صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / فقه، علوم قرآنی و حدیث / حارث بن ابی اسامه /

فهرست مطالب

حارث بن ابی اسامه


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 2 دی 1398 تاریخچه مقاله

حارِثِ بْنِ اَبیْ اُسامه، ابومحمد حارث بن محمد تمیمی (شوال 186 ـ ذیحجۀ 282 / اکتبر 802 ـ فوریۀ 896)، محدث بغدادی و یکی از صاحبان مسانید ثمانیه. خطیب بغدادی نسب کامل او را در اثر خود نقل کرده است (8 / 218؛ نیز سمعانی، 1 / 479).
وی به شیوۀ متعارف محدثان، در دیار خود و نیز در مسافرت به برخی سرزمینها و شهرهای گوناگون به آموزش حدیث پرداخت. او با حضور در درس محدثان طراز اول، این امکان را یافت تا اسانید روایی خود را علوّ بخشد و به همین سبب روایاتش در میان محدثان، از درجۀ قابل قبولی برخوردار بود. از استادان او می‌توان به کسانی چون ابن‌سعد صاحب کتاب الطبقات (ابن‌سعد، 1(1) / 1)، ابوعبید قاسم بن سلام، روح بن عباده، داوود بن محبر، یزید بن هارون، محمد بن کناسه و سعید بن عامر ضُبَعی اشاره کرد (حارث، 1 / 167، جم‍ ؛ جصاص، 2 / 263؛ خطیب، همانجا؛ ذهبی، سیر، 13 / 388).
اگرچه در منابع حدیثی و رجالی از سفرهای او سخنی به میان نیامده است، اما بر پایۀ زندگی و درگذشت برخی از مشایخ او می‌توان مسافرتهای او به شهرهای داخلی عراق چون بصره، کوفه، سامرا و نهروان و نیز مکه و مصر را گمانه زد، چنان‌که می‌توان سفری به شرق سرزمینهای اسلامی، ازجمله به بخارا را احتمال داد. در منابع به‌نام برخی از مشایخ سال‌خورده اشاره شده که حارث در آخرین سالهای عمر آنها در محضرشان حضور یافته و از آنان روایت کرده است. با توجه به زمان درگذشت برخی از این مشایخ میـان سالهای 200-206ق، همچون ابوالبختری وهب قرشی، عبدالوهاب بن عطا، علی بن عاصم واسطی و داوود بن محبر باید گفت که وی در جوانی با حضورش در درس ایشان، عملاً طبقۀ رجالی خود را ارتقا بخشیده است (نک‍ : ذهبی، تذکرة ... ، 2 / 682، 3 / 135؛ خلیلی، 2 / 590). او توانست مجموعۀ مسانید خود را گردآوَرَد و همین بیشترین اسباب اشتهار او را فراهم نماید.
وی شاگردانی تربیت کرد که در میان آنها انبوهی نامهای آشنا و شخصیتهای مطرح در تاریخ علوم حدیث دیده می‌شود. ازجملۀ راویان او ابن‌جریر طبری، ابن ‌ابی الدنیا، ابوعوانه، محمد بن خلف وکیع، ابوبکر بن خلاد، قاسم بن اصبغ، ابن‌مخلد، ابوبکر شافعی، محمد بن خلف بن مرزبان و احمد بن معروف خشاب قابل ذکرند (خطیب، همانجا).
دربارۀ حارث به مثابۀ حلقه‌ای از زنجیرۀ روایی و دارندۀ یکی از مسانید مطرح، گفتنی است که روایات او را باید در دو طیف کلی روایات عام و روایات تاریخی دسته‌بندی کرد که در دستۀ دوم مشایخ طراز اولی مانند واقدی، ابن‌سعد و مدائنی یادکردنی‌ هستند. به این دو طیف روایی باید به طور خاص، روایت کتاب العقل داوود بن محبر و نیز روایت قرائی را هم افزود.
از نظر رجالی غالباً وی را مورد وثوق دانسته‌اند و دارقطنی نه تنها او را «صدوق» شمرده، بلکه به تخریج روایات وی فرمان می‌داده است (حاکم، سؤالات ... ، 114؛ ذهبی، سیر، 13 / 389). ابراهیم حربیِ محدث و ابن‌حبان هم او را توثیق کرده‌اند (همان، 13 / 388- 389). در مقابل، ابن‌حزم و ابوالفتح ازدی او را تضعیف کرده‌اند و برخی از اهل بغداد هم شاید به دلیل آنکه در مقابل آموزش حدیث، وجهی دریافت می‌کرده، او را نقد می‌کردند؛ اگرچه این در حدی نبوده است که روایت از او را ترک گویند. موضوع فقر و عائله‌مندی وی البته دلیلی کافی برای این امر بوده است. دور نیست که بر همین پایه غالباً نقد و تضعیف او را بی‌اساس می‌دانند (همانجا، نیز میزان ... ، 1 / 442؛ امیر صنعانی، 3 / 176، 4 / 203). نباید از یاد برد که روایت کتاب العقل داوود بن محبر (د 206ق / 821 م)، کتابی که مورد انتقاد و جرح بوده، می‌تواند در این تضعیفها بی‌اثر نبوده باشد. آنچه در منابع دربارۀ فراگیری غریب الحدیث ابوعبید قاسم بن سلام از مؤلف، و سپس عرضه و مقابلۀ آن بر یار ابوعبید، عبدالله بن طاهر خزاعی، یکی از نمونه‌ها آمده، نشانی از دقت روایی حارث است (نک‍ : خطیب، 12 / 406). در اینجا گفتنی است که با توجه به خروج عبدالله بن طاهر از بغداد به سمت مصر در 213ق / 828 م (ذهبی، سیر، 10 / 492، به نقل از تاریخ مصر ابن‌یونس)، روایت کتاب از مؤلف و عرضۀ آن بر عبدالله به دورۀ نوجوانی حارث مربوط می‌شود.
در ادامۀ سخن از بررسیهای حدیثی، مسند حارث هم از آن‌رو که دارای اسانید عالی بود و نیز به سبب تنوع موضوعی از زمان خود مؤلف مورد اقبال قرارگرفت و در طول زمان استفادۀ عام یافت (برای نمونه، نک‍ : بیهقی، شعب ... ، 3 / 396، 4 / 19، جم‍ ، السنن ... ، 1 / 104، 370، جم‍ ؛ حاکم، المستدرک ... ، 1 / 6، جم‍ ؛ ابن‌حجر، فتح ... ، 1 / 73؛ مبارکفوری، 4 / 304، جم‍‌ ؛ متقی، 1 / 21، جم‍ ‌). افزون بر محدثان صرف، روایات وی در مباحث فقهی نیز بسیار مورد استفادۀ فقیهان مختلف واقع شد (برای نمونه، ابن‌حزم، 2 / 193، 195، جم‍ ؛ ابن‌عبدالبر، التمهید، 16 / 153؛ شوکانی، 7 / 21؛ شربینی، 1 / 185؛ ابن‌ترکمانی، 1 / 153).
اما دربارۀ طیف دوم از روایات وی گفتنی است که حارث دارای گرایش به روایات تاریخی بوده است؛ گرایشی که بازتاب آن را می‌توان در انبوهی مرویات او از کسانی چون ابن‌سعد، مدائنی، واقدی و دیگر مرویات تاریخی او مشاهده نمود. روایت مستقیم برخی از راویان او همچون طبری در تاریخ (1 / 53، 77-80، 82، جم‍‌ ) و وکیع در اخبـارالقضـاة (1 / 12، 112، 150، جم‍ )، درکنار یادکردهای مورخانی همچون جهشیاری در الوزراء و الکتاب (ص 87)، خطیب در تاریخ بغداد (1 / 82، جم‍‌ ) و ابن‌عساکر در تاریخ مدینة دمشق (1 / 7، 173، 4 / 167) خود بیانگر همین گرایش است (نیز نک‍ : ابن‌عبدالبر، الانتقاء، 41؛ ابن‌ناصرالدین، 45؛ صالحی، 4 / 253، 5 / 117، جم‍ ‍‌). این دست روایات تاریخی آنجا که به موضوعات اهل بیت (ع) مربوط می‌شود، در منابع شیعی هم بازتاب یافته است (ابن‌بابویه، 377؛ منتجب‌الدین، 55؛ سید مرتضى، 4 / 114؛ طوسی، 240؛ بحرانی، 1 / 26، 7 / 113؛ مجلسی، 38 / 256؛ نیز ابن‌ابی‌الحدید، 16 / 280). نقش او در انتقال طبقات ابن‌سعد نیز برآمده از گرایش تاریخی او ست؛ حارث در کنار ابن‌فهم یکی از دو راوی اصلـی طبقات بـود (نک‍ : ه‍ د، 3 / 681). از مهم‌ترین مروجان روایات حارث باید از ابوبکربن‌خلاد، قاسم‌ بن اصبغ و روح بن عباده نام برد.
حارث بن ابی اسامه یکی از دو راوی کتاب العقل داوود بن محبر نیز به‌شمار می‌رود و این اثر توسط او رواج یافته است (ذهبی، میزان، 2 / 20). روایت این کتاب در طول زمان با استفاده از مسند حارث امکان یافت (حارث، 2 / 800 بب‍‌ ) و مؤلفان بعدی بر همین پایه بدان دست یافتند (برای نمونه، نک‍ : طوسی، 393؛ ثعلبی، 8 / 226، جم‍ ؛ ابـن‌حجـر، المطالب ... ، 3 / 13 بب‍ ؛ مقریزی، 2 / 388، 3 / 19؛ عجلونی، 2 / 409)؛ درحالی که برخی کسان، کتاب العقل آمده در مسند را ــ بدون قدحـی بـر راوی آن، حارث بن ابی‌اسامه ــ در شمار موضوعات دانستـه، احـادیث آن را ضعیف شمرده‌اند (ابن‌جوزی، 1 / 176-177؛ ابونعیم، 76؛ ابن‌حجر، همانجا).
افزون بر اینها، حارث راوی قرائت نیز بوده است. او قرائات قاریان مدنی همچون نافع، ابوجعفر یزید بن قعقاع و شیبة بن نِصاح را از ابن‌سعد فراگرفت و به شخصیت پراشتهار علم قرائت ابن‌مجاهد منتقل ساخت (ابن‌جزری، 1 / 140). درواقع قرائت نافع به‌عنوان یکی از طرق روایی ابوجعفر که در الکامل هذلی آورده شده (همو، 2 / 383)، به واسطۀ زنجیرۀ واقدی ـ ابن‌سعد ـ حارث رواج یافته است. در این زنجیره، ابن‌مجاهد در یادکرد از طرق روایی خود، به روایت حروف از حارث اشاره کرده است (ابن‌مجاهد، 90؛ نیز ابن‌جزری، 1 / 201). کسانی همچون جصاص نیز روایاتی قرائی از مرویات حارث را آورده‌اند (2 / 263، 309، 547، جم‍ ‌).
مسند حارث مجموعه‌ای حدیثی است که دقیقاً به سبک شناختۀ مسانید گرد آمده، و عملاً ــ چه از نظر موضوع، چه صحابه و جز آن ــ دارای ترتیبی نیست. این مجموعه ــ که همیشه مورد توجه بـوده است ــ به گفتۀ ابن‌اثیر (7 / 745) غالباً آموزش داده می‌شده است. در سدۀ 8 و 9 ق که برخی بازنگریها به مدونه‌های حدیثی اوج گرفت و نگاهی حداکثری به گردآوری و تدوین مجامیع حدیثی روی نمود، نورالدین هیثمی با حذف مشترکات میان مسند حارث و صحاح سته، بغیة الباحث عن زوائد مسند الحارث را گردآورد. این اثر توسط مسعد عبدالحمید محمد سعدنی در دارالطلائع للنشر و التوزیع و التصدیر، و بار دیگر توسط حسین احمد صالح باکری در مدینه (1413ق / 1992م) انتشار یافت. پس از هیثمی، ابن‌حجر عسقلانی با التفات به برخی از مسانید ازجمله مسند حارث، در قالب مسانید 8 گانه، زوائد و مشترکات را حذف، و المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة را تدوین نمود. در همان زمان، بوصیری، شاگرد ابن‌حجر، با همان شیوۀ عملکرد استاد، اما با توسعی بیشتر در گزینش، اتحاف السادة المَهَرة بزوائد المسانید العشرة را گردآوری کرد. دو اثر اخیر بر اساس موضوعات اصلی فقه تبویب شده‌اند و در هر مورد مشخص شده که روایت از کدام‌یک از مسانید گرفته شده است (نک‍ : ابن‌حجر، همان، 1 / 14، 15، 20، جم‍ ؛ بوصیری، 1 / 63، 64، 72، جم‍ ‌).
به‌جز مسند، جهشیاری در سخن از منصور خلیفۀ عباسی، از کتابی تاریخی از حارث تحت عنوان الخلفاء نام برده و مطالبی از آن را هم نقل کرده است (ص 87) که با توجه به گرایش حارث به روایات تاریخی، این انتساب چندان دور از ذهن نمی‌نماید.

مآخذ

ابن‌ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج‌البلاغة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1379ق / 1959م؛ ابن‌اثیر، الکامل؛ ابن‌بابویه، محمد، التوحید، به کوشش هاشم حسینی تهرانی، تهران، 1387ق / 1967م؛ ابن‌ترکمانی، علی، الجوهر النقی، بیروت، دارالفکر؛ ابن‌جزری، محمد، غایة النهایة، به کوشش برگشترسر، قاهره، 1352ق / 1933م؛ ابن‌جوزی، عبدالرحمان، الموضوعات، به کوشش عبدالرحمان محمد عثمان، مدینه، 1386ق / 1966م؛ ابن‌حجر عسقلانی، احمد، فتح الباری، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محب‌الدین خطیب، بیروت، 1379ق؛ همو، المطالب العالیة، به کوشش حبیب الرحمان اعظمی، بیروت، 1407ق / 1987م؛ ابن‌حزم، علی، المحلى، به کوشش احمد محمد شاکر، بیروت، دارالفکر؛ ابن‌سعد، محمد، کتاب الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، 1904م بب‍ ؛ ابن‌عبدالبر، یوسف، الانتقاء، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ همو، التمهید، به کوشش مصطفى بن احمد علوی و محمد عبدالکبیر بکری، رباط، 1387ق؛ ابن‌عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت / دمشق، 1415ق / 1995م؛ ابن‌مجاهد، احمد، السبعة فی القراءات، به کوشش شوفی ضیف، قاهره، 1972م؛ ابن‌ناصرالدین، محمد، مجلس فی حدیث جابر، به کوشش مشعل جبرین، بیروت، 1415ق؛ ابونعیم اصفهانی، احمد، الضعفاء، به کوشش فاروق حماده، دارالبیضا، 1405ق / 1984م؛ امیرصنعانی، محمد، سبل السلام، به کوشش محمد عبدالعزیز خولی، قاهره، 1379ق / 1960م؛ بحرانی، هاشم، غایة المرام، به کوشش علی عاشور، قم، 1421ق؛ بوصیری، احمد، اتحاف السادة المهرة بزوائد المسانید العشرة، به کوشش سیدکسروی حسن، بیروت، 1417ق / 1996م؛ بیهقی، احمد، السنن الکبرى، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، مکه، 1414ق / 1994م؛ همو، شعب الایمان، به کوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، 1410ق؛ ثعلبی، احمد، تفسیر، به کوشش ابومحمد بن عاشور، بیروت، 1422ق / 2002م؛ جصاص، احمد، احکام القرآن، به کوشش عبدالسلام محمدعلی شاهین، بیروت، 1415ق / 1994م؛ جهشیاری، محمد، الوزراء و الکتاب، بیروت، 1408ق / 1988م؛ حارث بن ابی‌اسامه، مسند، زوائد مستخرج هیثمی با عنوان بغیة‌الباحث، به کوشش مسعد سعدنی، بیروت، دارالطلائع؛ حاکم نیشابوری، محمد، سؤالات الحاکم النیسابوری للدارقطنی، به کوشش موفق بن عبدالله بن عبدالقادر، ریاض، 1404ق / 1984م؛ همو، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث، به کوشش یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت، 1406ق؛ خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ خلیلی، خلیل، الارشاد، به کوشش محمد سعید بن عمر ادریس، ریاض، 1409؛ ذهبی، محمد، تذکرة‌الحفاظ، حیدرآباد دکن، 1388ق / 1968م؛ همو، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، 1405ق / 1985م؛ همو، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، 1382ق / 1963م؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، 1408ق / 1988م؛ سید مرتضى، علی، الشافی فی الامامة، به کوشش عبدالزهرا حسینی خطیب، تهران، 1410ق؛ شربینی، محمد، مغنی المحتاج، قاهره، 1352ق؛ شوکانی، محمد، نیل الاوطار، بیروت، 1973م؛ صالحی شامی، محمد، سبل الهدى و الرشاد، به کوشش عادل احمد عبدالموجود و علی‌محمد معوض، بیروت، 1414ق / 1993م؛ طبری، تاریخ، بیروت، 1407ق؛ طوسی، محمد، الامالی، قم، 1413ق؛ عجلونی، اسماعیل، کشف الخفاء، بیروت، 1408ق / 1988م؛ مبارکفوری، محمد عبدالرحمان، تحفة الاحوذی، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ متقی‌هندی، علی، کنز العمال، به کوشش بکری حیانی و صفوت سقا، بیروت، 1409ق / 1989م؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، 1403ق / 1983م؛ مقریزی، احمد، امتاع الاسماع، به کوشش محمد عبدالحمید نمیسی، بیروت، 1420ق / 1999ق؛ منتجب الدین رازی، علی، الاربعون حدیثاً، قم، 1408ق / 1988م؛ وکیع، محمد، اخبار القضاة، بیروت، عالم الکتب.

فرامرز حاج منوچهری

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: