صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / فقه، علوم قرآنی و حدیث / ابن مجاهد /

فهرست مطالب

ابن مجاهد


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ مُجاهِد، ابوبكر احمد بن موسی بن عباس (245-20 شعبان 324ق / 859-13 ژوئيۀ 936م)، مقری بزرگ بغداد و نخستين كسی كه قرائات سبع را رسميت بخشيد. او از نوجوانی در بغداد به تحصيل پرداخت، چنانكه از قديم‌ترين شيوخ او می‌توان احمد بن منصور رمادی (د 265ق) را نام برد (خطيب، 5 / 144). ابن مجاهد از محمد بن جهم سمری نيز ادب، علوم قرآنی و حديث آموخت (نك‍ : ابن مجاهد، 50 جم‍ ؛ ابن خالويه، اعراب، 5، جم‍ ؛ خطيب، 5 / 145).
مهم‌ترين استاد ابن مجاهد در قرائت ابوالزعراء عبدالرحمن ابن عبدوس (د بعد 280 ق) است كه بارها قرآن را به قرائت نافع، ابوعمرو، حمزه و كسايی نزد او ختم كرده بود (ابن مجاهد، 88، 97- 99؛ ابن جزری، غاية، 1 / 374). وی همچنين قرائت ابن كثير را در 278ق، ظاهراً در مكه، از محمد بن عبدالرحمن قُنبل به طريق عرض فرا گرفت (ابن مجاهد، 92). از ديگر مشايخ او در قرائت از حسن بن علی اشنانی، احمد بن ابی خيثمه، حارث بن ابی اسامه، محمد بن يحيی كسايی صغير، عبدالله بن احمد بن حنبل و احمد بن يحيی ثعلب می‌توان نام برد (نك‍ : همو، 88-101، جم‍ ؛ ابن جزری، همان، 1 / 139-140؛ نيز برای جمعی از مشايخ وی در حديث، نك‍ : خطيب، 5 / 144-145). ابن مجاهد حتی در بهره‌گيری از هم‌طبقه‌های خود چون محمد بن جرير طبری (د 310ق)، ابن ابی داوود سجستانی (د 316ق)، ابوبكر داجونی (د 324ق) و حتی ابوبكر نقاش (د 351ق) ابايی نداشته است، هر چند گفته شده كه در روايت از آنان سعی داشته است، كمتر از آنان نام برد (نك‍ : ابن جزری، همان، 1 / 140، 421، 2 / 77، 107، 120-121).
ابن مجاهد خود در مواضعی به سفرهايش به كوفه و مكه اشاراتی دارد (نك‍ : صص 50، 61)، ولی ظاهراً دوران عمدۀ تحصيل او در بغداد بوده است.
از نظر رابطۀ ابن مجاهد، به عنوان يك بغدادی، با مكاتب كوفه و بصره، بايد توجه داشت كه گر چه وی به برخی آثار بصريان چون معانی القرآن مبرد، نظر ستايش‌آميزی داشته (نك‍ : شريف رضی، 308؛ ابن انباری، 149) و برخی از تأليفات آنان، چون كتاب الازمنۀ قطرب را در روايت خود آورده است (نك‍ : ص 34)، ولی از تعاليم كوفيان، به ويژه فراء، بيشتر تأثير پذيرفته بود (مثلاً نك‍ : ابن خالويه، همان، 5، 22، جم‍ ؛ خطيب، 5 / 146). اصطلاحات نحو كوفی كه در كتاب السبعة به كار رفته، نيز مؤيدی بر اين گرايش اوست (به عنوان نمونه كاربرد «تكرير» به جای «بدل» در ص 112؛ شوقی ضيف در پاورقيهای كتاب به توضيح اين موارد پرداخته است). به هر روی ابن مجاهد در مجامع قرائت بغداد مدارج ترقی را پيمود و بدانجا رسيد كه بر مقريان عصر خود، رياست يافت (نك‍ : ابن نديم، 34؛ خطيب، 5 / 144، 147؛ ذهبی، 1 / 217، به نقل از ابوعمرودانی). ثعلب، نحوی نامدار كوفی معتقد بود كه در 286ق كسی در كتاب خدا از او داناتر نبود (نك‍ : خطيب، 5 / 145) و گويا با وفات كسايی صغير عرصه برای رياست وی باز شده بود (نك‍ : ذهبی، همانجا؛ قس: ابن جزری، همان، 2 / 279).
آوازۀ ابن مجاهد طالبان قرائت را نزد او گرد می‌آورد، تا جايی كه گفته شده، در ميان شيوخ قرائت هرگز كسی به اندازۀ او شاگرد نداشته است (همان، 1 / 142). در ميان جمع كثيری كه در درس او شركت جسته‌اند، نام كسانی چون ابن خالويه، ابوسعيد سيرافی، احمد بن نصر شذائی، ابن حبش حسين بن محمد، محمد بن عبدالله ابن اشته، ابوعيسی بكاربن احمد، ابوطاهر عبدالواحد بن عمر بزاز و ابوالمفضل شيبانی ديده می‌شود (نك‍ : ابن نديم، 35؛ زبيدی، 187؛ خطيب، 5 / 145-146؛ ابن خلكان، 2 / 78، 178؛ ابن جزری، همان، 1 / 140-142). از جملۀ روايت‌كنندگان حديث از وی، بزرگانی چون ابوالحسن دارقطنی، ابوحفص ابن شاهين، ابوبكر ابن جعابی و ابوحفص كتانی نيز شايان ذكرند (دارقطنی، 1 / 25، 71، جم‍ ، كه پاره‌ای از احاديث او را در سنن خود آورده است؛ نيز نك‍ : خطيب، 5 / 145).
رياست علمی ابن مجاهد، به همراه نزديكی او به سران حكومت (مثلاً نك‍ : همو، 14 / 395؛ ياقوت، 5 / 73)، از وی فردی بانفوذ ساخته بود كه می‌توانست در حوادث اجتماعی زمان خود مؤثر باشد. ماسينيون بر اين مطلب تكيه دارد كه ابن مجاهد از جمله افرادی بوده كه در دستگيری و محاكمۀ حلاج (پيش از 309ق) نقش مؤثری داشته‌اند (نك‍ : I / 71-72, 476-480, 533-539). ابن مجاهد همچنين در 322ق ابن مقسم و در 323ق ابن شنبوذ را در مورد مسائل تخصصی قرائت به محاكمه كشيد و آنان را وادار به توبه كرد (نك‍ : ه‍ د، ابن شنبوذ و ابن مقسم).

ابن مجاهد و قرائات سبع

 در آثار تأليف شده در سدۀ 3ق قرائات هفتگانه صرفاً در عرض ديگر قرائتها مورد توجه قرار می‌گرفت و تكيۀ خاصی بر آنها نمی‌شد. عده‌ای از نويسندگان كه پيش از ابن مجاهد دست به تأليف آثاری در زمينۀ قرائت زده بودند، همچون ابوعبيد قاسم بن سلام، ابوحاتم سجستانی، اسماعيل بن اسحاق قاضی و محمد بن جرير طبری حدود بیست قرائت رايج را ثبت كرده بودند (نك‍ : ابن جزری، النشر، 1 / 33-34، 37). در واقع نخستين مؤلف شناخته شده‌ای كه بنا داشت، از هر يك از شهرهای پنجگانۀ مدينه، مكه، كوفه، بصره و دمشق كه مهد قرائات بوده‌اند، نماينده‌ای برگزيند، احمد بن جبير انطاكی (د 258ق) بود كه در تأليفی، قرائات پنج قاری را گرد آورد (نك‍ : ابن جزری، همان، 1 / 34، غاية، 1 / 42-43).
كار انطاكی را می‌توان پيش درآمدی بر مطرح شدن قرائات هفتگانه به وسيلۀ ابن مجاهد تلقی كرد، تنها ابن مجاهد در گزينش خود به قاريان كوفه توجهی خاص مبذول داشت و به جای يك تن، سه قاری را از كوفه برگزيد. در مورد عدد هفت اصولاً اين سؤال وجود دارد كه آيا ابن مجاهد با در نظر داشتن عدد خاص به دنبال يافتن موارد آن بوده يا پيدا شدن عدد هفت در اين ميان كاملاً اتفاقی بوده است؟ قدر مسلم آنكه مدتها پيش از ابن مجاهد حديث «اُنزِلَ القُرآنُ علی سَبْعَةِ اَحْرُفٍ» (با اندك اختلافی در الفاظ آن) بين مسلمانان رواج داشته است (نك‍ : المعجم المفهرس، 1 / 448) و آثار مربوط به سدۀ 3ق نشان می‌دهد كه دست كم در نيمۀ دوم اين قرن، گروهی «سبعة احرف» را به «هفت قرائت» تفسير می‌كردند (مثلاً نك‍ : طبری، 1 / 15 به بعد). از اين رو نمی‌توان حكم كرد كه ابن مجاهد در انتخاب عدد هفت اين حديث را در نظر داشته است، ولی به هر صورت مردم خيلی زود متوجه اين رابطه شدند و همين امر موجب تقدس قرائات سبع گرديد كه تصور می‌شد، در حديث نبوی تأييد شده است (نك‍ : ابن جزری، النشر، 1 / 36، 43، به نقل از ابوالعباس مهدوی و ابوالفضل رازی در سدۀ 5ق). دربارۀ گزينش قاريان، ابن مجاهد از هر شهر كسی را برگزيد كه مردم آن ديار بر رجحان قرائت او متفق بودند (نك‍ : مقدمۀ او بر كتاب السبعة)، ولی در مورد كوفه از اين ضابطه خارج شده و به رغم اينكه تصريح كرده، قرائت غالب در كوفه قرائت حمزه بوده است (ص 71)، عاصم و كسايی را نيز در عرض او آورده است. با مقايسه‌ای بين رواج قرائات اين دو با كسانی چون ابوجعفر مدنی و يعقوب بصری در آن شرايط زمانی و مكانی، اگر نگوييم كه ابن مجاهد در اين انتخاب تحت‌تأثير گرايش خود به مكتب كوفی بوده، به سختی می‌توان كنار گذاردن ابوجعفر و يعقوب را توجيه كرد. دلايلی چون موارد نقل قرائات گوناگون توسط ابن خالويه و در يك مورد، اندرابی از طريق ابن مجاهد (نك‍ : ابن خالويه، مختصر، 209-211؛ اندرابی، 76) و عناوين برخی آثار يافت نشدۀ ابن مجاهد، نشان می‌دهد كه وی از قرائات ديگر چون قرائت ابوجعفر، ابن محيصن و ديگران آگاه بوده است. موضع‌گيری ابن مجاهد در قبال ابن شنبوذ ــ كه قرائت برخلاف مصحف را مجاز می‌شمرد ــ و ابن مقسم ــ كه هر قرائتی را كه از نظر عربيت صحيح می‌نمود، هر چند سند روايت آن ضعيف بود، جايز می‌دانست ــ نشان از آن دارد كه ابن مجاهد مخالفت مصحف و ضعف سند را از عوامل شذوذ قرائت می‌دانسته و در كتاب السبعة نيز بارها به عامل سوم، يعنی مخالفت با عربيت، اشاره كرده است. از مطالعۀ كتاب السبعة آشكارا برمی‌آيد كه ابن مجاهد صرفاً يك انتقال‌دهندۀ قرائت نبوده، بلكه در جای جای اثر خويش به نقد و بررسی قرائات از حيث سند و نيز از نظر ادبی پرداخته است (ضيف، 26-33، كه نمونه‌هايی از اين دست گرد آورده است؛ نيز نك‍ : ابن خالويه، اعراب، 72، جم‍‌ ). ابن مجاهد با ضوابطی كه داشته از ميان قرائات مشهور، قرائتی را برای خود اختيار كرده بود كه گفته شده به روايتِ قنبل از ابن كثير بسيار نزديك بوده است (نك‍ : ذهبی، 1 / 217) و اين اختيار گاه گاه مورد استناد اهل قرائت قرار گرفته است (مثلاً نك‍ : ابوعمرودانی، 128؛ ابن جزری، النشر، 2 / 212).
بدون شك رياست و نفوذ ابن مجاهد از علل اساسی بود كه موجب شد تا قرائات سبع در ميان اهل قرائت جايگاهی استوار يابد، به طوری كه محمد بن بحر رهنی (د پيش از 330ق) ظاهراً در زمان ابن مجاهد از رواج قرائات سبع خبر داده (نك‍ : ص 49) و در همان نيمۀ اول سدۀ 4ق چندين كتاب در قرائات سبع تأليف شده است (نك‍ : ابن نديم، 35-36). در نيمۀ دوم اين سده نيز جمعی ديگر چون ابن خالويه با تأليف كتاب الحجة فی القراءات السبع، ابوعلی فارسی با الحجة فی علل القراءات السبع و ابوطيب ابن غلبون با الارشاد كار ابن مجاهد را ادامه دادند. اگر چه ابن مهران (ه‍ م) در خراسان و ابوالحسن ابن غلبون (ه‍ م) در مصر قرائات عشر و قرائات ثمان را مطرح نمودند ولی در عراق همان قرائات سبع متداول بود و قرائات ديگر شاذ به شمار می‌رفت (نك‍ : ابن نديم، 30 به بعد؛ مقدسی، 128؛ شريف رضی، 36، جم‍‌ ). به هر حال به ميان آمدن قرائات عشر و نظاير آن، هرگز نتوانست «قرائات سبع» ابن مجاهد را در طول تاريخ از رونق بيندازد (برای ديدگاه خاورشناسان دربارۀ نقش ابن مجاهد در پايه‌ريزی قرائات سبع، نك‍ : برگشترسر، 210-213؛ پرتسل، 4 به بعد).
بعدها شخصيت ابن مجاهد در قرائت ضرب‌المثل گرديد (مثلاً نك‍ : زبيدی، 121؛ ابوحيان، 1 / 58) و به عنوان مجدّد قرائت در رأس سدۀ 4ق شناخته شد (نك‍ : ابن اثير، 12 / 222).

آثـار

 مهم‌ترين اثر ابن مجاهد كتاب السبعة در قرائات هفتگانه است كه طی قرون در ميان اهل قرائت رواج داشته و اخيراً در مصر به چاپ رسيده است (برای رواج آن در دوره‌های مختلف نك‍ : علامۀ حلی، 129-130؛ ذهبی، 1 / 217- 218؛ ابن جزری، النشر، 1 / 81؛ رودانی، 269)، از ديگر آثار وی نام دو عنوان اختلاف القراءات و تصريف وجوهها و قراءة النبی (ص) در فهارس متأخر آمده است (نك‍ : ابن خير، 23؛ رودانی، 337؛ قس: ابن نديم، 34). در فهرست كتابخانۀ چستربيتی در دوبلين نام نسخه‌ای خطی با عنوان اختلاف قراء الامصار آمده است ( آربری، شم‍ 4930) كه گفته‌اند چيزی جز كتاب السبعة نيست (نك‍ : حجازی، 1(1) / 44). دربارۀ آثار يافت نشدۀ وی ابن نديم فهرستی به دست داده (ص 34، نيز نك‍ : ص 142) كه در برخی نسخ، فهرست مزبور تكميل شده است (نك‍ : ياقوت، 5 / 70، به نقل از ابن نديم).

مآخذ

 ابن اثير، مبارك بن محمد، جامع الاصول، به كوشش محمد حامد الفقی، قاهره، 1370ق / 1950م؛ ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد، نزهة الالباء، به كوشش ابراهيم سامرايی، بغداد، 1959م؛ ابن جزری، محمدبن محمد، غاية النهاية، به كوشش گ. برگشترسر، قاهره، 1351ق / 1932م؛ همو، النشر، به كوشش علی محمد ضبّاع، قاهره، كتابخانۀ مصطفی محمد؛ ابن خالويه، حسين بن احمد، اعراب ثلاثين سورة، حيدرآباد دكن، 1360ق / 1941م؛ همو، مختصر فی شواذ القرآن، به كوشش گ. برگشترسر، قاهره، 1934م؛ ابن خلكان، وفيات؛ ابن خير، محمد، فهرسة، به كوشش فرانسيسكو كودرا، 1963م؛ ابن مجاهد، احمدبن موسی، كتاب السبعة، به كوشش شوقی ضيف، قاهره، 1972م؛ ابن نديم، الفهرست؛ ابوحيان توحيدی، الامتاع و المؤانسة، به كوشش احمد امين و احمد زين، قاهره، 1939م؛ ابوعمرودانی، التيسير، به كوشش اوتوپرتسل، استانبول، 1930م؛ اندرابی، احمدبن ابی عمر، قراءات القراء المعروفين، به كوشش احمد نصيف جنابی، بيروت، 1407ق / 1986م؛ حجازی، محمود فهمی، حاشيه بر تاريخ التراث العربی سزگين، رياض، 1403ق / 1983م؛ خطيب بغدادی، احمدبن علی، تاريخ بغداد، قاهره، 1349ق؛ دارقطنی، علی بن عمر، سنن، به كوشش عبدالله هاشم يمانی، قاهره، 1386ق / 1966م؛ ذهبی، محمدبن احمد، معرفةالقراء الكبار، به كوشش محمد سيدجاد الحق، قاهره، 1387ق / 1967م؛ رودانی، محمدبن سلیمان، صلة الخلف، به كوشش محمد حجی، بيروت، 1408ق / 1988م؛ رهنی، محمدبن بحر، مقدمات علم القرآن، به كوشش احمد پاكتچی، منتشر نشده؛ زبيدی، محمدبن حسن، طبقات النحويین و اللغويين، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1973م؛ شريف رضی، محمدبن حسین، حقائق التأويل، به كوشش محمدرضا كاشف الغطاء، بيروت، دارالمهاجر؛ ضيف، شوقی، مقدمه بر كتاب السبعة (نك‍ : ابن مجاهد در همين مآخذ)؛ طبری، تفسير؛ علامۀ حلی، حسن بن یوسف، «الاجازة الكبيرة»، بحار الانوار مجلسی، بيروت، 1403ق، ج 104؛ قطرب، محمدبن مستنیر، «الازمنة»، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، 1396ق / 1976م، ج 2؛ المعجم المفهرس لالفاظ الحديث النبوی، به كوشش آرنت‌يان ونسينك، ليدن، 1936م؛ مقدسی، محمدبن احمد، احسن التقاسيم، به كوشش دخويه، ليدن، 1906م؛ ياقوت، ادبا؛ نيز:

Arberry; Bergsträsser, G.& O.Pretzl, «Die Geschichte des Korantexts», Geschichte des Qorans of T. Nöldeke, Leipzig, 1938, vol. III; Massignon, L., La passion de Husayn ibn Mansûr Hallâj, Paris, 1975; Pretzl, O., «Die Wissenschaft der Koranlesung», Islamica, Leipzig, 1934, vol. VI.

احمد پاکتچی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: