صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / علوم / تریاک /

فهرست مطالب

تریاک


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 7 مهر 1398 تاریخچه مقاله

عوامل شیوع اعتیاد 

1. تلقی‌شدن تریاک به عنوان مسکن فوری و عدم دسترسی طبقۀ کم درآمد به پزشک و توانایی تأمین دارو و درمان از جمله عوامل اصلی رواج تریاک در ایران بود. سیم‌بانان و کارگران خط تلگراف از مروجان این جریان شوم بودند و تریاک و منقل و وافور را به عنوان وسیلۀ مداوا به دورترین روستاهای کشور منتقل می‌کردند. 
2. انحصار دولتی خرید و فروش تریاک نیز موجب شد که دولت با هدف ازدیاد درآمد، خود عامل افزایش شمار معتادان شود، چنان که نوشته‌اند مأموران ژاندارمری به اهالی روستاها به زور تریاک می‌فروختند. کسانی نیز مأموریت داشتند تا تریاک را ارزان بفروشند و سوختۀ آن را تا چند برابر قیمت خریداری نمایند، به نحوی که تا مدتها تریاک‌کشی یک راه کسب درآمد به شمار می‌رفت و ادارۀ انحصار دستمزد متصدیان خود را به نسبت فروش پرداخت می‌کرد. 
3. در قهوه‌خانه‌ها که از اماکن عمومی و تنها جای تجمع طبقۀ پایین جامعه بود، به عنوان تفریح و سرگرمی تریاک ارزان و نسیه میان قهوه‌خانه‌نشینان توزیع می‌شد. 
4. شماری از سران عشایر که عادت به استعمال انواع مکیفات از جمله تریاک داشتند، به سبب نفوذ در میان افراد ایل و طایفۀ خود، موجبات رواج اعتیاد را در میان آنها فراهم می‌آوردند؛ بسیاری از این سران خود در زندان معتاد شده بودند (نک‍ : کوهی، 1/ 10-11). سایکس در‌بارۀ ایلخان ایل زعفرانلو می‌نویسد که همواره مست، غرق کیف تریاک یا دیگر مکیفات به سر می‌برد (ص 23؛ نیز نک‍ : آذرخش، 370-373). از نکات قابل توجه، علاقۀ ادوارد براون به کشیدن تریاک به هنگامی است که در میان عشایر کرمان بود (نک‍ : براون، 500-502). 
5. بسیاری از بزرگان و ارباب ذوق و ادب در شهرها از راه‌یابی به محافل انس و مجالس عیش و عشرت به تریاک روی آوردند. در خانه‌های بسیاری از ایشان مکانهایی به نام وافورخانه ترتیب داده شده بود. افراد این قشر نیز مشوق جوانها به کشیدن تریاک بودند. 
بر اثر رواج مصرف تریاک در کشور مشاغل متعدد مربوط به کشت، تولید و فروش تریاک ایجاد شد. در این میان زارع، تیغ‌‌‌‌زن، تریاک‌مال، شیره‌پز، ساقی، تریاک‌گیر، خانه‌دار، خرده فروش و تاجر را می‌توان نام برد (نوایی، 19). تریاک فروشی از زمان احمد‌شاه صورت رسمی یافت و تریاک از طریق شعب ادارۀ تحدید تریاک در اختیار فروشندگان قرار می‌گرفت (شهری، 5/ 227). در عین حال از دیرباز بخش عمده‌ای از فروش تریاک بر عهدۀ عطاران بود (الئاریوس،273). 

تریاک در باورها و طب عامه

عامۀ مردم معمولاً تریاک را برای تسکین بسیاری از دردها سودمند می‌دانستند، و از این‌رو در هر خانه‌ای به وفور یافت می‌شد. گرز‌های کوچک تیغ‌نزدۀ خشخاش را در دکانهای عطاری با نام کوکنار می‌فروختند و مردم برای درمان، جوشاندۀ آن را مصرف می‌کردند (محجوب، 72). در بسیاری از نقاط ایران برای آسان خواباندن و خواب سنگین رفتن کودکان، آنها را از شیرخوارگی با دود تریاک آشنا می‌کردند (پولاک، 434؛ نوایی، 18؛ حمیدی، 70-72). به باور برخی چون ایرانیان خواب پس از ناهار را سودمند می‌شمردند، نانوایان بر روی نانها، به ویژه نان سنگک، خشخاش می‌پاشیدند، تا خواب آورد (شاردن، 4/ 49-50، 263). همچنین برخی استفاده از تریاک را برای حفظ سلامت، به ویژه پس از 40 سالگی، مفید می‌دانستند (پولاک، همانجا). 
راحت‌ترین وسیله برای خودکشی: آسان به دست آوردن تریاک بهترین و راحت‌ترین وسیله برای خودکشی بود (نک‍ : شاه‌حسین، 314، 389-390؛ ادیب‌الحکما، «تفننات»، 360؛ نیز نک‍ : شهری، 5/ 235). اگرچه خودکشی با تریاک مرگی آرام و سستی و رخوت بدن و خوابی سنگین همراه داشت و چه بسا افراد برای اطمینان از تأثیر آن قدری سرکه نیز روی آن می‌نوشیدند، اما معالجۀ آنان که نجات می‌یافتند، بسیار سخت و دردناک بود (پولاک، 438؛ تاورنیه، 640؛ شاردن، 4/ 285؛ شهری، 5/ 237). گاه نیز تریاک به عنوان سمی مهلک برای انتقام‌جویی و از پای درآوردن افراد (نک‍ : پولاک، همانجا؛ بوث، 31-32). و حتى وسیلۀ تهدید به خودکشی مورد استفاده قرار می‌گرفت.

گسترش همه جانبۀ اعتیاد

بر خلاف استعمال حشیش که موجب سرشکستگی در جامعه بود، کشیدن تریاک عیب و ننگ شمرده نمی‌شد و در میان گروههای مختلف عمومیت داشت و مورد قبول عامه بود. در 1333ق (به هنگام تاج‌گذاری احمد شاه) حدود 5/ 2 میلیون مصرف‌کنندۀ تریاک در کشور وجود داشت که به طور متوسط در هر شبانه روز حدود دو میلیون مثقال مصرف می‌کردند (حسینی، 474-475). در دهۀ 30 سدۀ 14ش در میان شماری از خانواده‌ها در برخی از نقاط ایران تریاک و منقل و وافور از لوازم زندگی به شمار می‌آمد. در بخشهایی از کرمان کشیدن تریاک به منزلۀ تمکن مرد تلقی می‌شد. در این دوره 13 شیره‌کش‌خانۀ شبانه‌روزی در یزد، 800 شیره‌کش‌خانه در آبادان و میان 800 تا 1200 محل و مکان در تهران وجود داشته است. کارگران نساجی یزد، از عطاریها بسته‌هایی برای ظهر تهیه می‌کردند که در آنها زغال، قند، چای و تریاک بود. در برخی از شهرها از میهمانان خود به جای شربت و شیرینی با منقل و وافور پذیرایی می‌کردند و کشاورزان گرگان و دشت مینو برای خرید تریاک زمین خود را به بهایی اندک می‌فروختند. شمار معتادان در برخی روستاهای شمالی گاه به 90 تا 100٪ اهالی می‌رسید (آذرخش، 502-505؛ نیز کوهی، 1/ 124-130، جم‍ ‌). برابر اسناد موجود در 1322ش تنها در آبادان 24 شعبۀ فروش تریاک وجود داشت و بیش از 40٪ مردم شهر معتاد بودند (نک‍ : نوایی، 34). در آن زمان کشیدن تریاک به حدی شایع بود که در ماه رمضان به هنگام پایان یافت وقت سحری منادیان بانگ برمی‌داشتند که: «وقت آب است و تریاک»، یعنی هنگام آن است که روزه‌گیران آب بنوشید و حب تریاکی بخورید. شاعری به این مطلب اشاره دارد و می‌گوید: «صبح عید است و مبدل به می و نقل شده است / آب و تریاک که می‌گفت مؤذن به سحر» (آذرخش، 367- 368؛ نیز نک‍ : پولاک، 435). 

روشهای مصرف

به روزگار صفویان خوردن تریاک رایج بوده است و معمولاً آن را به صورتها و شکلهای گوناگون حب، شربت، خالص یا مخلوط با مواد دیگر همچون بَذْرُالبَنج (بنگ‌دانه)، سُداب، انقوزه، عاقِرْ قَرْحا = آکِکَرا: گیاهی از جنس بابونه و از تیرۀ مرکبان (نک‍ : معین، ذیل آککره) و جز اینها با افزودن هل، جوزهندی، دارچین و دیگر افزودنیها، تناول می‌کرده‌اند (پولاک، 434؛ شاردن، 4/ 282؛ آذرخش، 344). در این دوره بنگ را نیز از ترکیب دانۀ خشخاش و شاه‌دانه و موادی دیگر و بعدها به شیوۀ هندیان تنها از شاه‌دانۀ خالص تهیه می‌کردند (نک‍ : شاردن، 4/ 287، 288). 

کوکنار

در واقع آب یا شربت کوکنار که شاردن آن را ابوالنوم می‌خواند (7/ 259)، شربتی است که از تخم خشخاش تهیه کرده و می‌نوشیدند (تاورنیه، 640؛ پولاک، 434؛ راوندی، 6/ 458). به نظر شاردن (4/ 282) حرمت مشروبات الکلی در میان مسلمانان دورۀ صفوی، به ویژه سخت‌گیریهای شاه‌ عباس در این ‌باره موجبات گرایش شدید ایرانیان را به این نوشیدنی فراهم آورده بود (نیز نک‍ : ناطقی، 856)، به گزارش اغراق‌آمیز تاورنیه در آن هنگام به زحمت می‌شد در ایران کسی را یافت که به مشروباتی همچون کوکنار و مصرف بنگ عادت نداشته باشد (همانجا؛ برای کاربرد کوکنار در ادب فارسی، نک‍ : برومند سعید، 260-261). 
گاهی برای تسهیل و تشدید وجد و سرور، در مجالس سماع صوفیان در شراب افیون (نک‍ : قزوینی، 3/ 7؛ برومند سعید، 262)، یا به قول سعدی «بی‌هوشانه» می‌ریخته‌اند. این ترکیب در ادب فارسی جایگاه ویژه‌ای یافته، و مورد استفادۀ بسیاری از بزرگان ادب قرار گرفته است (برای نمونه، نک‍ : عطار، 258؛ خاقانی، 332؛ امیرخسرو، 509؛ حافظ ، 125؛ نیز برومند سعید، 262-263). 
از ترکیبهای دیگر تریاک که به عنوان مکیف استفاده می‌شود، می‌توان به سوخته و شیره اشاره کرد. سوخته ترکیبی از خاکستر و مقداری تریاک نسوخته است که در حقۀ وافور برجا می‌ماند و نسبت به تریاک با مقدار یکسان از مرفین بیشتری برخوردار است. همچنین در ایران با جوشاندن سوختۀ تریاک و سوختۀ شیره (مایه)، شیره فراهم می‌آوردند. 
کشیدن تریاک و شیره نیازمند وسایل ویژه‌ای مانند وافور، منقل، نی‌دوده (نوعی وافور برای شیره‌کشی مبتدیان) بوده است؛ نگاری هم که دستگاه شیره‌کشی است و احتمالاً از چین به ایران آمده، از شمار این وسایل بوده است (نک‍ : آذرخش، 367). در این میان وافور از شهرت بیشتری برخوردار بوده، و حتى در حکم نماد جماعت تریاکیان محسوب می‌شده است و به جد و هزل ایشان را متصف بدان می‌خوانده‌اند. لغت وافور در فرهنگهای کهن فارسی وجود ندارد و احتمالاً از واژۀ فرانسوی واپور، به معنای بخار گرفته شده، و همراه با خود این وسیله به ایران آمده است ( لغت‌نامه...، ذیل وافور). اگر چه تاریخ ورود آن به ایران مشخص نیست، اما بدون تردید در آغاز سلطنت ناصرالدین شاه متداول بوده است (دربارۀ حقه و شکل وافور، نک‍ : آلمانی، 90؛ باستانی پاریزی، 201). 

کوکنارخانه

در دوران شاه‌ عباس دوم اعتیاد به کوکنار چنان گسترش یافته بود که در اصفهان همپای قهوه‌خانه و چای‌خانه دکانها و مراکز متعددی برای نوشیدن آب کوکنار وجود داشته است (تاورنیه، همانجا؛ طاهری، 547؛ محجوب، 72). شاردن ضمن اشاره به کوکنارخانه‌‌های محلات مختلف اصفهان در زمان شاه عباس دوم و شاه سلیمان می‌گوید که مردم شهر پس از کار روزانه و پیش از رفتن به خانه سری هم به آنجا می‌زدند تا شنگول شوند (4/ 286، 7/ 230، 259، 262؛ نیز نک‍ : تاورنیه، 639-640). 

قهوه‌خانه

اولین مراکز عمومی تریاک‌کشی، قهوه‌خانه‌ها بودند که اسباب دود و دم برای معتادان در آنجا مهیا بود (نک‍ : بلوکباشی، 49؛ نیز نک‍ : حمیدی، 73-79) و حتى مأمن شبانگاهی معتادان بی‌خانمان به شمار می‌آمد (شهری، 4/ 505). قهوه‌‌خانه‌ها محل تجمع مردم از هر قشر و گروه و طبقه، به ویژه طبقات پایین بود. برخی از افراد متمول و صاحب نام، محافل انس خود را در قهوه‌‌‌خانه‌ها بر پا، و شمار بسیاری از دوستان خود را در آنجا پذیرایی می‌کردند. در هر قهوه‌خانه معمولاً یکی مأمور گذاشتن منقل و وافور در جلوی مشتری، یکی دیگر مسئول فروش تریاک و یکی هم عهده‌دار تهیۀ آتش منقلها بود (نک‍ : همو، 4/ 499). تریاکیان در قهوه‌خانه‌ها دور هم بر روی تختهای چوبی یا روی زمین می‌نشستند و منقل و وافور را در میانشان قرار می‌دادند و همراه سخنان پامنقلی تریاک دود می‌کردند (همو، 4/ 493؛ قس: تعبیر تریاک گل کردن به مفهوم پرحرفی و ادعای بی‌جا کردن، نک‍ : شاملو، 297) و قهوه‌چیان، برای آنها معمولاً چای‌ ‌شیرین می‌آوردند (شهری، 4/ 498). در قهوه‌خانه‌ها کشیدن تریاک به حدی رواج داشت که پرندگانی که در قهوه‌خانه‌ها نگه می‌داشتند، دودی شده بودند. گاه هم حیواناتی که برای نمایش و مسابقه به قهوه‌خانه‌ می‌آوردند، در اثر استشمام بوی تریاک معتاد می‌شدند (همو، 4/ 503؛ آذرخش، 415-416). 
در نسخۀ خطی کتابی با عنوان آداب العلیة که در1104ق/ 1693م و به نام شاه سلیمان صفوی نگارش یافته، مؤلف آن تازه‌واردان به شهر اصفهان را از حضور در قهوه‌خانه‌های آنجا بر حذر می‌دارد که «با یاران قهوه‌نشین سرگرم کیف و کوکنار نشوی، که هر کس دو روز در قهوه‌خانه نشست، دیگر برنخاست و آنکه کیف و افیون شناخت، خود را باخت» (نک‍ : «در مضرات...»، 372-374). در زمان محمدعلی شاه قاجار نیز قهوه‌خانه‌های عمومی پاتوغ تریاکیان بوده، و اوضاع بسیار ناگوار و رقت‌آوری داشته است، و ظاهراً پس از خلع وی تا مدتی به پاک‌سازی آنها پرداختند (ادیب‌الحکما، صحبت، 16). برابر اسناد موجود در پی تصویب قانون تحدید تریاک، اقدامات بسیاری از سوی صنف قهوه‌چی برای لغو این قانون صورت گرفت (نوایی، 25-27). 

شیره‌کش خانه

شیره‌کشی به تنهایی کاری بسیار مشکل بود؛ از این رو شیره را معمولاً در شیره‌کش‌خانه به طور جمعی می‌کشیدند. شیره‌کش خانه‌ها را بیغوله‌هایی کثیف و نمناک وصف کرده‌‌اند و به سبب غیر قانونی بودن، بیشتر آنها معمولاً در کوچه‌های تنگ و تاریک و محلات دورافتاده با دری یک‌ لتی کوچک و دالانها و سردابهای تاریک و راههایی پیچ‌ در پیچ قرار داشتند. از این شیره‌کش‌خانه‌ها به نام «دخمۀ شوم» یاد کرده‌اند. شیره‌کش‌خانه‌هایی مجلل هم در عمارات چند طبقه در محلات بالای شهر وجود داشت که صاحبان آن افراد متمول و ثروتمند بودند. افرادی چند شیره‌کش‌خانه‌ها را می‌گرداندند و در آن کار می‌کردند، مانند صاحب منزل، ساقی، پادو، شیره‌جوشان، و دم‌دری. درآمد اصلی این افراد بیشتر از راه سوختۀ شیره که مجدداً برای طبخ شیره به کار می‌رفت، تأمین می‌شد. همچنان که در عرف شیره‌کشان شایع بود، شیره را تر به مشتری می‌دادند و خشک تحویل می‌گرفتند. افزون بر «نگاری»، «چَلَم» (حقه‌ مانندی آهنین)، «فندک» (چراغ موشی یا پیه‌سوز)، «پوش» (لولۀ لامپا که روی فندک می‌گذارند) «ترک»، «گرمیت»، «جوهرتراش» و «روغن دان» از دیگر ابزار شیره‌کشی بود. در سالهای 1310 و 1311ش ادارۀ انحصار برای کاهش مصرف شیره و درمان شیره‌کشان در محلات مختلف تهران از جمله سرقبر آقا (باغ فردوس)، رسماً 8 شیره‌کش‌خانه با نام دارالعلاج تأسیس کرده بود (برای اطلاعات بیشتر، نک‍ : آذرخش، 373، 402-407؛ برای اسامی شماری از این مراکز در دهۀ 1320ش در تهران، نک‍ : کوهی، 1/ 120-123). 

تریاک در ادب فارسی

از حدود سدۀ 4ق به بعد می‌توان کاربرد واژه‌های افیون، تریاک و کوکنار را در نظم و نثر فارسی مشاهده نمود. در پی‌جویی ادب فارسی تمایز میان تریاک و افیون در نخستین سده‌ها به وضوح به چشم می‌خورد. تریاک ماده‌ای برای درمان است و پادزهر، و افیون خود دردی است لاعلاج؛ اما چنان‌که گذشت، به مرور تمایز میان تریاک و افیون در جامعه زایل می‌شود و هر دو به طور عام و به یک معنا به کار می‌روند. در این میان افیون در باده‌کردن در ادب صوفیانه جایگاهی ویژه می‌یابد، به گونه‌ای که مولانا، افیونی را که صوفیان به هنگام سماع می‌نوشند «خاموشانه»، و سعدی «بی‌هوشانه» می‌نامد. حافظ نیز از هر مادۀ مخدری با نام «طوطی گویای اسرار» یاد می‌کند (نک‍ : فرهنگ‌نامه...، 114). از نخستین سده‌ها نیز انبوهی از ترکیبات اضافی و کنایی و تشبیهی در ادب فارسی راه یافت که «افیون چشیدن» (فریب‌خوردن)، «افیون در کار کسی کردن»، «تریاک زدن بر زهر شب» (کنایه از روز شدن)، و نیز تمثیلاتی همچون «دو مثقال تریاک ضرر زدن یا خوردن» (در مفهوم سخت ترساندن و ترسیدن)، «مثل تریاکی» (سخت عبوس و تلخ)، «مثل گنجشک تریاکی» (موجودی زار و نزار) و امثالی چون «تریاک دوای همۀ دردها ست، اما خودش دردی است که درمان ندارد»، «تریاک را می‌کشند تا کمرشان سفت شود، غیرتشان شل می‌شود» و «از قند شیرین‌تر تریاک مفت» از این شمارند (شاملو، 295- 298؛ فرهنگ‌نامه، 113). 
آثار بسیاری به جد و طنز در مدح و ذم تریاک به نظم و نثر پدید آمده است که اغلب آنها افیونیه، تریاکیه و یا وافوریه نام دارند (برای شماری از آنها، نک‍ : کوهی، 1/ 219 بب‍ ‌). از جمله رسالۀ افیونیه که در دوران صفویه و به قلم عما‌دالدین نگارش یافته، و تقریباً همانند اعترافات یک تریاکی است؛ همچنین افیونیۀ علاء‌الدین محمود بن مسعود که دربارۀ عوارض ترک و طریقۀ مبارزه با آن تألیف شده است (نک‍ : حمیدی، 41). شمار بسیاری از این اشعار مربوط به زمان قاجار، به ویژه مربوط به دوران مشروطیت است. بسیاری از سرایندگان این اشعار نیز خود اعتیاد به تریاک یا افیون و با آن انس و الفت داشته‌اند. با این حال از اعتیاد شاعران و نویسندگان پیش از دورۀ صفویه اطلاع درستی در دست نیست و اشارات برخی از شاعران مانند سعدی و حافظ و دیگران را نمی‌توان دلیل بر اعتیاد آنها دانست. برخی از تذکره‌نویسان روزگار صفویه، از جمله میرزا طاهر نصرآبادی، بارها در شرح احوال شاعران به اعتیاد ایشان نیز اشاره کرده‌اند (ص 422، 423، 574، 634). نصرآبادی دربارۀ خود می‌نویسد: «گاهی از حب رفیعی دل رفیع منزل را از مرتبۀ رفعت نازل می‌ساختم و... » (ص 706). 
تأثیر آشکار پدیدۀ اعتیاد به تریاک و سایر آسیبهای اجتماعی را می‌توان به وضوح در شعر صائب به عنوان یکی از بزرگ‌ترین شاعران عصر صفوی مشاهده کرد (نک‍ : ص 688، 2824، 2871، جم‍ ؛ نیز نوریان، 167-184). حکیم رکنا، شاعر قصیده‌سرای عهد صفوی، به شکرانۀ رهایی از اعتیاد قصیده‌ای در ذم تریاک سروده است (نک‍ : کوهی، 1/ 62). از شاعران معاصر ملک‌الشعرا بهار، ایرج میرزا (ص 187) و حسین مسرور (برای افیونیۀ او، نک‍ : کوهی، 1/ 2 -4) اشعار چندی دربارۀ آن سروده‌اند. عبید زاکانی کوکناری را «زندۀ مرده»، حسین مسرور تریاک را به «زهرآلوده» و اخوان ثالث «ویرانی سبز عزیز» می‌خواند. فریدون توللی شرح هزل‌آمیزی از وافور در کتاب التفاصیل آورده (نک‍ : همو، 1/ 292-294)، و مظلوم کرمانشاهی ترجیع‌بندی با نام وافوریه سروده است (نک‍ : کوئن، 51-62؛ نیز نک‍ : فرهنگ‌نامه، 114). 
از زمان قاجار به بعد مقالات و کتابهای متعددی دربارۀ تریاک و آثار سوء آن به رشتۀ تحریر درآمده (برای مجموعه‌ای از مقالات مندرج در روزنامه‌های دوران ناصرالدین شاه، نک‍ : چکیده...، 1/ 74) که از آن جمله است: 
«تفننات ثلاثه»، اثر میرزا سلیم خان ادیب الحکما، طبیب قراباغی (چ تهران، 1324ق). مؤلف این اثر را در 1314ق به درخواست و بودجۀ حکمران بوشهر و رئیس گمرکات خلیج فارس، دربارۀ تاریخ شیوع، خواص و مضرات چای، تریاک و تنباکو گرد آورده است. از آنجا که مؤلف به حرفۀ طبابت اشتغال داشته، نکاتی پزشکی که دربارۀ این 3 پدیده درج کرده، قابل تأمل است. وی همچنین در پایان کتاب ضمن درج اعلانی، آمادگی خویش را برای ترک‌دادن معتادان به روشی علمی بیان داشته است (ص 370-371) که با توجه به دیگر اثرش (صحبت) موجب‌کنشها و واکنشهایی در سطح‌جامعه شده است (ص 11-15). 
ذوالفقار، در حرمت کشیدن تریاک. این اثر مجموعه‌ای است مشتمل بر حکم حرمت تریاک که ملا ‌سلطان ‌محمد ‌گنابادی در 1311ق در تفسیر بیان السعادة، قلمی داشته، و رسالۀ ذوالفقار که در 1318ق توسط نورعلیشاه از پیشوایان سلسلۀ دراویش نعمت‌اللهی به رشتۀ تحریر درآمده است، همراه با فتوای شماری از مراجع وقت در تحریم تریاک. در این اثر نورعلیشاه به بیان 110 حکم شرعی در طریقۀ برخورد با تریاک و تریاکیان می‌پردازد. 
صحبت سنگ و سبو، یا شب‌نشینی رمضان تألیف میرزا سلیم‌خان ادیب الحکما کتابی است به طنز که در 1327ق یعنی تنها 3 سال پس از فرمان مشروطیت به نگارش درآمده است. مؤلف پس از انتقادی طنزآمیز از وضعیت قشون ایران، داستان کوتاهی با عنوان «آقای تریاک‌کش و نوکر آقاکش» به نگارش درآورده است که می‌توان آن را نخستین داستان کوتاه زبان فارسی به شمار آورد (نک‍ : اثنا عشری، 8). 

مآخذ

آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، تهران، 1354ش؛ همو، اندیشۀ ترقی و حکومت قانون، تهران، 1351ش؛ آذرخش، حسنعلی، آفت زندگی، تهران، 1334ش؛ آلمانی، هانری رنه د.، سفرنامه از خراسان تا بختیاری، ترجمۀ علی‌محمد فره‌وشی، تهران، 1335ش؛ اثنا عشری، مهین، مقدمه بر صحبت... (نک‍ : هم‍ ، ادیب الحکما)؛ احتشامی، ابوالحسن، «سلاطین صفوی پسر خود را... به تریاک و حشیش معتاد می‌کردند»، وحید، تهران، 1348ش، س 6، شم‍ 68؛ ادیب الحکما، سلیم، «تفننات ثلاثه»، دفتر تاریخ، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1384ش، ج 2؛ همو، صحبت سنگ و سبو، به کوشش مهین اثنا عشری، تهران، 1364ش؛ اسدی طوسی، علی، گرشاسب نامه، به‌کوشش حبیب یغمایی، تهران، 1354ش؛ اسکنـدر بیک‌ منشی، عالم‌آرای عباسی، تهران، 1350ش؛ اشرف، احمد، موانع ‌تاریخی رشـد سرمایـه‌داری در ایران:‌ دورۀ قـاجـاریـه، تهـران، 1359ش؛ اعتمـادالسلطنـه، محمدحسن، تاریخ منتظم ناصری، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، 1364ش؛ افوشته‌ای، محمود، نقاوة‌ الآثار، به کوشش احسان اشراقی، تهران، 1373ش؛ الئاریوس، آدام، سفرنامه، بخش ایران، ترجمۀ احمد بهپور، تهران، 1363ش؛ امیرخسرو دهلوی، دیوان، به کوشش سعید نفیسی، تهران، 1343ش؛ ایرج میرزا، «قطعه‌ها»، تحقیق در احوال و آثار و افکار و اشعار ایرج میرزا و خاندان و نیاکان او، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1356ش؛ باستانی پاریزی، ابراهیم، از سیر تا پیاز، تهران، 1367ش؛ بامداد، مهدی، تاریخ رجال ایـران، تهران، 1347ش؛ براون، ادوارد، یک سال در میان ایرانیان، ترجمۀ ذبیح‌الله منصوری، تهران، 1371ش؛ برومند سعید، جواد، «افیون در شراب»، چیستا، تهران، 1366ش، س 5، شم‍ 3؛ بلوکباشی، علی، قهوه‌خانه‌های ایران، تهران، 1375ش؛ بوث، مارتین، تاریخ تریاک، ترجمۀ منوچهر نوایی، تهران، 1380ش؛ بهار، مهرداد، پژوهشی در اساطیر ایران، تهران، 1363ش؛ بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به کوشش علی‌اکبر فیاض، تهران، 1356ش؛ پورداود، ابراهیم، هرمزدنامه، تهران، 1331ش؛ پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1361ش؛ تابندۀ گنابادی، سلطان حسین، حاشیه بر ذوالفقار تألیف ملاعلی گنابادی، تهران، 1359ش؛ تاریخ اقتصادی ایران، به کوشش چارلز عیسوی، ترجمۀ یعقوب آژند، تهران، 1362ش؛ تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمۀ ابوتراب نوری، اصفهان، 1363ش؛ جمال‌زاده، محمدعلی، گنج شایگان، تهران، 1335ق؛ چکیدۀ مطبوعات ایران، عهد ناصری، به کوشش فرید قاسمی، تهران، 1378ش؛ حافظ، دیوان، به کوشش ابوالقاسم انجوی شیرازی، تهران، 1361ش؛ حالت، ابوالقاسم، «هر چه تا به حال گرفته‌اند پس بدهند»، تلاش، تهران، 1355ش، س11، شم‍ 63؛ حسینی، مهدی، «تحدید تریاک»، دفتر تاریخ، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1384ش، ج2؛ حمیدی، جعفر، جانگدازان، تهران، 1381ش؛ خاقانی، دیوان، به کوشش ضیاء‌الدین سجادی، تهران، 1357ش؛ «در مضرات دخانیات و قهوه و افیون»، سخن، تهران، 1346ش، س 17، شم‍ 4؛ دیولافوا، ژان، ایران، کلده و شوش، ترجمۀ علی محمد فره‌وشی، تهران، 1364ش؛ راوندی، مرتضى، تاریخ اجتماعی ایران، تهران، 1363ش؛ روملو، حسن، احسن التواریخ، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1357ش؛ «ساسونها، سپهسالار و تریاک ایران»، مطالعات سیاسی، تهران، 1370ش، شم‍ 1؛ سایکس، پرسی، هشت سال در ایران، ترجمۀ سعادت نوری، تهران، 1315ش؛ شاردن، ژان، سیاحت‌نامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، 1345ش؛ شاملو، احمد و آیدا سرکیسیان، کتاب کوچه، تهران، 1379ش، حرف «ت»، دفتر اول؛ شاه‌حسین، احیاء‌الملوک، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1383ش؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1368ش؛ صائب، محمدعلی، دیوان، به کوشش محمد قهرمان، تهران، 1371ش؛ طاهری، ابوالقاسم، «تریاک»، یغما، 1345ش، س19، شم‍ 10؛ عطار، دیوان، به کوشش سعید نفیسی، تهران، 1339ش؛ فرانکلین، ویلیام، مشاهدات سفر از بنگال به ایران، ترجمۀ محسن جاویدان، تهران، 1358ش؛ فرهنگ‌نامۀ ادبی فارسی، ج 2 دانشنامۀ ادب فارسی، به کوشش حسن انوری، تهران 1381ش؛ فسایی، حسن، فارس‌نامۀ ناصری، به کوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1367ش؛ فلسفی، نصرالله، زندگانی شاه‌ عباس اول، تهران، 1341ش؛ قاضی احمد قمی، خلاصة التواریخ، به کوشش احسان اشراقی، تهران، 1363ش؛ قرآن کریم؛ قزوینی، محمد، یادداشتها، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1349ش؛ کرزن، جرج، ایران و قضیۀ ایران، ترجمۀ غ. وحید مازندرانی، تهران، 1362ش؛ کرمان در اسناد امین‌الضرب، به کوشش اصغر مهدوی و دیگران، تهران، 1384ش؛ کمپفر، انگلبرت، سفرنامه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1350ش؛ کوهی کرمانی، حسین، تاریخ تریاک و تریاکی در ایران، تهران، 1324ش؛ کوئن، آلن، فرهنگ مواد مخدر، ترجمۀ حسن حاج سیدجوادی، تهران، 1373ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ محجوب، محمد جعفر، «تریاک»، یغما، 1346ش، س 20، شم‍ 225؛ محمدکاظم، عالم‌آرای نادری، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، 1364ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1360ش؛ منجم یزدی، جلال‌الدین، تاریـخ عباسـی، به کوشش سیف‌الله وحیـد‌نیا، تهران، 1366ش؛ مهدوی، شیریـن، زندگی‌نامۀ حاج محمد حسن کمپانی، امین‌ دارالضرب، ترجمۀ منصوره اتحادیه و فرحناز امیرخانی، تهران، 1379ش؛ ناصرخسرو، دیوان، تهران، 1361ش؛ همو، سفرنامه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1354ش؛ ناطقی، ناصح، «کتاب دولت ایران»، راهنمای کتاب، تهران، 1354ش، س 18؛ نصرآبادی، محمدطاهر، تذکره، به کوشش احمدمدقق یزدی، تهران، 1378ش؛ نوایی، عبدالحسین، «ماجراهای منع تریاک»، گنجینۀ اسناد، تهران، 1373ش، س 4، شم‍ 4؛ نوریان، مهدی و دیگران، «بازتاب پدیدۀ اعتیاد در شعر صائب»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تهران، 1384ش، شم‍ 41؛ ورهر‌ام، غلامرضا، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در عصر زند، تهران، 1366ش؛ وقایع اتفاقیه، به کوشش سعیدی سیرجانی، تهران، 1362ش؛ هدایت، رضاقلی، ملحقات روضة‌الصفا، تهران، 1339ش؛ نیز:

EI1.

مریم صادقی

صفحه 1 از3

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: