ابوعلقمه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 21 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/224853/ابوعلقمه
دوشنبه 15 اردیبهشت 1404
چاپ شده
6
اَبوعَلْقَمه، احتمالاً از رجال سدههای 1 و 2 ق. برحسب منابع موجود، ابوعلقمه به شکل مردی افسانهای به نظر میرسد. زیرا این منابع شماری روایت دربارۀ او نقل کردهاند که دست مایۀ همه یکی است، بدینسان که وی به جای سخن مفهوم عادی، الفاظی ادا میکرد بس شگفت و نامفهوم که از گوشه و کنار واژگان گستردۀ عرب یافته بود، چنانکه شنوندگان هرگز از کلامش چیزی نمیفهمیدند. داستانها گاه به دنبالهای نکتهآمیز میرسد، به گونهای که مخاطب او نیز به تقلید یا در مقابل، کلماتی نامفهوم ادا میکند تا وی منظور او را نفهمد. این همۀ آن چیزی است که از او میدانیم. مجموعۀ داستانهای ابوعلقمه در کتاب یاقوت (12 / 205-215) که غنیترین منبع در اینباره است، به 8 داستان بالغ میشود. ازجملۀ این داستانها گفت و گوی شگفتانگیزی وی با طبیب، کفاش، قاضی، حجّام و ... است (جاحظ، البیان، 1 / 291، 2 / 213؛ سیوطی، 2 / 139؛ یاقوت، 12 / 205-206؛ نیز نک : ابن قتیبه، 2 / 177- 179؛ ابوهلال، 37، 39؛ بیهقی، 440-441). شخصیتهایی که ابوعلقمه با آنان برخورد کرده، هیچ کدام مشخص نیستند، اما یک روایت نشان میدهد که وی در بصره بوده (جاحظ، همان، 1 / 291؛ ابنقتیبه، 2 / 179؛ یاقوت، 12 / 208) و از سوی دیگر تنها روایت جالب توجه، روایت کهن ابن عبدربه (ص 490-491) است که حاکی از دیدار وی با ابوالاسود دؤلی است و بنابراین روایت، ابوعلقمه کلماتی شگفت گفته که ابوالاسود آنها آنها را نفهمیده است. اگر روایت ابن عبدربه قابل اعتماد باشد، باتوجه به زمان زندگی ابوالاسود باید پذیرفت که ابوعلقمه تا اواخر سدۀ اول ق میزیسته است. یکی دیگر از داستانهای وی که معروف است، روایت صفراوی شدن اوست که بنا به گفتهای از خر افتاده (صفدی، 168) و در حالتی همانند صرع بوده است (جاحظ، همانجا، المحاسن، 14؛ بیهقی، 441؛ زمخشری، 3 / 580). اگر این روایات واقعاً مربوط به او باشد، ابوعلقمه در هیأت مردی اعرابی، گول، ژنده پوش با گفتاری وحشی و بیابانی دیده میشود، اما این داستان در منابع دیگر به عیسی بن عمر ثقفی (د 149 ق)، از نخستین نحودانان عرب پیش از سیبویه هم نسبت داده شده است (سیوطی، 2 / 139-140، 238) و این انتساب مشترک، یکبار به این و یک بار به آن، موجب شده تا بعضی از متأخران، دو شخصیت را یکی پندارند (مدرس، 7 / 208). ابوعلقمه را به سبب تتبّع در لغات «نحوی» دانسته و اغلب به همین عنوان خواندهاند (جاحظ، همان، 13، البیان، همانجا؛ بیهقی، 440؛ قفطی، 4 / 146؛ سیوطی، 2 / 139). مجموعۀ روایات نکتهآمیزی که به او نسبت دادهاند، ظاهراً همه افسانهگون و جعلی است. احتمالاً مسیر این انتسابها آن بوده است که یک داستان به وی نسبت داده شده (اگر فرض کنیم که این شخصیت یکسره خیالی و افسانهای نیست)، آنگاه طی قرون، چنانکه رسم بسیاری از کتب ادب است، افسانههای دیگری از همان دست ساخته و به او نسبت دادهاند. در تأیید این گفتار میتوان به سیر تاریخی و روایات اشاره کرد. کهنترین منبع بیش از 3 روایت ذکر نکرده است (نک : جاحظ، المحاسن، 13، 14، البیان، 1 / 291، 2 / 213)، اما حدود 100 سال بعد چون به ابن عبدربه میرسیم، حکایت ابوالاسود دؤلی (ابن عبدربه، 2 / 490) پدید میآید و همچنان به داستانها افزوده میشود، تا سرانجام 4 سده پس از او، مجموعۀ روایات، چنانکه گفته شد، در معجم الادباء یاقوت به 7 یا 8 روایت متشابه بالغ میگردد.
ابن عبدربه، احمد بن محمد، عقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، 1404 ق / 1984 م؛ ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، عیون الاخبار، به کوشش یوسف علی طویل، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ ابوهلال عسکری، حسن بن عبدالله، کتاب الصناعتین، به کوشش مفید قمیحه، بیروت، 1404 ق / 1984 م؛ بیهقی، ابراهیم بن محمد، المحاسن و المساوی، بیروت، 1390 ق / 1970 م؛ جاحظ، عمرو بن بحر، البیان و التبیین، به کوشش حسن سندوبی، قاهره، 1351 ق / 1932 م؛ همو، المحاسن و الاضداد، بیروت، دارمکتبة العرفان؛ زمخشری، محمد بن عمر، الکشاف، بیروت، 1366 ق / 1947 م؛ سیوطی، بغیة الوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1384 ق / 1965 م؛ صفدی، خلیل بن ایبک، نصرة الثائر علی المثل السائر، به کوشش محمدعلی سلطانی، دمشق، 1391 ق / 1971 م؛ قفطی، علی بن یوسف، انباه الرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1973 م؛ مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب، تبریز، 1346 ش؛ یاقوت، ادبا.
رضوان مسّاح
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید