صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / تقی زاده /

فهرست مطالب

تقی زاده


آخرین بروز رسانی : یکشنبه 1 اسفند 1400 تاریخچه مقاله

تَقیْ‌زاده، سیدحسن، از مشهورتـرین رجال صدر مشروطۀ ایران، سیاستمدار، محقق نامدار و صاحب آثاری برجسته در تاریخ و فرهنگ ایران و اسلام. 

I. زندگی

تقی‌زاده در 29 رمضان 1295ق/ 26 سپتامبر 1878م در شهر تبریز به دنیا آمد. پدرش سید تقی (1252-1314ق) اصلاً از مردم روستای ونند از توابع اردوباد (شهری در شمال رود ارس) بود (تقی‌زاده، زندگی...، 12) که برای تحصیل به عتبات رفت و پس از 17 ‌سال شاگردی در محضر شیخ مرتضى انصاری در نجف، به تبریز بازگشت و در لباس امام جماعت مسجد حاج صفرعلی به وعظ و ارشاد مردم مشغول شد (همان، 15-16، 18؛ صفایی، 3). پسرش سید حسن شهرت تقی‌زاده را به مناسبت نام پدرش اختیار کرد. 
سیدحسن تا 19سالگی در تبریز به آموختن علوم متداول حوزه‌ای پرداخت (زریاب، 160)، و در عین حال به علوم جدید علاقۀ بسیار داشت و دور از چشم پدر که مایل بود سید حسن در زمرۀ علمای دین جای ‌گیرد، به فراگیری آن دانشها نیز دست زد. پس از مرگ پدر در 1314ق، علوم دینی را رها کرد و با جدیت بیشتر به علوم جدید پرداخت (طاهرزادۀ بهزاد، 408). سید حسن در کنار یادگیری علوم، اهتمامی خاص به فراگرفتن زبانهای خارجی داشت و تا 1318ق زبانهای فرانسوی و انگلیسی را در تبریز فراگرفت (تقی‌زاده، همان، 31). در 22 سالگی به عنوان معلم مدرسۀ لقمانیۀ تبریز مشغول به کار شد (همان، 30) و چندی بعد در مدرسۀ دارالفنون مظفری به تدریس پرداخت (همو، «تهیۀ مقدمات...»، 185). 
کوششهای تقی‌زاده به کلاس و مدرسه محدود نماند، بلکه به فعالیت در عرصۀ سیاست و اجتماع نیز همت گماشت. فعالیت سیاسی و اجتماعی او را باید در حلقه‌ای بررسی کرد که محمدعلی تربیت، حسین عدالت، محمدشبستری و یوسف اعتصام‌الملک از مهم‌ترین اعضای آن بودند (همان، 184). اعضای این حلقه در 1316ق مدرسۀ تربیت را بنیاد نهادند (مجتهدی، 101)؛ اما سبک جدید آموزشی این مدرسه مخالفت روحانیان تبریز را برانگیخت و موجب تعطیلی آن شد. پس از آن تقی‌زاده و دوستانش کتابخانۀ تربیت را تأسیس کردند. تقی‌زاده در این کتابخانه از طریق روزنامه‌های فارسی زبان چاپ خارج مانند حبل المتین، اختر، حکمت، و روزنامه‌های عربی مانند الهلال با دنیای جدید آشنا شد. این مطالعات او را به نشر روزنامه علاقه‌مند کرد و به تهیۀ مقدمات کار برخاست. در اول ذیقعدۀ 1320 نخستین شمارۀ روزنامۀ او با عنوان گنجینۀ فنون در تبریز چاپ شد. 
تقی‌زاده برای آشنایی با دنیای خارج از ایران، به فکر سفر افتاد و در رجب 1323 از راه قفقاز به استانبول (محل انتشار روزنامۀ اختر) رفت و پس از 6 ماه اقامت در آن شهر، رهسپار مصر (محل انتشار ثریا، پرورش، حکمت و چهره‌نما) شد. وی حدود 6 ماه نیز در مصر ماند و سپس به بیروت رفت. او امیدوار بود که در مدرسۀ آمریکایی بیروت به تحصیل بپردازد و برای تحقق این آرزو از زین‌العابدین تقی اُف درخواست کمک کرد (طباطبایی مجد، 554-562)، ولی کاری از پیش نبرد و دو ماه بعد از بیروت به تبریز بازگشت (تقی‌زاده، زندگی، 44-45). تقی‌زاده در این سفر با مدیران و نویسندگان جراید فارسی‌زبان و همچنین شخصیتهای سیاسی و فرهنگی عرب، مانند محمدعبده و جرجی زیدان دیدار کرد (صفایی، 4). نتیجۀ این سفر نگارش رسالۀ «تحقیق حالات کنونی ایران با یک محاکمۀ تاریخی» بود که در روزنامه‌های مهم آن زمان مانند حبل المتین و حکمت منتشر شد. این رساله نخستین اثر مکتوب تقی‌زاده است و دیدگاههای مردی اصلاح طلب را پیش از جنبش مشروطه نشان می‌دهد (صدیق، 82-83).
پس از پیروزی انقلاب مشروطه، زندگی تقی‌زاده وارد دوره‌ای پر فراز و نشیب شد. در 29 سالگی به عنوان نمایندۀ صنف بازرگانان تبریز به مجلس شورای ملی راه یافت و با ایراد نقطهای پرشور افکار عمومی تهران را چنان به خود جلب کرد که به گفتۀ مستشارالدوله، «ملت او را می‌پرستیدند» (صادق، 138). ناظم الاسلام کرمانی هم تقی‌زاده را عامل بیداری وکلا و مردم تهران می‌دانست (4/ 31). تواناییهای سیاسی تقی‌زاده و نیز اقبال مردم به او سبب شد تا در کنار بزرگانی چون سعدالدوله و مشیرالدوله به عنوان نویسندگان متمم قانون اساسی مشروطه قرارگیرد. تقی‌زاده در اینجا از گنجاندن مفاهیم نوین سیاسی و اجتماعی مانند تحدید اختیارات شاه و تفکیک دین از سیاست دفاع کرد و در عمل نیز درصدد محدودکردن قدرت محمدعلی شاه برآمد. او بارها در نطقهای پارلمانی‌اش تلویحاً یا تصریحاً شاه را مورد انتقاد قرارداد. حملات شدید تقی‌زاده به استبداد شاه، او را در زمرۀ یکی از مهم‌ترین مخالفان محمدعلی شاه قرار داد، چنان که برخی از محققان او را «انقلابی تندرو»، و گروهِ طرف‌دارِ او را «اقلیت افراطیون» خوانده‌اند (آدمیت، 2/ 75). 
در واقعۀ ترور نافرجام محمدعلی شاه و قتل امین‌السلطان، نام تقی‌زاده در کنار حیدرخان عمو اوغلی به عنوان طراح توطئه مطرح شد (کسروی، 251). این واقعه و سابقۀ تقی‌زاده باعث شد تا محمدعلی شاه او را آشکارا دشمن خود بخواند (دولت‌آبادی، 2/ 278؛ کتاب نارنجی، 1/ 78) و به قتل تهدیدش کند (تقی‌زاده، زندگی، 75). از این‌رو وقتی شاه دستور داد مجلس را بمباران و تنی چند از رهبران مجلس و مشروطه را دستگیر کنند، تقی‌زاده نیز مورد تعقیب واقع شد. پناهندگی او به سفارت انگلیس در نظر مخالفانش گناهی نابخشودنی به حساب آمد و تا آخر عمر چون نقطه‌ضعفی در کارنامۀ سیاسی‌اش ماندگار شد. مثلاً 41 سال بعد یکی از علل مخالفت نمایندگان مجلس پانزدهم با اعتبار‌نامۀ تقی‌زاده همین پناهندگی بود (محیط طباطبایی، 1، 3). البته، تقی‌زاده غیبت خود از مجلس را ناشی از ممانعت قزاقها دانسته، و پناهندگی به سفارت انگلیس را امری عادی تلقی کرده، و یادآور شده است که صدها نفر دیگر و از جمله علی‌اکبر دهخدا نیز در سفارت مذکور تحصن گزیده بودند (تقی‌زاده، همان، 74- 78). 
به هر حال محمدعلی‌شاه کوشید تقی‌زاده را به عنوان مجرم سیاسی از سفارت انگلیس تحویل بگیرد، ولی کاری از پیش نبرد و سرانجام او را از ایران تبعید کرد (همان، 83). تقی‌زاده به قفقاز رفت و از آنجا روانۀ پاریس شد. پس از یک ماه اقامت در این شهر به دعوت ادوارد براون به لندن رفت و به پیشنهاد او مشغول فهرست‌برداری از منابع فارسی و عربی کتابخانۀ کیمبریج شد (همان، 91- 98). در لندن برای جلب افکار عمومی انگلستان به حمایت از مشروطه‌خواهی ایرانیان، کوششها کرد و چون اخبار حوادث تبریز و مقاومت مردم را شنید، به قفقاز بازگشت و مشغول تهیۀ اسلحه برای مشروطه‌خواهان و مجاهدان شد (همو، «تهیۀ مقدمات»، 339). او چندی بعد به تبریز بازگشت و به گفتۀ خود ورودش اسباب قوت قلب مجاهدین شد (زندگی، 117). 
پس از فتح تهران، تقی‌زاده به عضویت «هیئت مدیرۀ موقت» برای ادارۀ کشور درآمد. آن‌گاه به عنوان نمایندۀ تبریز وارد مجلس شورای ملی شد (صدیق، 84-85). 
در مجلس دوم رهبری فراکسیون دموکرات برعهدۀ تقی‌زاده بود. اگر در مجلس اول، به سبب نطقهای ضد استبدادی‌اش مغضوب محمدعلی‌شاه شد، در مجلس دوم به سبب دفاع از مواضع حزب دموکرات مانند تفکیک دین از سیاست و لزوم عرفی شدن جامعه، مخالفت روحانیون را برانگیخت و علمای نجف مانند آخوند خراسانی دربارۀ «فساد مسلک سیاسی» دموکراتها و رهبر آن تقی‌زاده فتوایی را صادر کردند (تقی‌زاده، همان، 156؛ بهار، تاریخ...، 1/ 11). علت صدور این فتوا به صورت خاص، حمایت تقی‌زاده از حبس شیخ محمدباقر توسط یپرم خان ارمنی (رئیس نظمیۀ وقت) و موافقت با قصاص او به سبب قتل دو نفر اسماعیلی بود (تقی‌زاده، همان، 152-155). 
در پی ترور و قتل سیدعبدالله بهبهانی در 8 رجب 1328 و انتساب آن به دموکراتها و تقی‌زاده، وی 3 ماه از مجلس مرخصی گرفت و به تبریز رفت (همان، 155)، به آن نیت که پس از آرام شدن اوضاع به تهران باز گردد؛ اما قتل علی‌محمد تربیت، به قصاص قتل سیدعبدالله بهبهانی، فضای ضد تقی‌زاده را تشدید کرد. پیدا ست که انتخاب تربیت کاملاً آگاهانه بود، زیرا او با تقی‌زاده در یک خانه زندگی می‌کرد و تقی‌زاده او را فرزند خود می‌خواند (همان، 157). 
در تبریز نیز روسهای ضد مشروطه تقی‌زاده را زیر فشار قرارداده بودند و او ناچار و از بیم جان پس از 4 ماه اقامت اجباری در تبریز از آنجا بیرون رفت و در آغاز صفر 1329 وارد استانبول شد (همان، 158). 
ورود تقی‌زاده به استانبول سرآغاز فصل جدیدی در حیات سیاسی و فرهنگی او به شمار می‌رود. این بار اقامت او در خارج از کشور حدود 14 سال به درازا کشید. دو سال در استانبول ماند و با محمدامین رسول‌زاده، سردبیر تبعید شدۀ ایران نو، در یک خانه زندگی ‌کرد (همان، 169). تقی‌زاده در این شهر به آموزش زبان فارسی به علاقه‌مندان پرداخت و «جمعیت نشر معارف» را تأسیس کرد (صدیق، 85). وی هر چند از ایران دور شده بود، ولی با سیاست‌پیشگان ایرانی داخل و خارج کشور ارتباط داشت و دوبار هم به همین منظور به پاریس و لندن سفر کرد. او در قضایای مهم کشور موضع‌گیری می‌کرد. مثلاً وقتی در ذیحجۀ 1329 روسها به ایران اولتیماتوم دادند و خواستار عذرخواهی دولت شدند، تقی‌زاده از وزرا و وکلا خواست که «حُسن شهرت» را کنار بگذارند و با پذیرش اولتیماتوم، ایران را از تجاوز روسها نجات دهند (تقی‌زاده، همان، 457-459). حتى در نامه‌ای به مؤتمن‌الملک خاطرنشان کرد که «عذرخواهی از روس امروز عین وطن‌پرستی است» (همان، 462). تقی‌زاده پس از دوسال اقامت در استانبول به لندن رفت و6 ماه به مطالعه و کار در موزۀ بریتانیا پرداخت. وی در اول رجب 1313ق/ 6 ژوئن 1913م رهسپار آمریکا شد (مجتهدی، 102) و در کتابخانه‌ای در نیویورک به فهرست‌نگاری کتابهای عربی، فارسی و ترکی اشتغال یافت و مقالاتی برای «مجلۀ عالم اسلامی» چاپ پاریس نوشت. مدتی هم از طریق ترجمۀ آگهیهای یک شرکت داروسازی به فارسی، عربی و ترکی امرار معاش می‌کرد (تقی‌زاده، همان، 177-180). 
تقی‌زاده به رغم اقامت در آمریکا به نمایندگی در مجلس سوم شورای ملی انتخاب شد، ولی به ایران برنگشت. جنگ جهانی اول دگرگونی بزرگی در دیدگاههای سیاسی تقی‌زاده ایجاد کرد. او که تا آن زمان به دوستی با دولت انگلستان متهم بود، در چهرۀ سازمان‌‌دهندۀ اصلی فعالیتهای ضد انگلیسی ملیون ایرانی در حمایت از آلمان ظاهر شد (جمال‌زاده، 46). دولت آلمان که پس از امضای قرارداد 1907م توسط روسیه و انگلیس، به طیفی از ملیون ایران نزدیک شده بود، جنگ را فرصت‌ مناسبی برای بهره‌برداری از احساسات ضد روسی و انگلیسی ایرانیان می‌دانست. مأموران سیاسی آلمانی کوشیدند تا از راه برقراری ارتباط با شخصیتهای بلندپایۀ ایرانی در داخل و خارج از کشور، آنها را با خود همراه گردانند؛ چنان‌که کنسول آلمان در نیویورک با تقی‌زاده تماس گرفت و او را به برلین دعوت کرد. تقی‌زاده هم پیشنهاد آلمان را پذیرفت و پس از نزدیک دو سال اقامت در آمریکا به هلند رفت و از آنجا در 28 صفر 1333ق/ 15 ژانویۀ 1915م وارد آلمان شد (تقی‌زاده، همان، 181-183). 
تقی‌زاده در برلین با عده‌ای از شخصیتهای فرهنگی و سیاسی ایرانی مانند محمدعلی جمال‌زاده، محمد قزوینی، و پورداود، کمیتۀ ملیون ایران را بنیاد نهاد و با استفاده از وجود دوست خود حسینقلی نواب، سفیر ایران در برلین، فعالیت خود را گسترش داد و فعالیتهای ضد روسی و انگلیسی ملیون را سازماندهی کرد. گذشته از آن، تقی‌زاده با تأسیس روزنامۀ کاوه گام مهم دیگری برای گسترش فعالیت سیاسی ایرانیان و هم‌صدایی با آلمان در برابر انگلستان و روسیه برداشت. بودجۀ این روزنامه را دولت آلمان پرداخت می‌کرد، و مقالات آن تا حد زیادی صبغۀ سیاسی، البته منطبق با منافع آلمان داشت؛ چنان‌که دولت‌آبادی به طعنه می‌نویسد که تقی‌زاده در کاوه تا جایی که منافع آلمان تأمین شود، برای ایران کار می‌کند (4/ 32). 
تقی‌زاده در دورۀ اقامت در برلین، مسافرتهایی به سویس، اتریش، دانمارک و سوئد ترتیب داد و در سخنرانیها و مقالات خود موضعی ضد روسی و انگلیسی اتخاذ کرد (تقی‌زاده، همان، 187). مشهورترین سفر او به خارج از ایران، حضور در کنگرۀ بین‌المللی سوسیالیستها در سوئد بود که در تابستان 1335ق/ 1917م برگذار شد. تقی‌زاده به همراه سلیمان میرزا وحید‌الملک شیبانی، از وکلای مجلس شورای ملی، بیانیه‌ای با عنوان «دادخواهی ملت ایران» خطاب به اعضای کنگره منتشر کرد (نک‍ : ص 153-157) که در آن با اشاره به تاریخچۀ تجاوزات روسیه و انگلستان به ایران، خواستار کمک سوسیالیستهای جهان برای مقابله با این تجاوزات شد؛ اما شکست آلمان در جنگ، همۀ کوششهای تقی‌زاده را بی ثمر کرد. 
انگلستان که پس از جنگ در عرصۀ بین‌المللی یکه‌تازمیدان شده بود، از طریق انعقاد قرارداد 1337ق/ 1919م با کابینۀ وثوق‌الدوله، بر آن بود تا ایران را بیش از پیش زیر نفوذ خود درآورد. در این دوره تقی‌زاده دستخوش تحولی فکری در مواضع سیاسی خود شد و به این نتیجه رسید که ایران بدون تکیه بر انگلستان نمی‌تواند جایی و نقشی در نقشۀ سیاسی جهان داشته باشد. افزون بر تقی‌زاده گروهی دیگر از رجال سیاست ایران مانند وثوق‌الدوله و طیفی از روشنفکران مانند ملک‌الشعرا بهار هم طرف‌دار این دیدگاه بودند. اینان در عرصۀ داخلی با مشاهدۀ فقر و گرسنگی، هرج و مرج و ناامنی و احتمال تجزیۀ کشور، با عدول از شعارهای گذشتۀ خود به این نتیجه رسیدند که ایران پیش از دموکراسی نیازمند تکیه‌گاهی است که بتواند «مرکزیت و اقتدار» خود را در سراسر کشور تثبیت کند (بهار، «مرکزیت...»، جم‍ ‌). 
این تفکر جدید را بیش از هر جا می‌توان در دورۀ جدید روزنامۀ کاوه که انتشار آن از اول جمادی‌ الآخر 1338ق/ 23 ژانویۀ 1920م آغاز شد، مشاهده کرد. محتوای این دوره از روزنامۀ کاوه بر 3 محور: احیای دولت ملی‌گرا و متمرکز در ایران، تکیه بر فرهنگ باستانی، و گسترش تمدن نوین غربی در ایران دور می‌زد و در پرتو ترویج چنین اندیشه‌ای است که می‌توان برخی از زمینه‌ها و علل داخلی و خارجی کودتای 1299ش و روی‌کار آمدن رضاخان را تبیین کرد. 
دو ماه پس از وقوع کودتا، تقی‌زاده روزنامۀ کاوه را رها کرد و در اردیبهشت 1301/ آوریل 1922، از همانجا نخستین مأموریت رسمی سیاسی را پذیرفت و برای انعقاد معاهدۀ تجاری با روسها روانۀ مسکو شد و پس از یک سال مذاکرات فشرده، سرانجام معاهده‌ای تجاری و اقتصادی در 13 ماده (5 اردیبهشت 1302ش/ 25 آوریل 1923م) با کاراخان، کمیسر روابط خارجی روسیه منعقد کرد ( ایران، شم‍ 1600، ص 2) و به برلین بازگشت (تقی‌زاده، همان، 189-191) و در همین سفر با دختری آلمانی ازدواج کرد (مجتهدی، 103). 
تقی‌زاده چندی بعد در زمان ریاست وزرایی سردار سپه مأمور مذاکره با دولت کارگری انگلیس شد و به لندن رفت (تقی‌زاده، همان، 192). چون اعتبارنامۀ او برای نمایندگی در مجلس پنجم تصویب شد، تصمیم گرفت به ایران بازگردد ( ایران، شم‍ 1617، ص 3) وی در 10 تیر 1303 از لندن به برلین حرکت کرد (همان، شم‍ 1630، ص 2) و پس از چند روز اقامت، به مسکو رفت و سرانجام در 13مرداد راهی تهران شد (همان، شم‍ 1653، ص 2) و پس از 14 سال دوری از وطن، در شب 30 مرداد 1303 به تهران رسید و در منزل محمدعلی فرزین اقامت گزید (همان، شم‍ 1657). ورود او به تهران با استقبال مشروطه‌خواهان و ملی‌گرایان مواجه شد. آنها امیدوار بودند که تقی‌زاده با استفاده از نفوذ و تجربۀ خود بتواند از حرکت کشور به سمت استبداد جلوگیری کند و مانع تبدیل سردار سپه رئیس‌الوزرا به دیکتاتوری جدید شود. تقی‌زاده چند روز پس از ورود به تهران و در پاسخ به درخواست دیگران، در سلسله مقالاتی مفصل با عنوان «یک مشت تصورات بی‌ادعا» به تبیین افکار جدید خود برخاست و ضمن ستایش از تمرکزگرایی رضا خان، حکومت قادرِ قاهرِ ثابت و مستشاران خارجی و مجلس شورای ملی را 3 رکن اصلی ترقی دانست و دولت را به تقویت ملی‌گرایی، تعلیم عمومی و پایان دادن به ملوک الطوایفی ‌تشویق کرد. تقی‌زاده کلید موفقیت دولت را در اجرای این اقدامات، ایجاد وحدت ملی با تکیه بر مفاخر تاریخی، احیای زبان فارسی و گسترش تمدن مادی و معنوی می‌دانست (نک‍ : ایران، شم‍ 1680-1682)). این مقالات نشان داد که تقی‌زاده از آن چپ‌گرایی آرمان‌خواهانۀ سابق فاصله گرفته است و نه تنها مخالفتی با سردار سپه ندارد، بلکه اقدامات او را در مسیر ایجاد امنیت عمومی و احیای وحدت ملی می‌ستاید. با این همه، از سخنان او در مجلس شورا پیدا ست که در عین حمایت از اقدامات سردار سپه، از قانون‌شکنیهای او ناراضی بود و بارها در مقام نماینده به این رویه اعتراض، و یک بار دربارۀ وضع زندانها، وزیر کشور (داخله) را استیضاح کرد (مذاکرات...، جلسۀ 106، مجلس پنجم، 16 دی 1303). 
 

صفحه 1 از3

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: