تنبکتی، محمود
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 4 آبان 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/224417/تنبکتی،-محمود
شنبه 20 اردیبهشت 1404
چاپ شده
16
تُنْبُکْتی، محمود بن عمر بن محمد اَقیت صِنهاجی مَسّوفی (868- رمضـان 955ق/ 1464 ـ اکتبر 1548م)، فـقـیه و قـاضـی مالکی. چنانکه از نسب صنهاجی او بر میآید، وی از صنهاجه، یکی از قبایل بربر منطقه بوده (نک : قلقشندی، 290) و به خاندان آل اَقیت از تیرۀ مَسّوفه تعلق داشته است (نک : محبی، 1/ 170؛ کتانی، 1/ 113؛ مراکشی، 2/ 99). بر اساس همین نسبت میتوان او را زادۀ کرمن تنبکت دانست. رشد تنبکتی تقریباً با آغاز جریان گسترش اسلامگرایی در سرزمین سودان همزمان بود (فضلی، 5 بب ؛ کوک، 421 بب ). تنبکتی علوم اولیه را در دیار خود فرا گرفت، اما به طور طبیعی میتوان پنداشت که در این دورۀ آغازین گسترش اسلام هنوز شمار عالمان و دانشمندان بنام در آن دیار بسیار نبوده، و شاید به همین سبب است که نام استادان او بر ما آشکار نیست. اما میتوان گفت که پیش از آغاز سدۀ 10ق به درجهای از مقام علمی رسیده بود که بتواند امکان آموزش و تدریس را در دیار خود بیابد و این را میتوان از اشارات منابع دریافت (مثلاً نک : بابا تنبکتی، 607). قدیمترین اطلاع دربارۀ او مربوط است به حدود سال 904ق/ 1499م که ولایت قضای تنبکتو به او داده شد. دربارۀ کارهای وی در دورۀ تصدی قضا سخن به نیکی بسیار گفته شده است؛ بهویژه از پاسداشت عدالت و احقاق حق وی. او با سختگیریهای فراوان در امر قضا، با رواج رشوهخواری و فساد، بهویژه در دستگاه قضا و در میان قاضیان، به شدت مقابله کرد. بر همین اساس، چنانکه در منابع نیز بدان اشاره شده است، بهرغم ارتباط گستردۀ بزرگان با وی و تقدیم و پیشکش هدایای فراوان، او از قبول آنها امتناع میورزید (بابا تنبکتی، همانجا؛ فروخ، 6/ 706؛ هوارت، 393). در این دوره او در کنار قضا به تدریس در تنبکتو هم میپرداخت و گفته شده است که بسیاری کسان در محضر او آموزش دیدهاند (باباتنبکتی، همانجا). تنبکتی در 915ق/ 1509م به حج رفت. در خلال این سفر بر توشۀ علمی خود افزود و این فرصت را یافت تا در درس برخی از عالمان زمان خود همچون قلقشندی، ابراهیم مقدسی و شیخ زکریا کسب علم کند (همانجا). به نظر میرسد در این زمان و در میانۀ سفرش شاید در مصر امکان فراگیری و اجازۀ روایت برخی آثار از جمله مختصر خلیل را یافته است؛ چه، پس از حضور در سرزمین خود، به روایت و رواج این اثر که در فقه مالکی تألیف شده، پرداخته است. در منابع تصریح شده که تنبکتی مروج مختصر خلیل در سودان بوده است. او افزون بر این اثر، آثاری دیگر از فقه و مذهب مالکی را نیز تدریس میکرده است که از مهمترین آنها میتوان به المدونۀ سحنون و الرسالۀ ابن ابی زید اشاره کرد. او همچنین الالفیة و سلالجیة را نیز آموزش میداده است (همانجا). اگرچه عمر فروخ تنبکتی را افزون بر مختصر خلیل، مروج اصلی المدونة هم دانسته، این سخن در منابع دیگر تأیید نشده است (فروخ، همانجا؛ قس: باباتنبکتی، همانجا). تنبکتی نام برخی کسان همچون پدر احمدبابا تنبکتی را در شمار دانشاندوختگان محضر خود دارد (نک : همو، 608)، اما مهمترین سخن دربارۀ زندگی فرهنگی تنبکتی آن است که نخست باید او را حلقۀ وصل میان مدرسۀ مصر و سودان دانست؛ دیگر آنکه در سودان سدۀ 9ق که مسیر نزدیکی با دین اسلام را تجربه میکرد (نک : بکر، 153 ff.)، وی یکی از پیشینیان و اثرگذاران در آن زمان بوده است. تنبکتی 3 پسر به نامهای محمد، عاقب و عمر داشت که منصب قضا داشتند. برادر او ابوالعباس احمد معروف به حاج (جد احمد باباتنبکتی) که در شمار استادان او نیز قرار دارد، از دیگر اعضای دانش آموختۀ این خاندان است (باباتنبکتی، 607- 608؛ مخلوف، 278). از آثار تنبکتی، نخست تقییدی بر مختصر خلیل در فقه مالکی را باید نام برد که نام آن در منابع باقی مانده است. دیگر اثری با نام کامل تاریخ الفتاش فی اخبار البلدان و الجیوش و اکابر الناس و ذکر وقائع التکرور و عظائم الامور و تفریق انساب العبید من الاحرار که عنوان آن به خوبی گویای محتوای آن است. این کتاب که در 1913م در پاریس چاپ مصحح شده، اثری است در تاریخ قصص و خرافات بومی که بسیاری موضوعات شگفتانگیز و اغراقآمیز را در خود جای داده است. تألیف تاریخ الفتاش در 925ق/ 1519م آغاز شد و یکی از نوادگان وی، ابن مختار در 1076ق/ 1665م آن را به پایان رساند (فروخ، 6/ 707، 710). در چاپ کتاب نام مؤلف به صورت محمود کعت بن حاج متوکل کعت کرمنی تنبکتی دعکری ضبط شده است (نک : سرکیس، 464). جدا از آنچه در این اثر آمده، از مفاهیم قابل انتزاع از آن که ما را به شناخت برخی زوایا و ساحتهای ذهنی مؤلف رهنمون میگردد، موضوع پیشزمینۀ فکری وی دربارۀ مفهوم محدود آزادی انسان است. به نظر میرسد مفهوم «حر و عبد» برای مؤلف معنایی بوده که نمیتوانسته است سیطرۀ آن را بر اندیشهاش پنهان بدارد. «تفریق انساب العبید من الاحرار» آشکارا در نام اصلی کتاب جای دارد؛ همچنین وی در مقدمۀ خود بر کتاب به تقسیم ملوک و رعایا اشاره دارد (نک : فروخ، 6/ 707).
باباتنبکتی، احمد، نیل الابتهاج، به کوشش عبدالحمید عبدالله هرامه، طرابلس، 1398ق؛ سرکیس، یوسف الیان، معجم المطبوعات العربیة والمعربة، قاهره، 1346ق/ 1928م؛ فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، بیروت، 1983م؛ فضلی، محمدضیف الله، الطبقات فی خصوص الاولیاء والصالحین والعلماء والشعراء فی السودان، به کوشش ابراهیم صدیق احمد، بیروت، 1348ق؛ قلقشندی، احمد، نهایة الارب، بیروت، 1405ق/ 1984م؛ کتانی، عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، بیروت، 1402ق/ 1982م؛ کوک، ژ. م.، مسلمانان افریقا، ترجمۀ اسدالله علوی، مشهد، 1373ش؛ محبی دمشقی، محمدامین، خلاصة الاثر، قاهره، 1284ق؛ مخلوف، محمد، شجرة النور الزکیة، قاهره، 1350ق؛ مراکشی، عباس، الاعلام بمن حل مراکش و اغمات من الاعلام، فاس، 1355ق/ 1936م؛ نیز:
Becker, C. H., «Zur Geschichte des östlichen Sūdān», Der Islam, 1910, vol. I; Huart, C., A History of Arabic Literature, Beirut, 1966. فرامرز حاجمنوچهری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید