صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / ابن میاده /

فهرست مطالب

ابن میاده


آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ مَيّاده، ابوشُرَحْبيل (شَراحيل) رَمّاح بن اَبردبن ثوبان مُرّی (د 136 يا 149ق / 753 يا 766م)، از خاندان بنو مرّة بن عوف، شاعر اواخر عصر اموی و اوايل عصر عباسی. به گفتۀ برخی ولادت او به تخمين در 75ق / 694م بوده است (بلاشر، 634). سلسله نسب او را به قبايل كهن بنی غَطَفان رسانده‌اند كه به قيس بن عيلان بن مُضَر می‌رسد (ابن معتز، 432 ابن دريد، 2 / 145؛ ابن حزم، 252، 254؛ ابوالفرج، 2 / 261). وی متعلق به خاندان بزرگی است كه شاعران بنامی همچون نابغۀ ذبيانی، كعب بن زهير و خنساء از آن برخاسته‌اند، از همين رو گفته‌اند كه او هنر شاعری را از اعمام خود به ارث برده است و آنان نيز از جدّ خود گرفته‌اند (جاحظ، البيان، 3 / 208؛ ابوالفرج، 2 / 267- 268، 269؛ GAS, II / 229). مادرش كنيزكی به نام جيداء از جملۀ كنيزان بربر يا صقلبی بود (حداد، 10، به نقل از بلاذری) كه بنوثوبان او را از بازارهای شام خريده و به حجاز آورده بودند و در آنجا به ميّاده (تاب خورنده) معروف شد و سبب شهرت شاعر به «ابن ميّاده» از همين جاست (ابوالفرج، 2 / 261، 264-265؛ ابن عساكر، 5 / 328). با اينكه بسياری از معاصران ابن مياده، بر صقلبی بودن مادرش تأكيد دارند (ابوالفرج، 2 / 264)، اما او خود در ابياتی، مادرش را بانويی از نژاد خسروان ايران می‌داند و به اينكه پدرش از اعراب اصيل و مادرش از نسل خسروان است، افتخار می‌كند (ص 227؛ ابوالفرج، 2 / 261-262؛ صفدی، 14 / 144). بی‌شك ادعای ابن مياده را نبايد چندان جدی تلقی كرد، زيرا می‌دانيم كه در آن روزگار انتساب به كنيزان و بردگان مايۀ ننگ و عار بود و چه بسا ابن مياده كه از طريق پدر متعلق به خاندانی اصيل و پرآوازه بود، برای رهايی از اين امر و نيز در امان ماندن از هجوهای تلخ و گزندۀ رقيبان، مادرش را از نسل خسروان كه در آن زمان انتساب به آنان مايۀ مباهات بود، دانسته است (قس: حداد، 21-22)، مخصوصاً كه خود وی در بيتی (نك‍ : ابوالفرج، 2 / 324-325)، علت محروميت از فضايل و افتخارات اجدادی خود را، اصيل نبودن مادر دانسته بود.
پدرش ابرد مردی تنگدست و بی‌ارج بود و از ذوق شعری نيز بهره‌ای نداشت (همو، 2 / 265، 267).
ابن مياده يكی از سه شاعر بنی غطفان است كه به مادرانشان منسوبند (ابوعبيد بكری، 1 / 306؛ قس: ابن حبيب، 308). وی چنانكه خود در يكی از اشعارش می‌گويد: در حرۀ ليلی (بر سر راه مدينه) سرزمين اجدادی خود پرورش يافت (ابوالفرج، 2 / 310؛ ياقوت، بلدان، 2 / 250).
منابع موجود دربارۀ زندگی ابن مياده از شماری روايت كه بيشتر به داستان عشق او مربوط است، فراتر نمی‌روند. در سدۀ 3ق، دو كتاب در شرح احوال او نوشته شده بوده كه يكی از آنِ زُبَير بن بَكّار و ديگری از آن ابن ابی طاهر طيفور بود (نك‍ : ابن نديم، 124، 164)، اما اين دو كتاب اينك از دست رفته‌اند. منابع سدۀ 3ق (ابن قتيبه، بلاذری، ابن معتز) چيزی جز اطلاعاتی مختصر نداده‌اند و عمدۀ آگاهی ما از الاغانی سرچشمه می‌گيرد كه گويا مؤلف آن، اثر زبير بن بكار را در اختيار داشته است. سپس در سده‌های 5، 6 و 7ق، بكری، ابن عساكر و ياقوت و ديگران رواياتی اندك بر آنها افزوده و غالباً برخی اشعار كه در منابع كهن‌تر موجود نيست، نقل كرده‌اند؛ از آن پس تقريباً هرچه ذكر شده، تكرار سخنان گذشتگان است .
ابن مياده شاعر مدح و غزل است و می‌دانيم كه در روزگار او غزل‌سرايی، خاصه در حجاز به صورت مكتبی مستقل درآمد. شاعران عاشق‌پيشۀ غزل‌سرا دو گروه بودند: گروهی پاكدامن و پيرو عاطفه كه در باديۀ نجد و حجاز می‌زيستند و به دور از ثروت و سياست، گوشۀ عزلت گزيده، در اشعار خود ترانۀ عشق و زهد زمزمه می‌كردند (شاعران عُذْری) و گروه ديگر شاعران بی‌بندوبار، اما خوش قريحه كه در شهرها به خصوص مدينه، نخستين مركز خلافت اسلامی، اقامت داشتند و از همۀ مزايای زندگی اشرافی حجاز بهره می‌بردند (قس: ضيف، التطور و التجديد، 12-13، 188- 189؛ خفاجی، 108- 109، 122-123). ابن مياده را، با توجه به روايات موجود، می‌توان در بين هر دو گروه جای داد: گاه او را در باديه، در لباس شاعر غزل‌سرای جاهلی می‌بينيم و گاه در دربار امويان، در صف مديحه‌سرايان خليفه و درباريان (نك‍ : دنبالۀ مقاله). از اين رو زندگی وی را می‌توان به دو دوره تقسيم كرد:
نخست دورۀ زندگی بدوی و صحرانشينی. او در اين دوره هنوز در فضای باديه و صحرا و به دور از مظاهر شهرنشينی و فرهنگهای بيگانه و گرايشهای تازۀ دربارهای اموی و عباسی، گرفتار سنّتها و تعصبات قبيله‌ای است و به شيوۀ شاعران جاهلی شعر می‌سرايد و همانند آنان عشق می‌ورزد و همچون مجنون و جميل و ديگر راهيان عشق عذری، سوز و گداز عشق، او را از پای در می‌افكند (نك‍ : وشاء، 133-134؛ بصری، 2 / 111، بيت 2، كه خود را به جميل مانند كرده است). عشق نخستين او در نجد با زينب دختر حسان مُرّی معروف به ام جَحْدَر كه از بستگان او نيز بود، آغاز می‌شود. آن دو به رسم عاشقان جاهلی و صحرانشين، گه‌گاه با يكديگر ديدار و گفت‌وگوهای پنهانی داشتند؛ چون حسان از اين راز آگاه می‌شود، زينب را به مردی شامی شوهر می‌دهد. ابن مياده با شنيدن اين خبر می‌نالد و آن قوم را كه در حق او چنين ستمی روا داشته‌اند، نفرين می‌كند. سپس در پی معشوقِ سفر كرده (= ظعين)، بيابانهای شام را در می‌نوردد و سرانجام پس از جست‌وجوی بسيار او را در شام می‌يابد، اما امّ جحدر وی را از عاقبت سوءِ اين كار برحذر داشته، از او می‌خواهد كه به حجاز بازگردد (ابوالفرج، 2 / 270-275). عشق او به ام حجدر باعث شد كه بين او و دو تن ديگر از شاعران هم‌روزگارش به نامهای حَكَم خَضْری و عَمَلَّس ابن عقيل كه آن دو نيز به ام حجدر دل بسته بودند، هجويه‌ها و دشنامهايی مبادله شود (همو، 2 / 287- 288). ام جحدر پس از مرگ شوهرش به نجد بازگشت و چندی بعد در آنجا درگذشت. ابن مياده در رثای وی، قصيده‌ای بسيار غم‌انگيز سرود (نك‍ : همو، 2 / 278، 290). دلبستگی وی به ام جحدر چندان عميق بود كه سالها پس از مرگ او، همه جا از اين عشق بدفرجام سخن می‌گفت (همو، 2 / 272-273). با اينهمه، شاعر علاوه بر ام جحدر، معشوقه های ديگری نيز چون ام وليد، ام البختری، حسينۀ يساری و زينب داشته و دربارۀ هر يك غزلياتی سروده است (همو، 2 / 317- 319، 338، 339؛ ابن مياده، 159؛ قس: ابن عساكر، 5 / 329)، اما مقام هيچ كدام از آنان در دل شاعر به مقام ام جحدر نمی‌رسيد. علاوه بر اينان در اشعار وی به بسياری از معشوقه‌های معروف عرب چون ليلی، سلمی، سُعدى و مَی برمی‌‌خوريم (ابن مياده، 72؛ ابن عبدالبر، 1(2) / 464؛ ابن منظور، ذيل مادۀ «شغل»؛ حداد، 37) كه به درستی نمی‌دانيم آيا نامهايی واقعيند يا تخيلی و تقليدی. اين نخستين دوران زندگی او در نجد و حجاز بود كه سراسر ماجراهای عاشقانه و گاه در افتادن با رقيبان و هجو آنان است .
دومين دوران زندگی او از حدود سال 120ق آغاز می‌شود. می‌دانيم كه در اين روزگار مركز سياست از حجاز به شام انتقال يافته بود و مردم شهرهای مكه و مدينه به صف مخالفان خلافت پيوسته بودند، اما سياست امويان، شايد به اميد ساكت ساختن مردم حجاز، بر آن قرار گرفته بود كه به كمك ثروتهای بی‌پايانی كه از فتوحات به دست می‌آمد، آن مردم را به خود جلب كنند، به همين جهت، همۀ آثار فراخی و خوش خواری و خوش نوشی در شهرهای بزرگ حجاز پديدار شد و انبوهی شاعر را شيفتۀ خود ساخت (قس: ضيف، الشعر و الغناء، 46-56؛ خفاجی، 82). ابن مياده نيز كه در نجد و حجاز در فقر و تنگدستی به سر می‌برد، همينكه زندگی شاعران درباری را در كاخها و غرق در ناز و نعمت ديد، به آن سو شتافت و سرانجام تا حد شاعری مزدور و مداح فرو لغزيد و به جرگۀ مداحان خلفا و درباريان پيوست (نك‍ : دنبالۀ مقاله). وی نخستين مدايح خود را به عبدالواحد بن سليمان بن عبدالملك، حاكم مدينه تقديم كرد و نزد او مقام و منزلتی يافت و از جملۀ خواص او گرديد (ابوالفرج، 2 / 326؛ حصری، 2 / 590-591؛ EI2). سپس به ديدار وليد بن يزيد (ابوالفرج، 2 / 302-305) شتافت و قصايدی در مدح او سرود. اين قصايد بسيار مورد پسند وليد قرار گرفت تا آنجا كه شاعر را به ملازمت خود درآورد. ابن مياده مدتی در دربار او به سر برد و مدايح بسياری به او تقديم داشت و از پاداشها و هدايايی گرانبها برخوردار شد. وی در ازای يكی از مدايحی كه به خليفه تقديم داشت، به روايت ابن معتز (ص 106-107)، 400 شتر به همراه غلامی برای چراندن آنها و نيز كنيزكی زيباروی گرفت (ابوالفرج، 2 / 303؛ ياقوت، ادبا، 11 / 144-147؛ ابن شجری، 166؛ ابن فضل‌الله، 91؛ نالينو، 230-231؛ بلاشر، 387). مقام او نزد خليفه به آنجا رسيد كه همه جا نديم و همنشين وی گرديد و خليفه در مجالس خويش او را از همۀ شاعران برتر می‌نهاد (ابوالفرج، 2 / 302-303، 309؛ ياقوت، بلدان، 1 / 415). ابن مياده در رثای وليد مرثيه‌ای سرود كه ابياتی از آنها را ابن عساكر (5 / 328- 329) ضبط كرده است .
وی چنان به مديحه‌سرايی و زندگی درباری خو گرفته بود كه با دگرگون شدن احوال و روی كار آمدن عباسيان هم نتوانست از آن شيوه چشم بپوشد و به ممدوحان پيشين وفادار بماند، بلكه به عكس، بی‌درنگ نزد حكام عباسی شتافت. ابتدا به بصره رفت و حاكم آنجا جعفربن سليمان را مدح گفت (نك‍ : ابن معتز، 107- 108) و آنگاه بر منصور خليفۀ عباسی (حك‍ 136- 158ق / 754-775م) وارد شد و او را به قصيده‌ای ستود، اما منصور كه رغبتی به شعر نداشت، به او چندان توجه نكرد و بدين سان وی نتوانست در دربار خليفه جای باز كند و از آن پس تا زمان مرگش ديگر روی دربار را نديد (نك‍ : خطيب تبريزی، 2 / 120؛ ابن رشيق، 1 / 83؛ ابوالفرج، 2 / 323، 340؛ ياقوت، ادبا، 11 / 143؛ بغدادی، 1 / 78). در شعر ابن مياده، زبان، شيوۀ گفتار، فضا و روح جاهليت متجلی است. از همين رو، شعر او را با آنكه برخی از معاصرانش دارای سقطات فراوان دانسته‌اند (نك‍ : ابوالفرج، 2 / 269؛ مرزبانی، 207)، ابن قتيبه (نك‍ : الشعر و الشعراء، 2 / 639، به نقل از اصمعی) در رديف آثار آخرين شاعرانی نهاده است كه مورد استشهاد لغت‌شناسان قرار می‌گيرد و به راستی كمتر كتاب لغت و ادبی می‌توان يافت كه شواهدی ازشعر او در آنها نيامده باشد (مثلاً نك‍ : اصمعی، 131، 217؛ ابوتمام، كتاب الوحشيات، 188، 270، ديوان الحماسة، 120-121، 134؛ بلاذری، 4(1) / 621-622؛ ابن سكيت، 4، 5؛ جاحظ، الحيوان، جم‍ ، البرصان و العرجان، 159، 271؛ ابن قتيبه، المعانی الكبير، 1 / 9، 191، عيون الاخبار، 1 / 382، 3 / 138؛ ابوعمرو شيبانی، 159؛ جرجانی، 35-36). به گزارش ابوالفرج اصفهانی (همانجا)، معاصران ابن مياده وی را بزرگ‌ترين شاعر بنی غطفان در جاهليت و اسلام شمرده‌اند و حتی او را از نابغۀ ذبيانی نيز برتر نهاده‌اند. به گفتۀ همو (2 / 262) ابن سلام وی را در طبقۀ هفتم شعرا، در رديف عمر بن لجأ، عجيف (قحيف) عقيلی و عجير سلولی آورده است (قس: سيوطی، 1 / 165)، اما به رغم اين گفته در طبقات ابن سلام، عمر بن لجأ را نه در طبقۀ هفتم، بلكه در طبقۀ چهارم و قحيف عقيلی را در طبقۀ دهم و عجير سلولی را در طبقۀ پنجم می‌يابيم و از خود ابن مياده سخنی به ميان نيامده است (نك‍ : 2 / 583، 593، 770). ابن شرف نيز او را از كُميت، نُصَيب و طِرِمّاح برتر دانسته است (نك‍ : EI2).
شعر ابن مياده گاه چنان دلاويز بود كه بزرگ‌ترين شاعران زمان را نيز شيفته می‌ساخت: روزی، در موسم حج ابن مياده بربلندی ايستاده بود و ابياتی در تفاخر به اجداد خويش برمی‌‌خواند. فرزدق چون دو بيت از آنها را شنيد، گفت: من به اين بيتها از تو شايسته‌ترم و سپس به راوی خود گفت تا آن دو بيت را با اندك تغييری در ديوانش ثبت كند (ابوالفرج، 2 / 266-267؛ قس: مرزبانی، 98- 99؛ صفدی، 17 / 144). اشعار او از همان آغاز در ميان مردم رواج يافت و برخی از آهنگسازان روی قطعاتی از آنها آهنگهايی ساختند و به آواز خواندند (ابوالفرج، 6 / 322).
ابن مياده، به رغم مدايح فراوان، گويی به هجا و كشمكش با شاعران هجوسرای آن روزگار مايل‌تر بود. خوی هجاگوی او حتی از كودكی آشكار بود: به قول ابن معتز (ص 107) مادر خويش را می‌زد، و در مصراعی می‌گفت «مياده، آمادۀ شنيدن اشعار [هجاآميز] باش». به هر حال، اين امر موجب شد كه ميان او و بسياری از شاعران هم‌روزگارش از جمله حكم خضری، شقران سلامانی كه او نيز از منادمان وليد بوده، سنان بن جابر، عبدالرحمن بن جُهيم اسدی، ابوصفوان اسدی، علفة بن عقيل مری، عتبة بن كعب بن زهير و سماعة ابن اَشْوَل نعامی و معدان طايی، هجويه‌هايی مبادله شود. بيشترين و طولانی‌ترين اين هجويات بين او و حكم خضری بوده است (نك‍ : ابن ظافر، 30؛ ياقوت، ادبا، 9 / 240-241؛ ابوالفرج، 3 / 265، 268، 283-285، 287، 288- 289، 303، 306- 308، 314، 333-335؛ حداد، 42-47). اشعار وی را حنا جميل حداد جمع‌آوری كرده و در 1402ق / 1982م در دمشق به چاپ رسانده است. مقدمۀ او در شرح احوال شاعر، پاكيزه و عالمانه است .

مآخذ

 ابن حبيب، محمد، «كتاب القاب الشعراء و من يعرف منهم باُمّه»، نوادر المخطوطات (المجموعة الخامسة)، به كوشش عبدالسلام هارون، قاهره، 1373ق / 1954م؛ ابن حزم، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، بيروت، 1403ق / 1983م؛ ابن دريد، محمدبن حسن، كتاب جمهرة اللغة، حيدرآباد دكن، 1345ق؛ ابن رشيق، حسن، العمدة، به كوشش محمد محيی‌الدين عبدالحميد، بيروت، 1972م؛ ابن سكيت، يعقوب بن اسحاق، «كتاب القلب و الابدال»، همراه الكنز اللغوی، به كوشش آواگوسته هافنر، بيروت، 1903م؛ ابن سلام، محمد، طبقات فحول الشعراء، به كوشش محمود محمد شاكر، قاهره، 1394ق / 1974م؛ ابن شجری، هبة‌الله بن علی، كتاب الحماسة، حيدرآباد دكن، 1345ق؛ ابن ظافر، علی، بدائع البدائه، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1970م؛ ابن عبدالبر، يوسف بن عبدالله، بهجة المجالس و انس المجالس، به كوشش محمد مرسی خولی، بيروت، دارالكتب العلمية؛ ابن عساكر، علی بن حسن، التاريخ الكبير، به كوشش عبدالقادر افندی بدران، دمشق، 1332ق؛ ابن فضل‌الله عمری، احمد بن يحيی، مسالك الابصار، نسخۀ خطی كتابخانۀ احمد ثالث استانبول، شم‍ 2797؛ ابن قتيبه، عبدالله، الشعر و الشعراء، بيروت، 1964م؛ همو، عيون الاخبار، به كوشش يوسف علی طويل، بيروت، 1406ق / 1986م؛ همو، المعانی الكبير فی ابيات المعانی، بيروت، 1405ق / 1984م؛ ابن معتز، عبدالله، طبقات الشعراء، به كوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، 1375ق / 1956م؛ ابن منظور، لسان؛ ابن مياده، رماح بن ابرد، شعر ابن مياده، به كوشش حنا جميل حداد، دمشق، 1402ق / 1982م؛ ابن نديم، الفهرست؛ ابوتمام، حبيب بن اوس، ديوان الحماسة، به شرح خطيب تبريزی، دمشق، 1331ق؛ همو، كتاب الوحشيات، به كوشش عبدالعزيز ميمنی و محمود محمد شاكر، قاهره، 1970م؛ ابوعبيد بكری، عبدالله بن عبدالعزیز، سمط اللآلی، به كوشش عبدالعزيز ميمنی، قاهره، 1354ق / 1936م؛ ابوعمرو شيبانی، كتاب الجيم، به كوشش ابراهيم ابياری و محمد خلف‌الله احمد، قاهره، 1394ق / 1974م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی؛ اصمعی، عبدالملك بن قریب، «كتاب الابل»، همراه الكنز اللغوی، به كوشش آوگوسته هافنر، بيروت، 1903م؛ بصری، علی بن ابی الفرج، الحماسة البصرية، به كوشش مختارالدين احمد، حيدرآباد دكن، 1383ق / 1964م؛ بغدادی، عبدالقادربن عمر، خزانة الادب، بولاق، 1299ق؛ بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1400ق / 1979م؛ بلاشر، رژيس، تاريخ الادب العربی، ترجمۀ ابراهيم كيلانی، دمشق، 1404ق / 1984م؛ جاحظ، عمروبن بحر، البرصان و العرجان و العميان و الحولان، به كوشش محمد مرسی خولی، بيروت، 1392ق / 1972م؛ همو، البيان و التبيين، به كوشش حسن سندوسی، قاهره، 1351ق / 1932م؛ همو، الحيوان، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، بيروت، 1388ق / 1969م؛ جرجانی، احمدبن محمد، المنتخب من كنايات الادباء و اشارات البلغاء، به كوشش محمد شمس الحق شمسی، حيدرآباد دكن، 1403ق / 1983م؛ حداد، حنا جميل، مقدمه بر شعر ابن مياده (نك‍ : هم‍ ، ابن مياده)؛ حصری، ابراهيم بن علی، زهر الآداب، به كوشش علی محمد بجاوی، قاهره، 1372ق / 1953م؛ خطيب تبريزی، يحيی بن علی، شرح ديوان الحماسة (نك‍ : هم‍ ، ابوتمام)؛ خفاجی، محمد عبدالمنعم، الحياة الادبية، عصر بنی امية، بيروت، 1987م؛ سيوطی، شرح شواهد المغنی، به كوشش محمد محمود بن التلاميذ، قاهره، 1386ق / 1966م؛ صفدی، خليل بن ایبک، الوافی بالوفيات، به كوشش س. ددرينگ، ويسبادن، 1402ق / 1982م؛ ضيف، شوقی، التطور و التجديد فی الشعر الاموی، قاهره، 1952م؛ همو، الشعر و الغناء فی المدينة و مكة لعصر بنی امية، قاهره، 1979م؛ مرزبانی، محمدبن عمران، الموشح، به كوشش محب‌الدين خطيب، قاهره، 1358ق؛ وشاء، محمد بن احمد، الظرف و الظرفاء، به كوشش فهمی سعد، بيروت، 1405ق / 1985م؛ ياقوت، ادبا؛ همو، بلدان؛ نيز:

Blachère, Régis, Analecta, Damas, 1975; EI2; GAS; Nallino, Carlo-Alfonso, La littérature arabe, tr. Charles Pellat, Paris, 1950.

عنایت‌الله فاتحی نژاد

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: