صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات فارسی / حاذق /

فهرست مطالب

حاذق


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 29 مهر 1398 تاریخچه مقاله

حاذِق، جنیدالله (د 1259ق / 1844م)، شاعر و طبیب تاجیک سدۀ 13ق / 19م. وی در روستای کرخ هرات زاده شد (امیرقولوف، 7). در 1216ق / 1801م به بخارا رفت و در مدرسۀ عالی به تحصیل پرداخت (عینی، 131؛ معصومی، 1 / 43؛ امیرقولوف، 7- 8). حاذق در حین تحصیل توجه حاکم بخارا، امیر حیدر را به خود جلب کرد و پس از پایان تحصیل، به سرپرستی مدرسۀ عالی آنجا منصوب شد و به دربار حاکم راه یافت (همو، 8)؛ اما چونان شاعری آزاداندیش و حق‌گوی عمل کرد و از این رو، شاعران دربار و امیر حیدر با او به مخالفت برخاستند و حاذق مجبور شد تا به خوقند، به دربار امیرعمرخان که شاعر هم بود، روی آورد.
دربار خوقند حاذق را به‌گرمی پذیرفت و تا امیرعمرخان زنده بود، آنجا ماند، اما پس از مرگ وی به بخارا بازگشت و به طبابت مشغول شد. از سفرهای دیگر حاذق، سفر وی به خوارزم است. در این سفر، حاذق به خواهش الله‌قلی بهادرخان، حاکم خوارزم ترجمۀ ترکی روضة الصفای میرخواند را که مونس خوارزمی آغاز کرده بود، به پایان رساند (همو، 9-13). در 1245ق / 1829م حاذق به بخارا بازگشت و به دربار امیرنصرالله وارد شد (عینی، همانجا؛ امیرقولوف، 15) و دیری نپایید که نسبت به لشکرکشیهای امیر و غارتگریهای لشکریان وی اعتراض کرد و کینۀ امیر را نسبت به خود برانگیخت و ناگزیر به شهر سبز گریخت (همو، 16؛ حکیم‌خان، 1 / 361). در پی این رویداد امیر نصرالله 3 بار حاذق را به دربار فراخواند، ولی حاذق نپذیرفت و در پاسخ به امیر نوشت: چون حضورم سبب رنجش طبعت گردید / می‌گریزم که ملولت نکنم بار دگر.
امیر از پاسخ حاذق به خشم آمد و 4 کس را برای کشتن شاعر فرستاد. دربارۀ سالهای آخر عمر حاذق و کشته‌شدن وی اطلاعات، گوناگون و متناقض است؛ اما گزارش منتخب التواریخ محمد حکیم‌‌خان صحیح‌تر به نظر می‌رسد، زیرا حکیم‌خان از دوستان نزدیک شاعر، و در روزهای آخر عمر وی با او همراه بوده است. بر طبق گزارش حکیم‌خان مأموران امیر صبح شنبه، 25 ذیحجۀ 1259ق / 16 ژانویۀ 1844م حاذق را به قتل می‌رسانند و سر بریدۀ او را نزد امیر می‌برند (1 / 361-362). حاذق خود نیز این حادثۀ وحشت‌انگیز را، پیش از آنکه رخ دهد، احساس کرده، و آن را طی بیتی باز گفته است: کار هر کس نیست از تاریخ قتلش دم زدن / از «تن حاذق» بجو تاریخ سربریدنش. معادل تعبیر «تن حاذق» به حساب ابجد 1259 است (امیرقولوف، 21).

آثـار

از حاذق 3 اثر بر جای مانده است: 1. دیوان اشعار، شامل غزلیات، قصاید، مستزادها، مخمسات، رباعیات و قطعات؛ 2. مثنوی یوسف و زلیخا؛ 3. رسالۀ طبی شرح قانونچه که با عنوان تحقیق القواعد نیز معروف است (همو، 28).
اشعار حاذق آکنده از مسائل اجتماعی مثل نقدِ ظلم و ستم و ستایش شاه عادل، و همچنین بیان اندیشه‌های بشردوستانه و عدالت‌خواهانه است (همو، 30-31). شهرت حاذق بیش از همه حاصل مثنوی یوسف و زلیخای او ست. سرودن این مثنوی در 1239ق / 1824م به انجام رسیده است (همو، 13، 51). در موضوع قصۀ یوسف و زلیخا به زبان فارسی آثار بسیاری آفریده شده است، ولی حاذق در مقدمۀ اثر خود فقط از مثنویهای نظامی، جامی و ناظم هروی یاد کرده، و بر تفاوت و استقلال اثر خود نسبت به آثار همنام آن تأکید ورزیده است. وی کوشیده است تا در این داستان و به بهانۀ طرح قصۀ یوسف و زلیخا، به طرح اندیشه‌های اجتماعی و سیاسی خود بپردازد و همین امر یوسف و زلیخای او را از دیگـر مثنویهای عـاشقانه ـ عـارفانه کـه با این عنوان سروده شده‌اند، متفاوت و ممتاز می‌سازد.

مآخذ

امیرقولوف سبحان، جنیدالله حاذق و داستان او یوسف و زلیخا، دوشنبه، 1967م؛ حکیم‌خان، محمد، منتخب التواریخ، نسخۀ عکسی، با مقدمه و توضیحات احرار مختاروف، دوشنبه، 1982م؛ عینی، صدرالدین، نمونۀ ادبیات تاجیک، به کوشش علی رواقی، تهران، 1385ش؛ معصومی، ناصرجان، « ادبیات تاجیک در عصر 18 و اول عصر 19م»، اثرهای منتخب، دوشنبه، 1977م.

میرزا ملا احمد

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: