ابن منلا
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/224609/ابن-منلا
جمعه 7 اردیبهشت 1403
چاپ شده
4
اِبْنِ مُنْلا، ابوالعباس شهابالدين احمد بن محمد حَصْكَفی (937-1000 يا 1003ق / 1531-1592 يا 1595م)، اديب، نحوی و عالم شافعی مذهب. شهرت وی را برخی منابع متأخر و معاصر، ابن ملاّ نوشتهاند (مثلاً حاجی خليفه، 2 / 1021؛ طباخ، 6 / 138؛ زركلی، 1 / 235؛ GAL, II / 29). منلا و ملا هر دو تصحيف كلمۀ مولی است (نك : دوزی، II / 616؛ برای برخی منلاهای ديگر، نك : تيموريه، 3 / 292-294).خانوادۀ ابن منلا در اصل از حصن كيفا بودند و نسبت حصكفی وی نيز از همين جاست (ابن حنبلی، 1(1) / 239). احمد بن يوسف نيای بزرگ وي نيز در آن شهر قاضی بود (همو، 1(1) / 202)، اما ابن منلا خود در حلب به دنيا آمد و نخست نزد پدر كه از اعيان شهر بود، دانش آموخت و چون پدرش متولی اوقاف مدرسۀ سليميۀ دمشق شد، با او به دمشق رفت و از محضر گروهی از استادان آن شهر بهره برد (همو، 1(1) / 239؛ غزی،3 / 109؛ محبی،1 / 11؛ بورينی، 1 / 180). برجستهترين استاد او در حلب ابن حنبلی (ه م) بود كه فهرستی دقيق از كتابهايی كه ابن منلا نزد خود او يا ديگران خوانده، به دست داده است (نك : 1(1) / 239-247، 266- 268؛ بورينی، 1 / 181). اين كتابها علوم مختلفی از ادب و بلاغت و تفسير و رياضيات را در بر میگيرند، با اينهمه جنبههای ادبی بر آنها غالب است. از ميان استادان وی كه ضمناً مشايخ اجازۀ او نيز بودند، میتوان به محمد بن علوان، برهانالدين عمادی و شيخ ابراهيم ضرير دمشقی اشاره كرد (ابن حنبلی، 1(1) / 241، 242).ابن منلا دوبار به دمشق سفر كرد (همو، 1(1) / 243). سفر نخست كه سفری دراز بود، چنانكه گفتيم، به همراه پدر انجام يافت (بورينی، همانجا). در آن شهر نزد دو استاد ايرانی به نامهای صوفی محبالله تبريزی و ابوالفتح شبستری ادب و تفسير و حديث خواند از بدرالدين غزی كسب علوم و معارف كرد (ابن حنبلی، 1(1) / 243-244). در 958ق به قسطنطنيه رفت و در آنجا اصول اسطرلاب را نزد غرسالدين حلبی آموخت و از عبدالرحيم عباسی نيز اجازۀ روايت صحيح بخاری را گرفت و او را مدح گفت (همو، 1(1) / 247- 248). در همين سفر مفتی دارالسلطنۀ عثمانی را در قصيدهای ستود. مفتی آن مديحه را در سراسر «روم» (قسطنطنيه) بپراكند و به واسطۀ آن به مقامهای بلندی كه میخواست، رسيد (بورينی، همانجا). در بازگشت به حلب رسالهای به استادش ابن حنبلی عرضه داشت كه به تقليد يكی از رسالههای استاد، متضمن 20 مسأله در 20 دانش مختلف بود (ابن حنبلی، 1(1) / 248) و حكايت از مهارت يافتن او در دانشهای رايج زمان داشت. استاد نيز با سرودن شعری بدين مناسبت، توانايی ابن منلا را ستود (نك : همو، 1(1) / 248-250). ابن منلا در 964ق، در عين حال كه به مجلس درس ابن حنبلی میرفت، در مدرسۀ نوساز بلاطيۀ حلب به تدريس نيز مشغول شد (همو، 1(1) / 268). دوستی و نزديكی آن دو، تا مرگ استاد ادامه يافت و پس از آن، ابن منلا بود كه به گردآوری ديوان وی پرداخت (ه د، 3 / 373). ابن منلا در اواخر عمر، به سبب ناملايماتی كه ناشی از جيرگی نااهلان بر مدارس بود، تدريس را ترك گفت و با رها كردن مناصب خود، به روستايی در نزديكی حلب (محبی، 1 / 280) كه از موقوفات خانوادگی وی بود، كوچيد و در آنجا انزوا اختيار كرد و با درآمدی كه از همين موقوفات به دست میآورد، گذران میكرد و تنها در بعضی فصول سال در حلب حضور میيافت و اعيان شهر به مجلسش درمیآمدند (بورينی، 1 / 180-181؛ طباخ، 6 / 149). در روستا طبعاً مرجعی برای رفع مشكلات مردم به شمار میرفت و عاقبت هم جان بر سر اين كار نهاد: يك بار كسی از او خواست كه دختری از اعيان آن ناحيه را برای وی خواستگاري كند. ابن منلا پذيرفت. پدر دختر نيز به احترام وی با آن ازدواج موافقت كرد، اما اين موضوع خشم پسر عموی دختر را كه خود خواستگار او بود، برانگيخت، چندانكه با گروهی بر خانۀ ابن منلا هجوم برد و او را در حال مطالعه به قتل رساند (بورينی، 1 / 181-182).از ابن منلا دو پسر باقی ماند كه هر دو اهل فضل و از شمار بزرگان حلب بودند (همو، 1 / 182): ابراهيم كه همچون پدر به ادب متمايل بود، پس از آنكه تحصيلات خود را به پايان آورد، از مردم كناره جست و يك سره به مطالعه و تلاوت قرآن و تأليف مشغول شد (محبی، 1 / 11). محمد پسر ديگر او نيز تاريخی برای حلب نوشت كه متضمن شرح حال فرمانروايان حلب از زمان فتح آن به دست مسلمانان، تا دورۀ ابراهيم پاشا بود (همو، 3 / 348). وی گويا با زبان فارسی نيز آشنايی داشته، زيرا محبی (3 / 349) در اشاره به يكی از رباعيات او، آن را ترجمه از فارسی دانسته است .
1. منتهی امل الاريب من الكلام علی مغنی اللبيب، كه شرحی است بر مغنی اللبيب ابن هشام در دو جلد، نسخههايی از آن در كتابخانههای سپهسالار تهران (ابن يوسف، 2 / 379)، اوقاف حلب (اشتر، 307)، مانيسا (زركلی، همانجا) و چند كتابخانۀ استانبول (طباخ، 16 / 151) موجود است. طباخ از قول شيخ محمد طيب مغربی نقل كرده كه اين كتاب (پيش از 1344ق / 1926م) در تونس به چاپ رسيده و در آنجا متداول بوده است، اما منابع جديدتر از جمله بروكلمان (GAL, II / 29) و زركلی (همانجا) آن را خطی شمردهاند؛ 2. مبحث علی موضع من انوار التنزيل بيضاوی. نسخهاي از آن در قاهره موجود است (تيموريه، 3 / 293)؛ 3. متعة الاذهان من التمتع بالاقران. نسخهای از اين اثر كه گزيدۀ التمتع بالاقران تأليف محمد بن طولون و دربارۀ رجال سدههای 9 و 10ق است، در برلين موجود است ( آلوارت، IX / 358)؛ 4. مجموع من الابيات المختارة فی المعانی. نسخهای از آن در كتابخانۀ فاتح تركيه موجود است (ششن، 3 / 77)؛ 5. ملخص تاريخ الاسلام ذهبی، در 8 جلد و چند پاره. نسخههايی از آن در كتابخانۀ اوقاف بغداد (طلس، 231) و حلب ( المنتخب، 4 / 287-292) موجود است؛ 6. گزيدهای از تاريخ جنابی، در احوال دولت عثمانی كه به سال 996ق تأليف شده است. اين نسخه به دست ابراهيم بن منلا از دست نوشتۀ خود ابن منلا رونويس شده و ابراهيم حاشيههايی به آن افزوده است. نسخهای از آن در برلين موجود است ( آلوارت، IX / 241-242)؛ 7. النشر العابق من اقتطاف الشقائق، كه ذيلی بر الشقائق النعمانيۀ طاش كوپریزاده است و به خط مؤلف در كتابخانۀ سوهاج قاهره موجود است ( الفهرس، 443).
1. الروضة الوردية فی الرحلة الرومية (ابن حنبلی، 1(1) / 251؛ حاجی خليفه، 1 / 933)؛ 2. شرح الشافيۀ ابن حاجب (همو، 2 / 1021)؛ 3. شرح العزی فی التصريف، تأليف عزالدين زنجانی (همو، 2 / 1139)؛ 4. شرح الكافيۀ ابن حاجب (همو، 2 / 1371)؛ 5. شكوي الدمع المراق ( المهراق) من سهام قسی الفراق (همو، 2 / 1059)؛ 6. طالبة الوصال من مقام ذاك الغزال (همو، 2 / 1091). دو اثر اخير از رسالههای ادبی اوست (ابن حنلبی، 1(1)250)؛ 7. عقود الجمان فی وصف نبذة من الغلمان (همانجا؛ حاجی خليفه، 2 / 1155)؛ 8. غرر الاحكام (همو، 2 / 1200)؛ 9. فرائض (همو، 2 / 1245).
ابن حنبلی، محمدبن ابراهیم، درّالحبب، به كوشش محمود حمد فاخوری و يحيی زكريا عبّاره، دمشق، 1972م؛ ابن يوسف شيرازی، فهرست كتابخانۀ مدرسۀ عالی سپهسالار، تهران، 1316- 1318ش؛ اشتر، صالح، «ابن هشام انحی من سيبويه»، المجمع العلمی العربی، دمشق، 1385ق / 1965م، شم 40؛ بورينی، حسن بن محمد، تراجم الاعيان، به كوشش صلاحالدين منجد، دمشق، 1959م؛ تيموريه، فهرست؛ حاجی خليفه، كشف؛ زركلی، اعلام؛ ششن، رمضان، نوادر المخطوطات العربية فی مكتبات تركيا، بيروت، 1402ق / 1982م؛ طباخ، محمد راغب، اعلام النبلاء، حلب، 1344ق / 1926م؛ طلس، محمد اسعد، الكشاف عن مخطوطات خزائن كتب الاوقاف، بغداد، 1372ق / 1952م؛ غزی، محمد بن محمد، الكواكب السائرة، به كوشش جبرائيل سليمان جبور، بيروت، 1958م؛ الفهرس التمهیدی للمخطوطات المصورة، قاهره، 1948م؛ محبی، محمدامين، خلاصة الاثر، مصر، 1284ق؛ المنتخب من المخطوطات العربية فی حلب، بيروت، 1407ق / 1986م؛ نيز:
Ahlwardt; Dozy, R., Supplément aux dictionnaires arabes, Beirut, 1968; GAL.
محمدمهدی مؤذن جامی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید