ابن مماتی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/224594/ابن-مماتی
سه شنبه 16 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
اِبْنِ مَمّاتی، ابوالمكارم اسعد بن مهذب بن زكريا بن ابی المليح ممّاتی (544-606ق / 1149- 1209م)، شاعر، اديب، دبير و از ديوانيان دورۀ ايوبی در مصر. در برخی از منابع اختلافهايی در سلسله نسب وی ديده میشود (نك : ابن خلكان، 1 / 210؛ صفدی، 9 / 19-20؛ ابن كثير، 7 / 58؛ مقريزی، 2 / 160؛ ابن عماد، 5 / 20). خاندان وی از قبطيان مصر بوده و نياكانش در اسيوط میزيستهاند (نك : ياقوت، 5 / 103؛ قفطی، 1 / 231). نيای بزرگ وی ابوالمليح در روزگار مستنصر خليفۀ فاطمی (حك 427- 487ق) كاتب بدرالجمالی، وزير مستنصر و ممدوح برخی از شعرا بود. ابوطاهر ابن مِكنسه نيز قصيدهای در رثای وی سروده است (ياقوت، 5 / 107؛ ابن خلكان، 1 / 213). مهذب، پدر شاعر كه گويا در شعر نيز دستی داشته (عمادالدين، 1 / 113، در واپسين دورۀ حكومت فاطميان و نيز در آغاز دورۀ ايوبيان كاتب ديوان جيش بود (ياقوت، 5 / 108).ممّاتی لقب ابوالمليح است. گويند وی در قحطی مصر، مردم و به خصوص كودكان مسلمان را اطعام میكرد و همانان او را مماتی خطاب میكردند و از اين روی به اين لقب شهرت يافت (ابن خلكان، همانجا)، اما اصل و منشأ كلمه روشن نيست. در روزگار ايوبيان مقام و منصب مهذب به سبب نصرانی بودن او به مخاطره افتاد و وی ناگزير در حضور سلطان صلاحالدين يوسف بن ايوب (حك 564- 589ق / 1169-1193م) و يا اسدالدين شير كوه وزير العاضد فاطمی (563-564ق) به همراه افراد خاندان خويش و از جمله فرزندش اسعد اسلام آورد (عمادالدين، همانجا؛ ياقوت، 5 / 108- 109). طباخ (4 / 324) اسلام آوردن اين خاندان را به نيای آنان ابوالمليح، و زيدان (3 / 119) و سركيس (1 / 254) به اسعد نسبت دادهاند كه درست به نظر نمیرسد.از زندگی ابن مماتی تا 33 سالگی او، يعنی تا هنگام درگذشت پدر وی در 577ق، آگاهی دقيقی در دست نيست، جز اينكه به گفتۀ منذری (2 / 180) در اسكندريه نزد ابوطاهر احمد بن محمد اصفهانی و در قاهره نزد ابوالفضل محمد بن يوسف غزنوی و ديگران به فراگرفتن دانش پرداخت. پس از مرگ پدر، مسئوليت ديوان جيش (قفطی، 1 / 232: ديوان اقطاعات) به وی سپرده شد و او زمانی دراز اين منصب را در اختيار داشت و در دورۀ سلطنت صلاحالدين و فرزندش عزيز (حك 589-595ق / 1193- 1198م)، ديوان ماليه را نيز كه از مهمترين ديوانهای مصربود، در اختيارگرفت (ياقوت، 5 / 112-113). ابن خلكان (1 / 210) برخلاف مآخذ كهنتر، از وي به عنوان ناظر ديوانها در سرزمين مصر نام برده است. همين مطلب در مآخذ پس از وی نيز تكرار شده است و ظاهراً اين گفتۀ عطيه (EI2) نيز كه وی در روزگار صلاحالدين و عزيز به دبيری همۀ ديوانها ارتقا يافت، بر همين مأخذ استوار بوده است. در همين ايام وی ملازم قاضی فاضل و از مصاحبان نزديك وی بود، اما در ايام سلطنت الملك العادل (حك 596-615ق / 1199- 1218م) و وزارت ابن شُكر از نفوذ و اعتبار وی كاسته شد، چه ابن شكر كه روزگاری از زيردستان ابن مماتی بود، به سبب اهانتی كه از او ديده بود، كينۀ وی را به دل گرفت و آنگاه كه به قدرت رسيد، دست به آزار وی گشود، داراييهای وی را مصادره كرد و او را به تهمت خيانت، ملزم به پرداخت مال فراوان ساخت. او در 604ق، پس از يك سال اختفا، ناچار به شام گريخت و سپس در حلب در خانۀ جمالالدين اكرم پناه جست، اما چون الملك الظاهر، فرمانروای حلب (حك 582-613ق / 1186-1216م)، از ورود وی آگاه شد، او را بنواخت و برای وی مقرري تعيين كرد. سرانجام او پس از دو سال زندگی توأم با آرامش در همان شهر درگذشت و در كنار آرامگاه ابوبكر هروی به خاك سپرده شد (ياقوت، 5 / 112-117).ابن مماتی را شاعری نسبتاً توانا و اديبی تيزهوش دانستهاند (عمادالدين، 1 / 100-101، 103؛ قفطی، 1 / 232-234). نمونههايی كه از نثر او در دست است (عمادالدين، 1 / 109-112)، چيرهدستی وی را در نويسندگی آشكار میسازد. عمادالدين كاتب (1 / 100-113) كه اشعار ابن مماتی را از خود وی شنيده، با حفظ جانب احتياط آنها را ستوده و حدود 140 بيت از آنها را نيز نقل كرده است. ياقوت كه هوشمندی و هنر او را در نويسندگی ستوده (5 / 100-101)، شعر او را منحط شمرده است (5 / 125)، با اينهمه بيش از 40 بيت از سرودههای وی را كه در خريدة القصر ديده نمیشود، آورده است. ابن مماتی سيرة السلطان صلاحالدين اثر قاضی بهاءالدين بن شداد و كليله و دمنه را به نظم كشيده (نك : ابن خلكان، 1 / 210، 4 / 92) و ديوان شعری داشته كه ابن خلكان آن را به خط فرزند او ديده بوده است (همو، 1 / 210).اشعار باقي مانده از وی در مدح، هجو، غزل و وصف است و گرچه برخی از آنها از انديشههای شاعرانه تهی نيست، تكلف و تقليد و تكرار در آنها فراوان است. اهميت او بيشتر در آثار منثور وی و نيز نظم كليله و دمنه است. حدود 27 كتاب از او ياد شده كه به گفتۀ ياقوت (5 / 117) بيشتر به تأليفات ثعالبی و امثال او شباهت داشتهاند.
1. الفاشوش فی احكام قراقوش. اين كتاب در 1311ق در مصر به چاپ رسيده است. به روايت ابن خلكان (4 / 91-92)، بهاءالدين قراقوش كه مردی بلند همت و با كفايت بوده، در ايام سلطان صلاحالدين به نيابت از او ادارۀ مملكت را به عهده داشته است و مردم احكامی عجيب در حل و عقد امور به او نسبت دادهاند. ابن مماتی اين احكام را در كتاب خود جمع آورده است و گويی در پس ظاهر آراستۀ الفاظ، خواسته است احكام شگفت او را به ريشخند گيرد.بستانی (4 / 79) و زركلی (1 / 302) مدعی شدهاند كه اين كتاب به اشتباه به سيوطی نسبت داده شده است، ولی سيوطی نيز كتابی در همين زمينه و ظاهراً با عنوان كلام فی قراقوش در پاسخ سؤال دربارۀ قراقوش و وجود تاريخی او نوشته و در آن از ابن مماتی تأثير پذيرفته و حكاياتی از كتاب وی را نيز در آن آورده است (عزالدين، 100).2. قوانين الدواوين. اين كتاب كه مهمترين اثر ابن مماتی است، نخستين بار در 1299ق در قاهره چاپ شده و سپس در 1943م به كوشش عزيز سوريال عطيه، با مقدمه و حواشی و تعليقات و فهرستهای متعدد در قاهره به چاپ رسيده است. به گفتۀ بستانی (همانجا) اين اثر كه در نوع خود نادر و بسيار با ارزش است، در 10 باب تأليف شده و مطالب آن به 3 قسمت عمده تقسيم میشود: الف ـ جغرافيای مصر در عهد ايوبی: مؤلف در باب دوم به طور كلی از مصر و رودخانۀ نيل و در باب سوم از شهرها، نواحی، آباديها، مزارع، جزاير و بنادر و در باب پنجم دربارۀ خليجها، ترعهها و پلهای مصر بحث كرده است؛ ب ـ اطلاعاتی دربارۀ تشكيلات حكومتی در عصر ايوبيان: وی در باب هشتم وظايف مهم دولت و در فصلهای پايانی كتاب مشخصات برخی از ديوانها و نقش حكومت و مسائل مالی دولت را مورد بررسی قرار داده است؛ ج ـ مسائل مربوط به كشاورزی در مصر از قبيل انواع اراضی، فصول كشاورزی، نظام آبياری، انواع محصولات كشاورزی، زمان كاشت و برداشت هر محصول، باغها، اوقات هرس درختان و اطلاعات ديگر كه به طور كلی چگونگی كشاورزی مصر را در آن ايام نشان میدهد.مؤلف در اين كتاب به بحث دربارۀ آداب، سنن، مقررات و قوانين قبطيان نيز پرداخته و در باب هفتم متعرض روش مساحی اراضی و برخی مسائل هندسی شده است. اصل اين كتاب ظاهراً بيش از 10 باب داشته است، زيرا در نسخۀ كتابخانۀ استراسبورگ كه آن نيز شامل 10 باب است، فهرستی از ابواب اين كتاب مشتمل بر 51 باب آمده است (كسيبی، 129).
1. لطائف الذخيرة لابن بسام. اين كتاب، خلاصۀ كتاب الذخيرۀ ابن بسام شنترينی (ه م) است و نسخهای از آن با عنوان لطائف الذخيرة و ظرائف الجزيرة به شمارۀ 2636 در كتابخانۀ ولیالدين استانبول موجود است (عبدالبديع، 2 / 224). 2. المنتخل (صفدی، 9 / 20: المنحل)، نسخهای از آن در كتابخانۀ اكسفورد موجود است (ياقوت، 5 / 118؛ بستانی، 79). 3. بخشی از منشآت وی كه نسخهای از آن با عنوان نبذة من انشاء القاضی اسعد بن المهذب بن مماتی، در كتابخانۀ مسجد كبير صنعا موجود است (صنعا، 4 / 1714).
1. اخاير الذخائر؛ 2. اعلام النصر؛ 3. باعث الجلد عند حادث الولد؛ 4. ترجمان الجمان؛ 5. تلقين التفنن (صفدی، همانجا: تلقين اليقين)، در علم فقه؛ 6. تهذيب الافعال لابن ظريف (ياقوت، 117- 118)؛ 7. حجة الحق علی الخلق فی التحذير من سوء عاقبة الظلم (بغدادی، 1 / 392)، كه كتابی بزرگ و مورد توجه و مطالعۀ سلطان صلاحالدين بوده است (مقريزی، 2 / 160)؛ 8. الحض علی الرضی بالحظ؛ 9. خصائص المعرفة فی المعميات؛ 10. درة التاج (ياقوت، 5 / 118)؛ 11. ديوان شعر (ابن خلكان، 1 / 210)؛ 12. روائع الوقائع فی التاريخ (كحله، 1 / 249)؛ 13. زواهر السدف و جواهر الصدف؛ 14. سرّ الشعر؛ 15. سيرة صلاحالدين يوسف بن ايوب؛ 16. الشیء بالشیء يذكر، كه مؤلف آن را سلاسل الذهب ناميده و به قاضی فاضل عرضه كرده است؛ 17. علم النثر؛ 18. قَرص العتاب؛ 19. قرقرة الدجاج فی الفاظ ابن الحجاج؛ 20. كرم النِجار فی حفظ الجار، كه مؤلف آن را برای الملك الظاهر تأليف كرده و به وی تقديم داشته است؛ 21. مذاهب المواهب؛ 22. ملاذ الافكار و ملاذّ الاعتبار؛ 23. ميسور النقد (ياقوت، همانجا)؛ 24. نظم كليله و دمنه (ابن خلكان، همانجا).
ابن خلكان، وفيات؛ ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، قاهره، 1351ق؛ ابن كثير، البداية والنهاية، به كوشش احمد ابوالملحم و ديگران، بيروت، 1407ق / 1987م؛ بستانی؛ بغدادی، ايضاح؛ زركلی، اعلام؛ زيدان، جرجی، تاريخ آداب اللغة العربية، به كوشش شوقی ضيف، قاهره، 1957م؛ سركيس، يوسف اليان، معجم المطبوعات العربية و المعربة، مصر، 1928م؛ صفدی، خليل بن ایبک، الوافی بالوفيات، به كوشش يوزف فان اس، بيروت، 1393ق / 1972م؛ صنعا، خطی؛ طباخ، محمد راغب، اعلام النبلاء، حلب، 1343ق / 1925م؛ عبدالبديع، لطفی، فهرس المخطوطات المصورة، قاهره، مطبعة السنة المحمدية؛ عزالدين، يوسف، مخطوطات عربية فی مكتبة صوفيا، بغداد، 1388ق / 1968م؛ عمادالدين كاتب، خريدة القصر، قسم شعراء مصر، به كوشش احمد امين و ديگران، قاهره، 1951م؛ قفطی، علی بن یوسف، انباه الرواة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1369ق / 1950م؛ كحاله، عمررضا، معجم المؤلفين، بيروت، 1957م؛ كسيبی، نزيه، فهرس المخطوطات العربية فی مكتبة ستراسبورغ، كويت، 1406ق / 1985م؛ مقريزی، احمدبن علی، الخطط، بولاق، 1270ق؛ منذری، عبدالعظيم بن عبدالقوی، التكملة لوفيات النقلة، به كوشش بشار عواد معروف، بيروت، 1405ق / 1984م؛ ياقوت، ادبا؛ نيز:
EI2.
محمد وکیلی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید