صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / علوم / تریاک /

فهرست مطالب

تریاک


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 7 مهر 1398 تاریخچه مقاله

تَرْیاک، شیرۀ گونه‌هایی از گیاه خشخاش که افزون بر مصارف پزشکی همچون ماده‌ای تخدیرکننده و اعتیادآور به کار می‌رود. در این مقاله به آثار اجتماعی و اقتصادی تریاک و تاریخچۀ آن پرداخته خواهد شد (برای دیگر جنبه‌ها، نک‍ : ه‍ د، افیون). 

خاستگاه و تاریخچه

خشخاش از دستۀ «پاپاور سمنیفروم» (خشخاش خواب‌آور) با گلهایی زیبا و لطیف و به رنگهای مختلف از جمله قرمز مخملی که به صورت وحشی می‌روید، تاریخچه‌ای مبهم دارد. به نظر می‌رسد که خاستگاه اولیۀ این گیاه سواحل دریای مدیترانه بوده که به صورت طبیعی در آنجا می‌روییده است. برخی خشخاشهای محلی آسیای صغیر را از اجداد این گیاه دانسته‌اند (نک‍ : بوث، 9). اگرچه بسیاری از منابع خاستگاه تریاک را مصر معرفی کرده و بر آن‌اند که تریاک از آنجا به دیگر نقاط جهان راه یافته است (ناصرخسرو، سفرنامه، 109؛ طاهری، 545)، پژوهشهای جدید در سویس گویای آن است که اسرار تریاک از شرق اروپا در منطقۀ بالکان و دریای سیاه به جنوب و از آنجا به غرب راه یافته است. آنچه مسلم است اینکه حدود سال 3400ق‌م سواحل‌نشینان دجله و فرات تریاک را در زمینهای پست بین‌النهرین به‌ عمل‌آورده، و در سنگ‌نبشته‌های آشوری آن را «روغن شیر» می‌خوانده‌اند. سومریها آن را با نام «ها» و «جل»، به معنای گیاه خوشحال می‌شناخته‌اند و ظاهراً مصریها طرز کشت و مصرف خشخاش را از سومریها آموختند. نمونه‌ای از تریاکی که از مقبرۀ «چا» در مصر به دست آمده است، به سدۀ 15ق‌م می‌رسد و تریاک شهر «تب» در مصر از شهرت بسزایی برخوردار بوده است (بوث، 25-26؛ طاهری، همانجا). 
پوشیدگی تاریخ تریاک و حالت تخدیرکنندگی آن موجب شده است که این ماده در میان مردم صورتی نمادین و رمزآگین یابد و با افسانه‌های چندی دربارۀ چگونگی اکتشاف آن همراه شود (برای برخی از این افسانه‌ها، نک‍ : حالت، 74؛ آذرخش، 325-328). حالت رمزآلودگی تریاک سبب گردید تا پیوسته در مراسم آیینی ـ مذهبی همچون دارویی مقدس از آن استفاده شود. تریاک در یونان قدیم در مراسم مذهبی و اجتماعات سری و مخفی به عنوان ماده‌ای معنوی و خارق‌العاده مصرف می‌شد، و در اُدیسه نوشتۀ هُمر، حماسه‌سرای بزرگ یونان، نیز راه یافته است. با افتادن تمدن یونان به دست امپراتوری روم، و انتقال گنجینه‌های گوهرها و آثار هنری به روم، دانش مربوط به تریاک نیز از جملۀ گنجینه‌هایی بود که به روم منتقل شد. تریاک نزد رومیان دارویی مذهبی و نشانۀ خواب و مرگ بود و سومنوس، الاهۀ خواب یک دسته گیاه خشخاش در دست داشت. عربها نه تنها از طریق مصریها با تریاک به عنوان یک داروی مسکن دردها آشنا شدند، بلکه نخستین‌بار تولید و تجارت آن را به شکل یک صنعت بزرگ سامان دادند. در پی افتادن سرزمینهای مختلف به دست سپاهیان اسلام، بازرگانان عرب تریاک را که کالایی با ارزش بسیار، حجم کم و در شرایط معمولی فاسدنشدنی بود، با خود به سراسر جهان بردند (طاهری، همانجا؛ EI1، ذیل افیون؛ برای تفصیل، نک‍ : بوث، 27-34). 
با زوال امپراتوری روم، کشت خشخاش و مصرف تریاک نیز در اروپا رو به کاستی نهاد، اما در پی جنگهای صلیبی، جنگجویان مسیحی آنچه را که از عربها آموخته بودند، بار دیگر به اروپا انتقال دادند. در این میان تریاک حالتی افسانه‌ای یافت و سربازان به سبب عدم آگاهی دقیق دربارۀ تریاک به نقل داستانهای خیالی از قدرت جادویی گیاه خشخاش و تریاک و تأثیر شربت‌سحرآمیز آن بر سربازان ترک ــ که با خوردن تریاک خود را رویین‌تن می‌پنداشتند (برای این تلقی در ایران باستان، نک‍ : اسدی طوسی، 58) ــ پرداختند. با ضعف قدرت عربها، تجارت تریاک به دست ونیزیها افتاد. در این زمان امپراتوران مغول هند نیز به درآمد سرشار این محصول پی بردند و کشت خشخاش را در هند تشویق کردند (بوث، 34-35؛ طاهری، 545-546؛ آذرخش، 338). 
مصرف آزادانه و عادی تریاک در اجتماعات آن روز، باعث ظهور شمار نسبتاً بسیاری معتاد در قرون وسطا به بعد شد. پدیدۀ اعتیاد سبب گردید تا شمار اندکی از پژوهشگران با تجویز و مصرف بی‌رویۀ تریاک به مخالفت پردازند. در 1546م طبیعی‌دان فرانسوی پیر بلون پس‌از بازگشت از مسافرت آسیای صغیر و مصر دربارۀ معتادان ترک چنین نوشت: نمی‌توان ترکی را دید که تا آخرین دینار پولش را برای خرید تریاک ندهد. یک ترک همیشه با خود تریاک دارد، خواه در جنگ و خواه در صلح. ترکها پس از خوردن تریاک خود را دلیرتر می‌پندارند و از خطرات جنگ نمی‌هراسند. در زمان جنگ هر ترک هر مقدار تریاک پیدا کند، می‌خرد، چنان‌که دیگر به دست آوردن تریاک بسیار دشوار می‌شود. همو دربارۀ تجارت تریاک می‌گوید: 50 شتر دیدم که بار آن فقط تریاک بود و به سوی اروپا می‌رفت. در نیمۀ دوم سدۀ 17م پزشکان ایرانی، چینی، هندی، عرب، ترک و جز آنها دربارۀ خطرات تریاک هشدار می‌دادند تا آنجا که آکوشتا، پزشک پرتغالی تریاک را بهترین روش گمراهی مردم مشرق زمین می‌خواند و می‌گوید: تریاک آنان را آن‌چنان پست کرده است که تن به هر ذلتی می‌دهند (بوث، 38-39؛ طاهری، 547؛ نیز نک‍ : فلسفی، 2/ 271). 

در ایران

بی‌گمان ایرانیان باستان با گیاه کوکنار (خشخاش) به عنوان پادزهر و تریاک آشنا بوده‌اند. نوشدارویی که رستم از کیکاووس برای درمان سهراب خواست، احتمالاً شیرۀ خشخاش، یعنی تریاک بوده است (ادیب‌الحکما، «تفننات...»،354). در اینکه تریاک از چه زمانی به عنوان ماده‌ای مخدر و مکیف استفاده می‌شده است، اطلاع دقیق و درستی در دست نیست. بی‌تردید نخستین روش استعمال کوکنار، برخلاف شیوۀ کنونی، خوردن آن به صورتها و با ترکیبات مختلف بوده است (نک‍ : دنبالۀ مقاله). با این همه، برخی پیشینۀ مصرف تریاک را به صورت مخدر به دوران رواج آیین مهرپرستی در ایران می‌رسانند و بر این باورند که نوشابۀ سکرآوری که در مراسم بزرگ‌ترین جشن مهریسن نوشیده می‌شد، آمیزه‌ای از گیاه سکرآور هوم یا گوکرن با خون گاو بوده است. گوکرن را مرتبط با گیاه کوکنار دانسته‌اند که از زمان جمشید به جای خون گاو در شراب حل می‌شده است (بهار، 80؛ نیز نک‍ : برومند سعید، 259، 263). به هر روی با پیدایش آیین زردشت به نظر می‌رسد که برگذاری این مراسم ممنوع شد و از آنجا که جنبه‌ای آیینی داشته، احتمالاً به صورت زیرزمینی ادامه یافت. 
گزارش دیگری که از رواج مصرف تریاک در دست است، مربوط به سپاهیان عرب در ایران است. چنین می‌نماید که ایشان در ابتدا برای رفع خستگی ناشی از سفرهای طولانی و جنگ تریاک می‌خوردند و بعدها به منظور تجارت همیشه آن را همراه خود داشته‌اند (نک‍ : پورداود، 116؛ فلسفی، همانجا؛ کوئن، 18-19). اگرچه پزشکان ایرانی همچون ابن ‌سینا، زکریای رازی و جز آنها از خواص دارویی تریاک و شیرۀ کوکنار به خوبی آگاه بوده‌اند و از آن بهره می‌برده‌اند (نک‍ : ه‍ د، افیون)، گزارشی از خوردن افیون به عنوان ماده‌ای مکیف در این اوان به دست نیامده است، و پس از آن نیز براساس آنچه از منابع برمی‌آید تا روزگار صفویان به گونه‌ای میان جنبۀ دارویی و مکیف آن تفاوت قائل بوده‌اند، به نحوی که هر زمان مراد پادزهر بوده، از آن با نام تریاک یا تریاق یاد شده، اما افیون پیوسته شوم و قبیح به‌شمار می‌آمده است، تا آنجا که ناصرخسرو آن را موجب فساد خرد (نک‍ : دیوان، 397، 419) و مولوی مایۀ بدهوشی (نک‍ : محجوب، 69-70؛ نیز کوئن، 19-20) می‌خواند. اولین گزارش تاریخی که از مصرف تریاک در دست است، از ابوالفضل بیهقی است. به گفتۀ او در 431ق/ 1039م سلطان مسعود غزنوی را با خوردن تریاک چنان خواب در ربود که نه تنها فرصت بیرون راندن طغرل سلجوقی را از دست داد، بلکه در اثر این غفلت بساط غزنویان نیز از ایران برچیده شد (نک‍ : ص 804). 
حضور مغولان در ایران را اگرنه همچون یکی از عاملهای رواج افیون در ایران بپنداریم، دست کم می‌توان آن را در شرایط بد اجتماعی پدید آمده در ایران، عاملی غیرمستقیم در گرایش مردم به تخدیر پنداشت (آذرخش، 346-347). باز شدن پای اروپاییان به ایران (نک‍ : همانجا) و برقراری مناسبات دوستانه با هند و عثمانی، و ارسال محموله‌های بازرگانی و نیز هدایای ایشان به دربار شاهان صفوی (نک‍ : کوهی، 1/ 117)، همچنین جنگهای میان دو دولت عثمانی و صفوی و وابستگی شدید سربازان ترک به افیون (نک‍ : طاهری، همانجا) را می‌توان از عوامل اصلی رواج و شیوع پدیدۀ شوم اعتیاد به افیون در دربار صفوی و مردم آن دوران دانست. تریاک را که ابتدا رجال و بزرگان به بهانۀ ایجاد آرامش در مقابل نگرانیهای حاصل از مسئولیت کارهای بزرگ، مصرف می‌کردند (نک‍ : شاردن، 4/ 282)، رفته‌رفته شاهان صفوی همچون ابزاری برای کسب اطمینان از عدم شورش فرزندانشان به کار گرفتند، و ایشان را از کودکی به خوردن تریاک عادت دادند تا در فکر دعوی سلطنت نباشند. از این‌رو بیشتر شاهان صفوی به خوردن تریاک معتاد بودند (تاورنیه، 498؛ احتشامی، 720؛ نیز نک‍ : کمپفر، 28-29). 
شاه طهماسب اول (سل‍ 930-984ق) دومین پادشاه صفوی، که به نظر می‌رسد نوشیدن آب کوکنار و خوردن حبه‌های «اپیون و فلونیا» (نک‍ : دنبالۀ مقاله) در دوران سلطنت او تداول یافته، از دوران جوانی به نوشیدن شیرۀ کوکنار معتاد بوده است. برخی را باور آن است که با رواج همه‌جانبۀ افیون، برای کاستن از قباحت و زشتی نام افیون و افیونی در عرف عام که همیشه یک عیب بزرگ و دشنام به‌شمار می‌آمده است، نام تریاک را که به معنای پادزهر بود، بر آن نهادند و از آن پس در افسانه‌ها و ادبیات آن روزگار همچون کتابهای اسکندرنامه و رموز حمزه تریاک به مفهوم افیون به کار رفت (محجوب، 71؛ کوئن، 19). سرانجام شیوع گستردۀ این پدیده در جامعۀ آن روز شاه طهماسب را بر آن داشت تا برای مبارزه با منکرات و با شبهۀ حرمت در 939ق/ 1532م ورود مالیات «بیت‌اللطف»ها (اماکن خاص خوش‌گذرانی) را به خزانه قطع کند و حدود 500 تومان تریاک «فاروق» را که در انبارهای سلطنتی (سرکار خاصه) موجود بود، در آب بریزد (اسکندربیک، 1/ 122-123؛ قس: روملو، 323). ظاهراً شاه‌ طهماسب در این کار حتى به ترک اعتیاد پسران خود سلیمان میرزا (نک‍ : قاضی احمد، 2/ 629)، و شاه اسماعیل دوم نیز موفق نشد و سرانجام شاه اسماعیل که به خوردن اپیون خالص و ترکیب فلونیا معتاد بود، در توطئه‌ای با فلونیای آلوده به زهر به قتل رسید (اسکندربیک، 1/ 218-219). 
دومین دورۀ مبارزه با استعمال تریاک را می‌توان مربوط به دوران شاه‌عباس کبیر دانست. عبارت مشهور شاه‌ عباس «من تریاکی و بی‌هنر را نگاه نمی‌دارم» در 1005ق/ 1597م موجب شد تا بسیاری از درباریان معتاد از خوف او، استعمال تریاک را کنار نهند (نک‍ : منجم یزدی، 157). وی حتى گاه افیونیان دربار خود را با قطع افیون تنبیه می‌کرد (اسکندربیک، 2/ 953). حدود دو دهه بعد در پی ممنوعیت نوشیدن شراب، قزلباشان و لشکریان شاه ‌عباس به نوشیدن آب کوکنار آن‌چنان معتاد شده بودند که دیگر توان و رغبتی برای جنگیدن نداشتند. گزارش این خبر به شدت موجبات نگرانی شاه‌عباس را فراهم ساخت و سبب شد تا در 1030ق/ 1621م ضمن لغو ممنوعیت شرب شراب، به منع استعمال کوکنار و بستن تمامی کوکنارخانه‌ها (نک‍ : دنبالۀ مقاله) و تشدید مجازات متخلفان تا سرحد اعدام فرمان دهد (پولاک، 434). 
افیون که در ابتدای سلطنت صفویان تنها در میان بزرگان رواج داشت (طاهری، همانجا)، به مرور در میان مردم قشرهای گوناگون به اشکال مختلف و به‌عنوان تنقل چنان رواج یافت (نک‍ : الئاریوس، 272) که معتادان همیشه تریاکدان خود را به همراه داشتند. جنس تریاکدانها بنابر موقعیت اجتماعی افراد، مختلف و گاه مزین به جواهرات بود (پولاک، 435؛ فلسفی، 2/ 271). شاهزادگان صفوی تریاکهای خود را در حقّه‌های مخصوصی (تریاکدان) می‌گذاشتند و آنها را مُهر می‌کردند و به هنگام خوردن تریاک مهر آنها را می‌شکستند و دوباره آنها را مهر و لاک می‌کردند (باستانی پاریزی، 201). برخی از شاعران، مانند میرزا طاهر وحید قزوینی، در اشعار خود نشئۀ تریاک را «ادراک‌فزا» خوانده، و به جای خاصیت تباه‌کنندگی و فساد عقل از کیف و چرت آن سخن رانده‌اند (شاردن، 4/ 285؛ محجوب، 72). به گزارش سیاحان اروپایی در اصفهان کوکنارخانه‌ها محل تجمع دائمی و تفرجگاه گروهی از مردم شهر پس از کار روزانه شده بود (نک‍ : دنبالۀ مقاله). شدت اعتیاد مردم شهر اصفهان به تریاک به حدی بود که سیاحان اروپایی آن را نقطۀ سیاهی در اخلاق و عادات مردم ایران‌زمین به‌شمار آورده‌اند که گاه خالی از غرض‌ورزی نیز نبود (نک‍ : پولاک، 434؛ شاردن، 4/ 284-285). فرمان شدیداللحن شاه ‌عباس در منع اعتیاد به خوردن تریاک نیز نتوانست چارۀ این پدیدۀ شوم را بکند. سرانجام تحت فشار تودۀ مردم و با تمسک به کَل عنایت، دلقک شاه فرمان لغو و اجازۀ گشایش دوبارۀ کوکنارخانه‌ها صادر می‌شود (نک‍ : همو، 8/ 109-112). برخی از پژوهشگران با توجه به وضعیت نابسامان اجتماعی جامعۀ آن روز علت اصلی سقوط شهر به دست افغانها و براندازی صفویان را اعتیاد مردم دانسته‌اند (نک‍ : آذرخش، 358-360). 
زمان دقیق تغییر عادت تریاک‌خواری مردم روزگار صفویه به کشیدن و یا دود کردن آن مشخص نیست. حسنعلی آذرخش بر آن است که عادت به کشیدن تریاک نخستین‌بار با سربازان نادر از هند به ایران راه یافته است (ص 324). به گزارش تاورنیه مدت زمانی پیش از آن، و نه چندان دورتر از حدود سال 1076ق/ 1665م، ازبکها کشیدن چرس (ماده‌ای تخدیرکننده از برگ شاهدانه) را در ایران معمول کرده بودند (ص 640) که با توجه به حملات مکرر ازبکان به خراسان (نک‍ : افوشته‌ای، 290، 367-381، جم‍ ؛ فلسفی، 4/ 119-125، جم‍‌ )، چندان دور از ذهن به نظر نمی‌رسد. با این‌همه، ظاهراً این روش تا مدتها چندان تداول نیافت. چه، در میان سالهای 1200-1202ق/ 1786-1787م که ویلیام فرانکلین به ایران سفر کرده است، ایرانیان، اگرچه نه به میزان ترکان، تریاک می‌خورده‌اند (نک‍ : ص 53). همچنین در منابع از افیون‌خواری شماری از امیران به دوران نادر یاد شده است (محمدکاظم، 3/ 949). پس از این تاریخ برخی از گزارشها حاکی از تعلیم شیوۀ تریاک‌کشی توسط درویشهای هندی است که در 1267ق/ 1851م در خراسان و کرمان پراکنده بوده‌اند (نک‍ : کوهی، 1/ 9). 
به هر روی دود کردن (کشیدن) تریاک ــ که گویا تقلیدی از کشیدن توتون و تنباکو در قـارۀ آمریکا بـوده است ــ احتمالاً از اوایل پیدایش سلسلۀ قاجاریه در ایران متداول گشته است (نک‍ : طاهری، 547) و بزرگانی همچون فتحعلی خان صبا، ملک‌الشعرا (د 1248ق/ 1832م) (نک‍ : هدایت، 10/ 126-127) به کشیدن تریاک معتاد بوده‌اند. سروش اصفهانی (د 1280ق/ 1863م) قصیده‌ای دربارۀ کشیدن تریاک دارد (نک‍ : آذرخش، 365-366). برخی نیز رواج رسم کشیدن تریاک را پس از نیمۀ دوم سدۀ 19م و از خراسان دانسته‌اند (نک‍ : آدمیت، امیرکبیر...، 265)، و هانری رنه دآلمانی که در 1907م به ایران سفر کرده است، تاریخ شروع کشیدن تریاک را در حدود 30 سال پیش از این تاریخ می‌داند (ص 90). با این‌همه، به نظر می‌رسد که کشیدن تریاک در ایران به مدت حدود نیم‌قرن چندان رونقی نداشته است و همگان با طریقۀ آن آشنا نبوده‌اند. از گفتۀ پولاک (که خود مقاله‌ای نیز دربارۀ تریاک ایران تهیه کرده بود)، بر می‌آید که به روزگار وی هنوز تریاک‌خواری رواج داشته، و اخلاق عمومی کشیدن آن را نمی‌پسندیده، و به صورت پوشیده به آن می‌پرداخته‌اند (ص 437). پس از آن دود کردن تریاک با چنان سرعتی رواج یافت که در 1314ق، سال دوم سلطنت مظفرالدین شاه، اعتیاد در قشون کشور به اندازه‌ای گسترش یافته بود که میرزا سلیم ادیب‌الحکما، معاون ادارۀ صحیۀ نظام، قشون ایران را تریاکی می‌خواند و همین امر را علت اصلی کوتاهی ایران در مقابل روسها بیان می‌دارد (صحبت...، 29، 34، 43). 
 

صفحه 1 از3

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: