صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / علوم / ابن مطران /

فهرست مطالب

ابن مطران


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ مِطْران، ابونصر موفق‌الدين اسعد بن ابی الفتح الياس بن جرجيس المطران، پزشك و داروشناس مسيحی تبار سدۀ 6ق / 12م. از زندگی او پيش از آغاز طبابتش اطلاع چندانی در دست نيست. ابن جوزی كه اثر او قديم‌ترين منبع ما دربارۀ ابن مطران است، اشاره‌ای به اين دوره از زندگی او نكرده است. مبسوط‌ترين آگاهيها دربارۀ فعاليت علمی او و پدرش را در اثر ابن ابی اصيبعه می‌توان يافت كه خود در تأليف كتابش از آثار ابن مطران بسيار بهره برده است (نك‍ : دنبالۀ مقاله). الياس پدر موفق‌الدين در طلب علم سفرهای بسيار می‌كرد و مدتی نيز برای فراگيری مبانی مسيحيت و مذاهب آن به روم رفت. اما به نظر می‌رسد كه لقب «مطران» از آنِ جرجيس پدر الياس بوده كه احتمالاً منصبی كليسايی داشته است. الياس چون به عراق آمد، ملازمت امين‌الدوله ابن تلميذ پزشك مشهور را اختيار كرد و كتابهای بسيار نزد او خواند تا خود به طب مشهور شد. وی سرانجام در دمشق اقامت گزيد و تا هنگام مرگ در همانجا به طبابت روزگار می‌گذرانيد.
موفق‌الدين در دمشق زاده شد و هم آنجا رشد يافت. از نام استادان او جز مهذب‌الدين ابن نقاش طبيب، آگاهی نداريم، اما می‌توان حدس زد كه وی پيش از همه، نزد پدرش به تحصيل پرداخته است. اينكه گفته‌اند نحو و لغت و ادب عرب را نزد شيخ تاج‌الدين زيد بن حسن كندی فراگرفت (ابن ابی اصيبعه، 2 / 175)، بايد مربوط به دوران ميان‌سالی او باشد كه در خدمت صلاح‌الدين ايوبی می‌زيست (قس: همو، 2 / 176). دانسته نيست كه ابن مطران چگونه به صلاح‌الدين پيوست، ولی نزد او پايگاهی بلند يافت و سلطان ايوبی كه همواره در پيكار با صليبيان روزگار می‌گذرانيد، پيوسته ابن مطران را با خود به سفر می‌برد و طبيب را از عطايای كلان خود بهره‌مند می‌كرد. ابن مطران به سبب طبابت برای امرای دولت و رقابت اين امرا كه در اعطای مال و تقرب بدو بر يكديگر پيشی می‌جستند، چندان كارش بالا گرفت كه سخن از وزارتش رفت (همو، 2 / 175، 176)، چنانكه از بيان ابی ابی اصيبعه (2 / 176) به نقل از قفطی برمی‌آيد، در همين روزگار بود كه ابن مطران به تشويق و توسط صلاح‌الدين مسلمان شد (ابن جوزی، 8(1) / 411) و سلطان ايوبی، جوزه (جوره ؟) كنيز مورد علاقۀ همسر خود را به زنی به ابن مطران داد. بنابراين اشارۀ ابن ابی اصيبعه (2 / 180) به تاريخ سرودن قصيده‌ای از سوی ابن عامری شاعر در ستايش ابن مطران پس از گرويدن او به اسلام در 585ق / 1189م يعنی دو سال پيش از مرگش، نبايد درست باشد.
ابن مطران گذشته از آنكه طبيب خاص سلطان به شمار می‌رفت، در بيمارستان نوری دمشق نيز به تدريس طب و مداوای بيماران می‌پرداخت و شاگردان بسيار داشت. برجسته‌ترين شاگرد او، مهذب‌الدين دخوار بود كه در بسياری از جنگهای صلاح‌الدين، استاد خود را همراهی می‌كرد و از روش معالجۀ ابن مطران در بيمارستان مذكور داستانها نقل كرده است (همو، 2 / 179). ابن مطران سرانجام در 587ق / 1191م در دمشق درگذشت. پيكرش را در قاسيون به خاك سپردند و همسرش جوزه مقبره‌ای برای او ساخت و مسجدی در كنار آن بنا كرد. آن مقبره در ايام ابن جوزی كه خود در 603ق / 1207م جوزه را در شام ديده بود، به تربت جوزه شهرت داشت (8(1) / 412). مرگ ابن مطران را در 588ق نيز نوشته‌اند (ابن فرات، 4(2) / 46). از او فرزندی برجای نماند. به گفتۀ ابن ابی اصيبعه (2 / 179، 180) او دو برادر داشت كه هر دو پزشك بودند.
ابن مطران مردی هوشمند و به رغم ملازمت سلطان در سفر و حضر، بسی پركار بود. ابن ابی اصيبعه او را پيشوای حكيمان و يگانۀ عالمان خوانده و در طب نظری و عملی از اهل زمان، برتر دانسته است (2 / 175). او نسبت به شاگردان خود و طالبان طب و حكمت عنايت بسيار داشت و آنان را از عطايا و ياريهای خود بی‌نصيب نمی‌گذاشت. همچنين به عيادت بيماران تنگدست می‌رفت و نيكيها می‌كرد. از داستانهايی كه دربارۀ او گفته‌اند، برمی‌آيد كه مروت و جوانمردی بسيار داشته و از تقرب خود نزد سلطان ايوبی برای رفع نيازهای مردم استفاده می‌كرده است (همو، 2 / 175- 178). با اينهمه، نسبت به بزرگان دولت و سلطان پرهيبتی چون صلاح‌الدين، تكبر و بزرگ منشی نشان می‌داد (همو، 2 / 176). ابن جوزی (8(1) / 411) و ابن فرات (همانجا) او را شيعی و دوستدار اهل بيت (ع) خوانده‌اند. البته اين انتساب با ملازمت سلطانی شيعه ستيز چون صلاح‌الدين ايوبی ناسازگار است. اما ابن عُنَين، شاعر بدزبان و هجاگوی كه ابن مطران بارها سلطان را به تبعيد او تشويق كرده بود، در ابياتی او را رافضی خوانده و غلام زيبارويش به نام عمر را سبب مسلمان شدنش دانسته است (ابن جوزی، 8(1) / 411-412). ابن مطران همچنين با صوفيان معاشر بود و در سماع صوفيه شركت می‌جست (همو، 8(1) / 412). يكی از برجسته‌ترين صفات ابن مطران، علاقۀ شديد او به مطالعه و گردآوردن كتاب بود. چنانكه گفته‌اند همواره كتابی در آستين داشت و در اوقات فراغت، حتی در دستگاه سلطان به خواندن می‌پرداخت. او خود كتابهای بسيار استنساخ كرده بود كه ابن ابی اصيبعه برخی از آنها را ديده و درستی كتابت و خط و اعراب آن را ستوده است. گذشته از آن سه نساخ به خدمت گرفته بود كه همواره مشغول استنساخ كتاب برای او بودند. از اين رو هنگامی كه درگذشت حدود 000‘10جلد كتاب طبی و غير طبی برجای نهاد كه همه فروخته شد (ابن ابی اصيبعه، 2 / 178- 179).

آثـار

 1. آداب طب الملوك (ابن ابی اصيبعه، 2 / 181)؛ 2. اختصار كتاب الادوار از ابن وحشيه (ه‍ م) مؤلف الفلاحة النبطية (ابن ابی اصيبعه، همانجا؛ قس: حاجی خليفه، 2 / 1388) كه گويا دربارۀ سحر و طلسمات نبطيان نوشته شده است (ابن نديم، 311، 312؛ قس: لكلرك، II / 45). ابن مطران در 581ق / 1186م آن را مختصر كرد؛ 3. الادوية المفردة، كه ناتمام ماند (ابن ابی اصيبعه، همانجا)؛ 4. بستان الاطباء و روضة الالباء، مجموعه‌ای است از مطالب گوناگون پزشكی مانند تعاريف برخی واژه‌ها و بيماريها (ابن مطران، 1 / 32، 320) و داروها (همو، 1 / 147)، روشهای مداوا و خوی طبيب (همو، 1 / 2-3)، جراحی (همو، 1 / 206) و مطالب غيرپزشكی كه نويسنده خوانده يا شنيده است (همو، 1 / 2). ابن مطران خود از اينكه تمام مطالب كتاب دربارۀ مسائل پزشكی نيست، پوزش خواسته است (1 / 158). وی در تأليف اين كتاب از منابع متعددی (ح 150 كتاب) استفاده كرده و در جای جای كتاب خود از آنها نام برده است. كتاب بستان الاطباء از مآخذ عمدۀ ابن ابی اصيبعه به ويژه در بخش «صناعت طب» عيون الانباء (1 / 5-7) با تصريح به نام ابن مطران و كتاب او و نيز در بخش «طبقات مترجمان يونانی» به عربی (1 / 203-206)، بی‌ذكر نام منبع خود بوده است. عبداللطيف بغدادی نيز در كتاب فی المرض المسمی ديابيطس از آن كتاب استفاده كرده بوده است (محقق، 1 / «پنچ»). نسخ متعددی از اين كتاب در دست است (ملك، 1 / 94؛ شورا، 10 / 1846؛ GAS, III / 273; GAL, S, I / 892). نسخۀ كتابخانۀ ملك تهران در 1368ش در تهران چاپ عكسی شده است؛ 5. الحكايات الطبية، كه مؤلف خود در بستان الاطباء (1 / 45) از آن ياد كرده است؛ 6. المقالة الناصرية فی حفظ الامور الصحية، به نام الناصر صلاح‌الدين ايوبی (ششن، 90)، كتابی است موجز در طب كه ابن ابی اصيبعه (2 / 181) آن را به خط ابن جماله كاتب ابن مطران ديده بوده است؛ 7. المقالة النجمية فی التدابير الصحية. گويا وی آن را برای نجم‌الدين ايوب پدر صلاح‌الدين نوشته بود. گذشته از اينها، وی آثار مستقل ديگر و يا تعاليقی بر كتب ديگران داشته كه مسودات آنها پس از مرگش به برادرانش منتقل شده و به گفتۀ ابن ابی اصيبعه (همانجا) از ميان رفته است.

مآخذ

ابن ابی اصيبعه، احمدبن قاسم، عيون الانباء، به كوشش آوگوست مولر، قاهره، 1299ق؛ ابن جزری، يوسف بن قزاوغلی، مرآةالزمان، حيدرآباد دكن، 1370ق / 1957؛ ابن فرات، محمدبن عبدالرحیم، تاريخ، به كوشش حسن محمد شماع، بغداد، 1389ق / 1969م؛ ابن مطران، اسعد بن الیاس، بستان الاطباء، به كوشش مهدی محقق، تهران، 1368ش؛ ابن نديم، الفهرست، به كوشش فلوگل، لايپزيگ، 1871م؛ حاجی خليفه، كشف؛ ششن، رمضان، فهرس مخطوطات الطب الاسلامی فی مكتبات تركيا، استانبول، 1404ق / 1984م؛ شورا، خطی؛ محقق، مهدی، مقدمه بر بستان الاطباء (نك‍ : ابن مطران در همين مآخذ)؛ ملك، خطی؛ نيز:

GAL, S; GAS; Leclerc, L., Histoire de la médecine arabe, Paris, 1876.

بخش علوم

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: