صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادیان و عرفان / حاج عمر تال /

فهرست مطالب

حاج عمر تال


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 26 آذر 1398 تاریخچه مقاله

حاجْ عُمَرْ تال (1208-1281ق / 1794-1864م)، عمر بن سعید تال فوتی توری کَدیوی، مشهور به شیخ المرتضى، از مشایخ نامدار طریقۀ تیجانیه در غرب افریقا و بنیان‌گذار بزرگ‌ترین حکومت اسلامی در آنجا.
عمرتال در هالوار (الوعار)، نزدیک پُدُر، در فوتاتوروی سنگال به‌دنیا آمد. پدر وی معلمی از خاندان توکُلُر، و وابسته به سلسلۀ مرابطون بود. عمر پس از کسب آموزشهای ابتدایی، در جست‌و‌جوی دانش بیشتر در 15 سالگی خانه را ترک کرد و چندی بعد، در فوتاجالون (بخشی از کونیاکاری در گینۀ امروزی) به حلقۀ مشایخ تیجانیه همچون عبدالکریم بن احمد نقیل و مولود احمد فال پیوست و از ایشان تلقین ذکر یافت. او در 1240ق / 1825م از طریق مصر راهی سفر حج شد و پس از دیدار از الازهر، در 1243ق / 1828م به جده رسید و از آنجا به مکه رفت. پس از به‌جای‌آوردن حج، مدتی در مکه و مدینه ماند و در آنجا با شیخ محمد غالی، یکی از مریدان نزدیک احمد تیجانی و خلیفۀ او در حجاز دیدار کرد و طی 3 سال مصاحبت با وی، تعالیم تیجانیه را از او فراگرفت و سرانجام از سوی شیخ به عنوان خلیفۀ تیجانیه، مأمور ترویج این طریقه در افریقای غربی شد (امبای، I / 430, III / 49, 50؛ ویلیز، «در راه ... »، 1؛ کلارک،131؛ EI2, III / 38؛ تریمینگام، 181؛ بدوی، 184؛ ابونصر، 106-107).
حاج عمرتال در 1248ق / 1832م به سوکوطو آمد و با دختر محمد بلو ــ که خود امیر سوکوطو، و پسر عثمان دن فودیو (رهبر مشهور جنبش اسلامی افریقای غربی) بود ــ ازدواج کرد و فرزند بزرگ او احمدو سیکو (نک‍ : ه‍ د، احمد شیخ)، از همین همسر به‌دنیا آمد. عمرتال همچنین با دختری از خانوادۀ حاکم بُرنو نیز ازدواج کرد. وی بعد از 1254ق / 1838م به فوتاجالون رفت و با یاری یکی از رهبران دینی محلی به نام المامی عمر، برای تبلیغ اسلام و ترویج تیجانیه زاویه‌ای را در دیاگوکو در نزدیکی تانبا (تیمبو) ایجاد کرد و در نواحی دیگری چون کانگابا (در مالی امروز) نیز به تعلیم طریقه و امر به معروف پرداخت و با حکام محلی دیدارهای دوستانه داشت. در این مدت، شمار مریدان او رو به افزایش نهاد و حاج عمر با استخراج معادن آن منطقه، توانایی یافت تا با تجار انگلیسی و فرانسوی وارد معامله شود و در برابر خاک طلا، اسلحه و مهمات دریافت کند و در نتیجه، پس از مدتی زاویۀ او به قرارگاهی نظامی تبدیل شد. از سوی دیگر، پیروان وی نیز با کشت وسیع مزارع حاصلخیز غله به ثروت فراوانی رسیدند. این عوامل سبب شد تا او به شهرت و اعتباری دست یابد که نگرانی و ناخشنودی المامی عمر و امرای محلی را برانگیخت و کار به‌جایی رسید که آنان در 1264ق / 1848م از وی خواستند که آنجا را ترک کند. در پی این اختلاف، عمرتال در 1849م به دینکرای (دینگویی‌رای) در شرق فوتاجالون مهاجرت کرد و آمادۀ جهاد شد (EI2, III / 38-39؛ کلارک، 132-133؛ ویلیز، همان، 1-2؛ برنر، 6؛ آزومه، 78؛ ابونصر، 110, 112؛ تریمینگام، همانجا؛ اُلیور، 157).
گرچه برخی اخراج حاج عمر از دیاگوکو را نقطۀ آغاز جنبش او می‌دانند، اما از نوشته‌های نخستین وی (مربوط به زمان حضور او در مکه و مدینه) چنین برمی‌آید که وی پیش از اینها خود را برای جهاد آماده می‌کرد و شاید در این زمینه از اندیشه‌های سلفی (وهابی) نیز تأثیر پذیرفته بود، زیرا گرایشهای سلفی در فرمانهایی چون منع زیارت مزار اولیا، که او بعدها صادر کرد، نیز نمایان است (ابونصر، 112؛ کلارک، 132؛ بدوی، همانجا؛ محمود، 56؛ فیج، 210؛ ازمی، 3 / 215).
تکیۀ پیروان او (عمریها) بر سنت شفاهی سبب شد که در آغاز اطلاعات مکتوب چندانی از انگیزه‌ها و چگونگی نبردهای وی در دست نباشد و با آنکه بعدها کوششهایی برای ثبت این روایتها صورت گرفت، اما برخی از آنها به فراموشی سپرده شد و ازاین‌رو ست که دربارۀ انگیزه‌های او دیدگاههای مختلفی وجود دارد، چندان که گاه او را مسلمانی مبارز و متعصب می‌دانند که در برابر بت‌پرستی قیام کرد، و گاه وی را مصلحی می‌شناسند که از تفرقه و جدایی مسلمانان در رنج بود و با استبداد و انحراف حکام مسلمان به مخالفت برخاست. برخی دیگر نیز او را دشمن استعمار می‌دانند که با تصرف مناطقی از افریقای غربی، مانع از نفوذ بیشتر اروپاییها شد و گروهی نیز جنبش وی را حرکتی در جهت دست‌اندازی به معادن، دادوستد بردگان و بازگرداندن مسیر تجاری از گینه به سمت سودان به‌شمار می‌آورند (ازمی، 3 / 91-92؛ الیور، 157-158؛ امبای، I / 430؛ رابینسن، «جنگ ...»، 5-6؛ برنر، همانجا؛ آزومه، 150).
به هر روی، حاج عمر دو سال پس از ورود به دینکرای، با این ادعا که از طرف خداوند به وی الهام شده است، اعلام جهاد کرد. او نخست با حاکم غیرمسلمان منطقۀ تامبا به جنگ پرداخت و پس از فتح آنجا، به پیروی از تغییر نام یثرب به مدینۀ طیبه توسط پیامبر(ص)، نام آنجا را به طیبتو تغییر داد. سپس به بهانۀ آنکه مردم کارطا (در سودان غربی) از جملۀ کافران‌اند، به آنجا روی آورد و در 1270ق / 1854م مرکز این منطقه، یعنی نیورو (کیورو) را به تصرف درآورد و در 1855م با حمله به بوندو، حاکم فرانسوی آنجا را دستگیر کرد. اما پس از این تاریخ، با آغاز مأموریت ژنرال لوئی فِدِرب، حاکم فرانسوی و طراح سیاستهای استعماری فرانسه در افریقای غربی، رویکردها نسبت به نهضت عمری تغییر کرد و استعمارگران با معرفی حاج عمر به عنوان پیامبری دروغین و فریبکار، حکام محلی را برضد وی برانگیختند. پس از آن، با شکست دادن او در مِدینه در 1273ق / 1857م مانع از پیشروی او در سنگال شدند.
حاج عمر پس از این شکست به فوتاجالون بازگشت و با ادامۀ دشمنیها، امید خود به ایجاد حکومتی اسلامی در وطن خود (فوتاتورو) را از دست داد. افزون بر این، با آنکه پیشنهاد صلح وی به فرانسویها در 1276ق / 1860م به‌رغم تمایل آنان به نتیجۀ روشنی نرسید، اما حاج عمر دیگر درگیر رویارویی مستقیم با فرانسویها نشد و آنان نیز مانع فعالیتهای نظامی و پیشروی او در منطقۀ نیجر میانی و شمالی نشدند (کلارک، 133-135؛ بـرنـر، 9-10؛ نیـز نک‍ : ابـونصر، 112-113, 117-118؛ تریمینگام، 181, 184).
هرچند که حاج عمر پس از آن هم کمابیش تجارت فرانسویها را در منطقه تهدید می‌کرد، ولی بیشتر توجه خود را به نواحی شرقی و جنوبی معطوف ساخت و در مرحلۀ بعدی فتوحات خود، در 1277ق / 1861م سیگو (سِگو) را تصرف کرد و آنجا را به فرزندش احمدو سیکو سپرد و خود راهی شهر حمداللٰهی (پایتخت ماسینا) شد و این شهر را نیز در 1862م به اشغال نیروهای خود درآورد. اما چندی بعد در 1863م، ائتلافی از حاکمان مسلمان مخالف او به حمداللٰهی هجوم آوردند و آنجا را محاصره کردند. حاج عمر ــ که قادر به شکستن محاصره نبود و امیدی بـه کمک دیگران نـداشت ــ در 1281ق / 1864م همراه با شماری از یارانش گریخت، اما راه به جایی نبرد و در نزدیکی دِگِمبره به دست
دشمنانش کشته شد. مرگ او اسرارآمیز بود و جسدش هرگز پیدا نشد و شاید به‌همین سبب چهره‌ای مسیحایی از وی به‌وجود آمد و برخی به زنده بودن او، یا بازگشت و ظهور دوباره‌اش قائل شدند. مکان کشته شدن وی در دگمبره نیز به زیارتگاهی برای تیجانیها مبدل شد (همو، 184؛ ازمی، 3 / 121-122، 132-133، 150، 153، 163-166؛ برنر، 7-8, 14؛ ابونصر، 122-141؛ کلارک، 140؛ EI2, III / 39).
امپراتوری توکلر، یا حکومت حاج عمرتال، در زمان مرگ او حدفاصل رودخانه‌های سنگال علیا و نیجر را دربر می‌گرفت که شامل بخشهایی از گینه، سنگال، مالی و موریتانی امروزی است. این قلمرو وسیع، همراه با مشکلاتی چون شورشهای داخلی و دخالت فرانسویها، پس از وی به پسرش احمدو سیکو رسید. البته دیگر فرزندان و سرداران عمرتال نیز در ادارۀ آن سهیم بودند و گاه با مبارزه با احمدو و پیوستن به فرانسویها یکپارچگی آن را به خطر می‌انداختند. همین امر، امپراتوری توکلر را از رسیدن به اقتدار گذشته بازداشت، چندان‌که پس از نزدیک به 50 سال، در 1315ق / 1897م به‌طور کامل توسط فرانسویها برچیده شد (ویلیز، «عمرتال»، 265 ، «در راه»، 1؛ تریمینگام، 184-185؛ بریتانیکا، VIII / 553).
حاج عمر شخصیتی چندوجهی داشت. وی بر قرآن کریم مسلط بود و صحاح مسلم و بخاری را ازبر می‌دانست. در آموزه‌های خود بر اموری چون جهاد با نفس، اهمیت وجود شیخ و لزوم فرمانبرداری از او تأکید می‌کرد و خود پیش از هر تصمیمی به خلوت و مراقبه می‌پرداخت. کرامات زیادی نیز به او نسبت داده‌اند که ازآن‌جمله می‌توان به دانستن اسم اعظم و راه رفتن از میان آتش اشاره کرد. با این‌همه، اقتدای به پیامبر(ص) و میل بازگشت به سنت نبوی را باید مهم‌ترین ویژگی حرکت او دانست، زیرا او در عین اعلام جهاد، آگاهانه می‌کوشید تا زندگی پیامبر(ص) را الگوی خود قرار دهد، چنان‌که به دینکرای هجرت کرد، همراهان خود را مهاجران، و آنهایی را که به او پیوستند، انصار نامید، نمایندگانی برای ابلاغ دعوتش به شهرهای غیرمسلمان فرستاد، مریدانی را که کشته می‌شدند، شهید می‌دانست و غنایم را میان سپاهیان تقسیم می‌کرد (EI2, III / 38-39؛ رابینسن، «جنگ»، 10-11؛ ازمی، 3 / 62-73؛ ابونصر، 112؛ ویلیز، «عمرتال»، همانجا، «در راه»، 2، نیز مقدمه، 11, 12؛ فیج، 210).
حاج عمر مردم را به مهاجرت از مناطقی که فرانسویها در آن حضور داشتند، و نیز قیام برضد حکام مسیحی تشویق می‌کرد و از بازرگانان اروپایی که برای دادوستد از قلمرو وی عبور می‌کردند، جزیه می‌گرفت. همچنین استفاده از کالاهای غربی را تحریم کرد و پیروانش را در به‌کارگیری پوشش و وسایل بومی ترغیب می‌نمود. وی پس از تسخیر هر ناحیه، مردم را به‌اجبار مسلمان می‌کرد و بتها را در حضور جمع نابود می‌ساخت. همچنین بر اهالی متصرفات خود مقرر کرده بود که سرهای خود را بتراشند، نماز بخوانند، شراب ننوشند، گوشت حیوانات مرده را نخورند و بیش از 4 زن نداشته باشند. او در هر محل مسجدی بنا می‌کرد و با گسترش تعلیم عمومی، سامانۀ فراگیری از آموزشهای اسلامی را با تأکید بر مبانی تیجانیه ایجاد نمود. گفتنی است که مسجد دینکرای در گینه، تنها بنایی است که از آن مساجد بر جای مانده است (ابونصر، 113-114؛ رابینسن، «عمرتال»، 123؛ نیـز نک‍ : تـریمینگام، 163؛ ازمی، 3 / 108- 109، 150-151؛ کلارک، 81, 137؛ بریتانیکا، نیز ویلیز، «عمرتال»، همانجاها).
حاج عمر در طریقۀ تیجانیه نیز تحولات مهمی به وجود آورد و با تجدید نظر در نگرش سنتی به زهد، آن را امری صرفاً قلبی دانست و با همین دیدگاه، مریدان خود را به سوی کار و تجارت سوق داد. وی با درگیر شدن در امور سیاسی و نظامی، کارکردهای تازه‌ای را برای خلفای طریقه در نظر گرفت و بر مشایخ تیجانی پس از خود، همچون ابراهیم نیاسی و پیروان آنها تأثیر بسیار گذاشت، چندان که برخی از آنها بیش از پرداختن به مسائل معنوی، به دنبال دستیابی به موقعیتهای اقتصادی و سیاسی بودند.
وی نوع رابطۀ مردم با خلفای طریقه را هم تغییر داد و آن را به صورتی ساده، همراه با آموزش و تشجیع ایشان به جهاد درآورد. به‌این‌ترتیب، هرکه برای جهاد به او می‌پیوست، پس از مدتی به سلک تیجانیه درمی‌آمد. مریدان وی طالب خوانده می‌شدند و شیخ خود را برگزیدۀ خداوند و صاحب قدرت الٰهی می‌دانستند (ابونصر، 47-48؛ کلارک، 208؛ دیویدسن، 268؛ برنر، 3, 8؛ رابینسن، «جنگ»، 4). برخی از ایشان نیز به مهدویت او قائل بودند و گاه وی را تجسد عیسى (ع) می‌پنداشتند. بدنۀ سپاه او را نیز بردگان تشکیل می‌دادند که مهم‌ترین زمینۀ فکری همۀ آنها موعودگرایی بود. افزون بر اینها، مقابلۀ او با نفوذ اروپاییان جایگاه وی در میان مسلمانان نواحی استعمارزده را بسیار تقویت نمود و در مجموع، نمی‌توان انکار کرد که جنبش حاج عمر نقش مهمی در گسترش و تثبیت اسلام، و به‌ویژه طریقۀ تیجانیه در غرب و مرکز افریقا داشت (آزومه، 79؛ تریمینگام، 174, 185؛ ابونصر، 139؛ کلارک، 119, 136؛ رابینسن، همان، 6؛ هاربسن، 205؛ برنر، 8؛ بریتانیکا، XIX / 774).
البته برخی از محققان، روش مبارزه‌جویانۀ او در گسترش اسلام را به اندازۀ رویکرد مسالمت‌آمیز قادریه موفقیت‌آمیز نمی‌دانند، به‌ویژه آنکه در برخی مناطق، حاکمیت حاج عمر رهاورد تازه‌ای برای مردم نداشت و آنها به چشم رهبر جنبشی خارجی به او می‌نگریستند. از این‌رو، بسیاری از بومیانی که به اجبار وی مسلمان شده بودند، پس از استقرار فرانسویها دوباره به دین خود بازگشتند. افزون بر اینها، وی در سپاه خود به نام جهاد بیش از 4 هزار برده را به‌کار گرفت و در زمینۀ تجارت انسان، کارنامه‌ای بهتر از مسیحیان نداشت. از سوی دیگر، چنین به‌نظر می‌رسد که وی تنها اسلام تیجانی را می‌پذیرفت، زیرا بسیاری از حکام مسلمان را تکفیر کرد و بر قلمرو آنها هجوم برد. در این میان، حتى شیوخ و پیروان طریقۀ قادریه نیز در امان نبودند و او در هر فرصتی آنها را به پیوستن به طریقۀ تیجانیه ترغیب می‌کرد. همین رویکرد وی سبب شد تا قادریها نیز او را یاری نکنند و حتى در صف دشمنانش بایستند (ابونصر، 10, 123, 138-139؛ تریمینگام، 184؛ ازمی، 3 / 157؛ آزومه، 79, 150؛ فیج، 211).
با آنکه حاج عمر خود ادعای ایجاد فرقۀ خاصی را نداشت، بعدها پیروان پراکندۀ او به «شاخۀ عمرتال» یا «عمریه» موسوم شدند که در جنوب ساحل عاج و ولتای عُلیا از مریدان زیادی برخوردار است و چند خانواده از اخلاف او هم در سیگو (سگو) و باندیاگارا (مالی) هستند. تشکل این شاخه در سنگال بسیار منسجم‌تر است و برای خود انجمنی مذهبی دارند. از میان نوادگان و بستگان عمرتال نیز می‌توان به حاج سعیدو نورو تال (شیخ بزرگ تیجانیه در نیمۀ سدۀ 20م) و تی‌یرنو بوکَر (د 1359ق / 1940م) (پرنفوذترین شخصیت روحانی افریقای غربی) اشاره کرد. امروزه بسیاری از نخبگان دینی و سیاسی این ناحیه به خانواده‌هایی وابسته‌اند که نفوذ و موقعیت خود را مرهون مشارکت اجدادشان در نبردهای جهادی کسانی چون حاج عمرتال اند (کوک، 146، 169، 217، 223، 259، 271؛ بوهانان، 327).
از حاج عمر نوشته‌هایی نیز بر‌جای‌مانده که نشان از دانش او دارد. مهم‌ترین آنها کتاب رماح حزب الرحیم على نحور حزب الرجیم است که در 1261ق / 1845م و برای تثبیت خلافت او در طریقه نوشته شد. این کتاب از آثار مهم تیجانیه است و در حاشیۀ جواهر المعانی به چاپ رسیده است. نوشته‌های دیگر او نیز به این قرارند: سیوف السعید، در معرفی اولیا و آداب طریقۀ تیجانیه؛ دو رسالۀ تذکرة المسترشدین و فلاح الطالبین و تذکرة الغافلین عن قبح الاختلاف المسلمین، که هر دو منظوم‌اند و به امور فقهی و ارشادی می‌پردازند؛ سفینة السعادة لاهل الضعف و النجادة، رسالة سوق الحبیب الى فهم اسئلة ابراهیم اللبیب، شامل پرسش و پاسخ فقهی؛ هادیة المذنبین الى کیفیة الخلاص من حقوق الله و العباد؛ جواب على اسئلة بعض الاصحاب؛ نظم فی الوعظ و الارشاد؛ نظم کله دعوات للنجاة من الفتن (مجموعۀ دعا)؛ المقاصد السنیة لکل موفق من الدعاة الی الله من الراعی و الرعیة، مشتمل بر اخلاق و آموزش نحوۀ تبلیغ طریقه؛ افادة الطائفة الانسیة و الجانیة، شامل پرسش و پاسخ از وجه تسمیۀ تیجانیه (ابونصر، 111, 139-140؛ ویلیز، «عمرتال»، 265؛ ازمی، 3 / 40-52، 194-207، 217-243).
برخی از فرزندان او، یعنی احمد مدنی و محمد مکی، و بعضی از پیروانش نیز کتابهای منظوم و منثوری را در توصیف خدمات او به تیجانیه نوشتند (رابینسن، «جنگ»، 6؛ ازمی، 3 / 255- 278؛ برای مشاهدۀ فهرستی از آثار مربوط به سیرۀ حاج‌ عمر، نک‍ : همو، 3 / 352 بب‍‌ ).

مآخذ

ازمی، محمد، طریقة التیجانیة، مغرب، 1421ق / 2000م؛ بدوی، عبده، مع حرکة الاسلام فی افریقیة، قاهره، 1970م؛ کوک، ژ. م.، مسلمانان افریقا، ترجمۀ اسدالله علوی، مشهد، 1373ش؛ محمود، عبدالقادر، الفکر الصوفی فی السودان، بیروت، 1968م؛ نیز:

Abun-Nasr, J. M., The Tijaniyya, London, 1965; Azumah, J. A., The Legacy of Arab-Islam in Africa, Oxford, 2001; Bohannan, P. and Ph. Curtin, Africa and Africans, Illinois, 1988; Brenner, L., West African Sufi, The Religious Heritage and Spiritual Search of Cerno Bokar Saalif Taal, Los Angles, 1984; Britannica, 1989; Clarke, P. B., West Africa and Islam, London, 1982; Davidson, B., The African Past, London, 1967; EI2; Fage, J. D., A History of Africa, New York, 1978; Harbeson, J. W., «Africa and the Middle East», Africa in World Politics, eds. id and D. Rothchild, Oxford, 1991; Mbaye, H. R., Le Grand savant, el Hadji Malick Sy, pensée et action, Beirut, 2003; Oliver, R. and J. D. Fage, A Short History of Africa, Middlesex, 1973; Robinson, D., The Holy War of Umar Tal, London, 1985; id, «Umar Tāl», ER, vol. XV; Trimingham, J. S., A History of Islam in West Africa, Oxford, 1985; Willis, J. R., In the Path of Allah : The Passion of al- Hajj Umar, London, 1989; id, «ʿUmar Tal», The Oxford Encyclopedia of the Modern Islamic World, ed. J. L. Esposito, Oxford, 1995, vol. IV.

علیرضا ابراهیم

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: