صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / چقمق بن عبدالله /

فهرست مطالب

چقمق بن عبدالله


آخرین بروز رسانی : سه شنبه 23 مهر 1398 تاریخچه مقاله

چَقْمَقِ بْنِ عَبدُالله، ابوسعید (د 3 صفر 857 ق / 13 فوریۀ 1453م)، ملک ظاهر، دهمین پادشاهِ سلسلۀ ممالیک چرکسی در مصر، شام و حجاز.
وی مملوکی چرکس بود که در کودکی اسیر شد و صاحبش او را به مصر آورد. امیر علی‌ بن ‌اینال، از رجال ممالیک او را خرید و به خدمت گرفت (ابن‌تغری‌ بردی، المنهل ... ، 4 / 275؛ سخاوی، الضوء ... ، 3 / 71). بنابر روایت مشهور، چقمق به‌واسطۀ برادر بزرگ‌ترش، معروف به جارکس (چرکس) مصارع (= کُشتی‌گیر) ــ که در خدمت ملک ظاهر برقوق بود ــ به سلطان معرفی شد و چون ظاهر خواستار وی گردید، امیرعلی‌بن‌اینال او را به ملک ظاهر برقوق بخشید (ابن‌ تغری ‌بردی، همان، 4 / 275، 276؛ شوکانی، 1 / 184). چقمق در دستگاه برقوق چندان ترقی کرد که در زمرۀ خاصگیان او درآمد (همانجاها)؛ اما در زمان ملک ناصر فرج، به‌سبب شورش و سرکشی برادرش جارکس، به او نیز بدگمان شدند و به زندان افتاد، اگرچه به شفاعت پدر ابن‌تغری‌بردی آزاد شد (ابن ‌تغری ‌بردی، همان، 4 / 276-277، النجوم ... ، 15 / 260). چقمق همچنان مراحل ترقی را پیمود تا در زمان ملک اشرف بر‌سبای به حاجبی و میرآخوری و ولایت حلب رسید (همو، المنهل، 4 / 277- 278؛ ابن صیرفی، 3 / 17، 19؛ سخاوی، الذیل ... ، 594) و در 839 ق / 1435م برسبای او را به اتابکی عساکر منصوب کرد (ابن‌صیرفی، 3 / 332؛ ابن تغری بردی، النجوم، 15 / 65؛ سخاوی، همانجا؛ ابن ایاس، 2 / 154).
پس از مرگ برسبای (13 ذیحجۀ 841 ق / 7 ژوئن 1438م) و جانشینی فرزند نوجوانش ملک عزیز یوسف، چقمق بنابر وصیت برسبای، همچنان بر منصب پیشین بود (مقریزی، 7 / 358؛ ابن ‌تغری ‌بردی، همان، 15 / 103؛ سخاوی، همان، 608؛ ابن‌ایاس، 2 / 188).
مرگ برسبای و ناتوانی ملک عزیز یوسف، امور را پریشان‌ کرد و میان سران ممالیک و بزرگان دولت اختلاف پدید آمد (نک‍ : ابن صیرفی، 3 / 420، 438؛ مقریزی، 7 / 375-381؛ ابن‌تغری‌بردی، المنهل، 4 / 279-283، النجوم، 15 / 105، 237-250). سرانجام به تمهید امیرقرقماس ــ از رجال طرف‌دار چقمق ــ خلیفۀ عباسی معتضد باللٰه و قاضیان مذاهب چهارگانه و شماری دیگر از بزرگان در محضر چقمق‌گرد آمدند (19 ربیع‌الاول 842 ق / 9 سپتامبر 1438م) و پس از بحث پیرامون پریشانی اوضاع و نوجوانی و ناتوانی ملک عزیز، وی را از سلطنت خلع، و همگی با چقمق به‌عنوان سلطنت بیعت کردند (مقریزی، 7 / 382؛ ابن‌تغری ـ بردی، المنهل، 4 / 283؛ ابن شاهین، 2(5) / 53). چقمق لقب الظاهر ابوسعید را برای خویش برگزید (همانجا).
ملک ظاهر چقمق در سال نخست سلطنت، با شورش هوادار پیشین خود ، امیر قرقماس، اتابک عساکر، روبه‌رو شد (نک‍ : ابن تغری‌ بردی، النجوم، 15 / 264-277)، اما توانست شورش قرقماس را سرکوب و او را دستگیر کند. قرقماس به اسکندریه فرستاده شد و در آنجا به فرمان چقمق و فتوای قاضی مالکی، وی را گردن زدند (سخاوی، همان، 615-616؛ ابن شاهین، 2(5) / 57، 65؛ ابن ایاس، 2 / 202؛ ابن سباط، 2 / 793).
در رمضان همان سال (842 ق / 1439م) والیان حلب و دمشق سر به ‌شورش برداشتند (نک‍ : مقریزی، 7 / 398-402؛ ابن‌تغری‌بردی، المنهل، 4 / 288؛ ابن‌سبـاط، همـانجـا). هم‌زمانْ یوسف ــ پادشاه نوجوان پیشین که تحت الحفظ به‌سر می‌برد ــ با دستیاری شماری از خادمان و هواداران خود گریخت و پنهان شد (مقریزی، 7 / 403؛ ابن‌ایاس، 2 / 210؛ ابن‌شاهین، 2(5) / 73)، اما چقمق تا ذیقعدۀ همان سال، شورشیان شام را سرکوب، و عزیز یوسف را دستگیر و زندانی کرد (ابن‌ تغری ‌بردی، همان، 4 / 293؛ ابن سباط، 2 / 795-796؛ ابن شاهین، 2(5) / 69، 79، 81).
چقمق در حالی که نزدیک به 80 سال داشت، بیمار شد و چون احساس کرد مرگش نزدیک است، خلیفه و قاضیان و امرا و اهل حل و عقد را فراخواند (21 محرم 857 / اول فوریۀ 1453) و به‌نفع فرزندش عثمان از سلطنت کناره‌گرفت (ابن‌تغری‌بردی، حوادث ... ، 2 / 399؛ سخاوی، وجیز ... ، 2 / 674، التبر ... ، 423)؛ و اندکی بعد درگذشت و در دارالضیافه، نزدیک قلعة الجبل، در قاهره به خاک سپرده شد (ابن‌تغری‌بردی، المنهل، 4 / 294؛ ابن‌حمصی، 1 / 119، 120؛ ابن شاهین، 2(5) / 382).
در باب اقدامات نظامی چقمق باید یادآوری کرد که پس از فتح جزیرۀ رودس به دست صلیبیان (رمضان 829 ق / 1426م)، این جزیره تنها پایگاه باقی مانده در دست شهسواران مهمان‌نواز (نک‍ : ه‍ د، اسبتاریه) در شرق مدیترانه بود که دریازنان مسیحی گهگاه از آنجا به سواحل مصر حمله می‌کردند و موجب نا امنی می‌شدند (نک‍ : سخاوی، الذیل، 641؛ نیز عاشور، 261). چقمق 3 بار در سالهای 844، 847 و 848 ق سپاه و ناوگان خود را برای فتح جزیرۀ رودس، بدانجا گسیل کرد (نک‍ : سخاوی، التبر، 62-63، 87- 88؛ ابن ایاس، 2 / 224، 238، 241؛ نیز نک‍‍ : عاشور، همانجا)، اما هر 3 حملۀ سپاه و ناوگان اعزامی وی با شکست روبه‌رو شد (سخاوی، وجیز، 2 / 589، 594، الذیل، 641، 646؛ نیز نک‍ : عاشور، همانجا).
سیاست خارجی چقمق مبتنی بر حفظ روابط دوستانه با ملوک و امرای هم‌عصر خود بود (شوکانی، 1 / 185؛ نیز نک‍ : ابن شاهین، همانجا). او با شاهرخ تیموری در شرق ایران، و سلطان مراد عثمانی (ابن تغری بردی، همان، 4 / 300)، سلطان حمزه، جعفربیک و جهانگیر میرزا آق قویونلو در غرب ایران و دیار‌بکر و آناتولی (نک‍ : ابوبکر طهرانی، 153؛ بازورث، 252)، و جهانشاه قراقویونلو در غرب ایران و عراق (همو، 250) معاصر بود.
چون شاهرخ تیموری با اعزام فرستادگانی، از چقمق اجازه خواست تا از جانب خود پوششی بر کعبه نصب کند، چقمق فرستادگان شاهرخ را به گرمی پذیرفت (رمضان 848 / دسامبر 1444) و آنان را با احترام روانۀ مکه کرد و اجازه داد پوشش اهدایی شاهرخ را بر کعبه نصب کنند (ابن‌تغری‌بردی، حوادث، 1 / 109-110؛ سخاوی، همان، 646-647). به نوشتۀ ابوبکر طهرانی، چقمقْ جهانگیر میرزا آق قویونلو را پس از شکست از جعفربیک آق قویونلو، پناه داد و امارت رها (اورفۀ کنونی درترکیه) را بدو واگذاشت (ص 154).
گفته‌اند چقمق پادشاهی دین‌دار، پرهیزگار، یتیم‌نواز، متواضع و آمر به معروف و نـاهی از منـکر بود (نک‍ : ابن ‌تغری ‌بردی، المنهل، 4 / 295؛ سخاوی، الضوء، 3 / 84؛ ابن شاهین، همانجا؛ ابن عماد، 4 / 291؛ نیز نک‍ : شرقاوی، 109) و بر یهودیان و مسیحیان سخت می‌گرفت (نک‍ : سخاوی، الذیل، 635، التبر، 36، وجیز، 2 / 583، 614، 621). وی همچنین به عمران و آبادی و بنای پلها و مساجد و جوامع و بناهای عام‌المنفعه اهتمام داشت و رجال دولت نیز در تأسی و تقرب به او چنین بودند (ابن عماد، شوکانی، شرقاوی، همانجاها). به فقراء و صلحا و اهل علم نظری محبت‌آمیز داشت (ابن‌حمصی، 1 / 80؛ شوکانی، همانجا) و بر فقدان ابن حجر عسقلانی (ه‍ م) تأسف می‌خورد (شوکانی، همانجا)؛ خود نیز، به نوشتۀ سیوطی، از ابن‌جزری اجازۀ روایت داشت (ص، 103). وی در کشورداری گاه از طریق اعتدال خارج می‌شد (ابن تغری بردی، همان، 4 / 297؛ سخاوی، همان، 2 / 676)؛ با این‌همه، به نوشتۀ ابن‌ تغری ‌بردی ــ که خود در دورۀ او زندگـی می‌کرد ــ «خوبیهای» وی، بیش از «بدیهایش» بود (نک‍ : الدلیل ... ، 246، المنهل، 4 / 298).

مآخذ

ابن ایاس، محمد، بدائع الزهور، به کوشش محمد مصطفى، قاهره، 1392ق / 1972م؛ ابن تغری بردی، حوادث الدهور، به کوشش محمدکمال‌الدین عزالدین، عالم الکتب، 1410ق / 1990م؛ همو، الدلیل الشافی علی المنهل الصافی، به کوشش فهیم محمد شلتوت، قاهره، 1979م؛ همو، المنهل الصافی، به کوشش محمد محمدامین، قاهره، 1986م؛ همو، النجوم؛ ابن حمصی، احمد، حوادث الزمان، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، 1999م؛ ابن سباط، حمزه، تاریخ، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، طرابلس، 1413ق / 1993م؛ ابن شاهین ظاهری، عبدالباسط، نیل الامل، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، 1422ق / 2002م؛ ابن صیرفی، علی، نزهة النفوس و الابدان، به کوشش حسن حبشی، قاهره، 1971م؛ ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، 1350ق؛ ابوبکر طهرانی، دیار بکریه، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران، 1356ش / 1977م؛ بازورث، ک. ا.، سلسله‌های اسلامی، ترجمۀ فریدون بدره‌ای، تهران، 1349ش؛ سخاوی، محمد، التبر المسبـوک، قاهره، مکتبة الکلیات الازهریـه؛ همـو، الذیل التـام علی دول الاسلام، به کوشش حسن اسماعیل مروت و محمود ارناؤوط، بیروت، 1413ق / 1992م؛ همو، الضوء اللامع، بیروت، دارمکتبة الحیاة؛ همو، و‌جیز الکلام، به کوشش بشار عواد معروف و دیگران، بیروت، 1416ق / 1995م؛ سیوطی، نظم العقیان، به کوشش فیلیپ حتی، نیویورک، 1927م؛ شرقاوی، عبدالله، تحفة الناظرین فیمن ولی مصر من الملوک و السلاطین، به کوشش رحاب عبدالحمید قاری، مکتبة مدبولی، 1416ق / 1996م؛ شوکانی، محمد، البدر الطالع، بیروت، دارالمعرفه؛ عاشور، سعید عبدالفتاح، مصر و الشام، بیروت، دارالنهضة العربیه؛ مقریزی، احمد، السلوک، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، بیروت، 1418ق / 1997م.

علی‌اکبر رنجبر کرمانی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: