صفحه اصلی / مقالات / ترکیه /

فهرست مطالب

ترکیه


آخرین بروز رسانی : شنبه 11 آبان 1398 تاریخچه مقاله

گذشته از مثنویهای نظامی، مثنویهای دیگری نیز، گاه هرکدام دو سه بار از فارسی به ترکی ترجمه شده است، چنان‌که مثنوی جمشید و خورشید سلمان ساوجی را یک بار احمدی در 806ق/ 1403م و بار دیگر جم سلطان در 893ق/ 1488م به ترکی ترجمه کرده‌اند. با آنکه اصل مثنوی سلمان بیش از 700‘2 بیت نیست، ترجمه و بازآفرینی احمدی بالغ بر 5 هزار بیت است. موضوع اصلی این داستان نیز کم و بیش همانند موضوع داستانهای پرداخته شده بر اساس مثنوی خسرو و شیرین است («فرهنگ»، II/ 43-44). از مثنوی مهر و مشتری، سرودۀ عصار تبریزی 3 ترجمه به ترکی («دائرةالمعارف ترک»، XIII/ 119)، و از جاماسب‌نامه دو ترجمه در دست است (همان، XIII/ 101-109). این ترجمه‌های بی‌شمار چنان تأثیر گسترده و عمیقی از نظر زبان، موضوع و محتوا بر ادبیات دیوانی ترکی گذاشته‌اند که گولپینارلی شاعران دیوانی را سخت تحت تأثیر شعر و شاعران ایرانی یافته، ادبیات دیوانی را رونویسی رنگ باخته و اندکی محلی شدۀ ادبیات فارسی دانسته است (در بیان...، 93). 
از قرن 11ق/ 17م به بعد با ترویج روزافزون خصوصیات محلی در ادبیات دیوانی، از تأثیر ادبیات فارسی تا حدودی کاسته می‌شود. اگرچه سبک هندی که از نیمۀ دوم قرن 10ق/ 16م بیش از دو قـرن در ادبیات فارسـی رواج داشته (نک‍ : دایرة المعارف فارسی، 1/ 1251)، در این قرن شاعران بسیاری چون نفعی (د 1024ق)، نائلی قدیم (د 1077ق)، ندیم قدیم (د 1081ق) و نشاطی (د 1085ق) را تحت تأثیر قرار داد («فرهنگ»، VII/ 477) و این تأثیر تا قرن بعد نیز ادامه‌یافت و در مثنوی ارزندۀ حُسن و عشق شیخ غالب (د1213ق) منعکس گردید (بانارلی، 777 II/ 772-773,). با این‌همه، در همین قرن (12ق/ 18م) تمام انواع ادبی دستخوش جریان محلی‌گرایی گردید و موضوعات محلی و امور روزمره به‌طور روزافزونی در ادبیات انعکاس یافت و بدین ترتیب ادبیات دیوانی به ذوق مردم نزدیک‌تر شد و هویت خود را به گونه‌ای چشم‌گیر عرضه داشت و از تأثیر ادبیات فارسی بر آن بیش از پیش کاسته شد («دائرةالمعارف ترک»، XIII/ 130). با آنکه براثر پیشرفتهای زبان ترکی و رواج آن در قلمرو عثمانی، نفوذ زبان فارسی در آن سرزمین رو به ضعف نهاد و شعر سرودن و کتاب نوشتن به زبان فارسی کاستی گرفت، اما علاقه به خواندن نظم و نثر فارسی در آن خطه همچنان ادامه یافت. شاهد این ادعا هم تألیف فرهنگهای گوناگون فارسی به ترکی و کتابهای شرح و تفسیر متون و دستور زبان فارسی و دیگر مسائل ادبی در سده‌های بعدی است (ریاحی، 213- 218؛ رئیس‌نیا، 2/ 805- 808).
3. شاعران دیوانی همچنان که ناگزیر از پای‌بندی به قواعد و اصول تغییرناپذیر بلاغت و مراعات قالبها و اشکال از پیش تعریف و تعیین‌شده در آثاری چون چهار مقالۀ نظامی عروضی، المعجم شمس قیس رازی، «عروض ترکی» علی جمال‌الدین، تألیف شده در اواخر قرن 19م، و کاربرد تشبیهات و استعارات جا افتاده و تکراری بودند، در عین حال از نظر پرداختن به محتوا و موضوعات و مضامین و نقش‌مایه‌ها و حتى بیان احساسات نیز گزیری از تن در دادن به موازین و محدودیتهای ساخته و پرداخته نداشتند. کم و کیف ذوق ادبی، ارزشها و چهارچوب نظام تخیل و تصور، فضای شاعرانه، حدود شایستها و ناشایستها، خصوصیات عشق و معشوق، روابط روان‌شناسانۀ عاشق و معشوق و جز آنها همه کم و بیش در دیوانهای استادان سابق تثبیت شده و موجود بودند و شاعران دیوانی به ندرت می‌توانستند مرزهای دشوارگذار سنتهای ادبی جاافتاده را درنوردند و نوآوریهایی در فروعات عرضه کنند (پاکالین، I/ 458؛ «دائرةالمعارف دیانت»، IX/ 413-419). 
4. ادبیات دیوانی اگرچه ادبیات خواص بود و با توده‌های مردم و آفرینشهای ادبی آنها ارتباط کمتری داشت، از قرن 11ق/ 17م به سبب افزایش نفوذ جریان محلی شدن، کم و بیش تحت تأثیر ادبیات عاشقی ــ شاخه‌ای از ادبیات شفاهی مردم (کاراتاش، 52-53) ــ قرار گرفت و در عین حال کم و بیش برآن اثر نهاد («فرهنگ»، II/ 349). 
5. ادبیات دیوانی بیشتر با شعر سر و کار دارد تا با نثر. عمده‌ترین پیشرفت ادبیات دیوانی هم در زمینۀ شعر بوده است، زیرا نظم، ادیبانه‌تر از نثر به‌شمار می‌رفت و بر نثر ترجیح داده می‌شد (همان، II/ 337) و به گمانی حجم آثار منثور بیش از  10/ 1  آثار منظوم ترکی عثمانی نبوده است (میدان لاروس، III/ 756). از این روی اگر اصطلاح شعر دیوانی دربارۀ بخش منظوم ادبیات دیوانی به کار می‌رود، اصطلاح نثر دیوانی دربارۀ بخش منثور آن نامربوط می‌نماید و اصطلاح نثر کلاسیک برای این بخش مناسب به نظر می‌رسد («فرهنگ»، II/ 340-341). در حالی که ادبیات منظوم، بخش اعظم ادبیات دیوانی آسیای صغیر را تشکیل می‌دهد، نمونه‌های نادر نثر کلاسیک در آن سرزمین در حدود یک قرن پس از آغاز فعالیت ادبی منظوم مکتوب پدیدار شده است. بیشتر نمونه‌های به دست آمدۀ منثور هم ترجمه‌هایی از آثار عربی و فارسی و یا اقتباسهایی از آنها و موضوع اغلب آنها دینی، اخلاقی، صوفیانه و تعلیمی است. 
اسلوب و زبان نمونه‌های اولیۀ مربوط به قرن 8ق/ 14م هم غالباً ساده است. لیکن با گذشت زمان و در قرنهای بعد نثری آراسته و مصنوع و مسجع هم پدید آمد که غالباً تحت تأثیر صنایع لفظی شعر دیوانی و آکنده از کلمات، تعبیرات، آیات و احادیث، ابیات و مصراعهای عربی و فارسی است. این جریان تا نیمۀ دوم قرن 13ق/ 19م ادامه می‌یابد و پس از آن تحت‌الشعاع نثر سادۀ عصر تنظیمات قرار می‌گیرد (همان،II/ 341-343). نثر این دوران به 3 شاخۀ موازی تقسیم می‌شود: الف ـ نثر سادۀ مبتنی بر زبان گفتاری. این نثر بیشتر در آثار دینی چون تفاسیر، احادیث، تواریخ اسلامی، فتوت‌نامه‌ها، داستانهای دینی، آثار صوفیانه و نظایر آن به کار رفته است. ب ـ چنان‌که گفته شد، نثر مصنوع و مغلق تحت تأثیر نمونه‌های عربی و فارسی. ج ـ نثر میانه که بینابین نثر ساده و مصنوع است. این‌گونه از نثر اگرچه از زبان گفتاری فاصله گرفته، اما به هر حال آثاری با این نثر تألیف یافته‌اند که هدف نویسندگان آنها تفهیم بهتر مطالب برای خوانندگان بوده است. تواریخ، رسائل، کتب مربوط به اخلاق و سیاست، سیاحت‌نامه‌ها، سرگذشت‌نامه‌ها، کتابهای جغرافیایی و آثار دینی غالباً با نثر میانه نوشته شده است («تاریخ بزرگ اسلام...»، XIV/ 559-560).
در طی عمر 600 سالۀ ادبیات دیوانی عثمانی، شاعران بسیاری ظهور کرده‌اند که برجسته‌ترین نمایندگان آنها اینان‌اند: جم سلطان، احمدپاشا، نجاتی و مسیحی در قرنهای 9-10ق/ 15-16م؛ ذاتی، خیالی، یحیى بک طاشلیجه‌ای، نوعی، باقی و روحی در قرنهای 10-11ق/ 16-17م؛ نفعی، شیخ‌الاسلام یحیى، نابی و ثابت در قرنهای 11-12ق/ 17- 18م؛ ندیم در نیمۀ اول سدۀ 12ق/ 18م و شیـخ غالب در نیمـۀ دوم سدۀ 12 و اوایل سدۀ 13ق/ نیمۀ دوم قرن 18م («فرهنگ»، II/ 349؛ کورناز، سراسر اثر). شاعر اخیر واپسیـن استاد شعر دیوانی به‌شمار آمده است. ادبیات دیوانی از نیمۀ اول قرن 13ق/ 19م در سراشیب انحطاط افتاد و در نیمۀ دوم همان سده جای خود را به ادبیات عصر تنظیمات سپرد («فرهنگ»، II/ 336-337). ادبیات دیوانی که ادبیات دوران تفکر، دریافت و جهان‌بینی خاصی بود، در شرایط اجتماعی و فکری و فضای جدیدی که فراهم آمده بود، دیگر نتوانست پاسخگوی نیازهای جامعۀ در حال تحول شود و سرانجام دوران آن به سرآمد. 

ادبیات تحت تأثیر غرب

از واپسین ربع سدۀ 13ق/ نیمۀ دوم سدۀ 19م و از دورۀ تنظیمات (1255-1293ق/ 1839-1876م) که امپراتوری عثمانی دستخوش اصلاحاتی غربگرایانه بود (نک‍ : ه‍ د، تنظیمات)، ادبیات ترکی عثمانی تحت تأثیر تمدن و ادبیات غربی وارد دوران نوینی می‌شود که خود به دوره‌هایی چند تقسیم می‌گردد. نخستین دوره را، البته در دهه‌های بعد به مناسبت دورۀ تنظیمات، ادبیات تنظیمات نامیده‌اند؛ اما برخی این نام را به سبب آنکه این‌گونه آثار ادبی دو سه دهه پس از صدور فرمان تنظیمات پدیدار شده‌اند، مناسب ندانسته، برای ادبیات این دوره، عنوانهایی چون «دور جدید ادبی»، «ادبیات جدیده» ــ که ادبیات ثروت فنون اختصاصاً به این نام خوانده شد (نک‍ : دنبالۀ مقاله) ــ مکتب ادبی‌شناسی، مکتب‌شناسی ]نامق[ کمال، دور تجدد (اوکای، 168)، ادبیات نوین ترکی، ادبیات تجدد ترکی، ادبیات ترکی اروپایی، ادبیات ترکی متـأثر از غرب («فرهنگ»، VIII/ 240) و ادبیات ترکی پس از تنظیمات (کاراتاش، 448) پیشنهاد شده است. با این‌همه، ادبیات این دوره محصول اصلاحات دورۀ تنظیمات و به‌ویژه اصلاحات فرهنگی و آموزشی و پیدایش قشری از تحصیل‌کردگان پذیرای نوآوریها و توسعۀ ارتباط و آشنایی با غرب، انتشار مطبوعات و کتابها و جز آن بود. نخستین آثار ادبی عرضه شده هم ترجمه‌هایی از زبان فرانسه و به دنبال آن پیدایش نوعهای ادبی جدید بود. 
در1275ق/ 1859م، یعنی 20 سال پس از اعلان فرمان تنظیمات و آغاز نظام سیاسی و اداری آن، جهت‌گیری ادبی و فلسفی آن شروع شده است (قورقماز، 24). در همان سال «محاورات حکمیه» که منیف پاشا (د 1328ق/ 1910م) با ترجمۀ گزیده‌هایی از آثار پیشاهنگان عصر روشنگری فرانسه چون ولتر، فنلون و فونتنل پدید آورده بود (بوداق، 25, 289-338) و «ترجمۀ منظومه»، که ابراهیم‌شناسی (د 1288ق/ 1871م) از ترجمۀ چند سرودۀ شاعران فرانسوی چون لامارتین، موسه، هوگو و راسین فراهم آورده بود (تانپینار، «تاریخ ادبیات ترکی...»، 150)، منتشر گردیده است. ترجمۀ تلماک، از آثار فنلنون با عنوان «ماجراهای تلماک» (نک‍ : فرهنگ آثار، 5/ 3734-3735)، توسط یـوسف کامل پاشا (د 1293ق/ 1876م) ــ که راهگشای نـوع رمان غربـی در عثمانـی به ‌شمار می‌رود ــ در همان سال صورت گرفته، و 3 سال بعد، یعنی در 1278ق/ 1862م انتشار یافته است (بانارلی، II/ 999-1000). از همین‌روی سال 1275ق/ 1859م سرآغاز تأثیر غرب بر ادبیات ترکی عثمانی به‌شمار آمده است (قورقماز، همانجا). 
به دنبال آثار یادشده، ترجمه‌های دیگری از نوعهای مختلف ادبی از رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه و شعر غالباً از زبان فرانسه به ترکی ترجمه می‌شود و الگوهای لازم برای خلق آثاری در این نوعها ــ که در ادبیات ترکی عثمـانی ناشناخته بود ــ فراهم می‌آید (تانپینار، همان، 249-300؛ موتلوآی، «ادبیات تنظیمات...»، 136-139). ناگفته نماند که در نگارش آثار در انواع جدید ادبی در شرق، می‌توان برای میرزا فتحعلی آخوند زاده با نوشتن 6 نمایشنامه و یک داستان در فاصلۀ سالهای 1266-1273ق/ 1850-1857م (آدمیت، 40-41؛ مؤمنی، 10- 11) حق تقدم قائل شد. 
ادبیات ترکی پس از تنظیمات به دو دوره تقسیم می‌شود: 
1. دورۀ اول تا اعلان مشروطیت اول و جلوس سلطان عبدالحمید دوم بر تخت سلطنت در 1293ق/ 1876م. از نویسندگان و شعرای این دوره ابراهیم‌شناسی، نامق‌ کمال (د 1306ق/ 1888م) و ضیاء پاشا (د 1297ق/ 1880م) را می‌توان نام برد. ادبیات پدید آمده به همت این 3 تن شاعر و نویسنده در زمینه‌های مختلف شعر، داستان، نمایشنامه، مقاله و نقدنویسی و روزنامه‌نگاری، مکتبِ شناسی ـ کمال ـ ضیاء نامیده شد (اوکای، همانجا؛ «فرهنگ»، VIII/ 240). ضرورت ایجاد ارتباط هر چه بیشتر با مردم و بیدار و آگاه کردن آنها که خود از ترقی خواهی و حریت طلبی روشنفکران آرمان‌خواه این نسل مایه می‌گرفت، انتخاب زبانی ساده و عامه فهم و پیراستن زبان از تعبیرات دشوار و مغلق رایج در ادبیات دیوانی و افزایش قابلیت آن برای پروردن و عرضه داشت نوعهای ادبی نوظهور و جز آنها را ایجاب می‌کرد؛ گو اینکه تا این دوره آثار ادبی منظوم از نظر کمیت، بیشتر از آثار منثور بود، اما از این دوره به بعد به تدریج بر شمار و تنوع آثار نثری افزوده می‌شد (موتلوآی، همان، 141-142). 
2. دورۀ دوم از 1293ق/ 1876م تا سپرده شدن مسئولیت امور تحریریۀ روزنامۀ ثروت فنون در 1313ق/ 1895م به توفیق فکرت را دربرمی‌گیرد. از شاعران و نویسندگان برجستۀ دورۀ اخیـر از یاران سه‌گانه ــ محمود اکرم رجایی‌زاده (د 1914م)، عبدالحق حامد طرخان (د 1937م) و سامی پاشازاده سزایی (د 1936م) ــ می‌توان یاد کرد. به همین مناسبت هم از ادبیات دورۀ اخیر با عنوان مکتبِ اکرم ـ حامد ـ سزایی سخن رفته است (قولجو، 81, 107). ادبیات ثروت فنون یا «ادبیات جدیده» در فاصلۀ سالهای 1313- 1319ق/ 1895-1901م با گردآمدن شاعران و نویسندگانی چون توفیق فکرت (د 1915م)، جناب شهاب‌الدین (د 1934م)، جلال ساهر اراوزان (د 1935م)، خالد ضیـاء اوشاقلـی‌ گیل (عشاقـی زاده) (د 1945م)، محمد رئوف (د 1931م)، حسیـن جاهـد الچیـن (د 1957م)، احمد شعیب (د1910م) و ... در کانون روزنامۀ ثروت فنون شکل گرفت (موتلوآی، همان، 164-197؛ «دائرة‌ المعارف دیانت»، X/ 398-399؛ ارجیلاسون، I/ 271-330). این گونه از ادبیات به سبب حاکم بودن استبداد و سانسور روز افزون عبدالحمیدی، برخلاف ادبیات پس از تنظیمات، ادبیاتی بود سیاست گریز و درون گرا. وابستگان به این جریان عموماً با ادبیات غربی و مکاتب نوظهور ادبی چون رئالیسم، ناتورالیسم، سمبولیسم، پارناسیسم و جز آنها آشنایی داشتند و به ویژه تحت تأثیر مکتب اخیر، از نظریۀ هنر برای هنر پیروی می‌نمودند و به کمال قالب و شکل از جهات مختلف چون نحوۀ بیان، واژه گزینی، جمله‌پردازی و جز آن توجه خاصی مبذول می‌داشتند و به همین سبب نه تنها زبان ترکی سره را برای بیان احساسات لطیف خود خشن و نارسا می‌یافتند، بلکه آهنگ و هارمونی کلمات و عبارات عربی و فارسی را برای ادای منظور خود مناسب می‌دانستند (موتلوآی، همان، 199-221). 
سالها پس از فروپاشیدن جمع «ادبیات جدیده» و اندکی پس از اعلان مشروطیت دوم در 1908م و در هم شکستن استبداد عبدالحمیدی، گروهی از شاعران و نویسندگان جوان که بر آن بودند ادبیات از رونق افتاده را باید اعتبار بخشید و رشد و توسعه داد، با شعار «هنر امری است شخصی و محترم» در مارس 1909 یک انجمن ادبی به نام «فجر آتی» تشکیل دادند و خبر آن را در مجلۀ ثروت فنون منتشر ساختند و در حدود یک سال بعد، یعنی در فوریۀ 1910 با انتشار بیانیه‌ای دیدگاههای خود را دربارۀ ادبیات، وظیفه و جایگاه آن اعلام داشتند (آرگون شاه، 213-214؛ «دائرة‌المعارف دیانت»، XII/ 287-290؛ برای آگاهی از عکس آن، که در بردارندۀ نام 22 نفر از اعضای انجمن است، نک‍ : همان، XII/ 288؛ «فرهنگ»، III/ 173). انجمن اگر چه قول انتشار مجله‌ای با عنوان فجر آتی را داده بود، هرگز مجله‌ای به این نام منتشر نکرد و وابستگان به آن نوشته‌های منظوم و منثور خود را که همخوانی چندانی با یکدیگر نداشتند، در مجلاتی چون ثروت فنون، رسیملی کتاب (کتاب مصور)، ژاله، شهبال و جز آنها منتشر می‌کردند. هر کدام از آنان بر اساس اصل شخصی بودن هنر، راه خاص در پیش گرفتند و به موازین فعالیت گروهی چندان پای‌بندی نشان ندادند و در نتیجه به تدریج از یکدیگر و از انجمن دور شدند؛ چنان‌ که برخی از آنها در شعر تحت تأثیر مکتب پارناسیسم بودند، در حالی که برخی دیگر به سمبولیسم و امپرسیونیسم تمایل نشان می‌دادند و داستان و رمان‌نویسان عموماً مکتب رئالیسم و ناتورالیسم را ترجیح می‌دادند (اکای، 177). وابستگان به فجر آتی به طور کلی موفق نشدند تا به ادعاهای بزرگ خود جامۀ عمل بپوشانند (کاراتاش، 156). نمایندگان این جریان اگر چه با بقایای نمایندگان ادبیات جدیده درگیریهای قلمی داشتند، اما از نظر زبان و اسلوب بیان و بینش ادبی دنبالۀ ادبیات جدیده به شمار می‌روند (آرگون شاه، 214-215؛ میدان لاروس، IV/ 556-558؛ IA, XII (2)/ 585). انجمن سرانجام در حدود سه سال و نیم پس از تشکیل خود در نتیجۀ پراکنده شدن اعضا، از هم پاشید و بیشتر جداشدگان از آن به جریان نوپیدای ادبیات ملی پیوستند. اعضای مهم انجمن اینان بودند: جلال ساهر [اروزان] (د 1935م) که رئیس انجمن بود، حمدالله صبحی [تانری اوور] (د 1966م)، علی‌جانب [یونتم] (د 1967م)، کوپریلی‌زاده محمد فؤاد (فؤاد کوپریلی) (د 1966م)، یعقوب قدری (قارا عثمان اوغلو) و دیگران («فرهنگ»، همانجا؛ کاراتاش، 157؛ خسروشاهی، 24-27). 
اهم مشخصه‌های ادبیات ملی عبارت بودند از سادگی زبان و نزدیک کردن زبان نوشتاری به زبان تکلم مردم، روی آوری به سرچشمه‌ها و سنن ملی ترکی، و اعتبار‌دهی به وزن هجایی متناسب با ساختار زبان ترکی در شعر (کاراتاش، 320). این جریان اگر چه ریشه در دهه‌های واپسین قرن 19م داشت و حتى شریف آق‌تاش انتشار کتابچۀ «اشعار ترکی» محمد امین‌ یورداقول در 1306ق/ 1889م را که دارای این خصوصیات بود، نقطۀ آغاز مناسبی برای جریان ادبی یاد شده می‌داند (ص 232)، با این همه، می‌توان آن را از نتایج اعلان مشروطیت دوم (1908م) و تشکیل انجمنهای ملی‌گرایی چون «تورک درنکی» (انجمن ترک)، «تورک یوردی» (میهن ترک) و «تورک اوجاغی» (کانون ترک) در دوران حاکمیت حزب ملی گرای اتحاد و ترقی (1908- 1918م) به شمار آورد (بانارلی، II/ 1099-1100). دورۀ رواج این جریان ادبی را معمولاً از انتشار مجلۀ گنج قلملر (قلمهای جوان) در سلانیک و آغاز نهضت «ینی لسان» (زبان جدید) به پیشگامی عمر سیف‌الدین (د 1920م)، علی جانب و ضیا گوک آلپ (د 1924م) در 1911م تا اعلان جمهوری در 1923م، محسوب می‌دارند (همو، II/ 1100-1102؛ کاراتاش، 320-321؛ آرگون شاه، 194-201؛ «دائرة‌المعارف دیانت»، XIV/ 21-23؛ خسروشاهی، 31-33).

ادبیات ترکی دوران جمهوری

سیاست فرهنگی اعمال شده از طرف رهبران جمهوری که بر قطع ارتباط و علایق فرهنگی با گذشته و حمایت از فرهنگی ملی‌گرا (کمالیست)، خلقی و ترقی‌خواه مبتنی بود، زمینه‌ساز عصری جدید، نه تنها از جهت سیاسی و تاریخی، بلکه از جهت فرهنگی نیز شد که خواه ناخواه بر ادبیات دوران جمهوری، از نظر شکل و محتوا تأثیری دگرگون ساز نهاد (X/ 720 EI2,). تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دهه‌های بعدی دوران پرتکاپوی جمهوری بی‌گمان در شکل‌گیری و تحول و تکامل نوعهای مختلف ادبی چون شعر، داستان کوتاه، نمایشنامه، نقد و تحلیل و تحقیق آثار ادبی مؤثر بوده است. در جریان این دوران شخصیتهای ادبی و آثاری با گرایشهای فکری گوناگون در زمینه‌های مختلف پدید آمده است که در اینجا تنها به برخی از برجستگان آنها اشاره می‌شود: 

شعر

عبدالحق حامد طرخان (د 1937م)، جناب شهاب‌الدین (د 1934م)، احمد هاشم (د 1933م)، محمد عاکف ارصوی (د 1936م)، جلال ساهر اراوزان (د 1935م) و رضا توفیق (د 1949م)، اینان از شاعران نسلهای گذشته بودند که غالباً در اوزان عروضی شعر می‌گفتند و امکان راه‌یابی به دوران جمهوری و اثر گذاری بر نسلهای بعدی را یافتند (قورقماز، 225). در دهه‌های نخستین جمهوری دو جنبش در عرصۀ شعر پدید آمده است که اولی را بش‌هجه (هجا) جی‌لر (پنج هجاییها) و یا هجه‌نین بش شاعری (پنج شاعر هجا) نامیده‌اند. از 5 شاعر پرچمدار این جنبش ــ که خصوصیت اصلی شان شعر گویی به زبانی ساده و به وزن هجایی بود (کاراتاش، 68-69؛ موتلوآی، «ادبیات معـاصـر...»، 150-155) ــ فاروق نافذ چاملـی بـل (د 1937م) (قوزقماز، 230-231؛ امیل، 243-245؛ موتلوآی، همان، 155-169) را می‌توان نام برد. 
جنبش دوم که واکنشی بود در برابر ملی‌گرایی رمانتیکی جنبش اول، یِدّی مشعله‌جی‌لر (هفت مشعلداران) نامیده شده است (EI2، همانجا؛ کاراتاش، 518؛ قورقماز، 241-243؛ موتلوآی، همان، 259-267؛ انگین اون، 111). از شاعران معروف دورۀ استقرار جمهوری (1923-1935م) که البته در سالهای بعدی نیز اثر آفریده‌اند، یحیى کمال ‌بیاتلی (د 1958م)، نجیب ‌فاصل‌ قیساکورک (د 1983م)، ناظم حکمت ران (د 1963م) را می‌توان نام برد. در فاصلۀ سالهای 1935-1960م از 5 جریان عمده در شعر سخن رفته است: 1. پیدایش رمانتیسم ملی؛ 2. واقع‌گرایان جامعه‌گرا؛ 3. جنبش شعر نو نخست (غریب)؛ 4. جنبش شعر نو دوم؛ 5. در جست و جوی شعر ناب احمد قدسی تجر (د 1967م)، ناظم حکمت و پیروانش، اورهان ولی (د 1950م)، ایلخان برک (ز 1918م)، به ترتیب برجستگان جریانهای اول تا چهارم بودند. آصف حالت چلبی (د 1958م)، احمد حمدی تانپینار (د 1962م)، جاهد صدقی تارانجی (د 1956م)، احمد محب دراناس (د 1980م)، بهجت نجاتی‌گیل (د 1979م) و فاضل حسنو داغلارجا (ز 1914م) از جویندگان شعر ناب بودند (قورقماز، 243-284). 
در فاصلـۀ سالهای 1960-1980م نیز که 3 کودتای نظامی به خـود دیـده (آقشیـن، IV/ 600-604)، از 3 جـریـان جـامعـه‌گـرا ـ مارکسیست، ملی‌گرا و اسلام‌گرا سخن رفته است که نمایندگان برجستۀ هرکدام به ترتیب اینان‌اند: نجاتی جومالی (د 2001م)، ایلخان کچر (ز 1918م) و جاهد ظریف اوغلو (د 1987م) (قورقماز، 285-306). حلمی یاووز (ز 1936م)، حسن خسرو حاتمی (ز 1939م) (ایرانی‌ تبار) و انیس باتور (ز 1952م) و جز آنها از شاعران مورد توجه ‌معاصر ترکیه هستند (همو، 306-313؛ دربارۀ شعر دوران جمهوری نیز، نک‍ : خسروشاهی، 43-55). 

ادبیات داستانی

در دوران جمهوری در زمینۀ ادبیات داستانی هم آثار فراوانی در موضوعات مختلف مربوط به زندگی روستایی و شهری و مسائل مبتلابه جامعۀ ترکیه در ادوار مختلف دوران پیش از 80 سالۀ جمهوری پدید آمده است و نویسندگان بسیاری که برخی از آنها در دو یا حتى 3 نوع ادبی قصه، رمان و نمایش‌نامه نویسی قلم زده‌اند، به عرصۀ ظهور رسیده‌اند که برخی از برجستگان آنها عبارت‌اند از: خالد ضیا اوشاقلی‌گیل (د 1945م)، یعقوب قدری قاراعثمان اوغلو (1889-1974م)، حسین رحمی گورپینار (1864-1944م)، رفیق خالد قارای، که هر 4 نفر نویسندگی را در سالهای پیش از اعلان جمهوری آغاز کرده بودند و در این دوره نیز به داستان و نمایشنامه و خاطرات‌نویسی و جز آنها ادامه دادند (ایشیق،II/ 862-863, 1056-1058, 1065, III/ 1839-1840 ). خالده ادیب آدیوار (د 1964م)، رشاد نوری گون تکین (د 1956م)، پیام صفا (د 1961م)، هالیکارناس بالیقچیسی (ماهی‌گیر هالیکارناس، نام اصلی‌اش‌موسى‌جواد‌شاکر قاباآغاچلی، د 1973م)، سعیدفائق عباسی یانیق (د 1954م) همه از نویسندگان نسل اول دوران جمهوری هستند که هرکدام با‌تمایل و تمرکز بر یکی از نوعهای ادبی، در کار پدید‌آوردن انواع دیگر نثرنویسی‌تلاش ورزیده‌اند (همو،I/ 18-19, 33-34, II/ 851-853, 888-889, III/ 1535-1536). صباح‌الدین علی (د 1948م)، اورهان کمال (د 1970م)،یاشار کمال (ز 1922م)، فقیر بایقورت (د 1999م)، نجاتی جومالی، عزیز‌نسین (د 1996م)، سوگی سویسال (د 1976م)، آتیلا ایلهان (د 2005م) و جز آنها از نویسندگان دارای تمایلات چپ بودند و در داستانهای بلند و کوتاه و برخی در نمایشنامه‌های خود غالباً به زندگی طبقات فرودین جامعۀ روستایی و شهری ترکیه توجه خاص داشته‌اند (همو، II/ 335-336, 943-945، جم‍ ‌). از نویسندگان معاصر ترکیه که در تکاپوی تجربۀ شیوه‌های نوینی از بیان و ساختار و بازنمایی حقایق جامعۀ خود و هر یک دارای گرایشهای خاص خویش هستند، اینان را می‌توان نام برد: محمد اراوغلو (ز 1948م)، سلیم ایلری (ز 1949م)، زولفو لیوانلی (ز 1949م)، اورهان پاموک (ز 1952م) [برندۀ جایزۀ ادبیات نوبل 2006م]، انیس باتور (ز 1952م)، احمد آلتان (ز 1953م)، لطیفه تکین (ز 1957م) و ... (همو، I/ 155, 324، جم‍ ‌؛ دربارۀ ترکیۀ دوران‌ جمهوری، نک‍ : کولهانلی اوغلواسلام، «مختصری...»، 205-218، «جمهوریت...»، 321-516؛ گوندوز، 377-516؛ انگین اون، 126-139؛ تانپینار، «جریانهای...»،158-160؛ میاس‌اوغلو، 219-229؛ EI2, X/ 720-721). 

مآخذ

آدمیت، فریدون، اندیشه‌های میرزا فتحعلی آخوندزاده، تهران، 1349ش؛ استرابادی، عزیز، بزم و رزم، استانبول، 1928م؛ خانلری، زهرا، دائرة‌ المعارف فرهنگ ادبیات فارسی دری، تهران، 1348ش؛ خسروشاهی، جلال، پیشگامان شعر معاصر ترک، تهران، 1383ش؛ دائرة‌ المعارف فارسی؛ ریاحی، محمدامین، زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی، تهران، 1369ش؛ رئیس‌نیا، رحیم، ایران و عثمانی در آستانۀ قرن بیستم، تبریز، 1374ش؛ شعر دوست، علی اصغر، چشمۀ خورشید، پژوهشی در زندگی و آثار ملا محمد فضولی، تهران، 1374ش؛ فرهنگ آثار، به کوشش رضا سیدحسینی، تهران، 1383ش؛ فضولی، محمد، دیوان فارسی، به کوشش حسیبه مازی اوغلو، تهران، 1374ش؛ همو، کلیات، با مقدمۀ فؤاد کوپریلی‌زاده، استانبول، 1342ق/ 1924م؛ گولپینارلی، عبدالباقی، در بیان ادبیات دیوانی، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، 1374ش؛ همو، مولویه پس از مولانا، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، 1382ش؛ لویس، فرانکلین دی، مولوی، دیروز، امروز، شرق و غرب، ترجمۀ فرهاد فرهمندفر، تهران، 1383ش؛ مازی اوغلو، حسیبه، «مقام و تأثیر مولانا در آغاز و گسترش ادبیات ترک در آناتولی»، مولانا از دیدگاه ترکان و ایرانیان، آنکارا، 1369ش؛ محمدزادۀ صدیق، حسین، سیری در اشعار ترکی مکتب مولویه، تهران، 1369ش؛ مفتاح، الهامه و وهاب ولی، نگاهی به روند نفوذ و گسترش زبان و ادب فارسی در ترکیه، تهران، 1374ش؛ مؤمنی، باقر، مقدمه و حواشی بر تمثیلات فتحعلی آخوندزاده، ترجمۀ میرزا جعفر قراجه داغی، تهران، 1349ش؛ نیز: 

Aktaԫ, Ԫ., «XX. Yüzyıl baԫlarında Türk ԫiiri», Türkler, eds. H. C. Güzel et al., Ankara, 2002, vol. XV; Araslı, N., Nizami ve Türk adabiyyātı, Baku, 1980; ArgunԴah, H., «Milli edebiyat», Yeni Türk edebiyatı, 1839-2000, ed. R. Korkmaz, Ankara, 2005; Avcıoğlu, D., Türklerin tarihi, Istanbul, 1984, vol. V; Banarlı, N. S., Türk edebiyatı tarihi, Istanbul, 1971, vol. II; Barthold, W. W., İslam medeniyeti tarihi, tr. F. Köprülü, Ankara, 1973, Bosworth, C. E., The Islamic Dynasties, Edinburgh, 1967; Bogdeli, Q. H., Sharq adabiyyātındā Khosrov ve Shirin movzusu, Baku, 1970; Budak, A., Batılılaԫma süruecinde çok yönlü bir Osmanlı aydını, Münif Paԫa, Istanbul, 2004; Cevdet, K., Örnekli Türk edebiyatı tarihi, Ankara, 1995; Doğuԫtan günümüze büyük İslam tarihi, ed., H. D. Yıldız, Istanbul, 1992, vol. XIV; EI2; Emil, B., Türk kültür ve edebiyatından ԫahsiyetler, Ankara; Enginün, İ., «Cumhuriyet donemi Türk edebiyatı», Türkler, ed. Hasan Celal et al., Ankara, 2002, vol. XVIII; Ercilusun, B., Türk edebiyat üzarine incelemeler, Ankara, 1997; Gibb, E. J. W, A History of Ottoman Poetry, London, 1900, vol. I; Gordlevski, Anadolu Selçuklu devleti, tr. Azer Yaran, Ankara, 1988; GSE; Gündüz, O., «Cumhuriyet döneimi Türk romanı», ‍Yeni Türk edebiyatı, elkitabı 1839-2004, ed. R. Karkmaz, Ankara, 2005; IA; İԫık, İ., Türkiye yazarlar ansiklopedisi, Ankara, 2004; Kabaklı, A., Türk edebiyatı, Ankara, 1965-1966; Kafesoĝlu, İ., Türk milli kültürü, Ankara, 1977; Karaalioğlu, S. K., Resimli motifli Türk edebiyatı tarihi, Istanbul, 1973; Karataԫ, T., Edebiyat terimleri sözlüğü, Ankara, 2004; Kolcu, A. İ., «Yenileԫmenin ikinci kuԫağı, Ekrem - Hâmid - Sezaî mektebi», Yeni Türk edebiyatı, ed. R. Korkmaz, Ankara, 2005; Köprülü, F., Türk edebiyatı tarihi, ed. O. E. Köprülü and Nermin Pekin, Istanbul, 1981; id, Türk edebiyatında ilk mutasavviflar, ed O. E. Köprülü, Ankara, 1976; Korkmaz, R., Yeni Türk edebiyatı, 1839-2000, Ankara, 2005; Külhanlıoğlu İslam, A., «Cumhuriyet dönemi Türk hikayesi», ‍‍‍‍‍Yeni Türk edebiyatı, ed. R. Korkmaz, Ankara, 2005; id, «Modern Türk hikâyesinin kısa tarihi», Türkler, Ankara; vol. XVIII, Kurnaz, C., Divan edebiyatı yazıları, Ankara, 1997; Levend, A. S., Türk edebiyatı tarihi, Ankara, 1988, vol. I; Meydan Larousse, Istanbul, 1987; Miyasoğlu, M., «Cağdaԫ Türk romanı», Türkler, Ankara, vol. XVIII; Mutluay, R., 100 Soruda cağdaԫ Türk edebiyatı (1908-1977), Istanbul, 1973; id, 100 Soruda tanzimat ve serveti fūnun edebiyatı (XIX yüzyil Türk edebiyatı), Istanbul, 1988; id, 100 Soruda Türk edebiyatı, Istanbul, 1974; Okay, O., «Osmanlı devleti’nin yenile Դem dönemide Türk edebiyatı», Türkler, eds. H. C. Güzel et al., Ankara, 2002; Pakalin, M. Z., Osmanlı tarihi deyimleri ve terimleri sözlüğü, Istanbul, 1971, vol. I; Pekolcay, N., İslami Türk edebiyatı, Istanbul, 1967; Sefercioĝlu, M. N., «Divan ԫiirinin gerçek hayatla bağlantısı», Türkler, eds. H. C. Güzel et al. Ankara, 2005, vol. XI; Sevim, A. Y. S., Türkiye tarihi, Ankara, 1990, vol. I; Tanpınar, A. H., 19Ucu asr Türk edebiyatı tarihi, Istanbul, 2003; id, «Türk edebiyatında cereyanlar», Türkler, eds. H. C. Güzel et al., Ankara, 2002, vol. XVIII; Tarlan, A. N., «Divan edebiyatı», Türkler, Ankara, vol. XL; Togan, A. Zeki Velidî, Umumî Türk tarihine giriԫ, Istanbul, 1981; Turan, O., Selcuklular tarihi ve Türk-İslam medeniyeti, Istanbul, 1969; Türk ansiklopedisi, Ankara, 1968; Türk dili ve edebiyatı ansiklopedisi, Ankara, 1968; Türkiye diyanet vakfi İslâm ansiklopedisi, Istanbul, 1994; Türkiye tarihi, ed A. Sina, Istanbul 1990, vol. IV. 
 رحیم رئیس‌نیا
 

صفحه 1 از10

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: