 1372 ق / 1953 م؛ ‌همدانی محمد بن عبدالملك، تكملة تاریخ الطبری، به كوشش البرت كنعان، بیروت، 1961 م؛ نیز:

Iranica.

محمد عبدعلی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: