صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادیان و عرفان / چرمپوش /

فهرست مطالب

چرمپوش


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 26 آذر 1398 تاریخچه مقاله

چَرْمْپوش، احمد، شاعر فارسی‌گوی و از اولیای طریقۀ سهروردیه در بهار هند در سدۀ 8 ق / 14م. از جزئیات زندگی احمد چرمپوش، مانند دیگر صوفیان سهروردی بهاری و معاصر او اطلاعات دقیقی در دست نیست (لاورنس، «شرح ... »، 46؛ عسکری، «حضرت ...  »، 7-8). وی ظاهراً در 657 ق / 1259م در خانواده‌ای اهل علم و تقوا به دنیا آمد. پدرش سید موسى همدانی نام داشت و مادرش بی‌بی حبیبه یا بی‌بی‌ چلهو، دختر شهاب‌الدین پیرجگجوت (د 664 ق) ــ از مردم جتهولی و قاضی سابـق کاشغر، و از صوفیـان طریقۀ سهروردیه ــ بـود. بر اساس نسخه‌ای از دیوان احمد، نسب او با 27 واسطه به امام موسى کاظم (ع) می‌رسید (همو، «اسلام ...  »، 19-20، «حضرت»، 8، نیز 1269؛ رضوی برق، 156؛ نک‍‌ : عبدالحی، 1 / 128- 129).
احمد شاخه‌های مختلف علوم اسلامی را در خانۀ پدری فرا گرفت و آن‌گاه به سیاحت و جهانگردی قلندروار خود در شهرهای مختلف پرداخت و سرانجام در شهر بهار ساکن شد (عسکری، «احمد ...  »، 646، «حضرت»، همانجا؛ هادی، 46؛ شیر، 3 / 30؛ رضوی برق، 156-157)؛ از این‌رو، او را احمد موسى بهاری نیز گفته‌اند (علی‌بن‌ابراهیم، 49).
احمد چرمپوش که در میان صوفیان بهار به «تیغ برهنه» لقب یافته بود (همو، 2، 14؛ رضوی برق، 162)، از مریدان علاء‌الدین چرمپوش به شمار می‌آمد که او خود از پیران سلسلۀ سهروردیۀ مولتان بود که در زمانی نامعلوم از موطن خود، مولتان، به پرینی (ناحیۀ بهگلپور) آمد و چلۀ خود را در آنجا به پایان رساند و از آنجا به مَهسُن (در بنگال فعلی) آمد و در همان‌جا درگذشت. علاء‌الدین نیز به نوبۀ خود خرقه‌اش را از سلیمان لنگر زمین کاکوی سهروردی، از پیران مهسن دریافت کرده بود که نسبت طریقتی‌اش به واسطۀ تقی‌الدین مهسوی سهروردی (نویسندۀ ملتقات، تلخیصی از احیاء‌العلوم غزالی) به خواجه احمد دمشقی، و از طریق او به شیخ شهاب‌الدین ابوحفص عمر سهروردی (د 623 ق / 1226م) می‌رسید. بنا بر برخی روایتها، یکی از دلایل خوانده شدن احمد چرمپوش به این لقب، حس ارادت وی به پیر خود علاء‌الدین چرمپوش بوده است، چنان‌که از او نقل شده که گفته است: «من سگک چرمپوشم، به پیوستگی با او افتخار می‌کنم» (عسکری، 1269، نیز «احمد»، همانجا، «حضرت»، 9 ، «اسلام»، 20-21 ؛ رضوی برق، 157).
بنا بر پاره‌ای روایتهای دیگر، روزی احمد به سبب ارادتش به طریقۀ سهروردیه، به همراه حسین مهسوی به خدمت سلیمان لنگر زمین کاکوی در مهسن رفت، در حالی‌که هیچ یک از آن دو لباس مناسبی بر تن نداشتند. سلیمان با دیدن این وضع، به آنها پولی برای تهیۀ لباس داد که با آن، حسین یک لنگ هندی، و احمد قطعه‌ای پوست (چرم) برای خود خرید و آن را پوشید و از آن پس، به سبب پوشیدن این لباس در تمام فصول، به چرمپوش شهرت یافت و تا پایان عمر نیز به این پلاس پوشی و چرمپوشی خود افتخار می‌کرد (هادی، همانجا؛ عسکری، «احمد»، همانجا، «حضرت»، 10 ؛ رضوی برق، 157، 161).
با آنکه احمد در عصر خود صوفی نامداری بود، اما شخصیت وی در سایۀ شهرت پسر خالۀ جوان‌ترش شرف‌الدین احمد بن یحیى مُنیَری (د 782ق / 1380م) قرار داشت که مشهورترین پیر بهار در سده‌های میانی بود. شرف‌الدین فرزند یحیی بن اسرائیل، از نوادگان امام محمد تاج فقیه (فاتح منیر در 576 ق / 1180م)، و از مشایخ بزرگ طریقۀ فردوسیه بود که خود از مریدان نجیب‌الدین فردوسی (د 733ق / 1333م) به شمار می‌آمد. یحیى منیری و سلیمان لنگرزمین کاکوی به ترتیب همسران بی‌بی راضیه و بی‌بی هادیه، خواهران بی‌بی حبیبه، مادر احمد و دختران پیر جگجوت بودند (غلام سرور، 2 / 287- 288، 291؛ عسکری، 1269؛ معصومی، 9, 18 ؛ رضوی، I / 228-229).
در مناقب الاصفیاء آمده است که شیخ شمس‌الدین والی بلخ با حضور در خانقاه احمد چرمپوش به او دست ارادت داد و در زمرۀ مریدان او درآمد. فرزند شمس‌الدین، یعنی شیخ مظفر نیز با آنکه احمد را مردی بزرگ و صاحب خوارق عادات می‌دانست، شرف‌الدین منیری را در علوم اربعۀ شریعت، طریقت، حقیقت و معرفت برتر از او می‌دید و ترجیح می‌داد که در سلوک معنوی از مریدان او باشد. با این همه، به سبب آنکه از رضایت پدر در این امر اطمینان نداشت، در پیوستن به او تأخیر می‌کرد، تا اینکه از پدر اجازه یافت و به شرف‌الدین دست ارادت داد (شاه شعیب، 147- 148، 151؛ رضوی، I / 237؛ رضوی برق، 158؛ نیز نک‍ : عسکری، «حضرت»، 10-11). افزون بر این، بنا بر آنچه در سیرت فیروزشاهی آمده است، احمد چرمپوش مورد توجه سلطان فیروزشاه تغلق (د 790ق / 1388م) بود، که در آن زمان بر دهلی حکمرانی می‌کرد. فیروزشاه در سفری به بنگال، به بهار شریف رفت و با احمد (و نیز شرف‌الدین یحیى منیری) دیدار کرد و با او دربارۀ وظایف حکومت در گزاردن امور مردم و کوشش برای سعادت آنها گفت‌و‌گو داشت. تاریخ این سفر احتمالاً در 754ق / 1353م بوده است (عسکری، «بهار ... »، 13، «اسلام»، 21-22 ، «حضرت»، 7 , 11-12؛ هادی،46).
دربارۀ ویژگیهای شخصیتی احمد دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. او شاعری با ذوق و در عین حال سخت پایبند به تصوف بود. در برخی منابع کراماتی نیز به وی نسبت داده‌اند. بر این اساس، برخی محققان احمد را صوفی مجذوبی می‌شناسند که در تصوف بیش از آنکه نشان صفات جمالی خدا باشد، مظهر صفات جلالی او بوده است. سخنان وحدت وجودی و جذبه‌آمیز او گاه رنگ شطحیات به خود می‌گرفت و در نتیجه مجذوب و دیوانه می‌نمود و به کفرگویی متهم می‌شد، چنان‌که می‌گفت: «ای احمد اگر به خود ببینی / این ذات تو ذات حق تعالی است»، و یا اینکه «هر دو عالم اندرون خرقۀ چرمین ما ست / نور قدسی تافته در جبۀ پشمین ما ست». از نظر او، همۀ جهان در حقیقت یکی است و به واسطۀ عشق و وحدت با خدا، اسلام و کفر برای کسی که در اقیانوس الٰهی غرقه است، یک رنگ بیشتر ندارد: «همۀ ادیان یکی‌دان و یکی بین / خدایی در حقیقت لاتناهی است» (عسکری، 1269، نیز «احمد»، 647، «حضرت»، 8 ,11 ، نیز ص 9 ، حاشیۀ 3 ، ص 18، حاشیۀ 2, 1 ؛ رضوی برق، 161-162؛ لاورنس، «یادداشتها ...  »، 10؛ نیز نک‍‌ : شاه‌شعیب، 137). با این همه، گاه نیز همچون برخی مسلمانان سنی و بی‌مدارا، که عقیدۀ دیگری را برنمی‌تابند و به ندرت آسان‌گیر و اهل تسامح‌اند، ظاهر می‌شد و به تعصب‌ورزی و خشونت نیز حکم می‌داد، چنان‌که گاه‌ شیعیان را مستحق آتش و شمشیر می‌دانست (عسکری، 1269؛ هادی، همانجا).
وی بر خلاف شرف‌الدین، که به سبب بحثهای مجاب‌کننده و روش همدلانۀ او گاه هندوها به اسلام روی می‌آوردند، از بحث و جدلهای غامض و پیچیده گریزان بود (عسکری، «حضرت»، 11). از سوی دیگر، احمد بر ضرورت جلوگیری از هوای نفس ــ که از نظر او مانند حصاری برای روح رحمانی آدمی است ــ به ویژه بر التزام به شریعت تأکید می‌نمود. از نظر وی شریعت چون چراغی در تاریکی است که بدون آن سالک به مطلوب خود نمی‌رسد (علی‌بن ابراهیم، 7- 8، 12-13، 32-34، 43).

آثـار

احمد چرمپوش آثاری به نظم و نثر دارد که بهترین منابع شناخت شخصیت و عقاید او به شمار می‌آیند. این آثار عبارت‌اند از:
1. دیوان. احمد چرمپوش نخستین شاعر فارسی‌گوی ایالت بهار است و شهرت او به سبب این اثر مهم یعنی دیوان او ست. اشعار او اغلب به سبک شاعرانی چون مولوی، احمد جام، عراقی، امیرخسرو (دهلوی)، نظامی گنجوی، مغربی و انوری سروده شده‌اند و مضامین آنها را اندیشه‌های وحدت وجودی، مستی و بیخودی، آشفتگی، عشق، تجرید و فنا، فقر و فخر بر فقر و خرقۀ چرمین تشکیل می‌دهد که با شور و احساسی خاص سروده شده‌اند. تخلص او در این اشعار احمد و احمدی است (رضوی برق، 158، 161-164؛ عسکری، «احمد»، همانجا، «حضرت»، 9، حاشیۀ 2-4 ، نیز ص 17؛ شیر، 3 / 30).
نسخه‌های متفاوتی از این دیوان یافت می‌شود (عسکری، همان، 19؛ رضوی برق، 160؛ شیر، 3 / 30، 31؛ نیز نک‍ : منزوی، 9 (3) / 1982). نسخۀ کامل‌تر موجود در خانقاه پهولواری، و نسخۀ کتابخانـۀ شرقـی پتنه ــ که هـر دو مربـوط بـه سدۀ 17م‌ اند ــ حاوی 335 قطعه شعر در 3 هزار سطرند و اشکال گوناگون غزل، قصیده، مسدّس، مسمّع، نعت و منقبت، مناجات و جز آن را دربر می‌گیرد. نسخۀ چاپ سنگی نولکشور نیز که به سبب درآمیختگی با اشعار احمدجام ژنده‌پیل (د 536 ق / 1142م) به او منسوب است، شامل 151 غزل و 3 رباعی است.
دلیل خلط آثار این دو عارف آن است که غزلیات هر دو به زبان فارسی و با تخلص احمد و دارای مضامینی مشترک است. اما برخی صاحب‌نظران برآن‌اند که حتى اگر بتوان بنا به نظر پاره‌ای از محققان (نفیسی، 1 / 109) انتساب یک دیوان شعر به احمد جام را پذیرفت، در تفکیک آثار این دو عارف قطعاً می‌توان گفت که غزلهای احمد چرمپوش که در آنها ذکر چرم‌پوشی، لباس پلاس و چرمکی آمده است، به هیچ روی نمی‌تواند به احمد جام منسوب باشد. افزون بر این، پژوهشها نشان از آن دارد که بخش عمده‌ای از اشعار موجود در این نسخه ــ که در آنها اندیشه‌های وحدت وجودی در کنار مناجاتهایی از زبـان یـک عـارف راست‌دیـن آمـده است ــ مسلمـاً از احمد چرمپوش است. تنها قطعاتی که مضمون مدیحه‌سرایی دارند، احتمالاً از آن مریدان او ست (عسکری، 1269-1270، «حضرت»، 7، حاشیۀ 2، نیز ص 19-21؛ رضوی برق، 159-161، 164؛ هادی، 47؛ نیز نک‍ : ه‍ د، 7 / 32). نسخه‌های مورد تردید نولکشور ـ لکهنو به سال 1924م، و کانپور به سال 1898م (چ سنگی) موجود است (عسکری، 1270، «حضرت»، 7).
در مجموع، احمد چرمپوش را نه شاعری حرفه‌ای با اندیشه‌ای اصیل و بنیادی، بلکه صوفی‌ای با احساسات زلال و خالصانه می‌دانند که ضمن آشنایی با ادبیات عرفانی فارسی، با ذوق شاعرانۀ خود، دیدگاهها و نیز تجربیات و احوال صوفیانه‌اش را با سادگی و به دور از تکلفهای ادبی بیان کرده است (عسکری، همان، 20-21). او در سروده‌هایش گاه همچون سالکی در طلب، و گاه در حالات قبض و بسط ، و نیز فنا و جنون ظاهر می‌شود (همان، 15, 21-22).
2. مختصر رساله، در زمینۀ تصوف، که در آن دربارۀ مقامات ناسوت، ملکوت، جبروت، لاهوت و هاهوت بحث شده است. نسخه‌ای خطی از این رساله در کتابخانه بلخیۀ هند موجود است (تصوف ... ، 85؛ رضوی برق، 158).
افزون بر این دو، مجموعۀ ملفوظات احمد چرمپوش به زبان فارسی نیز توسط مرید او، علاء‌الدین علی بن ابراهیم صوفی، بر اساس مضامین نامه‌ها و مشهودات او از پیر خود نوشته شده است، اما از اصل این نامه‌ها و مکتوبات اثری در دست نیست (عسکری، «احمد»، 647، «حضرت»، 17-18).
این کتاب مشتمل بر 9 باب، دربارۀ این موضوعها ست: شناخت خود و طلب علم، سیر کردن و صحبت اولیا، شناخت نفس علوی و سفلی، خلوت گزیدن و از خلق بریدن، طبایع مختلف در آدمی، معرفت روح و نفس و عقل، شناخت حواس پنج‌گانه و قبض آنها، حیرت و سکر، اخلاص و صبر. در این بابهای نُه‌گانه مضامین عرفانی با استناد به آیات قرآن کریم، احادیث نبوی و اقوال مشایخ طریقت آمده است. تأکید بر کوشش سالک برای رفع جهالت، متابعت از شریعت محمدی (ص) و ترک تعلقات دنیوی بخشی از این مضامین است (علی بن ابـراهیم، 2، 21، 28، 31، 32، 45، 50؛ نیـز نک‍ : عسکـری، همـان، 16). ضرورت تلازم علم و عمل (علی بن ابراهیم، 10-11)، نسبت میان روح و تن (همو، 35) و تقابل میان روح و نفس، از آن جهت که روح از عالم ربوبی، و نفس از عالم زمینی است و هر یک به وطن خود میل می‌کند، داوری عقل با توصیه بر طریق اعتدال، و سرانجام نقصان و ضعف عقل در آنجا که روح مستی می‌کند و در طلب یگانگـی برمی‌آیـد (همو، 31-43؛ نیـز نک‍ : عسکری، همان، 18-19)، و توصیه به صحبت با اولیا از جمله مضامین دیگر است (علی‌بن‌ابراهیم، 14-16).
علی‌بن‌ابراهیم صوفی در بخش انتهایی ضیاء‌القلوب بحثی را دربارۀ تمایز میان زاهد و پارسا مطرح می‌کند و بر آن است که میان این دو تفاوت ظریفی است که در زبان عربی مشخص نمی‌گردد، اما این تمایز را حکیمان و عارفان هندو می‌دانند. وی آن‌گاه جمله‌ای را به زبان هندی در تأیید سخن خود نقل می‌کند و آگاهی از این نکته را مرهون پیر خود می‌داند (ص 55-56؛ عسکری، همان، 19، «احمد»، همانجا). به‌طورکلی، ضیاء‌القلوب در مقایسه با برخی مکتوبات دیگر طریقۀ فردوسیه مانند مناقب الاصفیاء، بدون اشارات شخصی و کرامات بی‌معنی است (عسکری، همانجا). این مجموعه ملفوظات با چاپ سنگی، در 1320ق در کانپور به طبع رسیده است (همو، 1270).
احمد چرمپوش ظاهراً در صفر 755 / مارس 1354 درگذشت. آرامگاه او در شهر آمبر شریف، با اندک فاصله‌ای در شمال شرقی باری درگاه در بهار، محل مقبرۀ پسرخالۀ مشهورش شرف‌الدین یحیى منیری واقع است و مکان آرام و سایه‌داری است که شماری از خویشان و مریدان او نیز در آنجا به خاک سپرده شده‌اند و پارسایان محلی، به‌ویژه در مراسم عُرس (یادبود درگذشت او) به زیارت آن می‌روند (همانجا، «احمد»، 646-647). برخی منابع سال وفات او را به تفاوت 766ق / 1364م، 775ق / 1373م، و یا 776ق / 1374م نیز ذکر کرده‌اند (رضوی برق، 156، 158؛ هادی، 46؛ عسکری، «حضرت»، 8، «اسلام»، 20؛ لاورنس، «شرح»، 46).

مآخذ

تصوف برّ صغیرمیں، تصوف کی نادر مخطوطات، پتنه، 1992م؛ رضوی برق، طلحه، «احمد چرم‌پوش نخستین شاعر فارسی گوی بهار»، قند پارسی، دهلی نو، 1378ش، شم‍ 13؛ شاه شعیب فردوسی، مناقب الاصفیاء، به کوشش اقبال علی و محمد بشیر، کلکته، 1313ق / 1895م؛ شیر، اطهر، مرآة العلوم، پتنه، 1967م؛ عبدالحی، نزهة الخواطر، حیدرآباد، 1382ق / 1962م؛ عسکری، حسن، «احمد چـرامپـوش»، دانشنـامه، ج 10؛ علـی بن ابـراهیـم صوفی، ضیاء القلوب، ملفوظات احمد چرم پوش بهاری، چ سنگی، کانپور، 1320ق؛ غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیا، کانپور، 1894م؛ منزوی، خطی مشترک؛ نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران، 1344ش؛ نیز:

Askari, H., «Aḥmad Čarmpūš» , Iranica , vol. I; id, «Hazrat Ahmad Chirmposh, A 14th Century Sufi-Saint-Poet of Bihar», Patna University Journal , 1954, vol. VIII, no. 1-2; id, Islam and Muslims in Medieval Bihar , Patna, 1989; id, Medieval Bihar , Sultanate and Mughal Period, Patna, 1990; Hadi, N., Dictionary of Indo-Persian Literature, New Delhi, 1995; Lawrence, B. B., Notes from a Distant Flute : The Extant Literature of Pre-Mughal Indian Sufism, Tehran, 1978; id, An Overview of Sufi Literature in the Sultanate Period (1206-1526 A. D.), Patna, 1979; Masumi, M. Abu Mahfuzul Karim, «Ancestry of Hazrat Makhdum Sharafuddin Ahmad bin Yahya», Indo-Iranica , Calcutta, 1982 , vol. XXXV, no. 1-2; Rizvi, A. A., A History of Sufism in India , New Delhi, 1986.

حمیرا ارسنجانی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: