صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / هنر و معماری / چهرآباد، مردان نمکی /

فهرست مطالب

چهرآباد، مردان نمکی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 18 دی 1399 تاریخچه مقاله

چِهْرآباد، مَرْدانِ نَمَکی، بقایای اجساد و اشیائی از هزارۀ 1 ق‌م تا سدۀ 3م، مدفون در معدن نمک چهرآباد. این معدن در منطقه‌ای نیمه‌کوهستانی در حدود 8 کیلومتری شمال روستای چهرآباد، و حدود 75 کیلومتری شمال‌غرب شهر زنجان قرار دارد (عالی، «معدن ... »، 26-27). معدن چهرآباد گنبد نمکی بزرگی است که در دوره‌های گوناگون محل استخراج نمک بوده، و آثاری به‌خصوص از دورۀ هخامنشی و ساسانی در آن نهفته است (همانجا).
اهمیت و شهرت آن به‌سبب داشتن اطلاعات ارزشمند از معدن‌کاوی دوران باستان، و همچنین حفظ و نگهداری اجساد و اشیائی است که در تونلهای فروریختۀ آن مدفون شده بودند. فعالیت طولانی‌مدت معدن‌کاوی افزون بر اجساد مومیایی‌شده، موجب برجای ماندن مواد و اشیائی از زمانهای مختلف شده است که بسیاری از آنها در فعالیتهای معدن‌کاوی به‌کار می‌رفتند؛ بخش اعظم از جنس مواد آلی هستند که به‌سبب خاصیت حفاظتی نمک به‌طور شگفت‌آوری سالم مانده‌اند، چنان‌که معدن چهرآباد تنها مکان شناخته‌شدۀ ایران است که بیشترین اشیاء باستانی از جنس مواد آلی در آن جای دارد؛ اما بدون تردید مشهورترین آثار مکشوفه از معدن نمک بقایای انسانهایی هستند که به‌صورت طبیعی مومیایی شده، و به مردان نمکی شهرت یافته‌اند (همو، مردان ... ، 4).
تاکنون 6 مرد نمکی در این‌معدن کشف شده، که نخستین آنها در 1372ش و با شروع بهره‌برداری مکانیکی معدن به‌صورت تصادفی به دست آمده است (همو، «معدن»، 27). معدن‌کارانْ نخست سر یک مرد را یافتند و در پی آن باستان‌شناسان کاوشهای مختصری در معدن نمک انجام دادند که در نتیجۀ آن بقایای پای انسانی با چکمه‌ای چرمی یافت شد. جمجمه دارای بافت نرم، مو و ریش بود. گوشوارۀ طلا، سنجاق نقره، چاقو، قطعات لباس و تکه‌های سفال و اشیاء دیگر نیز به‌همراه او کشف شد (ثبوتی، 65-66؛ عالی، همان، 28). مطالعات انجام‌یافتۀ پژوهشگران بر روی مرد نمکی 1 نشان داد، این مومیایی متعلق به دورۀ ساسانی (ح 3م) و حدود 37 ساله بوده، و در اثر اصابت ضربه‌ای به سر درگذشته است. با توجه به مشخصات ظاهری و داشتن گوشوارۀ طلا و برخی ابزارها، او نمی‌توانسته کارگر عادی معدن باشد ( مرد ... ، 15-20؛ عالی، همان، 27).

به‌دنبال کشف اتفاقی بقایای متلاشی شدۀ مومیاییهای شمارۀ 2 و 3 در 1383ش توسط معدن‌کاران، کاوش باستان‌شناختی در معدن نمک بار دیگر آغاز شد و تا 1384ش ادامه یافت. طی دو فصل کاوش، بخشی از تونلهای کهن معدن ــ که مربوط به دوره‌های هخامنشی و ساسانی بودند و با لایه‌های فرسایشی، آواری و واریزه‌های معدنی مدفون شده بودند ــ آشکار گردید. از مرد نمکی شمارۀ 2 که به‌شدت آسیب دیده، تنها بخشی از اسکلت و اندکی بافت نرم، مو و ریش به‌همراه تکه‌های پارچه و قطعات سفال و اشیاء دیگر به‌دست آمد. مرد نمکی شمارۀ 3 نیز که در اثر ریزش تونل و سقوط سنگی بزرگ، کشته شده، اسکلت شکسته و بخشی از پوست و موی او باقی مانده بود. به‌همراه وی نیز تکه‌های لباس و یک کمربند بافته با کیفیت عالی، کفش و اشیاء دیگر به‌دست آمد (عالی، همان، 28، 34-35).
در فصل اول کاوش، مومیایی نسبتاً سالم شمارۀ 4 در زیر آوار ناشی از تخریب تونلهای معدن کشف شد. این مومیایی طبیعی سالم‌ترین و کامل‌ترین آنها، افزون‌بر داشتن تمامی استخوانها و بافت نرم، دارای پوشش کامل ــ مشابه پوشاک مادیها (رامارولی، 343-354) ــ شامل پیراهنی بلند، شلوار نسبتاً تنگ پشمی، کفش چرمی و پوستینی بر دوش می‌شد (نک‍ : تصویر 2). این مومیایی دو کوزۀ سفالین کوچک سالم و خنجری در داخل غلاف چرمی به‌همراه حلقه‌های نقره بر گوشها داشت (عالی، همان، 34-36). عکس‌برداری سی‌تی‌اسکن و رادیولوژی نشان داد که این معدن‌کار به‌هنگام مرگ حدود 16 سال داشته، و به‌سبب نبود آثار صدمات کار در معدن نمک بر انگشتان او، احتمالاً در کار معدن‌کاوی تازه‌کار بوده است (همان، 35-36؛ پلارد، 149).
در فصل دوم کاوش نیز بقایای مومیایی شمارۀ 5 در زیر صخرۀ نمکی بسیار بزرگی به‌صورت متلاشی‌شده کشف شد. بر جمجمۀ او مو، و بر بدن وی اندکی بافت نرم باقی مانده بود. او احتمالاً گوشواره‌ای آهنی نیز برگوش داشته است. به‌همراه آن یک پیه‌سوز و اشیاء دیگر به‌دست آمد (عالی، همان، 36-37).

افزون بر بقایای انسانی، شمار زیادی اشیاء را از دیگر یافته‌های معدن نمک می‌توان برشمرد؛ ازجمله به قطعات کوچک و بزرگ چوب (به‌عنوان مشعل با سر سوخته)، دانه‌های غلات مانند گندم و جو، هستۀ هلو و زردآلو، پوست گردو، انار و بلوط، تخم کدو و خربزه و میوۀ ازگیل می‌توان اشاره کرد. اشیاء دیگر عبارت‌اند از: طنابهایی بافته‌شده از الیاف گیاهی، سوزن چوبی، دستۀ خراطی‌شدۀ چاقو، شانۀ چوبی و آتش‌زنۀ چوبی. قطعات پارچه‌های ساده و نقش‌دار که با مهارت و ظرافت دوخته، وگاه گل‌دوزی شده‌اند، از یافته‌های با ارزش این معدن به‌شمار می‌آیند. کمربند (مرد نمکی 3) بافته‌شده از نخهایی به رنگهای آبی، سبز روشن، قرمز روشن، زرد و قهوه‌‌ای با طرح شانه‌ای، و لباسهایی کامل با دوخت ظریف از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. کفشهای چرمی از چرم دباغی‌شده، پوستین دوخته‌شده، و نیز ابزارهایی مانند کلنگ فلزی، چکش، تیشه با دستۀ چوبی، چاقو با دستۀ چوبی و استخوانی را از دیگر اشیاء یافت‌شده، می‌توان نام برد. بدون شک، همۀ یافته‌های معدن نمک حاوی اطلاعات ارزشمندی است که مطالعۀ آنها می‌تواند پاسخ‌گوی بسیاری از ابهامات در زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی، و تکنولوژیکی معدن در دوره‌های مختلف بهره‌برداری باشد (نک‍ : همان، 31-37).

براساس پژوهشهای باستان‌شناختی نجات‌یافته، و نتایج سال‌یابی کربن 14، استخراج نمک حداقل در 3 دورۀ هخامنشیان، ساسانیان و دوران اسلامی در معدن نمک صورت گرفته، و ریزش تونلهای معدن موجب تخریب وکشته‌شدن معدن‌کاران شده است. براساس شواهد موجود، در دورۀ هخامنشی و ساسانی حفر تونلهای افقی و عمودی و دنبال‌کردن رگه‌های سفید نمک در دل کوه، روش اصلی استخراج نمک بوده است. بهره‌برداری با استفاده از ابزارهای معدن‌کاوی همچون کلنگ، تیشه و چکش انجام می‌گرفت و نمک کنده‌شده در درون کیسه‌های چرمی به بیرون از تونلها منتقل می‌شد. استخراج طولانی‌مدت نمک موجب به‌وجود آمدن تونلهای عمیق و تاریک در سطوح مختلف و بدون شکل و جهت خاص می‌گردید. استخراج عمقی نمک، فضاهای بسیار بزرگ و خطرناکی را در دل کوه ایجاد می‌نمود که بدون پشتیبان بوده، و احتمالاً با ستونهایی از نمک یا رس برپا بوده است که می‌توانست بر اثر لرزشهای تکتونیکی زمین و حرکات صخره‌های نمک بر اثر انبساط و انقباض، تخریب شده، و حادثۀ تأسف‌باری برای معدن‌کاران به‌وجود آورد. حوادثی که یک‌بار در حدود سال 300ق‌م در دورۀ هخامنشی، چندین سده پس‌ازآن بین سالهای 300-500 م در دورۀ ساسانی، و در نهایت 100 سال پیش برخی از معدن‌کاران چهرآباد را به‌کام مرگ فرستاد (عالی، «معدن»، 39-40).
طی چندسال اخیر، مطالعات و آزمایشهای کربن 14، ایزوتوپ کربن ـ نیتروژن، ... بر روی مومیاییها انجام گرفته که اطلاعات گسترده‌ای از رژیم غذایی و سلامت جسمانی آنها را دربر داشته است. بر این اساس، معدن‌کاران را نمی‌بایست به‌عنوان برده‌هایی به‌خدمت‌گرفته‌شده دانست. مدارکی همچون گوشوارۀ فلزی با ارزش، رژیم غذایی متنوع و مخلوط، و بالأخره فقدان انگلهای روده‌ای می‌تواند تأییدی بر این نظریه باشد (پلارد، 135-149).
همچنین جدیدترین پژوهش در منشأ جغرافیایی این مردان نتایج جالب توجهی به‌همراه داشته است که در آن براساس ایزوتوپهای موجود در بافت بدن آنها و مقایسۀ آن با بقایای استخوانهایی که از مناطق جغرافیایی گوناگون به‌دست آمده، روشن ساخته است که مومیاییهای دورۀ هخامنشی احتمالاً دارای منشأ مکانی دوری در شمال شرق ایران هستند و مومیاییهای متعلق به دورۀ ساسانی از مکانی در شمال فلات ایران به معدن چهرآباد آمده بودند (رامارولی، 343-354).
مرد نمکی شمارۀ 6 نیز در چندسال گذشته کشف شده که دردست مطالعه است («شرایط ...  »، 729؛ رضایی، 91).

مآخذ

ثبوتی، هوشنگ، «گزارش مقدماتی انسان نمک زنجان»، یادنامۀ گردهمایی باستان‌شناسی شوش، تهران، 1376ش، ج 1؛ عالی، ابوالفضل، مردان نمکی، تهران، 1384ش؛ همو، «معدن نمک چهرآباد»، گزارشهای باستان‌شناسی، 1385ش، شم‍ 5؛ مرد نمکی، مطالعات علمی انجام شده روی آثار مومیایی و اشیاء مکشوفه از زنجان، تهران، 1377ش؛ نیز:

«Pass the Salt», ed. C. Holden, Science, 2007, vol. CCCXVII; Pollard, A. M. et al., «Below the Salt: A Preliminary Study of the Dating and Biology of Five Salt-Preserved Bodies from Zanjan Province, Iran», Iran, 2008, vol. XLVI; Ramaroli, V. et al., «The Chehr Abad Salt Men and the Isotopic Ecology of Humans in Ancient Iran», American Journal of Physical Anthropology, 2010, vol. CXLIII, no. 3; Rezaï, M., «Les Hommes de sel de la mine de Tchehrâbâd», La Revue de Téhéran, 2008, no. 36.

ابوالفضل عالی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: